نوید پورفرج و پردیس احمدیه | ستارگانی برای آینده

نویسنده: مازیار وکیلی

در این مطلب قصد داریم به معرفی دو بازیگر جوان و بااستعداد سینمای ایران بپردازیم؛ پیش‌بینی می‌شود که این دو بازیگر آینده‌ای درخشان در سینمای ایران خواهند داشت.

 

نوید پورفرج | یاغی تازه

تماشای بازی نوید پورفرج در سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر یکی از مهم‌ترین اتفاقات آن دوره‌ی جشنواره بود. بازی در نقش امیر در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» که داستان انسان‌های به ته خط رسیده‌ای که برای به دست آوردن قدرت هر کاری می‌کنند را روایت می‌کرد، بهترین شروع ممکن برای یک بازیگر تاره‌کار بود. اولین موضوعی که در این فیلم درباره‌ی نوید پورفرج جلب‌توجه می‌کرد قدرت و انعطاف او در ایفای نقشی پیچیده بود. امیر به دنبال هویت خود می‌گشت و زندگی در آن شرایط سخت و دشوار از او یک جوان توسری‌خور ساخته بود؛ جوانی که البته نمی‌خواست ضعیف و در حاشیه باقی بماند بلکه او دوست داشت ریشه‌های خودش را پیدا کند.

نوید پورفرج با چنان قدرتی این نقش را در مقابل بازیگرانی مانند نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی بازی کرد که تماشاگر لحظه‌ای احساس نمی‌کرد این بازی کار یک جوان تازه وارد به عرصه بازیگری است. نوید پورفرج توانست آزمون سخت ورود به عرصه‌ی بازیگری را با ایفای یک نقش حقیقتا پیچیده و متفاوت به‌خوبی از سر بگذراند. از همان فیلم می‌شد تشخیص داد که نوید پورفرج بدل به بازیگر بزرگی خواهد شد که در سینمای ایران می‌درخشد.نوید-پورفرج

او در فیلم مغز استخوان ایفاگر نقش مکمل دیگری شد؛ نقشی که خیلی دیر وارد قصه می‌شد اما در همان دقایق کوتاه نیز حضوری تاثیرگذار داشت. مغز استخوان داستان پسر خردسالی به نام پیام است که دچار سرطان شده و به پیوند مغز استخوان نیاز دارد، تنها راه باقی مانده برای درمان پیام استفاده از پیوند خون به وسیله بند ناف است. این در حالی است که بهار مادر پیام (پریناز ایزدیار) از همسر خود مجید (جواد عزتی) که زندانی است جدا شده و با همسر فعلی‌اش حسین (بابک حمیدیان) زندگی می‌کند.

نوید پورفرج در این فیلم نقش امیر برادر مجید را ایفا می‌کند؛ نقشی که به لحاظ طبقه‌ی اجتماعی شباهت‌هایی با امیر «مغزهای کوچک زنگ‌زده» دارد. اما مجید  برخلاف امیر، به‌شدت فاعل و کنش‌گر است و وقتی وارد داستان می‌شود با اقدامات خود مسیر داستان را عوض می‌کند. او این نقش را به‌شدت بیرونی‌تر از «مغزهای کوچک زنگ‌زده» ایفا کرده و همین درک درست از نقش به اجرای متفاوتی ختم شد که او را برای بار دوم کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل کرد.نوید پورفرج

فیلم «زالاوا» پازل موفقیت پورفرج را تکمیل کرد، او این‌بار نقش یک رئیس پاسگاه را برعهده دارد که در موقعیت عجیبی گرفتار شده است؛ موقعیتی که بسیار سورئال و پیچیده است. این فیلم فضایی انتزاعی دارد و بازی نوید پورفرج در این فیلم از اساس با دو نقش قبلی متفاوت است. چراکه او نقش اُستوار باصلابتی که قرار است نظم یک منطقه را حفظ کند را ایفا کرده و موفق شده تا تقابلش با شخصیت آمردان (پوریا حیدری سام) را به یک دوئل تبدیل کند. دوئلی که در نهایت به یکی از درخشان‌ترین تقابل‌های بازیگری و شخصیتی سینمای ایران تبدیل می‌شود. این مواجهه سبب شده «زالاوا» به یکی ازبهترین فیلم‌های سال‌های سینمای ایران در زمینه‌ی بازیگری بدل شود.

