هفت فیلم منتخب ابوالفضل پورعرب | ستاره کم‌نظیر دهه هفتاد

نویسنده: شبیر نعلبندیان

ابوالفضل پورعرب زاده‌ی یکم تیرماه سال ۱۳۴۰ است. او کار بازیگری را با تئاتر در دوران دبیرستان آغاز کرد و پس از ایفای نقش در یک تئاتر حرفه‌ای در سالن چهارسوی تئاتر شهر به استخدام سازمان صداوسیما درآمد و به‌عنوان دستیار کارگردان مشغول به کار شد. او دارای مدرک فارغ‌التحصیلی در رشته‌ی بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانش‌سرای هنر است.

پورعرب پس از ایفای نقشی کوتاه در فیلم «زخمه» با فیلم «عروس» ساخته‌ی بهروز افخمی بر پرده‌ی سینما به‌عنوان نقش اصلی ظاهر شد. صدای زیبا، چهره‌ی جذاب و تیپیکال شرقی او توانست نظر کارگردانان و تهیه‌کنندگان فیلم‌های تجاری را به خود جلب کند. پورعرب یکی از بازیگران پرکار دهه‌ی هفتاد شناخته می‌شود که در مجموع در آثار قابل‌تأمل و مهمی حضور پیدا کرد و به لقب سوپراستار نائل آمد.

او در اواخر دهه‌ی هشتاد به‌دلیل بیماری کم‌کار شد و پس از گذراندن دوران سخت بیماری‌اش بازیگری را با گزیده‌کاری ادامه داد. فیلم چند میگیری گریه کنی ۲ که قسمت اول آن با حضور پورعرب در سال ۱۳۸۵ اکران شد، اکنون به نمایش عمومی درآمده و به همین بهانه هفت فیلم منتخب او را با هم مرور می‌کنیم.

 

 عروس (۱۳۶۹) | معصومیت از دست رفتهعروس

کارگردان: بهروز افخمی

نقش حمید فیلم «عروس» برای ابوالفضل پورعرب، ورود حرفه‌ای و جدی او به عرصه بازیگری بود. نقش اول فیلمی پرفروش و پرمخاطب که در سال ۱۳۶۹ توسط بهروز افخمی ساخته شد. حمید پسری است که پس از فارغ‌التحصیلی در رشته‌ی بازیگری به خواستگاری دختری متمول به نام مهین می‌رود اما با مخالفت پدر مهین روبه‌رو می‌شود. حمید برای به‌دست آوردن رضایت پدر مهین وارد کار قاچاق دارو شده و پس از مدتی پول خوبی به جیب می‌زند و در نهایت با مهین ازدواج می‌کند.

پورعرب موفق شده تا از سه منظر شخصیت حمید را در «عروس» به نمایش بگذارد. در ابتدا و در شب عروسی، حمید فردی دارای اعتماد‌به‌نفس و کوشا که برای دوره‌ای به کار سخت مشغول بوده، معرفی می‌شود. در سکانس‌های فلش‌بک نظیر سکانس خواستگاری یا ملاقات با پدر مهین در مغازه‌ی عتیقه‌فروشی‌اش چهره‌ی جوانی مظلوم که آهی در بساط ندارد را از حمید می‌بینیم. او در نیمه‌ی دوم فیلم عاشقی شکست‌خورده و نادم که همه‌چیز خود را از‌ دست داده، است. پورعرب با تسلط کامل بر نقش توانسته شخصیتی خلق کند که در عین خلافکار بودن سرنوشت و عاقبت‌به‌خیر شدنش برای مخاطب مهم بوده و تا لحظه‌ی آخر چشم از او برنمی‌دارد.

نقطه‌ی اوج بازی پورعرب در سکانسی در اواخر فیلم است که او پشت یک چراغ قرمز پسربچه‌ای را در صندلی عقب ماشین جلویی می‌بیند و برای او شکلک درمی‌آورد و ناگهان به گریه می‌افتد. او یاد معصومیتی از دست رفته که روزگاری صاحبش بود، می‌ا‌فتد و بنابراین منقلب می‌شود چراکه اکنون دیگر خبری از آن وجود ندارد. این لحظه با بازی پورعرب یکی از بهترین لحظات فیلم و حتی سینمای ایران است.

 

 نرگس (۱۳۷۰) | جوانی بدون جوانینرگس

کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد

ابوالفضل پورعرب در همان ابتدای مسیر و پیش از آنکه سوپراستاری‌اش در سینمای ایران مسجل شود، نقش متفاوتی به نام عادل را در فیلم رخشان بنی‌اعتماد ایفا کرد. عادل جوانی بی‌عار، بی‌حامی و پرخاشگر است که با با زنی به نام آفاق (فریماه فرجامی) به‌ناچار وصلت کرده است. آفاق، عادل را از کودکی بزرگ کرده و علاقه‌ای مادرانه به او دارد. اما عادل که در خلاف و دزدی و فلاکت غرق شده می‌کوشد تا با خیالات بلندپروازانه‌اش از شرایط بدی که گرفتارش آمده، فرار کند.

