مترجم: الناز مظفری
از پرواز گلولهها گرفته تا حماسههای علمی-تخیلی، آثار کلاسیک کونگ فو تا ماجراجوییهای ابرقهرمانی – آدرنالینترین آدرنالین سینما تاکنون. زمانی مرد فرانسوی دانایی گفت: “تنها چیزی که برای ساختن یک فیلم نیاز دارید یک دختر و یک تفنگ است.” البته اگر چند انفجار، تعقیب و گریز با ماشین، ضربه فنیهای مشت زنی، کمی کونگ فو دست و پا شکسته و هر تعداد شمشیر بازی را هم اضافه کنید، به شما کمک میکند. اکشن از زمان پلیسهای کیاستون و تبهکارانی که قهرمانان را به ریل راهآهن میبندند، بخشی از فیلمها بوده است.
حتی میتوانید باور داشته باشید که ورود کوتاه قطار برادران لومیر به سمت ایستگاه که ظاهراً باعث شد تماشاگران فریاد بزنند و از اتاق فرار کنند، اولین نمونه از یک فیلم اکشن در جهان بود. سهگانه مقدس سینما، یعنی هیجان، لرز و ریزش، برای چندین دهه یکی از جاذبههای اصلی رسانه بوده است. زمانی که دوران فیلمهای پرخرج در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، شما نمیتوانستید یک سنگ را به سمت مولتی پلکس پرتاب کنید بدون اینکه به چیزی برخورد کند در حالی که “حرکت” را به تصاویر متحرک اضافه کند.
با این حال همه فیلمهای پرفروش به صورت یکسان ساخته نمیشوند، بنابراین در این مطلب قصد داریم به معرفی ۵۰ فیلم اکشن برتر تمام دوران بپردازیم؛ بهترین هنرهای رزمی سینما، ماجراجوییهای مردان در مأموریت، دعوا و جنجالها، سری فیلمهای ابرقهرمانی، نمایشهای علمی -تخیلی، هنرهای رزمی ووشیا و بسیار موارد دیگر.
۵۰) مردی از یو.ان.سی.ال.ای (The Man From U.N.C.L.E., 2015)
-
کارگردان: گای ریچی
-
IMDB: 7.2
نیازی نیست که با نسخه اصلی نمایشهای تلویزیونی جاسوسی دهه ۱۹۶۰ آشنا باشید، برنامهای که در آن رابرت وان و دیوید مک کالوم وارد ماجراهای باند لایت میشوند (اگر چه منصفانه بگوییم، ایان فلمینگ مشاور خلاق این مجموعه بود.) تا فیلم اقتباسی گای ریچی را بررسی کنند که سبک جاسوسی آن دوران را دگرگون میکند و در عین حال به سرسختی جنگ سرد میافزاید. هنری کویل در نقش ناپلئون سولو، شیکترین مامور سیآیای و آرمی همر در نقش ایلیا کوریاکین، که همکار او از کاگب است.
هر دوی آنها بر سر اینکه چه کسی آلیسیا ویکاندر و همچنین نقشههای پدر دانشمندش را به روسای مربوطهشان بازگرداند، میجنگند. در نهایت هر سه آنها برای مبارزه با یک دشمن مشترک متحد میشوند. گای ریچی با فاصله گرفتن از سری فیلمهای شرلوک هلمز و کینگ آرتور به شما یادآوری میکند که میتواند صحنههای مبارزه و تعقیب و گریز را کنار هم قراردهد. در واقع چندین صحنه باعث شود که تماشای کویل در حال خوردن اتفاقی یک ساندویچ قبل از راندن یک کامیون باری از یک سراشیبی و فرود آمدن روی یک قایق، طبیعیترین چیز در جهان به نظر برسد.
