۱۴ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان ایران

این روزها به راحتی نمی­توان در میان فیلم­ هایی که اکران می­شوند، فیلم­ هایی مناسب کودکان و نوجوانان پیدا کرد آن هم در شرایطی که برای بچه­ های امروزی بی­ نهایت گزینه برای سرگرمی و گذراندن زمان وجود دارد درست نقطه­­ ی مقابل آن­چه ما در کودکی تجربه کردیم. دنیای تصویر برای ما محدود بود به دو کانال تلویزیونی که چند ساعتی برنامه­ ی مناسب کودک و نوجوان پخش می ­کردند و البته سینماهایی که همیشه حداقل در سبد اکران­شان یک فیلم مناسب برای کودکان و نوجوانان وجود داشت.

سینمای کودک و نوجوان سال­هاست از روزهای اوج خود فاصله گرفته، روزگاری که سینما رفتن و تماشای فیلم از اهمیت ویژه­‌ای در میان هر خانواده­ای برخوردار بود. فیلم­هایی که با وجود گذشت سال­های بسیاری از زمان ساخت و اکران آن­ها، هنوز موردتوجه هستند و بسیاری از آن­ها فقط به همان سال ساخت و یا چند سال بعد محدود نشدند. در ادامه به مروری اجمالی بر ببرترین آثار سینمای کودک و نوجوان ‌می‌پردازیم.

دوندهدونده

کارگردان: امیر نادری

سال ساخت : ۱۳۶۳

امیرو(مجید نیرومند) نوجوانی جنوبی تنهایی است که برای رسیدن به رویاهایش می‌­جنگد و شبانه­‌روز کار می­کند. تصویری که امیر نادری از امیرو و تلاش­های بی­وقفه­‌اش ساخته، دونده را نه تنها به یکی از بهترین آثار سینمای کودک و نوجوان تبدیل کرده بلکه فیلم از بهترین آثار سینمای ایران است که تاریخ مصرف ندارد و تماشای آن در هر سنی و در هر مقطع زمانی تاثیرگذار و البته بی­اندازه جذاب است. در شرایط جنگی آن سال­‌ها ساخت دونده در آبادان ممکن نبوده، امیر نادری فیلم را در چندین شهر جنوبی دیگر فیلمبرداری می­کند و در نهایت تصویری کامل از شهرهای جنوبی ایران را برای مخاطب می­سازد.

دونده  آغاز فصل تازه­ای از حضور و کسب جوایز بین­‌المللی برای سینمای ایران پس از انقلاب به است. دونده آخرین فیلم امیر نادری­ست که در ایران به نمایش درآمده و فیلم بعدی او(آب، باد، خاک) هرگز به نمایش درنمی­‌آید و نادری دو سال پس از ساختن دونده برای همیشه از ایران مهاجرت می­­کند.

مشق شبمشق شب

کارگردان: عباس کیارستمی

سال ساخت: ۱۳۶۷

مستند مشق شب ملموس­‌ترین تصویری­ست که می­توان سیستم و فضای آموزشی دهه‌­ی شصت ایران را با آن به یاد آورد. فضایی که فرسنگ­‌ها با شرایط آموزشی بچه­‌های امروز تفاوت دارد. عباس کیارستمی در مواجه با مسائل و مشکلات فرزندش در انجام تکالیف مدرسه تصمیم به ساخت این فیلم مستند می­گیرد و در فیلم، خود پشت دوربین با بچه‌­ها درباره­ی تکالیف مدرسه و مشکلات و مسائل­شان به گفتگو می­نشیند. گفتگوی کیارستمی با بچه‌­ها از جنس ناظم و مدیر و معلم نیست، هیچ بازخواست و یا کلام تندی در کار نیست بلکه کیارستمی با لحنی مهربان و پدرانه با بچه­‌ها ارتباط برقرار می­کند تا به ریشه­‌ی این مشکل دست پیدا کند.