عادل هنگام فرار از یک دزدی به بیمارستانی پناه برده و و در آنجا با دختر معصوم و تنگ‌دستی به نام نرگس (عاطفه رضوی) آشنا می‌شود و در نهایت تصمیم می‌گیرد تا با او ازدواج کند و خودش را از وضع موجود نجات دهد. اما آفاق به هر دری می‌زند تا عادل را نزد خود نگه دارد و از این رو عادل در یک مثلث عشقی اسیر می‌شود.

علاوه‌بر گریم و لباس، پورعرب تلاش کرده تا رد رنج و فقر را بر چهره‌ی جوان عادل بنشاند و با آن طرز راه‌رفتن، صحبت کردن و نگاه کردن کم‌ترین بهره را از خوش بر و رویی‌ و خوش‌چهرگی‌اش ببرد. همچنین او پابهپای بازی درخشان فریماه فرجامی پیش می‌رود و سکانس‌های دو نفره عادل و آفاق را به لحظات فراموش‌نشدنی فیلم بدل می‌کند. پورعرب در قامت شخصیت عادل سبب شده تا نقش نوشته شده از فیلمنامه فراتر رود و مخاطب از شدت باورپذیری برایش دلسوزی کند.

 

  آواز تهران (۱۳۷۰) | مهاجرآواز-تهران

کارگردان: کامران قدکچیان

«آواز تهران» ساخته‌ی کامران قدکچیان روایت‌گر دورانی است که جوانان شهرستانی به امید یافتن یک زندگی بهتر به تهران مهاجرت می‌کردند، غافل از اینکه چه آینده‌ی سخت و بی‌رحمی در انتظارشان است. رحمان با بازی پورعرب یکی از همین مهاجران بوده که از زیرآب به تهران کوچ می‌کند. رحمان جوانی‌ کاری و در عین حال ساده‌لوح و فداکار است که خبر از چهره‌ی زشت شهری که به آن آمده نداشته و مشتاقانه دنبال کار می‌گردد. همین امر سبب می‌شود تا فریدون (بیژن امکانیان) از او سوءاستفاده کرده و به جرم فروش نوارهای ویدیویی بازداشت شود.

شاید تصور اینکه پوعرب با آن جاذبه ظاهری‌اش نقش یک جوان روستایی را بازی کرده برای کسانی که آواز تهران را ندیده‌اند و از او به‌عنوان یک بچه‌زرنگ تهرانی یاد می‌کنند، دور از ذهن باشد. اما در همان دقایق اول حضورش در فیلم می‌توان دریافت که او از پس این نقش برآمده است. متانت و سربه‌زیری رحمان با آن چشمان معصوم و زلال از شگردهای پورعرب برای خلق شخصیتی است که اگر با ما‌به‌ازای خارجی‌اش مقایسه شود تفاوت چندانی به چشم نمی‌آید.

 

 چهره (۱۳۷۴) | کلاهبردار خوش‌چهرهچهره

کارگردان: سیروس الوند

فریدون بهنام عنوان نقشی است که ابوالفضل پورعرب آن را در فیلم سیروس الوند ایفا کرده است. مهندسی که بعد از دوازده‌سال از آمریکا برمی‌گردد و پس از دیدار اتفاقی با دوست قدیمی‌اش مجید (محمود جعفری) در دورهمی او و دوستان خانوادگی‌اش شرکت کرده و در این بین با دختری به نام سهیلا (عاطفه رضوی) آشنا می‌شود. فریدون، مجید و دوستانش را برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌ای در شمال کشور قانع کرده و با چهره‌ای مبدل با پول‌ها فرار می‌کند. نقش فریدون با دو وجه متفاوت و متمایز از آن دست نقش‌هایی ا‌ست که اگر لغزشی در اجرایش پدید آید تمام اندوخته‌های‌ فیلم را بر باد می‌دهد.

پورعرب در نیمه‌ی ابتدایی فیلم و در زمانی‌که هنوز مخاطب از نیت فریدون بویی نبرده، مهندسی متشخص و آدم‌حسابی جلوه می‌کند که در ادامه عاشق هم می‌شود. از بارزترین ویژگی‌های شخصیت فریدون در نیمه‌ی دوم این است که در پس آن چهره شیادانه‌اش عاشقی زیست کرده که قادر نیست از عشقش دست بکشد و در نهایت همین عشق سبب تغییر تصمیمش می‌شود. پورعرب این دو راهی عقل و قلب را به شکلی بازی می‌کند که با وجود تغییر چهره همان شمایل ابتدایی نیمه اول فیلم در ذهن تماشاچی از او باقی مانده و حتی بار منفی‌ای که در ادامه به این شخصیت اضافه می‌شود هم از محبوبیت او نزد مخاطب نمی‌کاهد.

 

 مردی شبیه باران (۱۳۷۵) | سیمرغ مرد بارانیمردی-شبیه-باران

کارگردان: سعید سهیلی

این فیلم اولین سعید سهیلی به‌عنوان کارگردان است و تنها بازی ابوالفضل پورعرب در فیلمی در حوزه‌ی سینمای جنگ و دفاع مقدس محسوب می‌شود. هرچند پورعرب دو سال بعد در فیلم دوم سعید سهیلی با نام «مردی از جنس بلور» نیز بازی کرد که ماجرایش در سال‌های پس از جنگ روایت می‌شد و سکانس‌های جنگی‌اش در فلش‌بک خلاصه می‌شد. اما قصه‌ی «مردی شبیه باران» تماما در دل جنگ روایت می‌شود.