۴۹) فرار از نیویورک (Escape From New York, 1981)
-
کارگردان: جان کارپتنر
-
IMDB: 7.1
وقتی هواپیمای رئیسجمهور از پشت دیوارههای خطرناکترین و با حداکثر امنیت زندان کشور سقوط میکند-همچنین به عنوان جزیره منهتن در حدود سال ۱۹۹۷- تنها یک نفر برای نجات رهبر جهان آزاد به آنجا فرستاده میشود: سرباز سابق نیروهای ویژه، زندانی فعلی فدرال و اسنیک پلیسکین کار درست همهجانبه.
فیلم خشن و ویران شهری جان کارپنتر، تنها یک ضدقهرمان واقعا منحصربهفرد در منجی ناراضی کورت راسل به دنیا ارائه نداد. (هیچکس بهتر از این با یک چشمبند صحنه را تکان نداده بود؛ هیچکس) نویسنده-کارگردان همچنین نسخهای از شهر وحشت را به عنوان زمین بازی نفرینشده به تماشاگران هدیه داد که مناسب تیراندازیهای دیوانهوار آتشی و صحنههای تعقیب و گریز از روی پلهای مملو از مین است. درحالی که همه از هفتتیرکشی آدرین باربو گرفته تا جنایتکار شماره۱ آیزاک هیز در نقش دوک به این آزادی آیندهنگرانه کمک میکنند، این راسل است که باعث میشود این در ماموریت احساس کند که دائما در حال حرکت است.
۴۸) مرده یا زنده (Dead or Alive, 1999)
-
کارگردان: تاکاشی مایک
-
IMDB: 6.7
ممکن است فیلم یاکوزا اثر تاکاشی میکه را متهم کنید که در بخش روایی کمی تقلید شده است: یک پلیس (شو آیکاوا) مصمم است به هر وسیلهای که شده یک گانگستر یعنی ریکی تاکوچی را از پای درآورد. هیچکس نمیتواند بگوید که فیلمساز پرکار ژاپنی این شاه بلوط قدیمی را با حداکثر جلوهنمایی و ۲۰۰تپش در دقیقه ارائه نمیدهد: این فیلم با منتاج قوی از سقوط اجساد، مصرف مواد مخدر ابر انسانی، پاشیده شدن خون و گلولههای در حال حرکن آغاز میشود.
حتی بعد از اینکه مایک انگشتش را از روی دکمه پوره کن بر میدارد، باز هم یک نسخه زرد و شکست خورده از یک فیلم در دو روی یک سکه معمولی است. اما در مورد پایان؟ بیایید بگوییم که این یکی از بهترین استراتژیها در پایان بندی سینما بوده است و تمام ژانراکشن فیلم را به نتیجه منطقی خود میرساند.
۴۷) صخره (The Rock, 1996)
-
کارگردان: مایکل بی
-
IMDB: 7.4
به صخره خوش آمدید. با اختلاف بسیار زیاد بهترین فیلم مایکل بی (با عرض پوزش از همه طرفداران «آرماگدون» (Armageddon)) آلکاتراز را به صحنه گروگانگیری تبدیل میکند و یک ژنرال سرکش، اد هریس، تهدید میکند که منطقه خلیج را به ویرانه تبدیل خواهد کرد. افبیآی برای خنثی کردن این وضعیت از تنها کسی که توانسته با موفقیت از این زندان شناور فرار کند، یعنی شان کانری کمک میگیرد و چقدر بد که خودش جیمز باند نیست.
این فیلم یکی از معدود فیلمهای این کارگردان است که در واقع از امضای خود یعنی “بیهم” به خوبی استفاده کرده است، به خصوص زمانی که صحبت از منفجر کردن مکانهای دیدنی سان فرانسیسکو و به نمایش گذاشتن برخی اجراهای موذیانه موش و گربهای در مکانهای توریستی میشود. عنصر مخفی؟ این نیکولاس کیج است که نقش یک خوره بیوشیمی را بازی میکند و میانه خوبی بین شخصیت عجیب و غریب اولیهاش و شخصیت اکشن میانیاش پیدا میکند.
