نویسنده: مازیار وکیلی
پانتهآ پناهی ها یکی از متفاوتترین بازیگران زن سینمای ایران است. بازیگری که مهمترین ویژگی او اقتدار زنانه است. پناهیها از معدود بازیگران سینمای ایران است که برای برجسته کردن ویژگیهای شخصیتی که در یک فیلم نقش آن را بازی میکند نیازی به کارهای پیچیده ندارد. صرف حضور او در یک نقش باعث میشود آن نقش چنان قدرتمند جلوه کند که سایر شخصیتهای یک فیلم یا سریال را تحتتاثیر قرار دهد. فرقی نمیکند نقشی که پناهیها بازی میکند زنی لات و سطح پایین مانند شربت سریال «شهرزاد» باشد یا پیرزن مذهبی و سنتیِ نفس نرگس آبیار. اقتدار چنان با تار و پود بازی این بازیگر عجین شده که در هر نقشی با هر میزان از تفاوت این اقتدار در بازی پناهیها به چشم میخورد. حتی زمانی که قرار است نقش زنان رنج کشیدهای مانند وجیهه دسته دختران را بازی کند باز هم شمهای از اقتدار در بازی پناهیها وجود دارد که او را از سایر بازیگران زن سینمای ایران متمایز میکند.
اما وجود اقتدار در بازی پناهیها باعث نشده تا بازی او خالی از احساسات زنانه باشد. در واقع تمام هنر پناهیها در این است که اقتدار بازیاش را با احساسات زنانه پیوند زده و موفق شده شمایل متفاوتی از زن ایرانی بسازد. زنی که در عین مستقل بودن عشق را هم میشناسد و میتواند قلب مردهایی که خواهان زنی قدرتمند هستند را تسخیر کند. فقط زنی مثل شربت میتواند دل مردی سرد و گرم چشیده مانند نصرت پاشایی را به دست بیاورد و فقط وجیهه است که میتواند در میان نبردی سخت و سهمگین و مبارزه برای حفظ وطن زندگی خانوادگیاش را هم حفظ کند و در حالی که مشغول جنگ با دشمن است دل شوهر گریزپای خود را هم به دست بیاورد. وجود این اقتدار زنانه از پانته آ پناهی ها بازیگر یگانهای ساخته که بدیلی در سینمای ایران ندارد.
- بیشتر بخوانید
- معرفی شخصیتها در «دسته دختران» | آتشبازیِ واقعی
- مروری بر کارنامه بازیگری نیکی کریمی به بهانه اکران «دسته دختران»
- نگاهی به کارنامه هنری فرشته حسینی | از رفتن تا دسته دختران
من دیهگو مارادونا هستم | لیلی
-
کارگردان: بهرام توکلی
«من دیهگو مارادونا هستم» فیلم بسیار شلوغی است. هجویه سیاه بهرام توکلی درباره روشنفکران ایرانی داستان اختلاف بین دو خانواده را روایت میکند. خانوادههایی پرجمعیت که تمام اعضای آن به میزان مشخصی دیوانه هستند و برخلاف تصور دیگران خودشان اعتقاد دارند نشانی از دیوانگی ندارند. این فیلم شخصیت محور نیست و تمام شخصیتها به یک اندازه در پیشبرد داستان متفاوت و پیچیده آن نقش دارند. همین موضوع کار را برای بازیگران این فیلم سختتر میکند. بازیگران چنین فیلمی ضمن آنکه باید حضور متفاوتی داشته باشند نباید به شکلی نقش خود را بازی کنند که به یک دستی کار لطمه بزند.
برای پناهیها «من دیهگو مارادونا هستم» فرصت خوبی بود تا نشان دهد بازی در نقشهای فرعی در فیلمهای چالشبرانگیز را بلد است. تمام هدف بهرام توکلی در من دیهگو مارادونا هستم این بوده فیلمی بسازد که کلیت آن در ذهن تماشاگر باقی بماند. بنابراین از تمام اجزای فیلم خود از جمله بازیگران در خدمت آن کلیت منسجم استفاده کرده است. بنابراین بازیهای فیلم بیش از آنکه ویژگی برجسته و خاصی داشته باشند در خدمت اتمسفر دیوانهواری هستند که کارگردان در ذهن خود طراحی کرده است. پناهیها با بازی در من دیهگو مارادونا هستم ثابت کرد درک خوبی از بازی در چنین فیلمهایی دارد و میتواند به عنوان بازیگر در خدمت ذهنیت کارگردان قرار بگیرد.
