نگاهی به کارنامه بازیگری سیاوش طهمورث | آسان کردن کارهای سخت

نویسنده: سهراب صباغیان

سیاوش طهمورث به نسلی از بازیگران سینمای ایران تعلق دارد که کارشان را از صحنه تئاتر شروع کردند و بعد به سینما و تلویزیون آمدند. این نسل از بازیگران سینمای ایران به خوبی روی صحنه تئاتر آبدیده شدند و یاد گرفتند چطور هر نقشی را ایفا کنند. بسیاری از تماشاگران سینما طهمورث را با نقش‌های منفی‌اش به خاطر می‌آورند اما نقش‌های ماندگار او فقط به نقش‌های منفی که بازی کرده محدود نمی‌شود.

کسانی‌که کارنامه‌ی کاری طهمورث را با دقت دنبال کرده‌اند، می‌دانند چند شاه‌نقش مثبت دیده نشده مانند «چشم‌هایش» فرامرز قریبیان دارد که نقطه‌عطفی در کارنامه‌ی او به حساب می‌آیند. طهمورث به واسطه‌ی تجربه‌های تئاتری پرتعدادش به درجه‌ای از توانایی در کار بازیگری رسیده که می‌تواند هر نقش سختی را به سادگی بازی کند و همان کاری را انجام دهد که ستارگان سینمای کلاسیک انجام می‌دادند؛ این‌که کار سخت بازیگری را آسان جلوه دهد.

او یادآور ستارگانی مانند اسپنسر تریسی است که بدون هیچ اضافه‌کاری و اغراقی صرفا با حضورشان صحنه را در مشت خود می‌گرفتند. سینمای ایران بعد از نسل طلایی دهه‌ی چهل و پنجاه چنین بازیگرانی را به خود ندید. بازیگرانی که هر نقشی را با هر اندازه و میزانی جوری بازی می‌کردند که ماندگار می‌شد. نکته‌ی شگفت‌انگیز این‌جاست که این‌ کار را بدون هیچ اضافه‌کاری انجام می‌دهند. آنها به درجه‌ای از اُستادی رسیدند که نقش‌های سخت را هم به آسان‌ترین شکل ممکن ایفا می‌کنند.

 

 اجاره‌نشین‌ها (۱۳۶۵)اجاره-نشین-ها

کارگردان: داریوش مهرجویی

بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که «اجاره‌نشین‌ها» بهترین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران است. فیلمی پیچیده و پر شخصیت که برای خنداندن تماشاگر از تمام گونه‌های کمدی استفاده می‌کند. فیلم داستان یک خانه‌ی قدیمی و مجهول‌الوارث را روایت می‌کند که یک تهرانی قالتاق و پشت هم انداز عباس‌آقا سوپر گوشت (عزت‌الله انتظامی) مباشر آن است. این خانه‌ی قدیمی و رو به زوال چند مستاجر دارد که با عباس‌آقا سوپر گوشت بر سر مالکیت خانه دعوا دارند…

سیاوش طهمورث در «اجاره‌نشین‌ها» نقش یک بنگاه‌دار هفت‌خط به نام غلام ترکه‌ای را بازی می‌کند. بنگاه‌داری که دنبال این است تا با همکاری و تبانی عباس‌آقا سوپر گوشت خانه را از چنگ مستاجران در بیاورد و بالا بکشید. او با تکیه بر تجربه تئاتری و قدرت و توانایی بالایش در صحنه‌گردانی نقش غلام ترکه‌ای را بی‌نظیر ایفا کرده است. سکانس مشاجره‌ی او و بچه‌های بنگاهش با آقا باقری با بازی زنده‌یاد منوچهر حامدی که در نهایت به درگیری ختم می‌شود از به یادماندنی‌ترین صحنه‌های این فیلم است. حرکات تند و تیز دست‌و‌پا و صورت طهمورث در کنار لحن پر از نیش و کنایه‌اش غلام ترکه‌ای را تبدیل به یک بنگاه‌دار خالص تهرونی می‌کند که تماشاگر ده‌ها نمونه‌ی آن را در شهر تهران دیده است.

