نویسنده: فرهاد شادکام
مخاطبان جوان سینما به محض شنیدن نام جیمز باند تنها و تنها به یاد یک مرد میافتند؛ مردی با موهای طلایی، چشمهای سبز، چهرهای پرصلابت و نگاههایی مرموز. دنیل کریگ ۵۴ ساله در چستر انگلستان متولد شد و تحصیلات خود را در زمینهی تئاتر انجام داد و سال ۱۹۹۲، یکسال پس از فارغالتحصیلی از مدرسهی موسیقی و نمایش گیلدال نخستین فعالیت سینمایی خود را با ایفای نقش در درام قدرت فرد به کارگردانی جان جی آویلدسن تجربه نمود.
از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۶ و اولین حضور کریگ در نقش جیمزباند، او در بیش از بیست فیلم سینمایی نقشآفرینی کرد اما هرگز نتوانست به شهرت و محبوبیتی دست پیدا کند که سری فیلمهای جیمزباند برای او رقم زدند. ورود کریگ به دنیای هنر و سینما از طریق مادر او صورت گرفت. والدین او زمانیکه او چهارسال داشت از هم جدا شدند و پس از آن بود که کریگ به دنبال شغل مادرش که مدیریت یک تماشاخانه بود، مجبور به مسافرتهای پیاپی شد و به اصرار مادرش شروع به نقشآفرینی در نمایشهای مدرسه کرد. او بعدها به تئاتر ملی جوانان پیوست و در نهایت به مدرسه موسیقی و نمایش گیلدال رفت.
جادهای به سوی تباهی | مرا جدی بگیرید![جاده-ای-به-سوی-تباهی]()
آیا بازیگران زیادی هستند که بتوانند در فیلمی با بازی تام هنکس و پل نیومن حضور پیدا کنند و آنقدر خوب باشند که پس از اتمام فیلم در تیتراژ به دنبال این بگردید که نام آنها چیست؟ دومین تجربهی کارگردانی سم مندس انگلیسی، دوازدهمین تجربهی سینمایی دنیل کریگ بهعنوان بازیگر بود. «جادهای به سوی تباهی» یک فیلم مافیایی است و با اینحال مانند سایر آثار مندس بیشتر از اینکه صرفا یک اکشن باشد، یک مطالعهی روانشناختی است.
در این فیلم داستان پسربچهای به نام مایکل روایت میشود که با کنجکاوی فراوان خود بالاخره به شغل پدرش پی میبرد. نقش پدر او را تام هنکس ایفا میکند، او یک قاتل است که برای یکی از مافیاهای بزرگ آمریکایی با بازی پل نیومن دست به آدمکشی میزند. شاید از خود بپرسید کریگ کجای ماجرا است؟ دنیل کریگ در «جادهای به سوی تباهی» نقش فرزند پل نیومن را ایفا میکند. او یک پسر لوس و عقدهای است که بدون هماهنگی با پدر دست به شیطنت و آدمکشی میزند و این درحالی است که مایکل به شاهدی برای جنایت او تبدیل میشود.
کریگ که هم به دنبال حذف شاهد است و هم به رابطهی پدرش با پدر مایکل حسادت میورزد، یکبار دیگر دست به جنایت میزند تا مایکل و پدرش را به قتل برساند. به اشتباه اما برادر کوچکتر او و مادرش را میکشد و این سرآغاز «جادهای به سوی تباهی» است. کریگ در این فیلم وظیفه دارد تا کلیدیترین شخصیت داستان را در فیلمی با حضور بزرگان سینما مقابل دوربین سم مندسی ببرد که سهسال پیشتر برای نخستین تجربهی کارگردانی خود در «زیبای آمریکایی» توانسته بود اسکار بهترین کارگردانی را به خانه ببرد.
