نویسنده : علی زنداکبری
اسپیلبرگ قبل از آنکه کارگردان خوبی باشد، مدیری برجسته است. او رهبر ارکستری بزرگ است که موسیقی حاصل از آن تاریخساز می شود. نقش استیون اسپیلبرگ در تاریخ سینما شگرف و کتمان ناپذیر است، نابغهای ایدهآلگرا که درنهایت تمرکز، آثاری را به صنعت سینما ارزانی داشته که جاودانه ماندهاند. گویا او ترکیبی از تخیل تیم برتون، فلسفهی کوبریک و فرم و تعلیق هیچکاک را توامان با هم دارد. اما چه خصوصیاتی باعث ماندگار شدن او شده است؟
گروه کامل
داشتن گروهی کامل از بهترینهای شاخههای مختلف سینمایی یکی از خصیصههای اسپیلبرگ است که در هر فیلمش زبانزد است. گروهی که به فراخور نوع کار تغییر می کنند اما مسلما از بهترینهای حرفهشان انتخاب شدهاند. بعضی از این افراد بیشتر درگروه او دیده شدهاند مثلا همکاریش با جان ویلیامز اسطورهی موسیقی فیلمهای سینمایی و یا یانوش کامینسکی فیلمبرداری که با او کارهای چشمنوازی ارائه کرده و در بسیاری از آثارش حضور داشتهاند.
کار تیمی و هماهنگ
او به کار تیم اعتقاد خاصی دارد، عناصر منتخبی که او در فیلمهایش استفاده میکند تنها به یک شکل خروجی موفقیتآمیزی خواهند داشت، وقتی که علاوهبر انجام وظیفه، نقاطضعف یکدیگر را پوشش دهند و از سوی دیگر هماهنگی لازمه را نیز داشته باشند بهطورمثال در «پارک ژوراسیک» کار گروه گریم و جلوههای ویژه را در یک راستا قرار داد و از سوی دیگر فیلمبرداری و تدوین صحنه به صحنه را به موازات پیشبرد و در نهایت برای تصحیح نهایی یک تدوین کلی انجام داد. تمام اینها در حالی بود که او شروع فیلمبرداری فیلم فهرست شیندلر را همزمان با پارک ژوراسیک انجام داد. او «داستان وست ساید» را به طرز ماهرانهای پیشبرد جاییکه طراحی صحنه و جلوههای ویژه ابتدا و طراحی رقص و تمرینات گروهی پس از آن و در عین اضافه شدن صحنههای جدید با هم انجام شد.
دقت در انتخابها
اسپیلبرگ جزئیات زیادی را در کارهایش در نظر دارد از اینرو و برای حفظ این جزئیات نیز دقت و وسواس خاصی در انتخابهایش دارد. داستان تاکیدش بر انتخاب دانیل دی لوئیس برای نقش آبراهام لینکن، داستان معروفی است. جاییکه دی لوئیس از ایفای نقش لینکن دچار تردید بود ولی اسپیلبرگ به موفقیت او شک نداشت. او در فیلم «هوش مصنوعی» با راب رینگ وود طراح لباس گزیدهکار درخواست همکاری داشت، کسیکه در دیگر فیلمش «امپراطوری خورشید» با او همکاری موفقی داشت و کاندید اسکار نیز شد. اسپیلبرگ از او خواست با همان دید و جزئیات از همان نظراتش استفاده کند اما در قالب شخصیت دیوید هوش مصنوعی، چراکه قهرمان هر دو فیلم نیز دو نوجوان با تفاوت موقعیتی هستند. آنها برای تغییر رنگ و حتی نوع انعکاس لباسها در تصویربرداری ساعات زیادی صرف کردند.
