برترین‌‌ های علی نصیریان | همچنان در اوج

نویسنده: سیامک احمدی‌فر

علی نصیریان ( متولد ۱۵ بهمن ۱۳۱۳) در تهران به دنیا آمد و در دوران تحصیل با جمشید لایق، اسماعیل داورفر و مهدی فتحی همکلاس بود. تنها ۲۲ سال داشت که با نمایشنامه‌ای که نوشته بود برنده‌ی جایزه شد. پس از پایان تحصیلات در  اداره‌ی هنرهای دراماتیک وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد و با نمایش استعدادش رفته‌رفته جایگاه ویژه‌ای به دست آورد. علی نصیریان به‌عنوان سرپرست شش گروه تئاتری نزدیک به ۵۰ تئاتر نمایشی برای تلویزیون ساخت و برای اجرا به فرانسه دعوت شد. پس از آن فرصتی مطالعاتی در آمریکا به دست آورد و مدتی در آمریکا به مطالعه‌ی تئاتر پرداخت.

در ۳۳ سالگی برای اولین‌بار در فیلم «گاو» جلوی دوربین رفت و پس از آن با فیلم‌های «آقای‌ هالو»، «ستارخان»، «پستچی»، «دایره مینا»، «مهرگیاه» و «سرایدار» به حضورش در سینما ادامه داد. با این‌حال پیش از انقلاب نصیریان بیشتر به‌عنوان هنرمندی تئاتری شناخته می‌شد و با نوشتن بیش از ده نمایشنامه در کنار بزرگانی چون بهرام بیضایی، اکبر رادی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خلج به‌عنوان یکی از نمایشنامه‌نویسان برجسته در زبان فارسی به حساب می‌آید. او پس از انقلاب فعالیتش در تئاتر را محدود کرد و به بازیگری مشغول شد. ابتدا با بازی در دو سریال «هزار دستان» و «سربداران» به بازیگری شناخته شده و پس از آن با بازی در فیلم سینمایی «کفش‌های میرزا نوروز» به بازیگری محبوب تبدیل شد. نصیریان در کنار محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، داود رشیدی و عزت‌الله انتظامی ‌جمع پنج نفره‌ای را می‌سازند که هنر نمایش و سینما در ایران مدیون هنرنمایی آنها است. در ادامه به مرور هفت نقش ماندگار علی نصیریان می‌پردازیم.

 

 بوی پیراهن یوسف | ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۷۴)فیلم-بوی-پیراهن-یوسف

دایی غفور(علی نصیریان) راننده‌ی تاکسی فرودگاه است. پسر دایی غفور سال‌ها پیش شهید شده اما او نمی‌خواد با این حقیقت کنار بیاید و منتظر است پسرش همزمان با آزادی اسرا به کشور باز گردد. یک‌روز به‌طور اتفاقی شیرین (نیکی کریمی) که از خارج به ایران آمده سوار ماشین دایی غفور می‌شود. شیرین برای پیدا کردن سرنخی از برادرش خسرو به ایران آمده چراکه مشخص نیست خسرو کجا اسیر شده و اطلاعاتی از زنده بودن او در دست نیست. دایی غفور و شیرین با هم همراه می‌شوند و هر یک به دنبال گمگشته خود می‌گردند. تا اینکه روز آزاد سازی اسرا فرا می‌رسد و آنها راهی مرز می‌شوند…

دایی غفور تجسم ایمان و امید است. مردی که تنها امید زندگی‌اش زنده بودن پسری است که همه اعتقاد به مردن او دارند. همه فکر می‌کنند دایی غفور مردی پا به سن گذاشته که دوری از فرزند او را دچار مشکلی روانی کرده است. علی نصیریان با محاسنی سفید، چشمان غمگین و اندامی ‌که دیگر چالاکی جوانی را در خود ندارد، پیرمرد رنجوری است که در انتظار دیدار دوباره پسر ذره‌ذره آب شده است. نما‌های پایانی فیلم که تلاش دردمندانه‌ی دایی غفور برای گرفتن دست پسرش را به تصویر می‌کشند، در کنار ناتوانی پاهای غفور وقتی می‌دود تا یوسفش را در آغوش بکشد، تاثیرگذارترین لحظات فیلم و اوج بازی نصیریان در صحنه‌هایی است که هیچ دیالوگی ندارد.