کریگ در این فیلم با وجود اینکه شخصیتی منفی است، همچنان با آن موهای طلایی وچشمهای سبز میتواند دل شما را به رحم آورد و شما را با دیالوگهای بغضدار خود به یاد کودکی بیاندازد که به دنبال جلب توجه پدر خود است. این فیلم را میتوان نخستین قدم جدی کریگ در سینما دانست. قدمی که او را بهعنوان بازیگری جدی در سینما به همه معرفی کرد؛ بازیگری که میتواند در کنار تام هنکس و پل نیومن ایفای نقش کند و همچنان تاثیرگذار باشد.
مونیخ | نزدیک شدن به نقشهای اصلی![مونیخ]()
سومین قسمت از سهگانهی جنگ اسپیلبرگ پس از «فهرست شیندلر» و «نجات سرباز رایان» و «مونیخ» است. این فیلم داستان درگیری موساد اسرائیل و سازمان سپتامبر سیاه فلسطین طی کشتار ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ ۱۹۷۲ را روایت میکند و سعی دارد نگاهی بیطرفانه به این درگیری چندین و چندساله داشته باشد.
اریک راث بزرگ، فیلمنامهی «مونیخ» را با همکاری تونی کوشنر نوشته است و موسیقی آن را همکار همیشگی اسپیلبرگ، جان ویلیامز ساخته است. کریگ در این فیلم یک قدم دیگر به فتح سینما و ماندگار شدن در آن نزدیک شد. او اینبار نقش پررنگتری نسبت به «جادهای به سوی تباهی» داشت و با کارگردان بزرگتری نسبت به سم مندس همکاری کرده بود.
نام اسپیلبرگ بهاندازهای بزرگ است که بسیاری از بازیگران آرزوی همکاری با او را دارند و کریگ توانست به این مهم دست پیدا کند. کریگ در «مونیخ» مرموز و غیرقابلشناخت است. شاید همین ویژگی او در این فیلم بود که باعث شد تا یکسال بعد، یعنی سال ۲۰۰۶ تهیهکنندگان جیمزباند به سراغ او بروند و از این رموز فراوان چهرهاش برای آن نقش استفاده نمایند. نقش استیو در «مونیخ» اگرچه اصلی نیست اما کریگ با حضور بهیادماندنی خود ثابت میکند که میتواند بار یک فیلم را به تنهایی به دوش بکشد.
کازینو رویال | من جیمزباندم![کازینو-رویال]()
پس از روزی دیگر بمیر که سال ۲۰۰۲ منتشر شد و در آن پیرس برازنان نقش جیمزباند را ایفا کرد، تصمیم بر آن شد که در بیستویکمین قسمت از سری فیلمهای «جیمزباند» دنیل کریگ نقش این مامور را ایفا نماید. مخالفتها با حضور کریگ در این نقش فراوان بود چراکه بسیاری از مخاطبان و دوستداران سری فیلمهای جیمزباند، فیزیک او را آسیبپذیر و ضعیفتر از آن میدانستند که قادر باشد در نقش جیمزباند ظاهر شود.
این مخالفتها بهحدی رسید که بعضی کمپینها در جهت تحریم کازینو رویال به راه انداخته شد و قرار شد بسیاری از مخاطبان برای دیدن کازینو رویال به سینما نروند. حال به آنچه در ادامه گفته میشود دقت کنید؛ «کازینو رویال» به فروش ۶۱۶.۵ میلیون دلاری در سطح بینالمللی رسید و تا سال ۲۰۱۲، پرفروشترین فیلم «جیمزباند» تاریخ سینما بود. همانطورکه مشخص است، مخالفان نتوانستند کریگ را تحریم کنند و همین حقیقت برای نمایش دادن کیفیت نقشآفرینی او در جایگاه جیمز باند کافی است.