جریانساز بودن
یکی از خصوصیات بزرگ این فیلمساز جریانساز بودن اوست، وی هر از چندگاهی با ساخت یک اثر منحصربهفرد چنان شوکی به عالم سینما وارد میکند که کپیبرداریهای اصلی و فرعی از آثارش تا سالها باقی میماند مثلا ای تی فانتزی فضایی که هنوز بسیاری از فیلمهای با موضوع موجودات بیگانه نیمنگاهی به آن دارند. همچنین بهکارگیری فناوریهای نوین به کار گرفته در آثارش، نگاه کنید به فیلم «تن تن» تلفیق تکنولوژی با داستان، زنده شدن یکی از محبوبترین شخصیتهای ادبی و یا «نجات سرباز رایان» که در بسیاری از فیلمهای جنگی بعد از این فیلم از صحنههای آن کپیبرداری شد و…
نقطه آغاز: قوه تخیل
اسپیلبرگ به طرز شگرفی از قوهی تخیلش بهره میگیرد جرقه بسیاری از آثار او از تخیل فعال او نشات گرفته، بسیاری از وقایع و جزئیات فیلمهایش ابتدا در ذهن رویاپردازش روی داده است. نکتهای که در بسیاری از گفتوگوهایش نیز به آن اشاره نموده است از جمله صحنهی پرواز ای تی و دوستش با دوچرخه و یا صحنهی نزدیک شدن سفینه فضایی در برخورد نزدیک از نوع سوم که هنگام رانندگی وقتی نور چراغ ماشین پشتی در آینهی ماشینش انعکاس پیدا کرده و چشمانش را اذیت کرده یا صحنهی حرکت ایندیانا جونز در معدن و…
نوآور و تجربه گرا
خلق جلوههای ویژه خاص، یکی از خصوصیات این کارگردان بزرگ است اما نکتهای که باید آن را در نظر داشت، کارایی این جلوههای ویژه او در بسط روایتش است. او صرفا برای ایجاد هیجان جلوهی ویژه نمیسازد بلکه آن را در خدمت داستانش به تصویر میکشد برای همین از سروصداهای بیخود و انفجارهای عجیب و غریب بیمورد در آثارش خبری نیست. او آموخته نوآورانه کار کند اگر در ایندیانا جونز جایی انفجاری وجود دارد پیآیند آن کشفی یا رویدادیست که مخاطب را نیز سرحال میآورد. نگاه کنید به صحنهی تعقیب و گریز هریسون فورد و شان کانری در فیلم ایندیانا جونز و یا حملهی دایناسورها به شخصیتهای فیلم «پارک ژوراسیک» و…
نوآوری اسپیلبرگ به جلوههای ویژه خلاصه نمیشود تنها کافیست به فیلمنامههای خاص او توجه کنیم از درام سنگین «فهرست شیندلر» گرفته تا علمی تخیلی «بازیکن شماره یک آماده» و… او هیچ محدودیتی برای کارهای نوآورانه ندارد چه در جلوهی ویژه و فیلمنامه و چه در تکنیکهای فیلمبرداری و صدابرداری.
معرفی نخبگان به جامعه سینمایی
طی آماری بیشترین تشکر در مراسم اسکار تقدیم اسپیلبرگ شده است، بسیاری از بازیگران و دستاندرکاران این صنعت موفقیت و شهرت خود را مدیون این کارگردان به نام میدانند. بسیاری دیگر نیز توسط وی احیا شدند. اسپیلبرگ به استعدادهای هالیوود میدان میدهد و آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری میکند. مثلا در بسیاری از پروژههایشان سرمایهگذاری مینماید. از جمله بازیگرانی که او کشف نمود درو بریمور کودک بود که در «ئی تی» به بازی گرفته شد و یا کریستین بیل نوجوان در «امپراطوری خورشید» نقشآفرینی کرد.