۴۶) ربوده شده (Taken, 2008)
-
کارگردان: پیر مورل
-
IMDB: 7.8
فیلمی که به طور رسمی دوران لیام نیسون این بازیگر ایرلندی را آغاز میکند: او بهترین قهرمان اکشن از انجمن بازنشستهی آمریکا در تمام دوران است. فیلم به انداره کافی خوشباورانه شروع میشود؛ پدری مهربان و دلسوز و بسیار حامی سعی میکند پس از سالها غیبت، رابطه با دختر نوجوانش را ترمیم کند. دخترش میخواهد برای تابستان با بهترین دوستش به پاریس برود. او نگران است که برای دخترش اتفاقی بیفتد. مسلم است که او توسط قاچاقچیان جنسی آلبانیایی در عرض ۱۲ ساعت پس از فرود در شهر پاریس ربوده میشود.
در نظر بگیرید که فقط دوستان پدرش هستند که قبلا جاسوس سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بودهاند و هنگامی که نیسون سخنرانی معروف خود را با عنوان “من یک مجموعه مهارتهای بسیار ویژه دارم” را ارائه میدهد، متوجه میشوید که او یک والد دلواپس معمولی نیست. واقعیت این است که ما آن مهارتهایی را که به خوبی توصیف شدهاند دریافتیم و اساسا در آن ۱۰۰ دقیقه بعدی، بازیگر ایرلندی را به یک سوپراستار مشتزنی، لگدزنی و تیراندازی تبدیل کرد.
۴۵) فراری (The Fugitive, 1993)
-
کارگردان: اندرو دیویس
-
IMDB: 7.8
دکتر ریچارد کمبل، مردی که به دروغ به قتل متهم شده است ادعا میکند: “من همسرم را نکشتم.” مارشال آمریکایی ساموئل جرارد که مصمم به دستگیری این فراری بیپروا است، پاسخ میدهد: “من اهمیتی نمیدهم”. سپس، پس از اینکه جرارد در رسیدن به هدف خود موفق شد، کیمبل از کنار یک سد بزرگ درست داخل رودخانه شیرجه میرود. این تنها یکی از چندین نقطه اوج هیجان و اضطراب در اقتباس اندرو دیویس از نمایش تلویزیونی دهه ۱۹۶۰ است و هریسون فورد به شدت در تلاش است تا قبل از اینکه تامی لی جونز بتواند او را دستگیر کند، مرد تکتیرانداز مسئول این جنایت را پیدا کند.
در اصل صحنههای تعقیب و گریز طولانی یکی پس از دیگری لذتبخش است، همه اینها با اضافه شدن فورد به شکل قهرمانانه اصلی خود متبرک شدهاند و جونز شوخطبعی خشک و بداخلاق را به ارمغان میآورد. وقتی این صحنه را در یکی از سالنهای تئاتر آن روز دیدیم، تماشاگران پس از فرار کوتاه کیمبل از اتوبوس زندان، خودبهخود به تشویق شدید او پرداختند. هنوز هم پاسخ مناسبی برای آن به نظر میرسد.
۴۴) سرعت (Speed, 1994)
-
کارگردان: یان ده بونت
-
IMDB: 7.3
امتحان چیرهدستی ناگهانی: بمبی در اتوبوس وجود دارد. وقتی سرعت اتوبوس از ۵۰ مایل بر ساعت بالاتر میرود، بمب آمادهی انفجار میشود؛ اگر به زیر ۵۰ برود، منفجر خواهد شد. شما چه کار میکنید؟ اگر شما افسر پلیس لس آنجلس، جک تراوان هستید، ماشین شخصی شهروندی را قرض میگیرید، به سمت ماشین در حال حرکت در بزرگراه میشتابید و مطمئن میشوید که ۱۳ مسافر سوار بر آن منفجر نخواهند شد.