مشق شب به مشکلات سیستم آموزشی از نگاه دانش‌آموزان می­‌پردازد و از همین­‌رو این تحقیق تصویری به واقعیت بسیار نزدیک است، چرا که این کودکان برخلاف معلمان و اولیای مدرسه اصراری به ساختن تصویری غیر از آن­چه که هست ندارند و واقعیت را با صداقت کودکانه­‌شان برای مخاطب و عوامل فیلم مطرح می­کنند.

گلنارگلنار

کارگردان: کامپوزیا پرتوی

سال ساخت: ۱۳۶۷

گلنار از بهترین و موفق­‌ترین آثار سینمای کودک و نوجوان است. فیلم قصه­‌ای از کنار هم قرار گرفتن تعدادی شخصیت انسانی و عروسکی­ در محیطی روستایی­­ست که همه چیز آن در دنیای کودکانه، باورپذیر و شیرین از کار درآمده. گلنار(غزل شاکری که در تیتراژ با نام غزل بانکی معرفی می­شود) دختری­ست که بعد از مرگ پدر و مادرش با پدربزرگ و مادربزرگش(محرم بسیم و شهلا ریاحی) زندگی می­کند و در پی کمک به خاله قورباغه در جنگل گم می­شود و سر از خانه­‌ی خانم خرسی و آقا خرسی درمی­‌آورد و این آغاز اتفاقات تازه­ای در زندگی گلنار است.

کامبوزیا پرتوی در گلنار نیم‌­نگاهی به قصه­‌های قدیمی ایرانی نیز داشته و در ساختار کلی فیلمنامه از آن­ها بهره برده است. لوکیشن سرسبز و طبعیت جذاب فیلم در کنار استفاده‌­ی درست و به­‌جا از رنگ­ها و لباس‌­های محلی، موسیقی و ترانه‌­هایی که توسط شخصیت­‌ها اجرا می­شود تلخی بخش­هایی از قصه را کم­رنگ می­کند و فضایی دلچسب برای مخاطب کودک و نوجوان خود به تصویر می­­کشد و دنیایی از هم­نشینی مسالمت­‌آمیز از انسان­‌ها و حیوانات را در فضایی باورپذیر خلق می­کند. فیلم مفاهیمی هم­چون دوستی، کمک به یکدیگر، گذشت، صلح، فداکاری و مهربانی را به ساده‌­ترین شکل و البته غیرمستقیم به مخاطبان کم سن­وسال خود آموزش می­دهد بدون آن­که اغراق کند و یا توی ذوق بزند.

کلاه قرمزی و پسرخالهکلاه قرمزی و پسرخاله

کارگردان: ایرج طهماسب

سال ساخت: ۱۳۷۳

کلاه قرمزی و پسرخاله عروسک­هایی که در برنامه­‌ی صندوق پست در سال ۱۳۷۰ معرفی شدند، از عروسک­‌های موجود در آرشیو بودند که مرضیه محبوب با ایجاد تغییراتی، آن­ها را برای این برنامه آماده کرد؛ کلاه‌­قرمزی پیش از این تغییر مورچه­‌ای بوده با شاخک­‌های بلند و پسرخاله هم یک لاک­پشت که با گریم و تغییرات به انسان تبدیل می­شوند. کلاه‌­قرمزی از همان اولین حضور با بازخورد بسیار خوبی چه از سمت مخاطبان و چه از سمت عوامل پشت ­صحنه روبه‌­رو می­شود.

جبلی و طهماسب در سال­های اوج سینمای کودک تصمیم به ساخت این فیلم می­گیرند و فیلم در همان سال به پرفروش­‌ترین فیلم سینمای ایران تا آن زمان تبدیل می­شود. کلاه‌­قرمزی پسربچه­‌ای شهرستانی­ست که از تلویزیون یک مغازه برنامه­‌ی آقای مجری(ایرج طهماسب) به او علاقمند می­شود و تصمیم می‌­گیرد راهی تهران و خانه­ی پسرخاله­‌اش شود تا بتواند با آقای مجری همکاری کند اما آقای مجری درگیر مشکلات ازدواج با نرگس(فاطمه معتمدآریا) است و فرصتی برای این کودک بازیگوش ندارد و برای کلاه­‌قرمزی شرط باسواد شدن می­گذارد.