ریچارد دریفوس، رابرت شاو و روی شایدر هر سه با «آرواره ها» به شهرت رسیدند. در همین چند سال پیش مارک رایلنس کهنهکار با کسب اسکار نقش دوم در پل جاسوسان و همین سال پیش در «داستان وست ساید» استعداد بزرگ راشل زگلر یا همبازی برندهی اسکارش آریانا دبوز. وین دیزل بازیگر اکشن نیز همیشه خود را مدیون اسپیلبرگ میداند کامینسکی فیلمبردار به لطف اسپیلبرگ چهره شد و به کارگردانی هم روی آورد و یا جان ویلیامز عمده شهرتش به خاطر کار با اسپیلبرگ است. او پنج جایزهی اسکار کسب کرده که سه اسکار آن محصول همکاریش با اسپیلبرگ است (آروارهها، ئیتی:موجود فرازمینی و فهرست شیندلر). هرچند آثار اسپیلبرگ همگی دارای جایگاهی مهم در صنعت سینما هستند اما در اینجا به معرفی چند فیلم او میپردازیم که همچنان منبع الهامی برای ژانرهای خود هستند.
آروارهها ۱۹۷۵| Jaws
-
ژانر: ماجرایی، تریلر
-
IMDB: 8.1
داستان حمله یک کوسه به شهری ساحلی و تشکیل گروهی سه نفره برای مبارزه با این کوسه شامل یک شکارچی کوسه، یک اقیانوس شناس و یک افسر پلیس پیشزمینهی ساختهی معروف اسپیلبرگ است. فیلمی که در سطح بینالمللی برای او شهرت به ارمغان آورد و در تابستان سال ۱۹۷۵ نزدیک به ۷۰ میلیون نفر به تماشای این اثر هیجانآور نشستند. سبک نوآورانه و خاص اسپیلبرگ نابغه و استفاده از ترفندهای خاصش در جلوههای ویژهی تماشاگران را سر شوق آورد، بسیاری این فیلم را اولین اثر مهم اسپیلبرگ میدانند که نهتنها پرفروشترین فیلم سال ساخت خود بود بلکه تا سال ۱۹۷۷ نیز پرفروشترین فیلم باقی ماند. روی شایدر، ریچارد درایفوس و رابرت شاو مثلث بازیگری موفق فیلم را تشکیل میدادند.
از آنجاکه شاو و دریفوس دائما در پشتصحنه با یکدیگر در حال دعوا بودند اسپیلبرگ اختلاف آن دو را به دو شخصیتشان در فیلم کشاند تا روابط شخصیتها حقیقی جلوه کند. در طول فیلم دوشخصیت کوئینت و مت هوپر دائم با هم درگیرند. منتقدان فیلم را ستودند و «آروارهها» جوایز متعددی از جمله اسکار بهترین موسیقی، صدا و تدوین را دریافت نمود ضمن آنکه کاندید بهترین فیلم سال نیز بود. این فیلم به اثری برای رویآوردن بسیاری از فیلمسازان برای استفاده از حیوانات خطرناک در فیلمهایشان تبدیل شد. او با «آروارهها» تعریف جدیدی از سینمای هیجانآور، سرگرمکننده و نوآور ارائه کرد.
مهاجمان صندوق گمشده ۱۹۸۱| Raiders of the Lost Ark
-
ژانر: اکشن، ماجراجویی
-
IMDB : 8.4
فیلمی که یکی از معروفترین شخصیتهای ماجراجویی تاریخ سینما را معرفی نمود؛ ایندیانا جونز. اثری که کسی نه موفقیتش را پیشبینی میکرد و نه ادامهدار بودنش را، هریسون فورد با ایفای نقش ایندیانا جونز بهعنوان یک سوپراستار ارتقا پیدا کرد. پس از این فیلم ایندیانا جونز و معبد مرگ (۱۹۸۴)، ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (۱۹۸۹) و ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه بلورین (۲۰۰۸) نیز ساخته و به نمایش درآمد و حال قرار است جدیدترین ماجراجویی دکتر (هنری والتون ایندیانا جونز جونیور) در فیلمی جدید با عنوان ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت نیز در سال ۲۰۲۳ اکران شود.