«کازینو رویال» را مارتین کمبل که پیشتر هم با ساخت فیلم نقاب زورو توانسته بود گیشه را فتح کند، کارگردانی کرد و فیلمنامهی آن سومین اقتباس سینمایی از رمان «کازینو رویال» نوشتهی ایان فلمینگ بود. کریگ در این فیلم دست به ساختن جیمزباندی زد که برخلاف جیمزباندهای پیشین نقاطضعف داشت و آسیبپذیر بود بهطوریکه احساسات در تصمیمهایش دخالت میکردند. شاید اگر قرار بود کریگ مانند باندهای پیشین باشد، ما هم چارهای نداشتیم جز موافقت با مخالفان او اما کریگ و کمبل دست به کودتایی علیه باندهای پیشین زدند و جیمزباندی مخصوص به خودشان را خلق کردند.
- بیشتر بخوانید
- مروری بر کارنامه هنری مت دیمون | آقای استعداد
- مروری بر کارنامه هنری کیلین مورفی | جنگجوی خاموش
- نگاهی به «تاپ گان: ماوریک» | بازگشت مقتدرانه تام کروز
- بهترین فیلم های کیانو ریوز | بودا در هالیوود
دختری با خالکوبی اژدها | فاتح گیشه![دختری-با-تتوی-اژدها]()
میکائیل بلومکویست شخصیتی است که کریگ در «دختری با خالکوبی اژدها» به او حیات میبخشد. میکائیل روزنامهنگاری بدون ترس و کنجکاو است که همین ویژگیها، موقعیت شغلیاش را نابود کردهاند. مردی ثروتمند با بازی کریستوفر پلامر از میکائیل میخواهد که پروندهی مفقود شدن نوهی برادرش را برعهده بگیرد. میکائیل این پیشنهاد را میپذیرد و در همین بین با دختری با بازی رونی مارا آشنا میشود که یک هکر حرفهای است.
کریگ پس از مندس و اسپیلبرگ به سراغ یکی دیگر از کارگردانهای مولف و بزرگ همعصر خود یعنی دیوید فینچر رفت تا بعدها کسی نتواند از او خورده بگیرد که چرا با هیچ کارگردان بزرگی همکاری نکرده است. کریگ در «دختری با خالکوبی اژدها» مطالعهی کاملی دربارهی شخصیت خود انجام داده و سعی کرده هیچ حرکت اضافهای انجام ندهد.
کریگ نگاه پرسشگر خود را در تمام طول فیلم بر چهره حفظ میکند و این درحالی است که اگرچه او از خیلی از جزئیات بیخبر است و در طول فیلم بسیار بازی داده میشود اما هرگز تبدیل به چهرهای احمقانه نمیگردد. نهمین فیلم دیوید فینچر در جایگاه کارگردان با بودجهی ۹۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در سطح بینالمللی به فروش بیش از ۲۳۲ میلیون دلاری دست پیدا کند. کریگ اثبات کرد که در نقشهای غیر جیمزباند هم میتواند مخاطبان را به سینما بکشاند.
اسپکتر | چهارمین تجربهی جیمزباند بودن و همچنان در اوج![اسپکتر]()
پس از انتشار اسکایفال به مدت سهسال و تا سال ۲۰۱۵، کریگ در هیچ فیلمی ایفای نقش نکرد و زمزمههایی مبنی بر خداحافظی او با نقش جیمزباند پس از سه فیلم رونق گرفت. در سال ۲۰۱۵ اما کریگ با یکیدیگر از سری فیلمهای جیمز باند به سینماها آمد و باز هم علاوهبر گیشه، دل منتقدان را هم ربود. بسیاری از منتقدان سختگیر، کریگ را به تکرار کردن خود متهم میکنند اما مگر ایرادی دارد که یک انسان موفق درخشش خود را در کاری که بلد است تا زمانیکه تقاضا وجود دارد، تکرار کند؟
«اسپکتر» سومین همکاری کریگ با سم مندس، پس از «جادهای به سوی تباهی» و اسکایفال است و در آن کریگ پس از اینکه جودی دنچ وخاویر باردم که هر دو برای اسکایفال نامزد اسکارشده بودند، از فیلم جدا شدند و تمام بار فیلم را به تنهایی به دوش میکشد. «اسپکتر» با بودجهی ۲۵۰ میلیون دلاری ساخته شدو به فروش ۸۷۲.۵ میلیون دلاری دست پیدا کرد و کریگ نشان داد که پس از سه فیلم، همچنان میتواند جیمزباندی محبوب باشد.
