نویسنده: مازیار وکیلی
سال ۱۴۰۱ برای سینمای ایران سال بسیار پر فراز و نشیبی بود. اتفاقات سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ باعث شد فیلمهای بسیاری که اُمید زیادی به اکران امسال داشتند نتوانند فروش خوبی داشته باشند. اما سال ۱۴۰۱ یک روی خوب هم داشت و برخی از فیلمهای اکران شده توانستند رکورد فروش را جا به جا کرده و فروشی رویایی را تجربه نمایند. به لحاظ کیفی هم سینمای ایران سال نسبتاً موفقی را پشت سر گذاشت. فیلمهای اکران شده در این سال اکثراً از کیفیت خوبی برخوردار بودند و توانستند تا حد زیادی رضایت تماشاگران و منتقدان را جلب کنند. به بهانه پایان این سال نسبتاً موفق به سراغ برترین فیلم های سینمای ایران در حوزههای مختلف رفتهایم تا نگاهی اجمالی به بهترینهای سال ۱۴۰۱ داشته باشیم و ببینیم چهرههای موفق امسال چه کسانی بودند.
پرفروشترین فیلمهای سال ۱۴۰۱
انفرادی، سگبند، بخارست
همانطورکه پیشبینی میشد در سال ۱۴۰۱ هم پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران به ژانر کمدی تعلق داشت. سه فیلم انفرادی، بخارست و سگبند پرفروشترین فیلمهای سال ۱۴۰۱ بودند. نکته جالب توجه در لیست فیلمهای پرفروش سال ۱۴۰۱ حضور دو فیلم از مسعود اطیابی است. اطیابی که در این سالها تبدیل به موفقترین کارگردان سینمای ایران در گیشه فروش شده است امسال هم توانست با دو کمدی «انفرادی» و «بخارست» رتبههای اول و دوم جدول فروش را به خود اختصاص دهد. «انفرادی» به واسطه حضور عطاران و مکملهای همیشه جذاب و بامزهای مثل احمد مهرانفر و مهدی هاشمی توانست رکوردهای زیادی را جا به جا کند و به فروش بالای ۷۷ میلیارد تومان دست یابد. از طرف دیگر بخارست هم با حضور پژمان جمشیدی و حسین یاری و به مدد توانایی مسعود اطیابی در ساخت کمدیهای پرفروش توانست بیش از ۴۳ میلیارد تومان فروش کرده و رتبه دوم جدول فروش را کسب نماید.
فیلم سوم جدول فروش هم به «سگبند» ساخته مهران احمدی اختصاص پیدا کرد که پیش از این کمدی موفق مصادره را ساخته بود و با ساخت سگبند ثابت کرد که توانایی بالایی در ساخت کمدیهای پرفروش دارد. سگبند با فروشی بیش از ۴۲ میلیارد تومان در رتبه دوم فروش قرار گرفت و نشان داد مهران احمدی در کارگردانی هم مانند بازیگری توانایی بالایی دارد. سه فیلم اول جدول فروش بار دیگر نشان داد ژانر کمدی همچنان محبوبترین ژانر سینمایی میان تماشاگران ایرانی است.
عاشقانهترین فیلمهای سال ۱۴۰۱
ملاقات خصوصی، تیتی
سینمای ایران به واسطه مشکلاتی مانند ممیزی و برخی محدودیتهای عرفی همیشه با احتیاط به سراغ داستانهای عاشقانه برای ساخت فیلم رفته است. به همین خاطر سینمای ایران به لحاظ کمی در ژانر عاشقانه سینمای فقیری به حساب میآید. اما نکته جالب توجه این جا است که هرگاه کارگردانان ایرانی با تمام محدودیتها به سراغ ساخت فیلمهای عاشقانه رفتهاند توانستهاند آثار درخشان و موفقی تولید کنند که به خاطره جمعی چند نسل از تماشاگران ایرانی تبدیل شود. «شبهای روشن»، «درخت گلابی» و شیدا از نمونههای موفق سینمای ایران در ژانر عاشقانه هستند. در سال ۱۴۰۱ هم دو فیلم ملاقات خصوصی و تیتی از دو منظر متفاوت به مقوله عشق پرداختند.