طهماسب و جبلی در طول سال­های فعالیت‌­شان در زمینه­‌ی سینمای کودک همواره از راه­‌های غیرمستقیم و بدون اشاره­‌هایی که توی ذوق بزند در پی آموزش مفاهیم متفاوتی به کودکان بوده‌­اند که بیشتر نمود این آموزش را می­توان در شخصیت کلاه­‌قرمزی مشاهده کرد، کودکی که بسیار نامفهوم و باعجله و البته بانمک حرف می­زند و به مرور و در طول این سال­ها تا حدودی تغییر کرده و دیگر توی صورت آقای مجری و پرتاب مدام آب دهان حرف نمی­­زند. کلاه ­قرمزی و پسرخاله به این یک فیلم محدود نشدند و در چندین مجموعه­‌ی تلویزیونی و دو فیلم سینمایی دیگر با حضور شخصیت­های جدید و البته شیرین به کارشان ادامه دادند و به جرات می­توان گفت تا هر زمانی، هر اثر هنری که با محوریت این عروسک­‌ها تولید شود همچنان با استقبال مخاطبان(از هر رده­ی سنی) روبه­رو خواهد شد.

الو الو من جوجوام!الو… الو… من جوجوام!

کارگردان: مرضیه برومند

سال ساخت: ۱۳۷۳

مرضیه برومند در میان سازندگان فیلم­های کودکان از جایگاه ویژه­ای برخوردار است و ردپای آثار او در کودکی نسل­‌های مختلف به چشم می­خورد. از سریال مدرسه­ی موش‌­ها که بعدتر در قالب دو فیلم سینمایی(یکی در دهه‌­ی شصت و دیگری در دهه­ی نود) با استقبال­ بسیار خوبی از سمت مخاطبان روبه ­رو شدند تا بسیاری از سریال­های تلویزیونی و فیلم­ هایی که مخاطب اصلی آن­ها کودکان و نوجوانان در رده­‌های سنی متفاوت بوده­اند. قهرمانان اصلی الو الو من جوجوام همچون بسیاری از آثار برومند عروسک­ها هستند، جوجو و میو که بی­شباهت به عروسک­­های سریال خونه­‌ی مادربزرگه هم نیستند.

جوجو و میو عروسک‌­هایی هستند که عروسک­‌سازی به نام آقای صمیمی(مهدی هاشمی) آن­ها را برای یک برنامه­ی تلویزیونی ساخته، اما عروسک­‌ها جان می‌­گیرند و برای کمک به دختر همسایه(ریحان برومند) وارد ماجراهایی می­‌شوند و در نهایت گردنبند ربوده شده‌­ای را که متعلق به مادربزرگ دختر همسایه(رقیه چهره­آزاد) است پس می­گیرند.

فیلم شیرینی­‌های خاص آثار مرضیه برومند را دارد با حضور پررنگ و جذاب صداپیشه­‌ها و عروسک­‌گردانانی که به عروسک‌­ها جان بخشیده‌­اند. برومند در این فیلم اشاره­‌های کوتاهی به پشت­‌صحنه­‌ی آثار عروسکی از ساخت عروسک تا عروسک‌­گردانی و صداپیشگی نیز دارد. بهرام شاه­محمدلو و آزاده پورمختار همچون بسیاری از آثار برومند در این کار هم با صداهای گرم­شان به میو و جوجو، جان­ بخشیده‌­اند.