شهرزاد | شربت
-
کارگردان: حسن فتحی
شهرزاد حسن فتحی یک ملودرام کلاسیک ایرانی است. ملودرامی که داستان خود را با تکیه بر سنتهای داستانهای عاشقانه ایرانی روایت میکند. سریالی پرشخصیت و پربازیگر که باعث میشود شهرزاد جزئیات فراوانی داشته باشد و مانند قالی ایرانی هر جزء آن بیانگر ویژگی متفاوتی باشد. سریالِ فتحی هم پر از داستانهای تو در تو و پیچیدهای است که باعث غنای کلیت کار شده است. فتحی با سریال «شهرزاد» هزار و یک شب خودش را ساخت و موفق شد تماشاگر ایرانی را جذب روایت بومی خود از داستانی عاشقانه کند.
ویژگی اصلی بازیگری پانته آ پناهی ها (یعنی همان اقتدار زنانه) برای اولین بار خودش را در سریال «شهرزاد» نشان داد. شربت زنی است قلدر، لات و بزن بهادر که حاضر است برای گرفتن انتقام خون مرد محبوبش یعنی تقی رفعت دست به ترور و آدمکشی بزند. اما در عین حال انقدر هم حواسش جمع هست که خودش را به نصرت (با بازی متفاوت و درخشان پرویز فلاحیپور) نزدیک کند تا آیندهای در دستگاه دیوان سالار داشته باشد. شربت شاید یکی از کاراکترهای اصلی شهرزاد نباشد اما انقدر قدرتمند است که تماشاگر او را با توجه به ویژگیهای متفاوتی که دارد از یاد نبرد.
لاک قرمز | اعظم
-
کارگردان: سیدجمال سیدحاتمی
لاک قرمز فیلم بسیار تلخ و گزندهای است. فیلمی است رئالیستی که با روایت زندگی دختری معصوم و بیپناه به نام اکرم (با بازی پردیس احمدیه) زشتیهای جامعهای که در آن فقر بیداد میکند را نمایش دهد. فیلم تمام ویژگیهای یک فیلم اجتماعی ایرانی را دارد و کوشیده و با تکیه بر سنتهای سینمای اجتمای ایران روایتی بیواسطه از مشقتهای زندگی در ایران امروز ارائه کند. به همین خاطر است که تمام شخصیتهای فیلم بسیار آشنا هستند و ما هنگام تماشای لاک قرمز احساس میکنیم تمام این شخصیتها را میشناسیم.
اعظم لاک قرمز مادری است فقیر و محروم که در چنگال شوهری بداخلاق و بیمسئولیت اسیر شده و زمانی که این شوهر میمیرد مصیبتهای او آغاز میشود. او که نه هنر خاصی دارد و نه میتواند زندگی خود را اداره کند به واسطه فقری که گریبان او را گرفته به جنون میرسد و دیوانه میشود تا فرزندانش بدون هیچ پشت و پناهی در جامعهای بیرحم و خشن رها شوند. بازی پناهیها در این فیلم شگفت انگیز است. سکانسی که او روی تخت تیمارستان نقش اعظم مجنون شده را بازی میکند تکاندهنده و رنجآور است و تماشاگر را در بهت و غمی عمیق فرو میبرد. بازی استثنایی پناهیها در این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن در نوزدهمین دوره جشن بزرگ سینمای ایران را برای او به ارمغان آورد.