پورعرب در این فیلم نقش یکی از فرماندهان برون‌مرزی سپاه به نام منصور قاسمی را ایفا می‌کند که به‌سبب موج انفجار تعادل روانی‌اش را از دست داده است. عراقی‌ها جاسوسی میان اسرا می‌فرستند تا منصور را شناسایی کند که در نهایت توسط او کشته می‌شود. پورعرب فارغ از هرگونه اکت و عمل اغراق‌آمیز، بازی بی‌کم و کاستی در هیبت یک فرد موجی ارائه می‌دهد. فریادها، نگاه‌ها و رعشه‌هایی که هنگام تنش بر بدنش حاکم می‌شود خبر از چیرگی او در توازن صدا، میمیک و فیزیکش دارد.

بازی پورعرب در این نقش سبب شد تا سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مردِ پانزدهمین جشنواره‌ی فیلم فجر بر شانه‌ی او بنشیند. پورعرب بعدها در مصاحبه‌ای عنوان کرد که قصد و دلیلش برای بازی در این فیلم عمل به خواسته فردی بوده که در خیابان از او درخواست کرده تا فیلمی با مضمون جنگ بازی کند.

 

  غریبانه (۱۳۷۶) | بزرگ‌مرد کوچکغریبانه

کارگردان: احمد امینی

بزرگِ فیلم احمد امینی در زمره‌ی برترین و ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های ابوالفضل پورعرب قرار می‌گیرد. نقشی که فراز و فرود متعددی را برای رسیدن به انتها تجربه می‌کند. بزرگ در نمایشگاه اتومبیل شوهرخواهر خود پادویی می‌کند و مامور می‌شود تا ماشین گران‌قیمت دکتر ماهرخ ثابتی را تحویل دهد. اما او در جریان کورسی در خیابان با ماشین تصادف کرده و دکتر ثابتی تقاضای خسارت از شوهرخواهر بزرگ می‌کند اما در ادامه پیشنهاد می‌دهد که به جای چک خسارت، بزرگ نقش همسر صوری‌اش را برای مدتی بازی کند و این دو رفته‌رفته عاشق یکدیگر می‌شوند.

ابوالفضل پورعرب نقش بزرگ را با شور و حرارتی خاص ایفا کرده و شطینت‌های کودکانه‌ای را ضمیمه‌اش کرده که لحظات شیرین و طنزی را می‌آفریند. پورعرب در نقش بزرگ چندین لحظه‌ی ماندگار خلق می‌کند، لحظاتی که گاه خنده‌دار، گاه عاشقانه و گاهی تلخ و غریبانه تجلی می‌یابند. بزرگ از آن شخصیت‌هایی است که برخلاف ظاهرش از کمبود شدید محبت رنج می‌برد. همچنین میمیک چهره‌ی کاریزماتیک پورعرب ماهرانه و استادانه آن را به تصویر کشیده که گویی  بزرگ در او حلول کرده است.

 

 دست‌های آلوده (۱۳۷۸) | مغز متفکردست-های-آلوده

کارگردان: سیروس الوند

یکی از خاطره‌انگیزترین فیلم‌های اواخر دهه‌ی هفتاد را با قاطعیت می‌توان «دست‌های آلوده» ساخته‌ی سیروس الوند دانست. الوند پس از فیلم« چهره» باردیگر نقش اصلی فیلمش را که ازقضا یک خلافکار است به پورعرب که نسبت به همکاری قبلی‌شان چهره‌تر شده، می‌سپارد. این‌بار پورعرب نقش دزدی به نام سیامک را بازی می‌کند که مغز متفکر گروهی متشکل از خودش و سه‌نفر دیگر بوده و تصمیم دارند با حمله به یک عروسی اعیانی و سرقت هدایا آینده‌ی خود را تضمین کنند. در این میان سیامک تصمیم دارد تا با این دزدی دست از خلاف بکشد و با نسرین ازدواج کند.

سیامک نقش متفاوت و منحصربه‌فردی در کارنامه‌ی پورعرب آن هم بعد از فیلم‌هایی چون «عروس» و «چهره» به‌حساب نمی‌آید اما نقش‌آفرینی‌اش کم‌ترین تشابه را با حضورش در آن نقش‌ها دارد. شمایل پورعرب در «دست‌های آلوده» بیشتر به دزدان حرفه‌ای فیلم‌های آمریکایی شباهت دارد و به قول نسرین همانند دزدهای باکلاس است. ریش پروفسوری، پاترول‌سواری و آمادگی‌بدنی قابل‌توجه پورعرب در نقش سیامک، تمام آن‌چیزی است که او برای یک بازی متفاوت نیاز داشته و با وجود نقش پررنگ شخصیت‌های فرعی بیش از همه به چشم می‌آید.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.