 

 دیوانه‌ای از قفس پرید | احمدرضا معتمدی (۱۳۸۱)فیلم-دیوانه-ای-از-قفس-پرید

یلدا (نیکی کریمی) و روزبه (پرویز پرستویی) باهم زن و شوهر هستند. روزبه جانباز جنگ است و با وجود اینکه کارش به آسایشگاه کشیده همچنان پیگیر پرونده‌های مفاسد اقتصادی است. عموی یلدا، مستوفی (عزت‌الله انتظامی) که روزبه موی دماغش شده، قصد دارد طلاق یلدا را از روزبه بگیرد اما یلدا راضی به جدایی نیست. به‌همین‌خاطر مستوفی به سراغ رئیس و استاد روزبه، فراست (علی نصیریان) می‌رود. او پس از دیدن یلدا عاشق و دل‌باخته‌اش می‌شود و حاضر است هر کاری کند تا یلدا را به دست بیاورد.

فراست که زمانی استاد عرفان بوده و شاگردانی همچون روزبه را تربیت کرده، حالا در خانه‌ای چون قصر زندگی می‌کند و چشم به ناموس شاگردش دارد. او مجموعه‌ی اضداد است؛ مرشدی که سال‌ها نقاب عرفان به چهره داشته و حالا در وضعیتی قرار گرفته که مجبور است نقاب از چهره بردارد. نصیریان با چشمانی نافذ، شکل ادای کلمات و راه رفتنش از فراست هیولایی ساخته که برای رسیدن به منافعش در انتظار دریدن دیگران است. دو نفره‌های نصیریان و انتظامی، دیالوگ‌های پینگ‌پونگی و بده بستان‌های این دو استاد وقتی با نیش و کنایه با هم حرف می‌زنند و با حاضر‌جوابی جواب یکدیگر را با ضرب‌المثل می‌دهند، بر عیار دیوانه از قفس پرید افزوده است.

 

 مسخره‌باز | همایون غنی‌زاده (۱۳۹۷)

فیلم-مسخره-باز دانش (صابر ابر) به همراه شاپور (بابک حمیدیان) در یک سلمانی کار می‌کنند. دانش شیفته‌ی بازیگری است و شب‌ها بعد از اتمام کار به تمرین بازیگری می‌پردازد. کاظم‌خان (علی نصیریان) صاحب سلمانی است و اعتقادات مخصوص به خودش را دارد. کاظم‌خان فقط به دو چیز فکر می‌کند. فیلم سینمایی کازابلانکا و مغازه‌ی سلمانی‌اش که دوست ندارد کسی به آنجا آرایشگاه بگوید. پیرمردی چرتی که در طول روز روی صندلی خواب است و هربار که مشغول اصلاح کسی می‌شود به عمد سیبیل او را ماشین می‌کند. از نظر کاظم‌خان، دانش استعدادی در بازیگری ندارد، بلکه فقط مسخره‌بازی می‌کند.

کاظم‌خان شخصیتی عجیب‌و‌غریب و تا حدودی کاریکاتوری دارد. نصیریان با اشراف به غلو‌آمیز‌بودن رفتار و گفتار کاظم‌خان شخصیتی نفرت‌انگیز خلق کرده که در عین‌حال دوست‌داشتنی نیز است. علی نصیریان برای بازی در «مسخره‌باز» برنده‌ی سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد از سی‌و‌هفتمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر شد. عجیب آنکه این اولین‌باری بود که نصیریان برنده‎‌ی سیمرغ می‌شد.