نفس | مادربزرگ بهار
-
کارگردان: نرگس آبیار
نفس یکی از فیلمهای خاص و متفاوت سینمای ایران است که تاریخ معاصر ایران را از دریچه ذهن یک کودک بازیگوش روایت میکند. بهار دختری بازیگوش و رویاپرداز است که برخلاف اغلب هم سن و سالهایش به جزئیات زندگی توجه دارد، قدرت تخیل دارد و کتابهای داستانی مناسب بزرگسالان را مطالعه میکند. آبیار با استفاده از این شخصیت جذاب موفق میشود روایتی متفاوت از جنگ ارائه دهد. نفس شباهتی به فیلمهای مرسوم سینمای ایران ندارد و همین اُرزینال بودن بود که باعث شد تا فیلم به شدت مورد توجه قرار بگیرد. اما تنها ویژگی مثبت نفس روایت متفاوت فیلم نیست. شخصیتپردازی دقیق و پخته آبیار در این فیلم باعث شده تا نفس صاحب تعدادی از بهترین شخصیتهای مکمل سینمای ایران باشد. مادربزرگ بهار یکی از بهترین و متفاوتترین شخصیتهای نفس است که به مدد راهنمایی دقیق آبیار و بازی درخشان پناهیها تبدیل به شخصیتی ماندگار شده است که بعید است تا مدتها از حافظه تماشاگران ایرانی پاک شود.
مادربزرگ بهار پیرزنی است سنتی و قدیمی که درکی از دنیای کودکانه بهار ندارد. رویاپردازیهای او را نمیفهمد و بیشترین کشمکش را با نوه خود دارد. حتی مهربانیهای او هم از جنسی نیست که خوشایند کودک خردسالی مانند بهار باشد. به همین خاطر تماشاگر ممکن است در برخورد اول چندان از این شخصیت خوشش نیاید. اما در تماشاهای بعدی و توجه به جزئیات در شخصیتپردازی این کاراکتر است که متوجه جذابیت آن میشود. بازی پناهیها در نفس حیرتانگیز است. او چنان حضور متفاوتی در این فیلم دارد که تماشاگر در وهله اول او را به جا نمیآورد و احساس میکند یک نابازیگر نقش مادربزرگ بهار را بازی کرده است. پناهیها در نفس موفق میشود تمام جزئیات رفتاری یک پیرزن سنتی را بازسازی کند. حضور در نفس ثابت کرد پناهیها چه بازیگر بزرگی است. بازیگر بزرگی که میتواند در هر نقش متفاوتی بدرخشد.
بانوی عمارت | افسرالملوک
-
کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
شاید کمتر کسی فکر میکرد که عزیزالله حمیدنژاد روزی سریالی تاریخی درباره دوران قاجار بسازد. اما حمیدنژاد نه تنها این کار را انجام داد بلکه توانست یکی از بهترین سریالها درباره این دوره تاریخی پرفراز و نشیب ایران را بسازد. سریالی رمانتیک که راوی عشقها و محرومیتهای مردم ایران در یکی از تاریکترین دوران تاریخی این سرزمین است. «بانوی عمارت» به شدت مورد توجه قرار گرفت و توانست چند بازیگر تازه از جمله حسام منظور را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کند و سایر بازیگران حاضر در این سریال هم همگی بازیهای متفاوتی ارائه دادند. بانوی عمارت از جشنوارههای تلویزیونی مختلف چندین جایزه کسب کرد که نشان دهنده موفقیت این سریال است.
پانته آ پناهی ها در این فیلم نقش افسرالملوک را بازی میکند، زنی مقتدر که درگیر عشقی قدیمی است. پناهیها در این سریال از مهمترین ویژگی بازیگریاش یعنی اقتدار زنانه به خوبی استفاده میکند تا از افسرالملوک شخصیتی متفاوت بسازد. شخصیتی که برخلاف شربت شهرزاد اقتدارش همراه با تدبر و تعقل است. پناهیها در «بانوی عمارت» موفق شد بازی محکمی متناسب با ویژگیهای شخصیتیاش ارائه دهد. بازی که در کنار بازی سایر بازیگران باعث شد تا بانوی عمارت به لحاظ بازیگری نمره خوبی دریافت کند.
