زنان در فیلم‌ های دفاع مقدس | رقص لاله‌ها در میدان مین

نویسنده: احسان آجورلو

جنگ همواره چهره‌ای مردانه، خشن و سرسختانه دارد. همواره در فیلم‌های جنگی مردان قهرمانان داستان هستند که می‌توانند دشمن را بتارانند و تا پشت دروازه‌ها از وطن صیانت کنند. اما جدا از این وجه قهرمان‌پروری مردانه در فیلم‌های جنگی زنانی هم هستند که نقش معشوق قهرمانان را ایفا می‌کنند تا وجوه دراماتیک فیلم ارتقا یابد. اما در سینمای دفاع مقدس موضوع کمی متفاوت است. وجه عاشقانه حضور زنان آن‌چنان که باید پررنگ نیست، زیرا آنان درگیر مسئله مهم‌تری هستند. آنان نیز درگیر مسئله جنگ و وطن هستند. آنان نیز پا به پای مردان در جنگ حضور دارند. آنان در پشت جبهه‌ها در امور پشتیبانی مانند قهرمانان برخورد می‌کنند.

حتی جایی که لازم باشد مانند یک چریک و فدایی اسلحه به دست می‌گیرند و تا پای جان از سرزمین و خانواده خود محافظت می‌کنند؛ چنین زنانی در آثار دفاع مقدس کم نیستند. بنابراین نقش زنان در آثار دفاع مقدس نه تنها فراموش نمی‌شود بلکه حتی به یک وجه عاشقانه ساده نیز تنزل نمی‌یابد و آنان در دسته کنش‌گران داستان هستند که روند داستان را تغییر می‌دهند و در زمان درست باعث دستاوردهای بزرگ می‌شوند. فیلم دسته دختران با همین دید به سراغ برخی از زنان در زمان دفاع مقدس رفته است تا حضور آنان را حتی در خط اول درگیری نیز به تصویر بکشد. تلاشی که که نگاه اول شاید به چشم نیاید اما در رهیدن از موقعیت خطرناک سقوط شهر به وضوح دیده می‌شود. به بهانه اکران این فیلم نگاهی خواهیم داشت به فیلم‌هایی با موضوع دفاع مقدس که زنان در آن نقشی کلیدی داشتند.

 

کیمیاکیمیا ۱۳۷۳

  •  کارگردان: احمدرضا درویش

فیلم احمدرضا درویش زنان را در نقش ناجی و معجزه‌گر دوران جنگ نشان می‌دهد که زندگی را در برابر مرگ حفظ می‌کنند. این فیلم نقش و تاثیر حضور یک زن را در میدان جنگ نشان می‌دهد. صحنه‌های فرار شکوه با نوزاد در دسته صحنه‌هایی است که تنها از زنان شجاع در سینمای دفاع مقدس ثبت شده است. داستان در آغاز جنگ ایران و عراق است، که همسر رضا با بازی خسرو شکیبایی باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می‌آید.

همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و شکوه با بازی بیتا فرهی جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد که همه اعضای خانواده‌اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها باز مانده خود، فرزندش است. کیمیا، فرزند رضا، نزد شکوه در مشهد زندگی می‌کند. مشکل اینجاست که شکوه به طور کامل به کیمیا وابسته است و فرزند را به رضا تحویل نمی‌دهد. در یک کش و قوس داستانی رضا متوجه می‌شود که شکوه چه نقشی در زنده ماندن فرزند دارد و تنهایی را انتخاب می‌کند. نقش زنانگی و مادرانگی در این فیلم به خوبی از تاثیر حضور زنان در جنگ پرده برمی‌دارد. شخصیت شکوه در فیلم پرداختی واقعگرا و منطقی دارد. بیتا فرهی برای ایفای این نقش نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

 