بادکنک سفیدبادکنک سفید

کارگردان: جعفر پناهی

سال ساخت: ۱۳۷۳

راضیه(آیدا محمدخانی) کمتر از دو ساعت مانده به سال تحویل که با قهر و پافشاری و همکاری برادرش، مادر (فرشته صدرعرفایی) را برای خرید ماهی قرمز سفره­ی هفت­سین راضی می­کند و با یک اسکناس پانصد تومانی راهی خرید ماهی می­شود اما اسکناس را گم می­کند و این اتفاق فرصت عجیبی می­شود برای آشنا شدن راضیه و علی، برادرش، با آدم­ هایی که هر یک می­خواهند به شکلی به آن­ها در پیدا کردن پول کمک کنند. فیلم بر اساس طرحی از پرویز شهبازی و جعفر پناهی با فیلمنامه­ای به قلم عباس کیارستمی ساخته شده است. دغدغه و نگرانی عباس کیارستمی برای کودکان و حضور آن­ها در طبقه­ی اجتماعی­ست که فرصت و توان مالی جدی گرفتن خواسته‌­های آن­ها را ندارد بادکنک سفید در سیزدهمین دوره­‌ی جشنواره‌­ی فیلم فجر و همچنین چهل­­‌ و هشتمین دوره­‌ی جشنواره­‌ی کن و چندین جشنواره­‌ی بین‌­المللی دیگر جوایزی را به­ دست ­آورد.

خواهران غریبخواهران غریب

کارگردان: کیومرث پوراحمد

سال ساخت: ۱۳۷۴

خواهران غریب بر اساس رمانی با همین نام اثر نویسنده­‌ی آلمانی، اریش کسنتر، ساخته شد. فیلم چه در زمان اکران و چه در بازپحش‌­های فراوانی که از شبکه‌­های مختلف تلویزیونی داشت با استقبال مخاطبان روبه‌­رو بوده و هست و در سال اکران نیز به جایگاه پرفروش­ترین فیلم سال دست یافت. موسیقی و ترانه­‌های فیلم(اثر ناصر چشم­آذر) در میان محبوب‌­ترین قطعات موسیقی فیلم قرار دارد به­‌خصوص ترانه­‌ی مادر من(با صدای خسرو شکیبایی). فیلم به ماجرای نسرین و نرگس(الهه و الهام علی­یاری) خواهران دو قلویی می­پردازد که سال­ها به دلیل جدایی پدر و مادرشان(خسرو شکیبایی و افسانه بایگان) از وجود یکدیگر بی­‌خبر بوده‌­اند و در مسابقاتی که میان مدارس برگزار می­شود به­‌طور اتفاقی یکدیگر را پیدا می­کنند و در یک شیطنت کودکانه و از سر کنجکاوی جای­شان را عوض می­کنند.

پروین­دخت یزدانیان، بی­بی دوست­داشتنی سریال قصه­‌های مجید، این­جا هم مادربزرگ شیرین دوقلوهاست که از میانه­‌ی بازی به آن­ها می­‌پیوندد تا زمینه‌­ی شکل­‌گیری دوباره­‌ی خانواده را فراهم آورد. شیطنت دو دختربچه­­‌ی پرشور در کنار تفاوت­‌های شخصیت‌ی­شان و تلاش بی‌­وقفه­‌ی آن­ها برای رسیدن به خواسته­‌شان، ماجراهایی را رقم می­زند که در هر بار تماشای فیلم، تکراری نمی­‌شود و همچنان به اندازه­ای جذاب است که مخاطب را تا آخرین سکانس همراه می­کند.

باشو غریبه کوچکباشو غریبه­‌ی کوچک

کارگردان: بهرام بیضایی

سال ساخت:۱۳۶۴

فیلم سینمایی باشو غریبه کوچک از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای ایران است. فیلم چند سال توقیف بود و در سال ۱۳۶۸ به نمایش عمومی درآمد. فیلم در جنوب و آتش جنگ ایران و عراق آغاز می­شود و سفری­ست از جنوب تا شمال. باشو(عدنان عفراویان) از میان آتش جنگ گذشته و کیلومترها پیموده تا به نایی جان(با بازی درخشان سوسن تسلیمی) رسیده و به او و خانواده­اش پناه آورده.

بهرام بیضایی از تفاوت میان دو فرهنگ، دو زبان و دو انسان با ریشه­‌هایی کاملا متفاوت اثری جاودان ساخته که در هر مقطع زمانی همچنان درخشان و تماشایی­ست. سکانس تلاش نایی جان برای رسیدن به زبان مشترک با باشو از ماندگارترین سکانس­های سینمای ایران است. بیضایی در باشو غریبه­ کوچک زندگی کودکی را به تصویر کشیده که جنگ، بی­‌رحمانه او را از خانه و شهرش فراری داده، جنگی که باشو در آن نقشی نداشته، جنگی که همه چیز باشو را از او گرفته و او را به جغرافیایی کشانده که حتی کسی زبان او را نمی‌­فهمد. ایده‌ی ابتدایی فیلم از سوسن تسلیمی­ بود و بیضایی فیلمنامه را بر اساس طرح وی نوشت.