اُمید شمس کارگردان جوان و خوشآتیه سینمای ایران برای ساخت اولین فیلم بلند خود سراغ ملودرامی عاشقانه رفت و داستان عشق زندانی جوانی بنام فرهاد (با بازی هوتن شکیبا) به پروانه (با بازی پریناز ایزدیار) دختر یکی از هم بندانش را روایت کرد. عشق در فیلم ملاقات خصوصی باعث نجات شخصیت اصلی فیلم میشود. در واقع عشق پروانه است که به کمک فرهاد میآید تا انسانیت خود را حفظ کند و مانند سایر شخصیتهای فیلم به طور کامل نابود نشود و همه چیزش را از دست ندهد. معصومیت پروانه و عشق خالصانه او به فرهاد ملودرام اُمید شمس را تبدیل به فیلمی لطیف و انسانی کرده که تماشاگر هنگام تماشای آن به قدرت عشق پی میبرد.
اما دومین فیلمی که در سال ۱۴۰۱ به مسئله عشق میپرداخت «تیتی» آیدا پناهنده بود. پناهنده را با ملودرامهای زنانهاش به یاد میآوریم. ملودرامهای زنانهای که عشق در آنها نقش پررنگی دارد؛ عشقهایی که طعم تلخ شکست میدهند. در «تیتی» اما عشق شکل نامتعارفی به خود میگیرد. «مثلث عشقی» عجیب فیلم که بین یک اُستاد دانشگاه (با بازی پارسا پیروزفر)، یک جوان لات (با بازی هوتن شکیبا) و دختری شیرین عقل به نام «تیتی» (با بازی الناز شاکردوست) شکل میگیرد از «تیتی» فیلم خاصی ساخته که تماشاگر را با قرائت متفاوتی از عشق آشنا میکند. قرائتی روانکاوانه که درست در نقطه مقابل ملاقات خصوصی قرار میگیرد و باعث تفاوت «تیتی» با سایر فیلمهای سال ۱۴۰۱ میشود.
معماییترین فیلم سال ۱۴۰۱
مرد بازنده
محمدحسین مهدویان که سابقه ساخت فیلم در ژانرهای مختلف را دارد برای ساخت آخرین فیلم خود به سراغ یک درام پلیسی کلاسیک رفت. یک درام پلیسی که به نوآر هم پهلو میزد. مرد بازنده داستان سرهنگ احمد خسروی (با بازی جواد عزتی) را روایت میکرد که مسئول پرونده قتل یک جوان متنفذ میشود. خسروی در پیگیری پرونده متوجه زد و بندهای اقتصادی و فساد اخلاقی مقتول میشود، سرانجام خسروی این پرونده را با روشی که خودش بلد است میبندد. مهدویان و نویسندگانش در مرد بازنده معماهای زیادی را مطرح میکنند و با حوصله و سر صبر به این معماها پاسخ میدهند. در سینمای ایران خیلی کم پیش میآید که فیلمی براساس قواعد ژانر ساخته شود.
«مرد بازنده» اما مهدویان این قاعده را شکسته است و یک نوآر پلیسی تر و تمیز ساخته که تماشاگر را به وجد میآورد. مهدویان در مرد بازنده با اجرایی مینیمال تصویری پریشان و آشفته از تهران امروز نشان میدهد. تصویری که از روی آن میتوان به واقعیت این شهر پی برد. شهری خطرناک و پر رمز و راز که هر گوشه آن آبستن حادثهای است. مرد بازنده یکی از متفاوتترین فیلمهای سال ۱۴۰۱ بود. فیلمی که توانست تعلیق را به سینماهای ایران بیاورد و تماشاگران را با شکل تازهای از لذت آشنا کند. لذت حاصل از تعلیق.