نجات-یافتگاننجات‌یافتگان ۱۳۷۴

  •  کارگردان: رسول ملاقلی‌پور

عاطفه رضوی در فیلم نجات‌یافتگان رسول ملاقلی‌پور ایفاگر نقش پرستاری به نام مریم قندی است که در منطقه‌ای جنگی همراه مجروح تنها مانده‌ای می‌شود که هم‌رزمان و همراهانش را از دست داده است. تلاش زن برای نجات جان خود و رزمنده مجروح به رابطه عاطفی آنها در دل موقعیتی تراژیک و دشوار می‌انجامد. عاطفه رضوی تصویرکلیشه‌ای پرستاران زن در فیلم های جنگی را با ایفای نقش مریم می‌شکند. پس از همراهی بالاجبار با رزمنده جوان زخمی پس از سبک‌سری‌های کودکانه او، عزمش را جزم می‌کند تا مجروحش را با خود به پشت خط مقدم ببرد. کل‌کل‌ها و آزارهای کلامی او با جوان رزمنده، استیصال و نگرانی‌اش را به‌خوبی نمایان می‌کند.

مریم با همه سختی‌ها و مشقات وباوجود  اصرار رزمنده مجروح که پافشاری می‌کند اورا بگذارد و برود در نهایت او را با خود به جایی امن می‌رساند و در این راه یکی از پاهایش معیوب می‌شود. مریم به نوعی نماینده بخشی از زنان جامعه سال‌های جنگ است؛ زنانی که با وجود تردیدها و شبهه‌های اولیه اگر در موقعیتش قرار بگیرند از بذل جان و مال در راه وطن و باورهایشان دریغ ندارند. صحنه با خود کشاندن برانکارد رزمنده مجروح در زیر بارش گلوله‌های دشمن از درخشان‌ترین سکانس‌های  سینمای دفاع مقدس است.

 

شیداشیدا ۱۳۷۷

کارگردان: کمال تبریزی

لیلا حاتمی در فیلم «شیدا» نقش پرستاری رادر بیمارستانی صحرایی بازی می‌کند که مراقبت ازفرهاد با بازی پارسا پیروزفر را برعهده دارد. رزمنده ای مجروح که بینایی‌اش را به طور موقت ازدست داده است. شیدا برای کاهش دردها و زخم های فرهاد ،برایش قرآن می خواند و صدای التیام بخشش روزهایی را به خاطر فرهادمی آوردکه میان آتش، دود و انفجار خرمشهر، بدنش را از این خاکریز به خاکریزی دیگر می کشاند. رابطه‌ای عاطفی میان این دو شکل می‌گیرد. تنها آرزوی فرهاد دیدن و شنیدن صدای آرامش بخش شیداست ولی او خود را از چشم وی پنهان می‌کند.

فرهاد حالش وخیم می شود و دلش می‌خواهد شیدا ازعطر بهارنارنج بگوید و آیه‌های سوره «مزمل» را برایش بخوانداما دیگر نشانی ازاو نیست. در این سکانس خاطره انگیز پنجره باز است و فرهاد با چشمان بسته در حالی که به سمت پنجره می نگرد، انگار رایحه بهارنارنج را در فضای اتاق استشمام و سایه حضور شیدا راحس می‌کند. نسیم پرده‌های اتاق را تکان می‌دهد و صدای قرآن خواندن شیدا، هم چنان در گوش فرهاد می‌پیچد. لیلا حاتمی برای ایفای نقش در «شیدا»  در هفدهمین جشنواره فجر نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد. فیلم نیز مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.

 

هیواهیوا  ۱۳۷۷

  • کارگردان: رسول ملاقلی‌پور

هیوا با بازی گلچهره سجادیه پس از گذشت ۱۵ سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم می‌گیرد از مناطق جنگی و خانه‌ای که در آن جا با همسرش زندگی می‌کرده است بازدید کند تا خاطراتی  از حمید که سال‌هاست با آن‌ها زندگی می‌کند برایش جان گیرد. همه گواهی می‌دهند حمید شهید شده است اما هیوا می‌خواهد او را به منطقه شهادت حمید ببرند. رهسپار مناطق جنگی می شود و در آن جا دیگربار خاطرات عاشقانه اش با حمید را مرور می کند. خود را به تونلی می رساند که حمید در آن جا به شهادت رسیده است.