 

 ناخدا خورشید | ناصر تقوایی (۱۳۶۵)فیلم-ناخدا-خورشید

در این فیلم یکی از بزرگان بازار، ناخدا خورشید (داریوش ارجمند) در دهه‌ی ۱۳۴۰  به این بهانه که او با لنجش جنس قاچاق جا‌به‌جا کرده است را لو می‌دهد. از سوی‌دیگر مستر فرحان (علی نصیریان) وارد شهر می‌شود. فرحان به شهر آمده تا چند فراری سیاسی که گویی در ترور حسنعلی‌منصور دست داشته‌اند را از طریق آب فراری دهد. فرحان به سراغ ناخدا خورشید می‌رود و ناخدا که کارش به مشکل خورده قبول می‌کند با فرحان کار کند اما پس از فراری دادن سیاسی‌ها، تبعیدی‌های جزیره هم به فکر فرار می‌افتند و باز هم فرحان واسطه می‌شود…

مستر فرحان، دلال و واسط میان خلافکارها با کسانی است که در زندگیشان خلاف نکرده‌اند. شیادی که با روش‌های مختلف به آدم‌ها نزدیک می‌شود تا از آنها به نفع خود بهره ببرد، بدون آنکه دل‌نگران سرانجام این همکاری باشد. همین موضوع باعث شده فرحان شخصیتی مرموز داشته باشد؛ ویژگی پیچیده‌ای که نصیریان به‌خوبی از پس اجرای آن بر آمده است. صحنه‌ای که فرحان ناخدا را راضی می‌کند تا  فراری‌ها را از مرز خارج کند، یکی از صحنه‌های زیبای فیلم است. در اکثر لحظات، ناخدا حرف می‌زند و نصیریان تنها با نگاه یا لبخند بدون آنکه حرفی بزند منظورش را منتقل می‌کند.

 

 کمال‌الملک | علی حاتمی (۱۳۶۲)فیلم-کمال‌الملک

محمد غفاری (جمشید مشایخی) که به‌عنوان نقاش‌باشی در دربار ناصرالدین‌شاه‌قاجا (عزت الله انتظامی) مشغول به کار است، پس از مدتی به‌خاطر چیره‌دستی مفتخر به  لقب کمال‌الملک می‌شود. او که نقاش دربار است، شاهد رفت‌و‌آمد شاهان و شاهزادگان قاجار به دربار و شکل حکمرانی آنهاست. کمال‌الملک پس از ترور ناصرالدین‌شاه و تاج‌گذاری مظفرالدین‌شاه (علی نصریان) برای تکمیل هنرش به اروپا می‌رود.

ناصرالدین‌شاه پنجاه‌سال پادشاه ایران بود و وقتی به دست میرزا رضای کرمانی ترور شد، چهل‌سال از ولیعهدی پسرش مظفر می‌گذشت. مظفر وقتی به سلطنت رسید که پیر و بیمار شده بود. علی نصیریان در تصویر کردن مردی بیمار که سال‌ها در انتظار سلطنت بوده و هیچ‌گاه راه‌و‌رسم سلطنت را نیاموخته، کار سختی در پیش داشته است. از سویی با آدمی ‌بزرگسال طرف هستیم که پادشاه مملکت است و از سوی‌دیگر با پسر نوجوانی که تازه زمینه را برای عیاشی و تفریحات شاهانه آمده می‌بیند. صحنه‌ی زیبایی که در آن مظفرالدین‌شاه تیله‌های ملیجک را برای خود برمی‌دارد و صندوقچه را به کمال‌المک می‌دهد، موید این نکته است.