شهر موش‌هاشهر موش­‌ها

کارگردان: محمد علی طالبی و مرضیه برومند

سال ساخت:۱۳۶۴

فیلم سینمایی شهر موش­ها در ادامه­‌ی موفقیت مجموعه­‌ی تلویزیونی مدرسه‌­ی موش‌­ها ساخته شد. فیلم همراه با موسیقی و ترانه­های کودکانه همراه است. در تیتراژ پایانی فیلم نام­هایی می­درخشند که بعدتر در ساخت آثار کودک و نوجوان همواره فعال بوده و همچنان برخی از آن­ها در این عرصه مشغولند؛ ایرج طهماسب، فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی، آزاده پورمختار، عادل بزدوده و … و البته در راس آن­ها مرضیه برومند و محمدعلی طالبی. موش­ها در شهری به خوبی و خوشی مشغول زندگی هستند که خبر می­رسد اسمشو نبر(همان گربه!) می­خواهد به آن­ها حمله کند، موش­ها دو دسته می­شوند؛ پدرها و مادرها راه سخت اما کوتاه را انتخاب می­­کنند تا زودتر به شهر جدید برسند و آن را پیش از ورود بچه­ها آماده کنند و بچه موش­ها هم به همراه معلم و آشپزباشی راه ساده و طولانی را پیش می­گیرند. شخصیت­های اصلی شهر موش­ها همان موش­های برنامه­ی تلویزیونی مدرسه­ی موش­ها هستند، برنامه­ای که در اوایل دهه­ی شصت ساخته و با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان روبه­رو شد و همین استقبال، زمینه­ی ساخت فیلم سینمایی شهر موش­ها را فراهم کرد و بعدتر در سال ۱۳۹۳ قسمت دوم شهر موش­ها نیز ساخته شد.

خانه دوست کجاستخانه دوست کجاست؟

کارگردان: عباس کیارستمی

سال ساخت: ۱۳۶۵

فیلم سینمایی خانه دوست کجاست؟ از بهترین فیلم­های عباس کیارستمی و نخستین اثر او پس از انقلاب ا­ست. احمد احمدپور دفتر مشق همکلاسی‌­اش، محمدرضا نعمت­‌زاده را به اشتباه با خود به خانه می­برد و وقتی متوجه ماجرا می­شود راه میفتد تا خانه­‌ی دوست را پیدا کند اما موفق نمی­شود، احمد در نهایت به جای محمدرضا و در دفتر او مشق می­نویسد. فیلم تصویر بی­‌نظیری­ست از احساسات انسانی و حس مسئولیتی که وجود کودک سرشار از آن­هاست.

فیلم همواره در نظرسنجی بهترین فیلم­های ایرانی جایگاه بسیار خوبی داشته و علاوه بر جوایز داخلی، جوایز بین‌المللی بسیاری را به دست آورده. نگاه کیارستمی به کودکان و مسائل آن­ها، نگاهی از بالا یا از زاویه­‌ی دید یک بزرگتر نبود، کیارستمی کودکان را همراهی می­کرد، خم می­شد تا هم‌­قد آن­ها شود و به دنیا و واکنش‌­های­شان(هر چند عجیب) نزدیک شود و آن را به اثری تبدیل کند که در عین سادگی، درخشان و تماشایی باشد.