حیران و پریشان و مشتاق، در جست وجوی حمید است و داخل تونل جای جای آن را، معطر از وجود حمید می بیند. با او حرف می زند، درددل می کند و برایش از سال ها بی او سپری کردن می گوید. حمید را می بیند که در حال شهادت است اما هنوزهم در باورش نمی گنجد. هیوا اکنون سبکبال و آسوده خاطردر مقابل حمیدش ایستاده است. گلچهره سجادیه برای نقش آفرینی در عاشقانه جنگی «هیوا » ساخته زنده یاد رسول ملاقلی پورنامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ازهفدهمین جشنواره فیلم فجر شد. این فیلم شاید واجد همان وجه عاشقانه صرف باشد اما از درد و رنج زنان و شریک خشم و درد بودن آنان در جنگ خبر می‌دهد.

 

روبان-قرمزروبان قرمز ۱۳۷۷

  • کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا

یکی از خاطره‌انگیز ترین نقش‌های آزیتا حاجیان نقش محبوبه در فیلم «روبان قرمز»  به کارگردانی «ابراهیم حاتمی کیا» است محبوبه زن جوان جنگ زده‌ای است که پس از سال ها به مزرعه پدرش در جنوب ایران بازگشته تا در آنجا ساکن شود، ولی ارث پدری را ویرانه‏ای محصور در روبان های قرمز می‏یابد. در بدو ورودش با داوود با بازی پرویز پرستویی که از پایان جنگ تاکنون مشغول پاک سازی منطقه از مین های زمین است و مردی افغانی و تنها به نام جمعه با بازی رضا کیانیان که نگهبان گورستان تانک است روبرو می شود.

آرامش  داوود و جمعه با ورود محبوبه به هم می‏خورد. محبوبه آرام و بی‏خبر از همه جا از میان روبان ها به سمت خانه پدری‏اش می‏رود و در میان خرابه‏‌ها به دنبال یافتن خاطرات کودکی اش کنکاش می‏کند و چون کودکی تازه متولد شده تن خسته‏اش را به آرامش گهواره می‏سپارد تا این‌که کم‏کم رویایش رنگ واقعیت به خود می‏گیرد. در میان آشغال ها و تل خاک حیاط  خانه یک تانک عراقی می‏یابد، محبوبه از یافتن تانک شادمان است و می‏پندارد این همان گنجی است که در خواب دیده است. بازی زیبای حاجیان باعث شد برای این نقش، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش بین‌الملل هفدهمین جشنواره فیلم فجر شود.

 

مزرعه پدری ۱۳۸۲

  • کارگردان: رسول ملاقلی‌پور

آتنه فقیه نصیری در فیلم «مزرعه پدری» نقش سودابه همسر محمود با بازی مهدی احمدی نویسنده را بازی می‌کند که برای تشریح کتاب خود با دعوت دانشجویان به دزفول می‌رود. محمود در زمان جنگ همسرش سودابه و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده اما در خیال خود آنها را زنده می‌پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همراه است. محمود در ذهنش همراه  سودابه  به جغرافیای جنگ  سفر می‌کند و سودابه در این سفر بی‌مکان و زمان و بازی اکنون و گذشته همراهی‌اش می‌کند.

آتنه فقیه‌نصیری این همنشینی‌ها  را با بازی درخشانش واقعی و طبیعی به نمایش می‌‎گذارد. مدام به خاطرات  محمود می آید و در تنهایی ها همراهی ودر جبهه های نبرد او را به دفاع و مبارزه ترغیب می کند. در عاشقانه «مزرعه پدری» ملاقلی پور پس از فتح توپخانه دشمن، دختر از پدر می خواهد ادامه ندهد ولی سودابه می گوید برو و نگذار آن توپ شلیک کند. بچه‌هایم را نجات بده. محمود سعی می ‌کند جلوی شلیک توپ را بگیرد ولی توپ شلیک می شود زمان به حال برمی‌گردد و محمود شال مملو از گل سودابه را بو می‌کند و اشک می‌ریزد صحنه کات می‌خورد. دوربین به بالا می‌رود، مترسک را می گیرد که شال سودابه بر آن است و محمود که بر زمین همچون مرده‌ای خوابیده است.