 

پردیس احمدیه | آهسته و پیوسته

پردیس احمدیه برای این‌که در سینمای ایران به‌عنوان یک بازیگر تازه‌وارد صاحب یک هویت‌فردی مشخصی شود، زحمت زیادی کشیده است. او با صبر و حوصله به بازی در نقش‌های کوچک پرداخت؛ نقش‌هایی که شاید هر بازیگری بازی در آنها را قبول نمی‌کرد. اما احمدیه آن نقش‌ها را ایفا کرد تا تجربه کسب کند، نقش‌هایی که او با آن چهره‌ی معصوم و در عین‌حال مصممی که داشت، باعث شد بیشتر به چشم بیایند. به‌عنوان مثال بازی در نقش مکمل «کلاس هنرپیشگی» علیرضا داوودنژاد با آن فضای شبه مستند و خانوادگی بهترین فرصت برای پردیس احمدیه بود تا خودش را در فضایی متفاوت آزمایش کند و ببیند که آیا توانایی بازی در یک فیلم متفاوت را دارد یا خیر؟

همچنین بازی معصومانه و خوددار احمدیه در نقش دخترکی  که درگیر یک مثلث عشقی شده بود و باید میان عشق و پول یکی را انتخاب می‌کرد، کاملا به چشم می‌آید‌. در درام خانوادگی متفاوت علیرضا داوودنژاد بازی پردیس احمدیه نه‌تنها از کلیت فیلم بیرون نمی‌زد بلکه او را تبدیل به یکی از جذاب‌ترین عناصر «کلاس هنرپیشگی» کرده بود. همین فیلم باعث شد تا او در خانه دختر بازی کند و بخت خودش را در کنار بازیگران بزرگی مانند حامد بهداد، رعنا آزادی‌ور و بابک کریمی بیازماید.پردیس-احمدیه

او در همان نقش کوتاه ستاره، خواهر سمیرا نه‌تنها استصیال یک دختر جوان که در یک خانه جهنمی اسیر شده است را نشان داد بلکه توانست پرده از شخصیت حقیقی پدر بیمار خود بردارد و نشان دهد که چگونه سیمرا فوت کرده است. با این دو فیلم حرفه‌ی بازیگری پردیس احمدیه روی غلتک اُفتاد. «لاک قرمز» فیلم بعدی او داستان دختر نوجوانی را روایت می‌کرد که بعد از مرگ پدر (بهنام تشکر) و دیوانگی مادر (پانته‌آ پناهی‌ها) مجبور می‌شود که کار کند و به حیطه‌ی بزرگ سالی قدم بگذارد.

این اولین نقش اصلی احمدیه بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت و او را کاندیدای چند جایزه‌ی داخلی کرد. همچنین حضور در «خفه‌گی» جیرانی با آن فضای سرد و سیاه که رمان‌های کافکا را به ذهن متبادر می‌کرد به احمدیه کمک کرد تا نشان دهد در برابر ستارگانی مانند الناز شاکردوست و نوید محمدزاده قادر است تا بازی سرد، خوددار و مبتنی بر تکنیک خود را ارائه دهد. پردیس احمدیه حالا بدل به بازیگری شده که به نقش‌های متفاوت هویت می‌بخشد و همین موضوع باعث شد تا مرتضی فرشباف برای نقش بسیار حساس آیلین به سراغ او برود و تنها کاراکتر دارای هویت انسانی «تومان» را به او بسپارد. معصومیت او به کمکش آمد تا نقش دختری ناکام که در دستان یک هیولا اسیر شده است را به‌خوبی ایفا کند.لامینور

بازی‌های درخشان احمدیه سرانجام کارگردان بزرگی مانند داریوش مهرجویی را مجاب کرد تا نقش اصلی آخرین فیلمش یعنی «لامینور» را به او بسپارد. نقشی که بدون‌شک نقطه‌عطفی در کارنامه‌ی این ستاره‌ی آینده‌دار سینمای ایران به حساب می‌آید. پردیس احمدیه در تمام این سال‌ها ثابت کرده، بازیگر با حوصله‌ای است که نقش‌های کوچک و بزرگ را با چنان قدرتی ایفا می‌کند که می‌توان او را یکی از مهم‌ترین سوپراستارهای آینده سینمای ایران دانست.‌ قابل ذکر است که فیلم لامینور هم‌اکنون در سینماهای کشور درحال اکران است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.