نویسنده: مازیار وکیلی
کمدی رمانتیکها یکی از جذابترین زیرژانرهای سینمایی هستند. ترکیب عشق با موقعیتهای کمیک به قدری جذاب است که میتواند هر تماشاگری را شیفته خود کند. تولید و ساخت کمدی رمانتیک خیلی زود فراگیر شد و تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما کشاند. معجون رمنس و لبخند به قدری خوشایند بود که تماشاگران با اشتیاق به تماشای این فیلمها مینشستند. چند شاهکار مسلم سینمایی هم در این ژانر ساخته شده است. «آپارتمان»، «سابرینا»، «عشق در بعدازظهر»، «دنده آدم»، «آوانتی»، «مغازه کنار خیابان» و… تعدادی از این شاهکارها هستند. با توجه به این توضیحات کمدی رمانتیکها هرچقدر هم کلیشهای و پیشِ پا اُفتاده باشند، مشتریان خاص خودش را دارند. مشتریانی که حاضرند بدون توجه به ضعفهای فیلم صد و چند دقیقه در سالن سینما بنشینند و گرفتاریها و کشومکشهای یک زوج عاشق را تماشا کنند.
Ticket to Paradise (بلیطی از بهشت) داستان زن و مردی به نام جرجیا و دیوید (با بازی جولیا رابرتز و جرج کلونی) است که سالها پیش از هم طلاق گرفتهاند. تنها چیزی که این روج مطلقه را به هم متصل میکند دخترشان لیلی (با بازی کاتلین دور) است. لیلی بعد از چهار سال تحصیل وکیل شده است و منتظر است تا شغل مهمی را در شیکاگو به دست بیاورد. او که حسابی خسته شده تصمیم میگیرد برای یک استراحت کوتاه به جزیرهی زیبای بالی در اندونزی برود. در این سفر تفریحی او با پسری بومی به نام گده (با بازی ماکسیم بوتیه) آشنا میشود و خیلی زود به او دل میبازد. زمانیکه جرجیا و دیوید از این تصمیم لیلی آگاه میشوند به بالی میروند تا از ازدواج او جلوگیری کنند چراکه اعتقاد دارند این کار دیوانگی محض است. جرجیا در طول این سفر باید سر و سامانی هم به رابطهاش با نامزد جوانش پائول (با بازی لوکاس براوو) بدهد. اما در بالی اتفاقاتی میاُفتد که زندگی همه آنها را تغییر میدهد.
فیلمهای کمدی رمانتیک در گام اول به فیلمنامه درخشانی نیاز دارند که در آن موقعیتهای کمدی با توازن درستی درون یک داستان عاشقانه تعبیه شده باشد. اگر توازن این موقعیتها به هم بخورد یا موقعیتهایی که نویسندگان برای یک کمدی رمانتیک استفاده میکنند کلیشهای باشد از ارزش و اهمیت این فیلمها کاسته میشود. نکتهی مهم درباره کمدی رمانتیکها دقیقاً در همین نکته نهفته است که باید موقعیتهای جذابی خلق کرد که داستان عاشقانه فیلم و کشومکش و درگیری قهرمانها برای تماشاگران جذاب شود. اما مشکل اینجاست به قدری کمدی رمانتیک ساخته شده و به اندازهای موقعیتهای مختلف در دل داستانهای عاشقانه استفاده شده که اکثر کارگردانی که میخواهند فیلمی در این ژانر کارگردانی کنند ناچار به استفاده از کلیشهها هستند. همین موضوع هم باعث میشود تا تماشاگران خیلی زود سیر و روند قصه را حدس بزند و از تماشای فیلم لذت نبرد. کمتر پیش میآید که کارگردانان یک کمدی رمانتیک آنقدر موقعیت بکر و مناسب در چنته داشته باشند که برای صد دقیقه یک داستان عاشقانه را سرپا و سرزنده نگه دارند.
شاید در این بیست سی سال اخیر فقط فیلمهای جری مگوآیر و دفترچه راهنمای خوشبختی توانستهاند با خلق موقعیتهای بدیع و پیچیده از کلیشه شدن فرار کنند و تبدیل به آثاری ماندگار در این زیرژانر جذاب شوند. دیگر فیلمهای این زیرژانر همگی به ناچار از کلیشهها استفاده کردهاند و خیلی زود فراموش شدهاند. همین موضوع باعث شده این زیرژانر جذاب دچار رکودی عمیق شود. Ticket to Paradise هم از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم هم به سبک و سیاق اکثر کمدی رمانتیکها مجبور شده از کلیشههای حالا دیگر رایج شده این ژانر استفاده کند. کلیشههایی که شاید تماشاگران مشتاق کمدی رمانتیکها را اذیت نکند اما تبدیل به یک فیلم ماندگار هم نمیشود. مشکل اصلی «بلیطی از بهشت» هم علیرغم تمام ویژگیهای مثبتی که دارد همین است. فیلم لحظات جالب و مفرح زیادی دارد اما در نهایت یک کمدی رمانتیک کلیشهای است که نمیتواند توقع تماشاگران معمولی را برطرف کند. اما عشاق این زیرژانر شگفتانگیز، یقیناً از این فیلم لذت خواهند برد.