فیلم بلند یان ده بونت از آن دست فیلمهایی است که روی کاغذ بسیار احمقانه به نظر میرسد. سختجان بودن اما در حمل و نقل عمومیو زمانی که موتور را در حالت گاز کامل نگه دارید و ستارههای فیلم مناسب (از کیانو ریوز و ساندرا بولاک) را در صندلی راننده قرار دهید، به نوعی کاملا جواب میدهد. این یک انفجار است و این قبل از آن است که آنها اتوبوس را به یک هواپیمای مسافربری ۷۴۷ بکوبند.
۴۳) زن شگفتانگیز (Wonder Woman, 2017)
-
کارگردان: پتی جنکینز
-
IMDB: 7.4
تماشاگران قبلا در فیلم «بتمن در برابر سوپر من: طلوع عدالت» (Batman v Superman: Dawn of Justice) به طور خلاصه با جنگجوی آمازونی گل گدوت آشنا شدهاند. (بیاید دیگر درمورد این فیلم صحبت نکنیم.) اما این برداشت پتی جنکینز از شخصیت نمادین دیسی کامیکس در این بازی انفرادی بود که پرنسس دایانا و دستبند ضدگلولهای که هویت او را به درستی تغییر داد، او را به عنوان یک ابرقهرمان برتر سینما معرفی کرد.
این فیلم پرفروش با بازگشت به ماجراجوییهای آینده لیگ عدالت در طول جنگ جهانی دوم در بین نبردهای تماما مردانه میدان جنگ همراه با مبارزه دایانا در کنارعشق حقیقی، استیو ترور با بازی کریس پاین و در سرزمین کاملا زنانه تمیسکیرا در تغییر است، جایی که یارانش در جستجوی سلاحی از خود در برابر حمله دشمن دفاع میکنند. در نهایت به نبردی بین خدایان میرسیم که چیزی جز تداوم بشریت در خطر نیست. تماشا کنید که چگونه جنکینز از گدوت فیلمبرداری میکند درحالی که از روی سنگرها گامهای بلند برمیدارد تا با تمام قدرت و توانش با آرس مقابله کند و بلافاصله جذابیت این شخصیت را برای طرفداران این نسل را درک میکنید.
۴۲) قهرمان (Hero, 2002)
-
کارگردان: ژانگ ییمو
-
IMDB: 7.9
ژانگ ییمو از کشور چین که پیش از این فیلمسازی شناخته شده در سطح بینالمللی بود، صفحهای از کتاب بازی ببر خیزان را برداشت و یکی از حماسیترین فیلمهای ووشیا تا به امروز را روی پرده آورد. داستانی افسانهای که پر از رنگ، صدا، خشم، هزاران هنرمندی و برخی سکانسهای مبارزه واقعا حیرتانگیز است. یک جنگجوی ناشناس (جت لی در مشت افسانهای (Fist of Legend)) که به تازگی از چندین تلاش برای نجات جان خود جان سالم به در برده است به حضور امپراتور شرفیاب میشود.
این مرد ادعا میکند که با هر سه قاتل، شمشیر شکسته (تونی لیانگ)، برف پرنده (مگی چانگ) و آسمان بلند (دانی ین) مبارزه کرده و آنها را شکست داده است. با این حال همانطور که او با داستان نبردها، امپراطور را راضی میکند، نقشه دومی هم در سر دارد. صحنههای برجسته زیادی وجود دارد، از دفاع لی و چانگ در پشت بام معبد سرخ گرفته تا لی و ین که هر حرکت شمشیربازی را در حالی که هر کدام در یک حیاط بارانی ایستادهاند تصور میکنند. به نظر من تصویری که تا به امروز با ما همراه بوده است، منظره مردی تنهاست که به صدها تیری که از آسمان میبارد خیره شده و به آرامی دستی را که سرنوشت به او داده، میپذیرد.