فیلمنامهی «مهاجمان صندوقچه گمشده» توسط لارنس کاسدان بر اساس داستانی از جرج لوکاس و فیلیپ کافمن نوشته شده است و اسپیلبرگ با سبک خاص خود به شخصیتسازی دست زد که الگوبرداری از آن در شخصیتهای معروف سینمایی مختلف همچون لارا کرافت، جک رایان، سوپرمن، مرد آهنی و… بارها تکرار شد. هرچند شخصیت جونز با شاخصههای کاراکترسازی اسپیلبرگ به حیات خود ادامه داد اما داستانهای با جذبهای که این کاراکتر در آن حضور داشت با تکنیکهای زمانه خود به موفقیت دست پیدا نمود. اسپیلبرگ بنا به مقتضای زمان از جلوههای ویژهی نوآورانه در هرکدام از قسمتها، طی گذشت بیش از سیسال از ساخت اولین فیلم این مجموعه استفادهای آگاهانه نموده است. بهطوریکه ویژگی قصهپردازی و روایت هیجانانگیز اثر طراوت خود را در هیچیک از فیلمها از دست نداده است.
ئی تی: موجود فرازمینی ۱۹۸۲ | E.T.the Extera-Terrestrial
-
ژانر: علمی-تخیلی، ماجرایی
-
IMDB : 7.9
اسپیلبرگ در فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» علاقهی خود را به ژانر علمی-تخیلی نشان داده بود. اما بازخورد مورد نظرش از مطرح کردن موجودات فرازمینی را در این فیلم به دست نیاورد، از اینرو به زبانی ساده تر و از دنیای کودکان موجودات بیگانه را به مخاطبینش معرفی نمود. جسارت اسپیلبرگ در طرح ارتباط با موجودات فضایی فصل جدیدی را در سینما به روی کمپانیهای فیلمسازی گشود. با استقبال از شخصیت ئیتی موجی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی نیز به موضوع موجودات فرازمینی روی آوردند.
هنری توماس و درو بریمور دو کودکی بودند که در فیلم درخشیدند و راه خود را در آیندهی دنیای سینما باز نمودند. تاثیر ئیتی بر مخاطبانش چنان بود که طی سالیانی که از ساختش میگذرد تبدیل به یک پدیده فرهنگی شده و همچنان تیشرتها، عروسکها، اقلام تبلیغاتی مختلف و نسخههای بلو-ری آن از فروش خوبی برخوردار است. هنر اسپیلبرگ در فیلم به کارگیری احساسات معصومانه کودکان در برابر ارتباطی تعریف نشده با یک موجود ناشناخته است، بهکارگیری قوهی تخیل و فانتزیاش در ساخت عروسک ئیتی و شخصیتسازی متناسب و قابلباورش در خصوص تکتک کاراکترها جز از اسپیلبرگ بر نمیآمد. ئیتی نوستالژی بسیاری از مردان و زنان حال حاضر است که دوران کودکی و نوجوانی خود را در زمان ساخت فیلم میگذراندند.
پارک ژوراسیک ۱۹۹۳ | Jurassic Park
-
ژانر: اکشن، علمی-تخیلی
-
IMDB : 8.2
وقتی مایکل کرایتون تصمیم به نوشتن رمان جدید خود با نام «پارک ژوراسیک» گرفت استودیوهای فیلمسازی قبل از انتشار آن در سال ۱۹۹۰ برای اقتباس سینمایی آن اقدام کردند اما اسپیلبرگ با پشتوانه استودیوی یونیورسال موفق به خرید آن به مبلغ یک و نیم میلیون دلار شد. پس از انتشار کتاب، تصور کردن وقایع آن برای بسیاری از خوانندگان رویا بود چه برسد به آنکه به فیلم تبدیل گردد، اتفاقی که البته رخ داد. جلوههای ویژهی اسپیلبرگی فیلم باز هم معجزه کرد، دایناسورهای فیلم آنقدر طبیعی جلوه کردند که تماشاگران را در سینماها به وحشت انداخت. اسپیلبرگ از دانش انیما ترونیک بهره گرفت (فناوری ساخت مدلهای متحرک موجودات به صورت طبیعی یا فانتزی) و این کار را به بهترین متخصصین نوین جلوههای ویژه، استن وینستون چهرهپرداز و شرکت الایام سپرد.