 

 چشم‌هایش (۱۳۷۸)چشمهایش

کارگردان: فرامرز قریبیان

«چشم‌هایش» در همان سال ۱۳۷۸ فیلم کهنه‌ای به نظر می‌رسید اما این کهنگی به‌هیچ‌وجه یک نکته‌ی منفی برای فیلم به حساب نمی‌آید. فیلم یک بازسازی نوستالژیک و جذاب از روابط، آداب و زندگی بچه‌های جنوب شهر بود و همین موضوع فیلم را شبیه آثار مسعود کیمیایی کرده است. حضور فرامرز قریبیان به‌عنوان کارگردان و بازیگر نقش اصلی مرد به این شباهت دامن می‌زد و «چشم‌هایش» را بیشتر از قبل شبیه فیلم‌های متقدم کیمیایی می‌کرد. فیلم داستان دو رفیق قدیمی به نام‌های منصور (فرامرز قریبیان) و محمد (سیاوش طهمورث) است که به‌خاطر نامردی شخصی به نام رحیمبا بازی محمود عزیزی پانزده‌سال حبس کشیده‌اند و حالا آزاد شده‌اند. هدف آنها بعد از آزادی از زندان پیدا کردن کار وانتقام از رحیم است.

سیاوش طهمورث در «چشم‌هایش» عالی است؛ بازی او با آن لنگی پا و تکیه‌کلام‌های تهرونی که گاه و بی‌گاه به کار می‌برد، بخشی از حال و هوای نوستالژیک فیلم را می‌سازد. «چشم‌هایش» یک فیلم شخصیت‌محور و قهرمان‌پرداز است که در آن داستان را شخصیت‌ها پیش می‌برند. در چنین فیلم‌هایی بازی بازیگر یکی از محورهای اصلی واقعی از کار درآمدن داستان است.

طهمورث با بازی بسیار خوبش توانسته از شخصیت محمد یک مرد قدیمی به ته‌خط رسیده بسازد که برای تغییر دادن اوضاع همه‌ی تلاش خود را می‌کند. محمدِ چشم‌هایش از قدرنادیده‌ترین نقش‌آفرینی‌های سیاوش تهمورث است. بازی او در این فیلم اگر به درستی دیده می‌شد شاید مسیر بازیگری او برای همیشه تغییر می‌کرد، اما افسوس که این نقش‌آفرینی درخشان دیده نشد تا سیاوش تهمورث مسیر دیگری را برای بازیگری انتخاب کند.

 

 

 معصومیت از دست رفته (۱۳۸۲)معصومیت-از-دست-رفته

کارگردان: داوود میرباقری

میرباقری بدون شک اُستاد ساخت درام‌های تاریخی با محوریت صدر اسلام است. او که بارها و بارها برای ساخت آثار تاریخی سراغ شخصیت‌های حقیقی از امام علی (ع) تا مختار ثقفی رفته است در «معصومیت از دست رفته» یک داستان تخیلی را دست‌مایه‌ی ساخت سریال تاریخی خود کرده است. این سریال داستان خزانه‌دار امویان شوذب (با بازی امین تارخ) است که از هواداران و پیروان حضرت علی (ع) است. او دل در گرو ماریای نصرانی با بازی فریبا کوثری، زن نصرانی تازه شیعه شده دارد و سرانجام با او ازدواج می‌کند اما حضور زنی یهودی و فتنه‌گر بنام حره (سارا خوئینی‌ها) زندگی عاشقانه‌ی شوذب را به هم می‌ریزد…

سیاوش طهمورث که سابقه‌ی همکاری متعدد با داوود میرباقری را چه در تئاتر و چه در تلویزیون داشت در سریال «معصومیت از دست رفته»  به بازی در نقش ابن حریث یکی از امویان مخالف شیعه پرداخت. طهمورث نقش ابن حریث را با اقتدار و صلابتی کمیاب بازی کرد و توانست از این کاراکتر به ظاهر فرعی شخصیت منفوری بسازد که از یاد تماشاگر نرود. او که همیشه توانایی بالایی در بازی به جای شخصیت‌های منفی دارد در این سریال هم از توانایی بالای خود استفاده کرد و توانست در سریالی تاریخی نقشی فرعی را با بازی درخشان و حساب‌شده‌ی خود تبدیل به یک شخصیت به‌یاد‌ماندنی کند.