خروج | مهربانو
-
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
خروج یکی از سیاسیترین فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا است. بسیاری از منتقدان و صاحبنظران سینما فیلم را حمله حاتمی کیا به دولت حسن روحانی دانستند و شخصیت آتشکار (با بازی محمدرضا شریفینیا) را شبیه یکی از معاونین دولت حسن روحانی دانستند. اما جدای از سیاسی بودن، خروج فیلم مردانهای است. اکثر شخصیتهای آن مردان هستند و حاتمیکیا زیاد به کاراکترهای زن اهمیت نداده است. فیلم داستان خروج کشاورزی به نام رحمت (با بازی فرامرز قریبیان) است برای احقاق حقوق خود و سایر هم ولایتیهایش. رحمت که پدر شهید است همراه تعدادی از بزرگان روستا با تراکتور به سمت تهران و خیابان پاستور حرکت میکنند تا مراتب اعتراض خود را به گوش رئیسجمهور برسانند. خروج فیلمی جنجالی شد اما به واسطه هم زمانی اکران فیلم با همه گیری ویروس کرونا چندان مورد توجه و استقبال تماشاگران قرار نگرفت. هر چند بعدها و در نمایش ویدیویی بیشتر دیده شد و تماشاگران استقبال بهتری از فیلم انجام دادند.
مهربانو یگانه شخصیت زن فیلم است که ارزش و اهمیتی هم پای مردان دارد. زنی مقتدر و محکم که با اصرار زیاد هم سفر مردان ده میشود تا مراتب اعتراض خود را به گوش رئیسجمهور برساند. مهربانو را میتوان مصداق زنان رنج کشیده ایران دانست که به اندازه مردان (و چه بسا بیشتر از آنان) در جامعه ایران دچار مشکل میشوند اما در اغلب موارد نقش آنها در مناسبات مردانه جامعه ایران نادیده گرفته میشود. کار پانته آ پناهی ها از این جهت در خروج سخت بوده که تنها کاراکتر زن مهم خروج است و باید به تنهایی بار کمبود شخصیت زن در این فیلم را به دوش بکشد. او در این فیلم ثابت میکند نه تنها بازیگر خوبی است بلکه میتواند با حضور مقتدرش در یک فیلم به آن معانی متفاوتی ببخشد. منتقدان سینمایی از کاراکتر مهربانو تعابیر گوناگونی ارائه دادند و همین موضوع نشان میدهد که پناهیها چه نقش سخت و پیچیدهای را با موفقیت اجرا کرده است. نقشی که نه تنها زیر سایه سایر شخصیتها گم نمیشود بلکه هویت مستقل و متفاوتی هم پیدا میکند.
دسته دختران | وجیهه
-
کارگردان: منیر قیدی
دسته دختران از این جهت فیلم مهمی به حساب میآید که روایتگر نقش زنان در دوران جنگ تحمیلی است. زنانی که پا به پای مردان جنگیدند و برای حفظ ایران تلاش کردند. تلاشی که سینمای ایران توجه چندانی به آن نداشت. اما در سالهای اخیر و با ورود کارگردانان زن توانمندی مانند نرگس آبیار و منیره قیدی باعث شد تا به نقش زنان در دوران جنگ توجه بیشتری شود. «دسته دختران» داستان گروهی از زنان ایرانی است که در دوران جنگ ماموریت مهمی را به رهبری یگانه (با بازی نیکی کریمی) برعهده میگیرند.
وجیهه مسنترین و باتجربهترین شخصیت فیلم است. زنی سر د و گرم چشیده که زندگی زناشویی نه چندان موفقی دارد. همه این ویژگیها به شخصیت وجیهه شکنندگی خاصی بخشیده است. شکنندگی که باعث شده تا وجیهه تبدیل به مظلومترین شخصیت فیلم شود. اما این مظلومیت هیچگاه باعث نمیشود تا تماشاگر نسبت به این کاراکتر احساس ترحم کند. در این فیلم هم پناهیها موفق شده شکنندگی کاراکتر وجیهه را با اقتداری که مهمترین خصیصه بازیگری او است ادغام کند. همین موضوع باعث شده که وجیهه تبدیل به شخصیتی چند وجهی شود که احساسات متفاوتی را به تماشاگر منتقل میکند. «دسته دختران» یک بار دیگر ثابت کرد پناهیها این توانایی را دارد که در میان گروه بازیگرانی که هر کدام برای خودشان وزنهای به حساب میآیند بدرخشد و تواناییهای خود را ثابت کند.