نویسنده: زهرا الماسی
از ارقام سرسامآور بحران اقتصادی و سایه شوم پاندمی روی دنیای آثار نمایشی و صنعت سرگرمی که بگذریم، ۲۰۲۱ با از سرگذراندن سویههای جدید بیماری و بازی رنگهای قرمز و نارنجی روی نقشه زمین، آنقدرها هم که زمزمهاش بود، ناامیدمان نکرد. سریالهایی مانند تاج (Crown) و وراثت(Succession) در فصلهای جدیدشان، همچنان پرقدرت حاضر شدند و شبکههای پخش خانگی علیرغم خریدن مالکیت سریالهای قدیمی و محبوبی مثل ساینفیلد (Seinfeld) دست از تولید نکشیدند.
فهرستی که در ادامه میآید، به معرفی هفت سریال موفقی میپردازد که امسال برای اولین بار به مخاطب معرفی شدهاند.
مِر از ایستتاون Mare of Easttown
اگر بخواهیم از میان مجموعههای رازآلود و جنایی که اچبیاو در سالهای اخیر عطش فوقالعادهای برای ساختنشان داشته، دست به انتخاب بزنیم، مِر از ایستتاون قطعاً یکی از موفقترین آنهاست. زن کارآگاهی که برای فرار از زندگی ازهمپاشیدهاش به کار پناه میبرد اما آنجا هم گره کوری در میان است برای دوباره متلاشیشدن. مِر نه اسطوره درستکاری است نه قهرمان تمامعیار ماجراجوییهای پلیسی و نه مثل بسیاری از قصههای امروزی تمثال زنی مظلوم و رنجور از رفتار جامعه و دیگران.
نگاهی به سریال میر اهل ایستتاون(Mare Of Easttown) | روزمرگیهای یک کارآگاه زن
سریال هفتقسمتی مِر از ایستتاون قصهای است با خط داستانی درست، بزنگاههایی بهجا و بدونگزافهگویی، با بازیگران درخشانی مانند کیت وینسلت و ایوان پیترز که بهجرات میتوان گفت لایق امتیاز بالای کاربران، ستارههای درخشان منتقدان و جوایز داوران است.
عشای ربانی نیمهشب Midnight Mass
گویی که برای مایک فلنگن و نتفلیکس، بازگوکردن قصههای دلهرهآور درست همزمان با شروع فصل سرما و تاریکی تبدیل به تعهدی هرساله شده باشد، امسال هم اواخر سپتامبر مینیسریال «عشای ربانی نیمهشب» منتشر شد تا بعد از «تسخیرشدگی خانه هیل» و «تسخیرشدگی عمارت بلای» نشان بدهد ژانر وحشت چه پتانسیل درخشانی برای نمایش دراماتیک ترسهای وجودی بشر دارد.
فلنگن این بار بهجای الهامگرفتن از قصههای واقعی، داستانی خیالی از اهالی جزیره کراکت تعریف میکند. جایی که در آن جوانها با خیال رفتن از آن بزرگ میشوند و سالخوردگان آنقدر برای مقابله با تیرهبختیشان بیرمقاند که راهحلی جز رفتن به کلیسا ندارند. بنابراین وقتی کشیش جوانی به جزیره میآید و حرف از بازگشتن سعادت و رستگاری به زادگاهشان میزند، امید و لبخند در ته چهرههای پیر و جوان شکل میبنند.
عشای ربانی نیمهشب، با بهتصویر کشیدن دنیای هراسناک و فراطیبعی متفاوت، روایت ترسهایی است که بشر را وادار به وابستگی و اطاعت میکند، دین را در دوئل ازلی-ابدی خیر و شر، روبهروی خودش قرار میدهد و یادمان میآورد بر گِل همهمان، چه مومن و چه منکر، چه قدیس و چه مجرم، باران ترس باریده است.
هکها Hacks
اگر سریال مِر از ایستتاون را دیدهباشید، احتمالا باور نخواهید کرد که جین اسمارت با آن شخصیت لجوج و طعنهزنی که آنجا از خود بهنمایش گذاشته، در سریال هکها بتواند چنین دوستداشتنی و بذلهگو باشد. سریال هکها، کمدیای است درباره کمدی؛ داستان از جایی شروع میشود که کمدین معروفی به نام ونس دبرا با اوا، طنزنویس جوانی که تازه از کارش اخراج شده، قرارداد همکاری میبندد.
زوج تماشایی ونس و اوا در عین خنداندن مخاطب با چالشهای کوچک و بزرگ و همزمان با شباهتهای انکار نشدنی، در تقابلهای جانداری چون جوانی/پیری و اجرا/نوشتن که بینشان شکل میگیرد چیزی برای آموختن از دیگری دارند که توسط خالقان سریال به خوبی پرداخته میشود و سریال را در لیست بهترین کمدیهای سال به راحتی جا میدهد.