۴۱) دختری به نام نیکیتا (La Femme Nikita, 1990)
-
کارگردان: لوک بسون
-
IMDB: 7.3
لوک بسون کارگردان فرانسوی، جنبش سینما نگاه را با جلوه اروپایی جذاب در فیلمی هیجانانگیز به سبک هالیوودی به کار میبرد: یک معتاد ولگرد حاشیه نشین “آن پاریو” پس از یک سرقت ناموفق دستگیر میشود. او به جای دستگیر شدن، توسط دولت مرده اعلام میشود، نامش به “نیکیتا” تغییر داده میشود و به عنوان یک قاتل خطرناک آموزش میبیند. او در نهایت مسلط میشود و میخواهد از این موقعیت خارج شود اما اربابان او برنامه دیگری برا او دارند.
این فیلم الهامبخش سری مجموعههای تلویزیونی و بازسازیهای متعدد شد و خود بسون کم و بیش با فیلم آنا در سال ۲۰۱۹ به یک نسخه کپی رسید. شما میتوانید آثاری از شخصیت دلال ژان رنو را ببینید که دهها فیلم پس از آن ساخته شده است. با این حال هیچکس از محور حساب شده بسون در مورد محوریت نیکیتا بالاتر نبوده است. مربی قهرمان داستان ما او را به یک شام مجلل میبرد، سپس به او خبر میرساند که باید دو مشتری دیگر را بکشد و نقشه فرار خود را عملی کند.
۴۰) سلحشوران (The Warriors, 1979)
-
کارگردان: والتر هیل، لارنس گوردون
-
IMDB: 7.5
غیرممکن است که کتابهای کمیک، نسخه کارتونی فرهنگ باندهای نیویورکی دهه ۱۹۷۰ و اودیسه هومر را با هم در چیزی ترکیب کنیم که امتحانش را پس داده است. خوشبختانه هیچ کس به خودش زحمت نداده که این را به والتر هیل، نویسنده و کارگردان فیلم بگوید. در گردهمایی بزرگ “ارتش شب” متشکل از پنج محله، این گانگسترهای جزیره کُنی در مورد آنها شنیدهاید، آنها قوی هیکل هستند متوجه میشوند با بودن دراعماق قلب منطقه برانکس خطر بزرگی میکنند.
آنها پس از اینکه به ترور یک رهبر پرجذبه متهم میشوند باید گروهی از دشمنان خشمگین با لباسهای مهمانی رنگارنگ را به مبارزه دعوت کنند تا به سرزمین مادری خود بازگردند. بله این فیلم عمدتا یک صحنه تعقیب و گریز طولانی است که توسط دعواهای گانگستری بهیادماندنی شده است. اما هیل دقیقا میداند که چه زمانی باید همه چیز را به حرکت درآورد و چه زمانی موانع جدی بر سر راه قهرمانان ما قرار دهد. ما نمیخواهیم با موسیقیهای ریف و ترانبال سر و کله بزنیم. همانطور که هر کسی که تا به حال لباس ترسناک بیسبال را برای هالووین پوشیده باشد به شما خواهد گفت، این یکی از جالبترین فیلمهای اکشن دهه هفتاد است؛ میتوانید باور کنید؟
- بیشتر بخوانید
- معرفی برترین فیلم های کمدی قرن جدید
- بهترین سریال های کره ای قرن ۲۱
- هرآنچه از فیلم «اوپنهایمر» جدیدترین ساخته کریستوفر نولان میدانیم
- برترین فیلم های ابرقهرمانی تاریخ سینما
- خون تازه در رگهای ژانر وحشت | بهترین فیلم های ترسناک قرن ۲۱
۳۹) بلوند اتمی (Atomic Blonde, 2017)
-
کارگردان: دیوید لینچ
-
IMDB: 6.7
شارلیز ترون پیش از این ثابت کرده بود که میتواند در مجموعه فیلمهای اکشن از پس تبهکاران پساآخرالزمانی بر بیاید، حالا او با کفشهای پاشنهبلند قرمزش به تنهایی در کانون توجه قرار میگیرد تا نشان دهد که میتواند به همین راحتی تبهکاران اروپای شرقی را در اواخر دوران جنگ سرد گزارش دهد. ذکر کفشهای او بیدلیل نیست: مامور امآیسیکس، لورین بروتون که در یک ماشین در حال حرکت در برلین گیر افتاده است، مجبور میشود از کفشهای مد روزش به عنوان یک سلاح کشنده بر روی حلق یک تبهکار استفاده کند.