 

 سریال میوه ممنوعه | حسن فتحی (۱۳۸۶)سریال-میوه-ممنوعه

حاج یونس(علی نصیریان) پیرمردی خیرخواه و خوش‌نام است. او چنان بر خود اطمینان دارد که مطمئن است تا آخر عمر تن به هیچ گناهی نمی‌دهد. اما یک‌روز با دختری به نام هستی (هانیه توسلی) رو‌به‌رو می‌شود و دل‌و‌دین به او می‌بازد. هستی شرط می‌کند که حاج یونس برای رسیدن به او از خیر نام نیکی که از خود به‌جای گذاشته بگذرد و حاج یونس نیز چنین می‌کند…

«میوه ممنوعه» قصه‌ی تحول و لغزش است و حاج یونس در کانون این تحول ایستاده است. نصیریان با ایجاد تغییر در جزئیات بازی خود، قبل و بعد از مواجه شدن با هستی، یکی از نقش‌های ماندگار خود را خلق کرده است. او هم در قامت پیرمردی عارف قابل‌پذیرش است و هم در نقش پیرمردی هوس‌باز که شهوت دلش را سیاه کرده است. صحنه‌های حضور حاج یونس در میان جمع خانواده و مسجد و اعلام عشقی که به هستی دارد، صحنه‌هایی درخشان بازی نصیریان در این سریال  هستند. او در این صحنه‌ها هم اعتماد‌به‌نفس مردی مذهبی و هم شکنندگی عاشقی پر شور را با خود دارد.

 

 سریال شهرزاد | حسن فتحی (۱۳۹۴)سریال-شهرزاد

سال ۱۳۳۲ مصادف با تحولات ۲۸ مرداد است. شهرزاد ( ترانه علیدوستی) و فرهاد (مصطفی زمانی)  عاشق هم هستند و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. پدران شهرزاد و فرهاد برای شخصیت متنفذی به نام بزرگ ‌آقا (علی نصیریان) کار می‌کنند. دختر بزرگ‌آقا، شیرین (پریناز ایزدیار) بچه‌دار نمی‌شود و او تصمیم می‌گیرد دامادش قباد (شهاب حسینی) با شهرزاد ازدواج کرده و برای او نوه‌ای بیاورند…

بزرگ‌آقا شخصیتی کاریزماتیک دارد. مرد بی‌رحم و سیاست‌مداری که تنها به منافع خودش می‌اندیشد و توجهی به آسیب‌هایی که به دیگران می‌زند، ندارد؛ او پدرخوانده‌ای وطنی با کیفیتی متمایز است. نصیریان به بزرگ‌آقا تشخص و اعتبار بخشیده و بزرگ‌آقا با وجود خیالی بودنش کاملا واقعی به‌نظر می‌رسد و بیننده انجام هرگونه عملی از سوی او را می‌پذیرد. بهترین صحنه‌های فصل اول مربوط به رویارویی بزرگ‌آقا و شهرزاد است. صحنه‌هایی که او تصمیم ظالمانه‌اش را به شهرزاد دیکته می‌کند و بی‌هراس از واکنش او در مقابلش می‌ایستد.  «شهرزاد» یکی از فیلم های علی نصیریان است که او بازی در این سریال، تا مدت‌های طولانی در ذهن مخاطب باقی می‌ماند.

 

 لامینور| داریوش مهرجویی (۱۴۰۰)لامینور

نادی (پردیس احمدیه) دختر نوجوانی علاقه‌مند به نواختن ساز و یادگیری موسیقی است اما پدرش(سیامک انصاری) با این کار موافق نیست. تنها کسی‌که از او حمایت می‌کند پدربزرگش، آقاجون (علی نصیریان) است… آقاجون مردی سرد و گرم چشیده است، پیر دانایی که در تلاش است با غم مرگ دوستانش کنار بیاید و می‌داند زندگی در سایه‌ی صلح جریان پیدا می‌کند نه مجادله و دعوا؛ برای همین تصمیم گرفته به‌جای اجبار و انکار و سرکوب حامی‌ نوه‌اش باشد. نصیریان در فیلم لامینور حضوری گرم و دوست‌داشتنی دارد. تصویرگر پیرمردی مهربان که برخلاف پسرش حامی ‌و همراه جوانان است. ترانه‌ی اصلی فیلم با نام «رفیق من باش» به رابطه‌ی نادی و پدربزرگش اختصاص دارد و شرح رفاقتی که میان یک پیرمرد و دختری نوجوان برقرار است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.