- بیشتر بخوانید
- همه چیز درباره فیلم «انفرادی» | معرفی بازیگران
- نقد و بررسی فیلم «ملاقات خصوصی» | مسیری تازه از دل الگوهای تکرار شده
- نقد فیلم «تی تی» | ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
تکاندهندهترین فیلم سال ۱۴۰۱
موقعیت مهدی
شاید کمتر کسی فکر میکرد هادی حجازیفر که شهرت خود را مدیون بازیهای خوبش است فیلمی در ژانر جنگ بسازد که از تمامی فیلمهای سینمای جنگ این سالهای سینمای ایران متفاوتتر و جذابتر باشد. موقعیت مهدی که به بخشهایی از زندگی یکی از شهدای پرافتخار دوران جنگ یعنی مهدی باکری میپرداخت یک فیلم مینیمال و جمع و جور (به نسبت سایر آثار جنگی سینمای ایران) بود که به جای تاکید و تکیه بر پروداکشن عظیم روی لحظات تکان دهنده جنگ تاکید میکرد. لحظاتی که خشونت جنگ کیفیتی شاعرانه پیدا میکرد. موقعیت مهدی پر بود از این لحظات شاعرانه. لحظاتی که تماشاگر خشونت جنگ را با پوست و گوشتش حس میکرد.
حجازیفر بدون اینکه بخواهد با دادن لحن حماسی به فیلم آن را تصنعی کند، توانسته فداکاری بچههای جبهه و جنگ را بدون اینکه لحن فیلمش شعاری شود نمایش دهد. تکاندهندهترین لحظه فیلم هم بدون شک سکانس شهادت مهدی باکری است. سکانسی به شدت شاعرانه و خلوت که در آن خبر چندانی از پروداکشن عظیم و اجرای پیچیده نیست. اگر این سکانس انقدر تکاندهنده و تاثیرگذار از کار درآمده دقیقاً به خاطر همین اجرای متفاوت است. موقعیت مهدی به خاطر همین اجرای جذاب و لحن متفاوتش تبدیل به فیلمی شد که تکتک سکانسهایش تماشاگر را میخکوب میکند.
حتی سکانس گفتگوی ساده مهدی و حمید باکری که در حال تعمیر حیاط هستند به واسطه اجرای خوب بازیگران و کارگردانی درست حجازیفر متفاوت از کار درآمده است. مشخص است که حجازیفر موقعیت مهدی را با تمام وجود و عشق و علاقه فراوان ساخته است. ارادت و خلوص نیت را میتوان در تکتک سکانسهای موقعیت مهدی مشاهده کرد. اگر این عشق و ارادت نبود فیلم حجازیفر چنین کیفیتی پیدا نمیکرد و به یکی از بهترین فیلمهای سینمای جنگ تبدیل نمیشد.
غافلگیرکنندهترین فیلمهای سال ۱۴۰۱
پالتو شتری، ملاقات خصوصی
در سال ۱۴۰۱ سینمای ایران چند فیلم غافلگیرکننده داشت که فارغ از کیفیت نهایی این فیلمها تماشاگر هنگام تماشای آنها حسابی غافلگیر میشد و کیف میکرد. فیلم پالتو شتری متفاوتترین کمدی امسال بود. یکی از حلقههای مفقوده ژانر کمدی در سینمای ایران خلاقیت است. کمتر فیلم کمدی را در سینمای ایران مشاهده میکنیم که خلاقیت در آنها به چشم بخورد. پالتو شتری از این نظر یک غافلگیری تمام عیار بود. یک کمدی متفاوت که به جریان شبه روشنفکری کافهنشین ایرانی حمله همه جانبهای انجام میدهد و به شکل رشکبرانگیزی موفق میشد این گزندگی را تا پایان فیلم حفظ کند و از موضع خودش کوتاه نیاید.
تماشای این فیلم یقیناً برای افرادی که بسیار ادعای فضل و دانش دارند و مانند کوهیار (با بازی بسیار خوب بانیپال شومون) این فیلم خیال میکنند از سر جامعه زیاد هستند آزاردهنده است اما برای بقیه تماشاگران یک عیش مدام است. علی میرزایی با ساخت «پالتو شتری» لطف بزرگی در حق مردم ایران کرده است و تمام حرفهایی را که مردم دوست داشتند درباره این افراد پرمدعا و آزاردهنده بزنند را یک جا در فیلمش زده است. پالتوشتری از آن فیلمهایی بود که توقع نداشتم انقدر خوب از کار در بیاید اما برخلاف تصور اولیه من تبدیل به تجربهای متفاوت و دلچسب شد.