 

 زیرتیغ (۱۳۸۵)زیر-تیغ

کارگردان: محمدرضا هنرمند

«زیر تیغ» یکی از تلخ‌ترین و غم‌انگیزترین مجموعه‌های تلویزیونی است که از تلویزیون ایران پخش شده است. داستان تراژیک و پیچیده‌ی سریال در هر قسمت ذهن و روح و روان تماشاگر را به چالش می‌کشید. این سریال داستان دو دوست از طبقه‌ی کارگر به نام‌های محمود (پرویز پرستویی) و جعفر (آتیلا پسیانی) را روایت می‌کند که قرار است فرزندان‌شان با یکدیگر ازدواج کنند. اما طی حادثه‌ای محمود جعفر را به قتل می‌رساند و صحنه‌ی جرم را ترک می‌کند تا همه‌چیز به هم بریزد…

قدرت سریال «زیرتیغ» یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های منفی تاریخ تلویزیون ایران است. مردی کلاش و فرصت‌طلب که می‌خواهد از مرگ برادرش به نفع خود استفاده کند. قدرت هیچ نقطه و نکته‌ی مثبتی ندارد و بسیار نفرت‌انگیز است. اوست که با سنگ‌اندازی‌های مداومش برای محمود و خانواده‌اش مشکل ایجاد می‌کند و تلاش می‌کند برادرزاده‌اش (کوروش تهامی) را نسبت به دختر محمود (الهام حمیدی) دل‌سرد کند تا به عقد دختر خودش (غزل شاکری) درآید.

طهمورث در این سریال در نقطه‌ی اوج قله‌ی بازیگری خود قرار دارد و چنان نفرتی در تماشاگر ایجاد می‌کند که فراموش‌نشدنی است. بازی او در سریال «زیرتیغ» یک کلاس درس بازیگری است. او به مخاطب و تمام بازیگران سینما و تلویزیون ایران نشان می‌دهد یک نقش منفی را چگونه باید بازی کرد تا از ذهن و ضمیر مخاطب بیرون نرود و تبدیل به کاراکتری به‌یادماندنی شود.

 

 غلامرضا تختی (۱۳۹۷)غلامرضا-تختی

کارگردان: بهرام توکلی

زندگی پُرفراز و فرود اسطوره‌ی ملی ایران زمین غلامرضا تختی همیشه دست‌مایه جذابی برای کارگردانان بوده است تا آثار جذابی درباره‌ی زندگی او بسازند. بهرام توکلی هم داستان این اسطوره‌ی ملی را از اواخر عمر او آغاز و با فلاش‌بک به دوران کودکی‌اش روایت می‌کند. همچنین نشان می‌دهد چگونه غلامرضا از محله‌های پایین شهر کار خود را آغاز کرد و بدل به اسطوره‌ی ازلی و ابدی مردم ایران شد…

ساختار فیلم «تختی» به شکلی است که بازیگران مشهور نقش کوتاهی را در این فیلم ایفا می‌کنند. سیاوش طهمورث هم از این قاعده مستثنا نیست و در این فیلم نقش بسیار کوتاهی را برعهده دارد که اندازه‌ی آن فقط یک سکانس است. اما طهمورث با تکیه بر تجربه‌‌ی سال‌ها بازیگری نقش یک مربی بداخلاق و طعنه‌زن را با ظرافت تمام به شکلی ایفا می‌کند که در خاطر تماشاگر می‌ماند.