سام نیل، لورا درن، جف گلدبلوم، باب پک، ریچارد آتنبرو و ساموئل جکسون در کنار دایناسورهای اسپیلبرگ ایفاگر نقشهای مختلف بودند. پس از موفقیت فیلم چه از بعد اقتصادی و چه از دید منتقدان پنج فیلم دیگر به دنبال این فیلم ساخته شد که اسپیلبرگ تنها دومین آنها را کارگردانی نمود، «جهان گمشده: پارک ژوراسیک» که در سال ۱۹۹۷ ساخته شد.
فهرست شیندلر ۱۹۹۳ | Schindler’s List
-
ژانر: تاریخی، بیوگرافی، درام
-
IMDB : 9.0
درام تاریخی اسپیلبرگ داستان کارخانهداریست عضو حزب نازی که دهها زندانی را از اردوگاه کار اجباری نازیها منتقل میکند تا به بهانهی کار در کارخانههایش جان آنها را نجات دهد… فیلم بر پایهی هنراسپیلبرگ یکی از آثار بهیادماندنی سینما میشود فیلمبرداری سیاهوسفید کامینسکی با تاکید اسپیلبرگ به مستندگرایی اثر و واقعی جلوهدادن آن بسیار هوشمندانه اجرا شده است و بازی رالف فاینز در نقش افسر نازی و لیام نیسون در نقش اسکار شیندلر از یاد نرفتنی است.
موسیقیساز همیشگی اسپیلبرگ، جان ویلیامز تمی محسورکننده و محزون را برای فیلم ساخته است و به حق یکی از هفت جایزه اسکار فیلم را در کنار بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمبرداری، کارگردانی هنری، تدوین و فیلمنامه به خود اختصاص داده است، فیلم در پنج رشته دیگر نیز کاندید بود. نکتهی مهم اینجاست که این درام سنگین همزمان و به موازات با فیلم «پارک ژوراسیک» دیگر اثر اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ که از هر لحاظ فیلمی در تضاد صد در صدی با فهرست شیندلر است ساخته شده که نشان از قدرت بالای ذهنی-مدیریتی اسپیلبرگ دارد.
نجات سرباز رایان ۱۹۹۸ | Saving Private Rayan
-
ژانر: جنگی، درام
-
IMDB : 8.6
هیچکس انتظار نداشت پس از فیلمهای تاثیرگذاری همچون «غلاف تمام فلزی» استنلی کوبریک و «جوخه» اولیور استون فیلم جنگی جریانساز و تاثیرگذار دیگری در دنیای سینما و حداقل در دوران معاصر ساخته شود اما « نجات سرباز رایان» خلاف این را ثابت کرد. فیلم با ۲۰ دقیقه اولیهاش چنان شوکی به تماشاگر وارد میکند که تا پایان آن را با خود دارد. یک دوجین بازیگر سرشناس در فیلم حضور دارند از تام هنکس، تام سایزمور، ادوارد برنز و مت دیمون گرفته تا آدام گلدبرگ، بری پپر، جیووانی ریبسی و البته وین دیزل.
داستان فیلم در مورد بازگرداندن پسر سوم یک خانواده به منزل است که دو برادر خود را در جنگ از دست داده و از سوی فرماندهی ارتش گروهی مامور بازگرداندن او میشوند تا حداقل یکی از فرزندان خانواده زنده بماند از اینرو جوخه ای مامور این عملیات میشود اما مشکل اینجاست که این سرباز در خط مقدم یکی از تاریخیترین جنگهای تاریخ قرار دارد و… فیلم با بازی درخشان تام هنکس و تیم بازیگری مورد استقبال قرار گرفت، کارگردانی فیلم فوقالعاده بود و اسپیلبرگ را برندهی سومین اسکار کارگردانیش نمود بهعلاوه آنکه فیلم چهار جایزه بهترین فیلمبرداری، صدابرداری، جلوههای صوتی و تدوین را نیز به خود اختصاص داد.