پرنده کوچک خوشبختیپرنده کوچک خوشبختی

کارگردان: پوران درخشنده

سال ساخت: ۱۳۶۶

فیلم سینمایی پرنده کوچک خوشبختی دومین تجربه­ی کارگردانی پوران درخشنده پس از فیلم رابطه(۱۳۶۵) است. پوران درخشنده در طول دوران فیلم­سازی­‌اش از ابتدا تا کنون، همواره به دنبال مسائل و مشکلات اجتماعی و در راس آن­ها کودکان و نوجوانانی بوده که در میان طوفان مشکلات بیش از سایر افراد آسیب دیده و می­بینند. پرنده­‌ی کوچک خوشبختی روایت زندگی ملیحه سهرابی(عطیه معصومی)، دختر نوجوانیست که در کودکی به دلیل وارد شدن یک شوک و آسیب روحی، قدرت حرف زدن خود را از دست داده و کم­‌کم گوشه­‌گیر و پرخاش­گر شده و در موقعیتی قرار دارد که پدرش(امین تارخ) هم از بهبود وضعیت موجود و نجات ملیحه درمانده و مستاصل شده، در این میان ورود خانم شفیق(هما روستا) به زندگی ملیحه همه چیز را به سمت و سوی دیگری می­‌کشاند.

درخشنده در پرنده­ کوچک خوشبختی به دنیای افراد ناشنوا نزدیک شده و در کنار روایت خط اصلی قصه مخاطب را با زندگی، آموزش و مشکلات آن­ها آشنا می­کند. عطیه معصومی بازیگر نقش ملیحه در واقعیت هم ناشنواست، درخشنده با وجود اصرار تهیه­کننده برای استفاده از بازیگری که توانایی شنوایی داشته باشد در این نقش، عطیه را انتخاب کرده و او را در مسیری هدایت کرده که بازی او تاثیرگذار از کار درآمده. فیلم با وجود تلخی قصه ، پایان تا حدودی خوش دارد .

گربه آوازه خوانگربه آوازخوان

کارگردان: کامپوزیا پرتوی

سال ساخت: ۱۳۶۹

فیلم سینمایی گربه آوازخوان چند سال پس از موفقیت گلنار ساخته شد. حسنی(مهدی عسگری) و گلدونه(راحله اسماعیلی) در پرورشگاه زندگی می­کنند و حسنی منتظر است روزی پدرشان(رضا بابک) بازگردد و آن­ها را با خود ببرد، حسنی برای این­که خانواده­ای خواهرش را به فرزندخواندگی نبرند، با گلدونه از پرورشگاه فرار می­کنند تا پدرشان را پیدا کنند. آن­ها در این مسیر با گربه‌­های خیابانی آشنا می­شوند و قصه­‌ی شیرین این همراهی شکل می­گیرد. گربه­ آوازخوان از موفق­ترین و البته از ماندگارترین آثار سینمای کودک به شمار می­‌آید که با گذشت زمان نه تنها بوی کهنگی نگرفته بلکه همچنان دوست‌­داشتنی­‌ست و چند سر و گردن از آثار کودک و نوجوان سی سال بعد(که بسیار انگشت­‌شمار هستند) بالاتر است.

جذابیت گربه آواز­خوان تنها به ترکیب بازیگران و عروسک­‌ها محدود نمی­شود، فیلم موزیکال است و چند ترانه­‌ی کودکانه در آن اجرا می­شود. همه­‌ی گربه‌­های شهر و در راس آن­ها گربه­‌ی بامعرفتی که آواز هم می­خواند(با صدای منوچهر نوذری) در موقعیتی عجیب دور هم جمع می­شوند و تصمیم می­گیرند حسنی را برای پیدا کردن پدرش همراهی کنند. کنار هم قرار گرفتن عروسک‌­ها (با شخصیت­هایی شبیه به انسان) و بچه­‌ها به حد کافی شیرین و جذاب است چه برسد به این­که گربه­‌ها هر یک ویژگی‌­ها، خصوصیات و رفتارهای بامزه‌­ی مخصوص به خود را نیز داشته باشند. هدایت عروسک­ها را در گربه آوازخوان دنیا فنی‌­زاده، ایرج طهماسب، حسن پورشیرازی و … به عهده داشته­‌اند.