«ملاقات خصوصی» اُمید شمس هم از این جهت فیلم غافلگیرکنندهای بود که نشان داد ملودرام به عنوان یک ژانر به ظاهر کلیشهای چه ظرفیت عظیمی برای روایت یک داستان متفاوت دارد. شمس و فیلمنامهنویسانش بسیار هوشمندانه توانستهاند داستان عاشقانهشان را به مشکلات اجتماعی جامعه امروز ایران پیوند بزنند و با استفاده از این پیوند داستانی بنویسند که در عین تلخی لطافت خاصی دارد. تضادی که شخصیت مظلوم و معصوم پروانه با سایر شخصیتهای فیلم که اغلب خشن هستند ایجاد میکند ملاقات خصوصی را به یک فیلم متفاوت تبدیل کرده است.
در کنار خلاقیتهای داستانی، اجرای متفاوت اُمید شمس که انرژی خاصی به تک تک سکانسهای فیلم بخشیده است باعث شده ملاقات خصوصی به یک تجربه غافلگیرکننده تبدیل شود. تجربهای بکر و خاص که تماشاگر هنگام تماشای آن دچار احساسات متمایزی میشود. از یک طرف ماجرای عشقی فیلم احساسات او را برمیانگیزد و از طرف دیگر وجوه اجتماعی فیلم او را به فکر وا میدارد. ادغام این دو گونه متفاوت سینمایی باعث شده ملاقات خصوصی تبدیل به فیلم غافلگیرکنندهای شود که تماشاگر را به هنگام تماشا شوکه میکند.
هیجانانگیزترین فیلم سال ۱۴۰۱
علفزار
کاظم دانشی در اولین فیلمش سراغ یک سوژه سخت و دشوار رفته است. داستان تعرض چند مرد به یک جمع خانوادگی به خودی خود حساسیتبرانگیز است، حال اگر کارگردان بخواهد این داستان حساسیتبرانگیز را با بیشترین سطح تنش روایت کند یقیناً حساسیتها بیشتر هم خواهد شد. اما کاظم دانشی با جسارت تمام داستان حساسیتبرانگیز فیلمش را با تنش خاصی روایت میکند تا علفزار به حق لقب هیجانانگیزترین فیلم سال را بگیرد. زیرژانر درامهای دادگاهی در جهان بسیار پرطرفدار است اما در ایران به خاطر حساسیتهایی که وجود دارد کارگردانان جز در موارد معدودی مانند «میخواهم زنده بمانم»، «مردی شبیه باران» و «هیس! دخترها فریاد نمیروند» دادگاه را تبدیل به یکی از سوژههای اصلی داستانی خود نکردهاند. «علفزار» از این جهت فیلم متفاوت و مهمی است که اکثر داستان آن در محیط پرتنش دادگاه اتفاق میاُفتد و لوکیشن فیلم بخشی از هویت آن است.
جسارت دیگر دانشی به انتخاب قهرمان اصلی فیلم برمیگردد. انتخاب یک بازپرس بهعنوان قهرمان میتوانست باعث توقیف فیلم شود. اما دانشی بسیار هوشمندانه موفق میشود قهرمانی خلق کند که هم به اصول اخلاقی و دینی پایبند است و هم به شدت زمینی و ملموس است. کارگردانی علفزار هم به شکلی است که مدام به تنش سکانسها اضافه میکند. نماهای تند و پرتعدادی که با سرعت زیادی به هم قطع میشوند یکی دیگر از دلایل هیجانانگیز شدن «علفزار» است. در نهایت باید گفت «علفزار» یکی از تجربههای بکر و متفاوت سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ بود که تماشاگران را به واسطه روایت و اجرای هیجانانگیزش روی صندلیها میخکوب میکرد.