گزارش اقلیت ۲۰۰۲ | Minority Report
-
ژانر: اکشن، جنایی، رازآلود
-
IMDB : 7.6
یک سورپرایز علمی-تخیلی دیگر از کارگردان نابغه در سالهای ابتدایی قرن جدید، اسپیلبرگ مخاطبانش را به سال ۲۰۵۴ میبرد، جاییکه تکنولوژی به مرتبهای رسیده که میتواند وقوع جرم را قبل از روی دادن پیشبینی کند از اینرو مدتهاست که جنایتی در شهر رخ نداده است اما مشکل وقتی به وجود میآید که متهم یکی از پیشبینیها از افراد ویژه گروه اصلی پروژه است… جهان اسپیلبرگ در گزارش اقلیت جهان آینده است و با خلق صحنههایی شگرف آنقدر ایده به مخاطبش ارائه میکند که او را با جهان حال حاضرش بیگانه میکند! او برای این پروژه یکی از آیندهنگران برجستهی دنیا با نام کوین کلی را بهعنوان مشاور در کنار خود دارد.
تام کروز، کالین فارل، سامانتا مورتون و ماکس فون سیدو بازیگران اصلی فیلم هستند. اسپیلبرگ فیلم را برپایه یک مجموعهی داستان کوتاه به نام «ابدیها» از فیلیپ کی دیک نویسندهی شهیر آثار علمی-تخیلی ساخته است. وقایع فیلم همچنان بعد از گذشت بیست سال نوآورانه و هیجانانگیز است و بسیاری معتقدند فناوریهای مطرح شده در فیلم در آینده به وقوع میپیوندند، همانطورکه مبحث اسکن عنبیه تنها چند سال بعد مورد استفاده قرار گرفت.
خانواده فیبلمن ۲۰۲۲ | The Fabelmans
-
ژانر: درام
-
IMDB: 7.7
روایت دو ساعتونیمهی اسپیلبرگ از یازدهسال دوره نوجوانیاش، خانواده فیبلمن را در میان آثار مهم او قرار داده است. اسپیلبرگ بیش از بیست سال تصمیم داشت که روایتی از دوران زندگیاش را که منجر به علاقهاش به سینما گردید، به تصویر بکشد و سرانجام موفق شد به این مهم دست یابد. او تیم همیشگی فنیاش را دارد از یامینسکی فیلمبردار تا جان ویلیامز موسیقی دان. تیم بازیگریش در فیلم با وسواس خاصی انتخاب شده چراکه باید به شخصیتهای اصلی از لحاظ ظاهر شبیه بوده و تواناییهای اجرای خواستههای کارگردان را نیز طی آنچه در زندگی واقعی اسپیلبرگ روی داده اجرا نمایند.
گابریل بارل بازیگر جوان در مرکز نقشآفرینیهای فیلم است چراکه نقش سمی را اجرا میکند و بهعنوان شخصیت اصلی اثر، محور بهوجودآمدن درام فیلم است. در دو سوی او میشله ویلیامز در نقش مادرش و پل دانو در نقش پدرش حضور دارند. دو بازیگر بیادعا با توانمندیهای منحصربهفرد که تعادل احساسی فیلم را یدک میکشند. اما دو نقشآفرینی هیجانآور از دو بازیگر ویژهی هدیه اسپیلبرگ به مخاطبان خاصش است، اول بازی بهیادماندنی دیوید لینچ هفتاد و شش ساله، کارگردان آثاری همچون بزرگراه گمشده، جاده مالهالند و مخمل آبی درنقش اسطوره کارگردانی، جان فورد فقید که در مدت زمان چهاردقیقه تماشاگران را مبهوت میکند و دیگری جاد هریش در نقش دایی بوریس که حرفهایش نقش مهمی در آیندهی سمی(اسپیلبرگ) نوجوان ایفا میکند. او به خواهرزاده خود تاکید دارد که برای رسیدن به خواستههایش یا باید زندگی در کنار خانواده را انتخاب کند و یا تمرکز بر علاقهمندیاش به هنر سینما کند. اسپیلبرگ با ساخت این اثر نشان میدهد که برای رسیدن به اهدافش چه مسیر پر پیچوخم و سختی را در همان ابتدای راهش تجربه کرده است.
نظرات بسته شده است.