مریم و میتیل

مریم و میتیل

کارگردان:فتحعلی اویسی

سال ساخت: ۱۳۷۱

فیلم سینمایی مریم و میتیل از فیلم­های موفق در سینمای کودک و نوجوان به شمار می­آید. فیلم داستان دختربچه­ای به نام مریم(نیاز طارمی) است که خانواده­اش را از دست داده و در پرورشگاه زندگی می­کند. بازی مریم در نمایش پرنده­ی آبی، مسیر زندگی او را تغییر می­دهد، مریم به دنبال پیدا کردن مادری­ می­افتد که به فرشته‌­ی مهربان(افسانه بایگان) نمایش شباهت داشته باشد و در نهایت او را پیدا می­کند.

فیلم روایتی غم­‌انگیز­ی­ست از تنهایی کودکانی که در پرورشگاه زندگی می­کنند، هر چند تصویری که از پرورشگاه در فیلم ارائه شده با حضور بازیگرانی چون حمیده خیرآبادی(در نقش مربی بچه­‌ها) و محمد ورشوچی(نگهبان پرورشگاه)محیطی گرم و دلنشین است. فتحعلی اویسی در مریم و میتیل سعی کرده بدون اغراق و یا اشک و آه بیش از حد، مخاطب را به زندگی کودکانی شبیه به مریم نزدیک کند و در این زمینه موفق عمل کرده. فیلم بارها و بارها در طول سی سال گذشته از شبکه‌­های تلویزیونی پخش شده و همواره برای مخاطبانش جذاب بوده است. مریم و میتیل در مجموعه­‌ی فیلم‌­هایی قرار می­گیرد که تنها برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته نشده و می­تواند مخاطب بزرگسال را نیز با خود همراه کند.

کلاه قرمزی و بچه‌ننهکلاه­ قرمزی و بچه­ ننه

کارگردان: ایرج طهماسب

سال ساخت: ۱۳۹۰

فیلم سینمایی کلاه­‌قرمزی و بچه ­ننه سومین فیلم از مجموعه­ فیلم‌­های کلاه­‌قرمزی­ست که پس از کلاه‌­قرمزی و پسرخاله(۱۳۷۳) و کلاه‌­قرمزی و سروناز(۱۳۸۱) و البته پس از موفقیت مجموعه­ی تلویزیونی کلاه­قرمزی ساخته شد. در میان عروسک­های رنگارنگی که همه این سال­ها به تلویزیون آمده‌­اند، هیچ‌­یک به محبوبیت کلاه‌­قرمزی و عروسک‌­های همراهش دست نیافته‌­اند؛ عروسکی ساده به همراه یک مجری در ظاهر کم‌حوصله که اوایل از رفتارهای کلاه‌­قرمزی شاکی بود. حالا کلاه­‌قرمزی دیگر تنها نیست و پس از گذشت حدود بیست سال با همان سر و ظاهر عهده­دار مسئولیت نوزادی بی­سرپرست شده که در کنار شیطنت‌­های پسرعمه­­‌زا، کلافگی آقای مجری و البته مهربانی­‌های پسرخاله موقعیت‌های دوست­داشتنی و شیرینی خلق می­کنند.

در کلاه‌­قرمزی و بچه­ ننه جز پسرعمه‌­زا و پسرخاله خبری از سایر عروسک­‌های موفق و دوست­‌داشتنی مجموعه­‌ی تلویزیونی کلاه‌­قرمزی(ببعی، دیبی، فامیل­ دور، بچه­ فامیل، جیگر و …) نیست. ایرج طهماسب و حمید جبلی در ساخت سومین فیلم کلاه­‌قرمزی تنها مخاطب کودک و نوجوان را در نظر نگرفته­ بودند بلکه گوشه­ چشمی هم به مخاطبان قدیمی(و همیشگی) کلاه­‌قرمزی داشتند، همان مخاطبانی که در زمان اکران فیلم، دیگر در گروه سنی کودک و نوجوان جایی نداشتند اما تعدادشان در سالن­های نمایش‌­دهنده­‌ی فیلم همواره بیشتر از کودکان بود. فیلم بیش از آن­که برای کودکان امروزی جذاب باشد، مخاطب گذشته‌­ی خود را به سالن‌های سینما کشاند و به فروش بالایی دست یافت و در نهایت به پرفروش­ترین فیلم سال ۱۳۹۱ تبدیل شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. آریا می گوید

    یاد باد آن روزگاران 🌹

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.