موفقترین چهرههای سال ۱۴۰۱
مسعود اطیابی و پژمان جمشیدی
شاید بسیاری از تماشاگران خیال کنند ساخت کمدیهای پرفروش کار راحتی است. اما واقعیت این است که چنین کاری به هیچ وجه راحت نیست. مسعود اطیابی اما چند سالی هست که با ساخت کمدیهای پرفروش ثابت کرده انجام این کار سخت را خوب بلد است و «رگ خواب» تماشاگر ایرانی را به خوبی میشناسد. اتفاق شگفت انگیز امسال این بود که دو فیلم اول جدول فروش به مسعود اطیابی تعلق گرفت. یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد دو فیلم اطیابی بیش از صد و سی میلیارد فروش کرده است. این رقم شگفتانگیز در حالی به دست آمد که بخارست در شرایط خوبی اکران نشد و اُمید چندانی به فروش آن نمیرفت. اما علیرغم زمان بد اکران، بخارست تمام معادلات را به هم ریخت و با فروش ۴۳ میلیارد تومانی توانست به رتبه دوم جدول فروش برسد. سال ۱۴۰۱ برای اطیابی رویایی تمام شد. اما شرط موفقیت کامل برای این کارگردان تداوم این روند است و باید منتظر ماند و دید آیا در سالهای آینده هم اطیابی همین روند را ادامه میدهد یا خیر.
دومین چهره موفق سال بدون شک پژمان جمشیدی است. فوتبالیست قدیمی که بعد از پایان دوران ورزشی برخلاف سایر هم نسلانش سراغ سینما آمد. در ابتدای مسیر بازیگریاش هم طعنههای بسیاری را تحمل کرد اما با صبوری و بردباری توانست به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کند. سال ۱۴۰۱ برای جمشیدی سال بسیار موفقیت آمیزی بود. او علفزار را در ابتدای سال روی پرده سینما داشت که بدون شک بهترین فیلم کارنامه حرفهای او است.
جمشیدی در نقش یک بازپرس متشرع و اخلاقمدار چنان حضور قدرتمندانهای دارد که تماشاگران تمام بازیهای طنز او را به دست فراموشی سپردند. «علفزار» برای جمشیدی کاندیداتوری جشنواره چهلم فجر را هم به ارمغان آورد، هر چند جمشیدی نتوانست جایزه جشنواره را کسب کند اما به اذعان بسیاری از کارشناسان و منتقدانی که فیلمهای جشنواره را دیده بودند او بهترین بازیگر مرد جشنواره چهلم فیلم فجر بود. «بخارست» هم موفقیت دیگری را برای جمشیدی رقم زد و توانست با فروش حیرت انگیز خود این بازیگر را تبدیل به ستاره تازه سینمای ایران کند. ستارهای که حضورش تا حد زیادی میتواند فروش یک فیلم را تضمین کند.
بهترین بازیگران مرد سال ۱۴۰۱
سام درخشانی، جواد عزتی، هوتن شکیبا
سام درخشانی سالها در سریالهای تلویزیونی بازی کرد. تلاش کرد تجربه خود را بالا ببرد تا بتواند در آثار مهمتری ایفای نقش کند. صبوری او به تدریج نتیجه داد. بعد از آشنایی با برادران قاسمخانی نقشهای متفاوتتری را بر عهده گرفت و توانست تیپ خاصی را خلق کند که متعلق به خود او باشد. اما مشخص بود که هنوز از تمام ظرفیتهای او استفاده نشده است. بازی در پالتو شتری به او این اجازه را داد تا از ظرفیتهای مغفول ماندهاش به خوبی استفاده کند و در نقش یک جوان آس و پاس اما زرنگ که انتقام سختی از دوست متظاهرش میگیرد بدرخشد. درخشش سام درخشانی در «پالتو شتری» نشان داد بازیگران سینمای ایران اگر در موقعیتهای درستی قرار بگیرند میتوانند بازیهای متفاوتی ارائه دهند که تماشاگر را غافلگیر کند.