 

گیلانهگیلانه ۱۳۸۳

  • کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد

«گیلانه» با بازی فاطمعه معتمد‌آریا از پسر جانبازش اسماعیل با بازی بهرام رادان حرف می‌زند و او را به‌عنوان حلال همه مشکلات خانواده معرفی می‌کند. اسماعیل عازم جبهه‌های جنگ می‌شود و گیلانه چشم به راه بازگشت اوست. اسماعیل بازمی‌گردد اما چیزی از آن جوان رعنا باقی نمانده است. او نه‌تنها کمک دست گیلانه که حالا پیر و درمانده شده نیست که حتی وبال زندگی مشقت بارش می‌شود. زندگی گیلانه از این پس معنای واقعی خود را ازدست می‌دهد.

بیماری اسماعیل مجروح جنگی تشدید شده و تلاش گیلانه برای بهبود وضع جسمی و روحی وی نتیجه مثبت ندارد، معتمدآریا تصویری تکان‌دهنده و تاثیرگذار از سرنوشت غمبارزنانی ارائه می‌کند که درگیر پیامدهای پس از جنگ هستند و رنج و مقاومت این زنان را برای رویارویی با شرایط سخت  به خوبی به تماشا می گذارد. در سکانس تلخ پایانی گیلانه در تنهایی و در فضایی مه‌آلود انتظار مسافری را می‌کشد که نور امید را به روزهای پایانی عمر اسماعیل برگرداند معتمد آریا برای ایفای این  نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فجر شد و جایزه ویژه بهترین بازیگر زن را از دهمین جشنواره دفاع مقدس برای بازی در «گیلانه» رخشان بنی‌اعتماد دریافت کرد.

 

به-نام-پدربه نام پدر ۱۳۸۴

  •  کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا

مهتاب نصیر پوردر«به نام پدر» نقش راحله همسر پرویز پرستویی را بازی می‌کند. یک استاد دانشگاه که سال ها با نبودن همسرش زندگی کرده و ساخته است. همسری که در دوران جنگ همواره ساکن جبهه ها بوده و پس از جنگ نیز به دنبال کشف معادن در کوه و بیابان سرکرده و راحله به تنهایی فرزندشان را بزرگ کرده و به عرصه رسانده است .

نصیر‌پور بی آن که به اغراق‌ها و درشت‌نمایی‌های رایج برای اجرای نقش چنین شخصیت هایی متوسل شود، تنها با نگاه و بهره‌گیری از صدای خسته‌اش، رنج ها و مرارت های همسران رزمندگان را به تصویر می کشد زنی که نگران وضعیت حرفه‌ای شوهرش است با جراحت دختر به خاطر برخورد بامین ‌های کاشته شده توسط  پدر نگرانی‌‍اش بیشتر می‌شود با اقتدار و تسلط از کیان خانواده و همسر همیشه غایبش دفاع می‌کند. نصیرپور در اغلب نماهای حضورش خود را بر صحنه و بر ذهن تماشاگر تحمیل می‌کند، بی آن که این حضور مقتدرانه آزار دهنده باشد. مهتاب  نصیر پور سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن رابرای ایفای نقش در فیلم «به نام پدر» از جشنواره بیست و چهارم فجر دریافت و این موفقیت را یک سال بعد با درخشش در فیلم «فرزند خاک» و دریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن تکرار کرد.

 

روزهای زندگی ۱۳۹۰

  •  کارگردان: پرویز شیخ طادی

داستان فیلم «روزهای زندگی» با بازی حمید فرخ‌نژاد و هنگامه قاضیانی در آخرین روزهای جنگ تحمیلی می‌گذرد. در یک بیمارستان صحرایی نزدیک خط مقدم جبهه دکتر امیرعلی علوی  با بازی حمید فرخ نژادکه سرپرستی بیمارستان را به عهده دارد با تمام تخصص و علاقه و توانش به مداوای مجروحان جنگ مشغول است و همسرش لیلا با بازی هنگامه قاضیانی که پرستار و دستیارش است با او کار می کند. هنگامه قاضیانی بازیگر توانمندی است که به تنهایی می‌تواند بار یک فیلم را به دوش بکشد.