جرج کلونی و جولیا رابرتز از آن زوجهای بازیگری هستند که برای بازی در کنار هم ساخته شدند. بعد از سری فیلمهای اوشن این دو نفر در فیلم دیگری با این حجم و اندازه کنار یکدیگر ظاهر نشده بودند. Ticket to Paradise به نوعی تلاش برای بهرهگیری از آخرین ذرات به جا مانده از جذابیت درون این دو نفر برای ساخت یک فیلم پرفروش است. باید اذعان کرد کارگردان فیلم انتخاب هوشمندانهای داشته است. چراکه این دو نفر هنوز و بعد از گذشت این همه سال هنوز جذاب هستند. جرج کلونی همان شوخ طبع و کلبی مسلکی سالهای جوانی را به شخصیت دیوید اضافه کرده و جولیا رابرتز به آن وجه قدرتمند شخصیتش رنگی از کمدی زده است و باعث شده جرجیا با سایر شخصیتهایی که تا به امروز بازی کرده است، تفاوت داشته باشد. شیمی رابطهی بین این دو بازیگر خصوصاً در لحظات کمدی به کمک فیلم آمده و باعث شده تا کلیشههای موجود در فیلم زیاد هم برای تماشاگر آزاردهنده نباشد. حضور درخشان و جذاب این دو نفر Ticket to Paradis را نجات داده و باعث شده تا فیلم برای لحظاتی هم که شده کیفیت یک کمدی رمانتیک خوب را پیدا کند.
- بیشتر بخوانید
- نقد سریال «ترک تحصیل» The Dropout | در جستجوی خون
- معرفی ده اکشن کمدی سینما | به مناسبت اکران فیلم «قطار سریع السیر»
جرج کلونی بعد از نقاط اوجی مثل سری فیلمهای «اوشن»، «سیریانا»، «خارج از دید» و… دوباره از جذابیت ذاتی خودش استفاده کرده تا به فیلمی که بدون حضور او میتوانست فیلمی بیاهمیت تلقی شود، جذابیت ویژهای ببخشد. شوخطبعی ذاتی کلونی این جا هم به کمکش آمده و در کنار جولیا رابرتز زوجی ساخته است که به این فیلم کوچک اهمیت و جلوه میبخشد. حضور این دو نفر در کنار هم بار دیگر ثابت کرد که پنجاه درصد یک کمدی رمانتیک عالی بازیگران آن هستند. «بلیطی از بهشت» Ticket to Paradise این پنجاه درصد را دارد. این موضوع نه فقط دربارهی زوج اصلی که در مورد بازیگران فرعی فیلم هم صدق میکند. این انتخاب خوب بازیگران باعث شده کلیشههای فیلمنامه زیاد تماشاگر را اذیت نکند. به مدد اجرای خوب بازیگران فیلم آن کلیشههای ژانری سر و شکل خوبی پیدا کردهاند و تبدیل به لحظاتی مفرح شدهاند که شاید خیلی ماندگار نباشند اما تماشاگر را هم اذیت نمیکنند.
بالی یکی از زیباترین مناطق جهان است، این جزیره واقع در کشور اندونزی بهشتی زمینی است که سالیانه هزاران گردشگر و توریست را به خود جذب میکند. سازندگان «بلیطی ازبهشت» Ticket to Paradise هم با درک این موضوع لوکیشن اصلی فیلم خود را به بالی انتقال دادند تا ضمن استفاده از جذابیتهای این لوکیشن به داستان عاشقانهشان سر و شکل متفاوتی ببخشند. باید اعتراف کرد که سازندگان ذرهای در استفاده از این لوکیشن بکر و بدیع خست به خرج ندادهاند. کارگردان ما را به چهارگوشه این جزیره رویایی میبرد و با زیباییهای آن آشنا میکند. با سنتها و آداب و رسوم مردم آن منطقه و زبیاییهایی که بالی را انقدر متفاوت کرده است. اما مشکل اصلی فیلم هم دقیقاً از همین جا آغاز میشود. از جایی که فیلم شکل یک تور گردشگری به بالی را پیدا میکند و گاهی قصه فدای استفاده از این لوکیشن جذاب میشود. بهطورمثال گرهگشایی از موضوع مهمی مثل حلقههای ازدواج خیلی ساده انجام میگیرد.
اما این موضوع اهمیت چندانی ندارد چون اولویت کارگردان نیست چراکه اولویت کارگردان نمایش زیباییهای جنگلهای بالی است. جنگلهایی با درختهای سر به فلک کشیده و زیبایی افسانهای و نمادین به این فیلم جلوهای نمادین بخشیدهاند. همین نگاه توریستی است که باعث شده Ticket to Paradise نتواند از تمام ظرفیتهای خودش برای ساخت یک کمدی رمانتیک جذاب استفاده کند. به بیان ساده این فیلم، داستان و روایت نیست بلکه فیلم لوکیشن و بازیگر است. بازیگرانی خوب و جذاب در یک لوکیشن رویایی کنار هم قرار گرفتهاند و با هم شوخی و دعوا میکنند. این شوخیها و دعواها بسیار جذاب هستند و توسط بازیگران درجهیکی اجرا شدهاند. اما مشکل اصلی فیلم کماکان بر سر جای خود باقی است. داستان فیلم کلیشهای است و از این کلیشهها هم خیلی ساده استفاده شده است.
همین موضوع باعث شده «بلیطی از بهشت» یکی از ستونهای اصلی یک کمدی رمانتیک را نداشته باشد. Ticket to Paradise فیلمی است کلیشهای که خیلی جذاب اجرا شده است. جذابیت اجرایی فیلم به قدری زیاد است که میتواند تماشاگر را برای دقایق زیادی سرگرم کند اما در نهایت نمیتواند تبدیل به فیلمی بهیادماندنی شود. «بلیطی از بهشت» بیش از آنکه فیلم خوبی باشد میتواند تماشاگر را ترغیب کند تا مثل دیوید و جورجیا دست از لج بازی بردارد و به جزایر بالی سفر کند و جلبک پرورش دهد و از زندگی در آنجا لذت ببرد.