دومین بازیگر مرد موفق امسال بدون شک جواد عزتی است. بازیگری که از نقشهای فرعی سریالهای تلویزیونی به جایگاهی رسیده که نقش سخت و پیچیده احمد خسروی را به راحتی هر چه تمامتر بازی میکند. بعد از دو فیلم «ماجرای نیمروز» که مسیر بازیگری جواد عزتی را برای همیشه عوض کرد، سرهنگ خسروی «مرد بازنده» بهترین بازی عزتی است. نقشی که چند سال از سن واقعی خود عزتی هم بزرگتر است. سرهنگ خسروی یک بازنده واقعی است. مردی که همه زندگی خودش را وقف کارش کرده و نتوانسته زندگی شخصی به سامانی داشته باشد. او که اصول اخلاقی خاص خودش را دارد با تهور و خشونت عجیبی با متهمان برخورد میکند.عزتی توانست این نقش سنگین را به شکلی بازی کند که تماشاگر تمام بازیهای قبلی او را فراموش کند و او را در قالب یک سرهنگ تلخ اندیش و تکرو که قصد دارد به روش خودش پروندهها را حل کند بپذیرد.
سال ۱۴۰۱ هم برای هوتن شکیبا سال موفقی بود. شاید اگر اختلاف تهیهکننده ملاقات خصوصی با برگزارکنندگان جشنواره نبود او یک بار دیگر کاندیداتوری در جشنواره فیلم فجر را تجربه میکرد. فرهاد ملاقات خصوصی جوان سادهای است که در موقعیت سخت و دشواری گرفتار شده است. اما عشق ساده و معصومانه پروانه او را تکان میدهد و باعث میشود از منجلابی که در آن گرفتار شده بیرون بیاید. بازی هوتن شکیبا در صحنههای عاشقانه فیلم رشک برانگیز است. او با فاصله گرفتن از نقشهای قبلی و با تکیه بر نگاه تبدار و پر حسرتش از فرهاد شخصیتی ساخته که عشق را میفهمد و همین فهمش از عشق است که در نهایت باعث میشود او عمل قهرمانانه پایانی فیلم را انجام دهد و رستگار شود.
بهترین بازیگران زن سال ۱۴۰۱
پریناز ایزدیار، الناز شاکردوست
نقش پروانه در «ملاقات خصوصی» بسیار برای پریناز ایزدیار مناسب است. دختر ساده و معصومی که تبدیل شده به تنها نقطه روشن در یک اجتماع خشمگین. نگاه پر از حجب و حیای پروانه و سادگی گفتارش است که فرهاد را شیفته او میکند. او که ناخواسته و با دسیسه اطرافیانش در موقعیت بدی گرفتار شده است با تکیه بر ذات پاکش و عشق حقیقی که به فرهاد دارد خودش و فرهاد را نجات میدهد. در «ملاقات خصوصی» پریناز ایزدیار دختری است معصوم و دلرحم که میتواند ناجی زندگی دیگران باشد. عدم کاندیداتوری ایزدیار در جشنواره فیلم فجر از عجیبترین اتفاقات چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر بود.
الناز شاکردوست سالها است که دیگر بازیگر فیلمهای عامهپسند نیست و تبدیل شده به یکی از موفقترین بازیگران زن سینمای ایران که سختترین نقشهای نوشته شده برای یک بازیگر زن را بازی میکند. درخشش خیره کنندهاش در شبی که ماه کامل شد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر را برای او به ارمغان آورد و باعث شد در فیلمهای متفاوت سینمای ایران بازی کند. در سال ۱۴۰۱ هم او دو نقش بسیار دشوار را در ابلق و تیتی بازی کرد. در اولی نقش زنی معصوم را بازی کرد که مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و در تیتی هم موفق شد نقش یک دختر ساده و شیرین عقل را به شکلی بازی کند که برای تماشاگر باورپذیر باشد.
الناز شاکردوست با انتخابهایش در این سالها ثابت کرده است که میخواهد تبدیل به چهرهای ماندگار در سینمای ایران شود. بازیگری که قادر است هر نقشی را با هر میزانی از دشواری بازی کند. «ابلق» و «تیتی» بار دیگر ثابت کرد سینمای ایران در فقر بازیگر زن توان صاحب ستارهای شده است که نه تنها تماشاگران او را دوست دارند که میتواند نظر و توجه منتقدان سختگیر سینمای ایران را به خود جلب کند. حالا با اطمینان خاطر میتوان گفت الناز شاکردوست تبدیل به چهرهای ماندگار در سینمای ایران شده است.