طعنه‌های او به تختی نوجوان و ریزجسه که هنوز توانایی فن زدن و درگیر شدن با حریف را ندارد فراموش‌نشدنی است. طهمورث با بازی بسیار خوبش در همین یک سکانس نشان می‌دهد که تختی چه مسیر دشواری را طی کرد و از چه موانع ریز و درشتی عبور کرد تا تبدیل به اسطوره شد. بازی بسیار خوب او در این فیلم بار دیگر این گفته معروف مدرسان بازیگری را اثبات کرد که نقش بزرگ و کوچک وجود ندارد بلکه بازیگر کوچک و بزرگ وجود دارد.

 

 زخم‌کاری (۱۴۰۰)زخم-کاری

کارگردان: محمدحسین مهدویان

«زخم‌کاری» یکی از جذاب‌ترین و کارشده‌ترین سریال‌های شبکه‌ی نمایش خانگی بود که نمایش آن رکورد بیست میلیون دقیقه تماشا را شکست و خیلی‌زود تبدیل به سریالی ماندگار در میان طبقات مختلف جامعه شد. فیلم داستان یک خانواده‌ی مافیایی بزرگ به نام ریزآبادی‌ها را روایت می‌کند که درون خود برای به دست آوردن قدرت و ثروت با همدیگر رقابت دارند. رقابتی که بعد از کشته شدن نعمت ریزآبادی (با بازی سیاوش طهمورث) توسط مالک (جواد عزتی) شکل متفاوتی به خود می‌گیرد و تبدیل به یک نزاع خونین می‌شود.

نقش سیاوش طهمورث در سریال «زخم‌کاری» بسیار کوتاه اما به‌شدت تاثیرگذار است. او نقش بزرگ خاندان ریزآبادی‌ها را بازی می‌کند، مرد بسیار متمولی که عمده ثروتش را از طریق نامشروع به دست آورده و توانسته تبدیل به یک غول اقتصادی شود. نقش طهمورث در این سریال پیوستار تاریخی و سیاسی دارد و  ردپای چنین شخصیت‌هایی را در فضای اقتصادی ایران امروز می‌شود، ردیابی کرد.

بازی درخشان طهمورث با آن نگاه‌های هولناک و لحن هراس‌انگیز بعید است که حالاحالاها از ذهن تماشاگران ایرانی پاک شود. بازی درخشان او در نقش یک پدرخوانده‌ی ایرانی به قدری خوب و درخشان که بعید است کسی نقشی با این مختصات را آنقدر ظریف و دقیق ایفا کند.

 

 هناس (۱۴۰۰)هناس

کارگردان: حسین دارابی

«هناس» داستانی عاشقانه و معمایی دارد و درباره‌ی یکی از شهدای هسته‌ای کشور است. فیلم روایت‌گر تلاش‌های یک زن برای نجات زندگی‌اش از دست مشکلات و معضلاتی است که شغل شوهرش برای خانواده‌اش به وجود آورده است.

سیاوش طهمورث در فیلم هناس ایفاگر نقش یک دانشمند هسته‌ای و اُستاد شهید رضایی است. او این نقش مثبت را با صورتی بشاش، لحنی مهربان و صدایی گرم و گیرا بسیار خوب بازی کرده است. تصویری که تماشاگر از طهمورث این فیلم به ذهن می‌سپارد، تصویر مرد شریف و آرامی است که می‌کوشد میان مصالح کشور و آرامش زندگی خانوادگی شاگرد قدیمی‌اش پیوند برقرار کند.

ساختن چنین تصویری بدون این‌که شخصیت تک‌بعدی و کلیشه‌ای از کار در بیاید بسیار سخت است. طهمورث در این فیلم ثابت می‌کند حتی اگر به‌لحاظ فیلمنامه متریال چندانی در اختیار نداشته باشد هم می‌تواند یک شخصیت مثبت را مقبول و به‌یادماندنی از کار در بیاورد. اگر طهمورث در «زیرتیغ» موفق شد تا نفرت تماشاگر را برانگیزد؛ در «هناس» موفق می‌شود تا شفقت او را نسبت به کاراکتر اُستاد زنده کند و این بزرگ‌ترین دستاورد برای بازیگری است که بازیگری تبدیل به بخشی از وجود او شده است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.