چاقوکشی |ترکیب سالها تجربه![چاقوکشی]()
کریگ در «چاقوکشی» به اوج پختگی یک بازیگر و ثمرهی سالها تجربه رسیده است. این فیلم روایتی کمیک از ماجرای یک قتل مرموز است که کریگ در نقش یک کاراگاه به نام بنویت بلانک سعی در حل آن دارد. کریگ در «چاقوکشی» آنقدر خوب بود که جشنوارهها دیگر نمیتوانستند او را نادیده بگیرند. کریگ توانست در جشنوارهی گلدنگلوب نامزد بهترین بازیگر مرد در یک فیلم کمدی یا موزیکال شود و همچنین جوایز دیگری از جشنوارههای مختلف به دست آورد.
علاوهبر کریگ، کریس ایوانز، آنا د آرماس، تونی کولت، مایکل شنون، کریستوفر پلامر، کاترین لانگفورد و کیت استنفیلد از دیگر بازیگران این فیلم هستند. کریگ در «چاقوکشی» نگاه پرسشگر مایکل در «دختری با خالکوبی اژدها» هوش سرشار جیمزباند و کلهشقی استیو در «مونیخ» را با کمدی مخصوصی که ریان جانسن، کارگردان فیلم در سراسر آن تزریق نموده، ترکیب کرده و توانسته است تا یکی از ماندگارترین کارآگاههای تاریخ سینما را خلق نماید. نقشآفرینی کریگ بهاندازهای در «چاقوکشی» درخشان بود که استودیوی سازنده و کارگردان بدون اتلافوقت به سراغ قسمت دوم این فیلم رفتهاند که در آن بلانک قرار است با یک پروندهی جنایی جدید روبهرو شود. «چاقوکشی دو» در سال ۲۰۲۲ منتشر خواهد شد.
زمانی برای مردن نیست | خداحافظی با شکوه![زمانی-برای-مردن-نیست]()
پس از سالها شایعه و زمزمه بالاخره بهطور رسمی اعلام شد که «زمانی برای مردن نیست» پنجمین و آخرین حضور دنیل کریگ در نقش جیمزباند خواهد بود. کریگ در «زمانی برای مردن نیست» بسیار هوشمندانه عمل میکند و در سرتاسر فیلم حس اندوهی پنهان را در لایههای زیرین چهرهی خود جای میدهد؛ حسی که نشان از خستگی این مامور خستگی ناپذیر دارد.
حسی که کاملکنندهی همان جیمزباند متفاوتی است که با کازینو رویال و دنیل کریگ متولد شده بود و قرار بود از پیشینیان خود آسیبپذیرتر باشد. کریگ در «زمانی برای مردن نیست» با نقش جیمز باند خداحافظی میکند اما برای یک لحظه کسی نمیتواند بگوید که او برای این نقش مناسب نیست. کسیکه وقتی قرار بود برای اولینبار در نقش جیمز باند ظاهر شود، بسیاری با او مخالف بودند.
بعدها پس از ۱۵ سال زمانیکه قصد داشت با آن خداحافظی کند هم بسیاری با او مخالفت کردند و برای رفتن او اشک ریختند. کریگ در نقش جیمز باند هرگز ازاوج دور نشد. در «زمانی برای مردن نیست» رامی ملک، لئا سیدو، رالف فاینز، کریستوف والتز، نائومی هریس، جفری رایت و آنا د آرماس در کنار دنیل کریگ نقشآفرینی میکنند.