بازی مرکبSquid Game
راه فراری از این عروسک کوکی و دنیای سبز و صورتی نیست. هرقدر هم چشمهایمان را ببندیم و بگوییم موافق موج جمعیت نمیشویم، میمهایش در اینستاگرام و آهنگش روی چالشهای تیکتاک ولمان نمیکند. حقیقت این است که بازی مرکب بیشتر نان از ایدهاش میخورد تا قصه و ساختارش؛ بازیای با جایزهای هنگفت که تنها راه رسیدن به آن مرگ دیگر شرکتکنندهها است.
نقد و بررسی سریال بازی مرکب Squid Game
سریال چنان آوازهاش در همه جا پیچید که علیرغم حفرههای ریز و درشت در داستان و صحنههای خشونتبار توانست مخاطبان زیادی را همراه کند، در هر فهرست و مقالهای ولو با کوبندهترین انتقادها راه بیابد و گنج طلای نتفلیکس باشد تا فصل دومش را هم تمدید کند. بازی مرکب با آنکه بهخاطر موفقیتهایش ۲۰۲۱ را در آغوش کشیده، از تحسینهای تملقآمیز طرفدارانش دور است آنقدر که نه راه گریزی از آن هست و نه طریقی برای آشنایی و دوستداشتنش؛ اگر در این فهرست نمیآمد بیانصافی در حق او بود و اگر با توضیحاتی غیر از این میآمد بیانصافی بود در حق دیگران.
لوپنLupin
شاید در بین اقتباسهایی که از شخصیت افسانهای آرسن لوپن تا کنون بیرون آمده، قصه جورج کَی نسبت به بقیه دیدنیتر باشد. در ساخته جدید نتفلیکس، آسان دیوپ (با بازی عمر سی) شخصیتی است که راه رسیدن به عدالت مطلوب و گرفتن انتقام پدر را در الهام گرفتن از کاراکتر خیالی آرسن لوپن میبیند، مردی با ارزشهای اخلاقی رابینهود برای دزدی و هوش بینظیر شرلوکهلمز برای پیداکردن معما. سریال فرانسوی لوپن علیرغم ریتم تند و حیلههای چشمگیری که دارد، گاهی چنان غرق درآوردن خرگوش از کلاه میشود که منطق علی و معلولی قصهاش را برای لحظاتی رها میکند اما همچنان میتواند داستان خود را به مقصد برساند.
سگدونی Reservation Dogs
حتی اگر طرفدار شرمن الکسی، نویسنده معروف آمریکایی نباشید که دنیا و فرهنگ سرخپوستهای امروز آمریکا را بهخندهدارترین شیوه ممکن بهتصویر میکشد، میتوانید حدس بزنید سریال کمدیای که از اساس با چهار نوجوان یاغی و مجرم سروکار دارد نمیتواند شما را در سرگرمکردن ناکام بگذارد علیالخصوص که یکی از خالقان آن، تایکا وایتیتی باشد، خالق کمدی تحسینشده جوجوخرگوشه در سال ۲۰۱۹.
ویلی، الورا، بیر و چیز، چهار نوجوان سرخپوستی هستند که هدفشان رفتن از اوکلاهاما و رسیدن به لسآنجلس است، همان رویای آمریکایی معروف که انگار در داخل مرزهای ایالات متحده هم همچنان اعتبار خود را دارد. سریال، در عین نشاندادن ماجراجوییهای این چهار نوجوان، گوشهای از آداب و رسوم کمرنگشده سرخپوستی را هم بازگو میکند و با صحنههای گاهوبیگاه طنز در خلال درام خوبش دنیای متفاوتی برای مخاطبش میسازد.
خدمتکارMaid
بعد از کریمر علیه کریمر و خصوصا در سالهای بعد ۲۰۰۰ میلادی، از والدین تنها و چالشهایشان کم قصه نشنیدهایم. شاید برای همین است که با فهمیدن داستان یک خطی سریال خدمتکار رغبتی نشان ندهیم برای دیدنش؛ الکس مادر جوانی است که شریک سواستفادهگرش را ترک میکند و بهخاطر بیتجربگی و البته نیاز به تامین زندگی خودش و مَدی، دختر کوچکش، خدمتکار خانه این و آن میشود. خدمتکار با بازی مارگریت کوآلی دوستداشتنی، در کنار مادر واقعی او، اندی مک داول، داستان خوشساختی دارد که بهجای تقدیس و زیبا نشاندادن فقر، از آن بهانهای میسازد برای بناکردن لحظات ناب دراماتیک و نشان میدهد با هر پولی که میآید و میرود، کیفیت لبخند الکس و مدی چقدر میتواند تغییر کند.
نقد و بررسی سریال خدمتکار Maid | مرا هزار امید است و هر هزار تویی