فیلم تحسین شده «به همین سادگی»  به کارگردانی رضا میر کریمی به بازی درون گرای هنگامه قاضیانی مدیون است در فیلم «روزهای زندگی» نقش لیلا شخصیت زن اصلی فیلم، نیز با بازی قابل قبول هنگامه قاضیانی همه جای فیلم  سایه اش گسترده شده و حضور پر رنگی در تک‌تک پلان های فیلم دارد. پرستار زنی  که واکنش هایش احساسی نیست و با منطق آمیخته است. لیلا (هنگامه قاضیانی) زنی  است که سعی می‌کند صبور باشد ولی  نگرانی  را می‌توان در چشم‌هایش دید. هنگامه قاضیانی برای بازی در نقش«لیلا» روزهای زندگی پرویز شیخ طادی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از سی امین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

 

شیار-143شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲)

  •  کارگردان: نرگس آبیار

مریلا زارعی با نقش‌آفرینی درخشان و روانش در فیلم «شیار۱۴۳» نرگس آبیار شخصیت الفت را در سینمای دفاع مقدس جاودانه و خاطره‌انگیز کرد. الفت چشم انتظار پسرش است که خبر خوبی از راه می‌رسد اما امتحان بزرگی در راه است.  یک قهرمان زن و مادری که جنگ تحمیلی و شرایط موجود او را ناخواسته وارد فضای دیگر کرده و او را از نقطه‌ای به نقطه دیگر رسانده است. الفت از نارضایتی و اعتراض به یقین می‌رسد.

این نقطه جایی است که رادیو را از کمر خود باز می‌کند و پیکر عزیزش به او می‌رسد و پس از سال‌ها انتظار استخوان‌های پیداشده فرزند شهیدش را در آغوش  می کشد. الفت با نقش‌آفرینی مریلا زارعی مانند حاج کاظم فیلم آژانس شیشه ای هم در سینما و هم در ذهن مردم به خوبی به یادگار باقی خواهد ماند و حس لطیف زنانه و مادرانه نابی در آن جاری است. بازی در نقش «الفت» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره فجر و دفاع مقدس  برای مریلا زارعی به ارمغان آورد. همچنین این نقش جایزه بهترین بازیگر زن سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت، جایزه بهترین بازیگر زن هشتمین جشن منتقدان و نامزدی بهترین بازیگر زن جشنواره آسیا پاسیفیک را برای مریلا زارعی به همراه آورده است.

خرید بلیت دسته دختران

 

دسته-دختراندسته دختران ۱۴۰۱

  • کارگردان: منیر قیدی

نیکی کریمی در فیلم دسته دختران در نقش یک سرکرده گروه کوچکی از زنان است که در روزهای پرتلاطم سقوط خرمشهر به دنبال کمک به نقاط مختلف شهر هستند تا از سقوط شهر جلوگیری کنند. در این مسیر نادیده گرفته می‌شوند و کارهای کوچکی به آنان سپرده می‌شود اما آنان با مقاومت و جدیت کارها را انجام می‌دهند و در یک مسیر پر پیچ وخم به دنبال رساندن مهمات به خط هستند که یک به یک یاران خود را در مکان‌هایی که بیشتر به آنان نیاز است کم شده می‌بینند.

فیلم دسته دختران روایت‌گر موقعیت‌های کوچکی است که زنان در آن نقش اصلی را ایفا می‌کنند. موقعیت‌هایی که به سختی مردی در آن جا می‌تواند ظرافت به خرج دهد و خشونت جنگ را کنترل کند. دسته دختران از این نظر فیلم مهم است. فرشته حسینی برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بازیگر زن مکمل شد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.