همه چیز از آنجا خشنتر میشود زیرا کارگردان، دیوید لیچ (بخشی از تیم پشت صحنه جان ویک اصلی) این اقتباس از رمان گرافیکی «سردترین شهر» (The Coldest City) را به مسیری مانع جاسوسی در مقابل جاسوسی برای ستاره خود تبدیل میکند. (ترون ظاهراً با هشت مربی بدینسازی کار میکرد تا به بدن کاملا آماده مبارزع برسد و تلاشهای او نتیجه داد.) سکانس تیراندازی هفت دقیقهای «تک شلیک» در یک مجتمع آپارتمانی که با نزاع تن به تن خشن به اوج میرسد، همچنان بهعنوان اثر شاهکاری دریافت و دادن درد و رنج است.
۳۸) ماموریت (The Mission, 1999)
-
کارگردان: جانی تو
-
IMDB: 7.5
فکر میکردید حداقل یکی از فیلمهای جانی تو در این فهرست نباشد؟ این فیلم پاسخ هنگکنگ به مایکل مان است که بیش از سهم خود از آثار کلاسیک اکشن استفاده کرده است، اما این داستان ۱۹۹۹ از پنج محافظ استخدام شده برای محافظت از یک رئیس گانگستر، قطعا نقطه اوج خلاقیت این فیلمساز سختگیر فرهیخته است.
سکانس تیراندازی در مرکز خرید به تنهایی کافی است تا فیلم سر و صدای زیادی به پا کند. این یک نمونه عالی از نحوه استفاده از جغرافیا، تدوین، حرکت دوربین، بازیگران (از جمله امپیویهای شرکت نمایشی تو، آنتونی وانگ، سیمون یام، و لام سوئت) و ترکیب بندیهای هندسی بیعیب و نقص برای ساختن یک مجموعه یکدست گانگستری است.
۳۷) غارتگر (Predator, 1987)
-
کارگردان: جان مکتیرنان
-
IMDB: 7.8
این باید ماموریت نجات سریع شما در آمریکای مرکزی برای سرگرد آلن شیفر (داچ) و گروه زبده او از سربازان عملیات ویژه باشد. به جز کسی که داچ و مردانش را در جنگل تعقیب میکند و آنها را یکی یکی از میان میبرد. یا بهتر بگوییم، یک چیزی به طور خاص، موجودی فرازمینی است که طبق پیشنمایش “برای لذت میکشد و برای ورزش شکار میکند.” ترکیبی مبتکرانه از فیلم «بیگانه» (Alien) و نوع فیلم زور بازو و تیراندازی که آرنولد شوارتزنگر در دهه ۱۹۸۰ ثروت زیاد خود را از آن به دست آورد.
فیلم جان مکتیرنان بیشتر شبیه به عملیات ویژه برای فیلم موش و گربهای «جان سخت» (Die Hard) است، فقط با موجودات فرازمینی و تیراندازی بیشتر. (در ضمن این یه تعریف و تمجید بود.) در آخرین اقدام که شوارتزو میفهمد برای گرفتن یه شکارچی، باید مثل یک شکارچی فکر کند خودش را به گل آغشته میکند، احساس میشود که یک فیلم اکشن مینیاتوری درون یک فیلم بزرگتر جای گرفته است.
۳۶) نقطه شکست (Point Break, 1991)
-
کارگردان: کاترین بیگلو
-
IMDB: 7.2
در این فیلم مامور افبیآی در برابر ذن بوداهیست موجسوار معتاد وکلاهبردار است. اگر کسی هنوز به مدرکی نیاز داشت که نشان دهد کاترین بیگلو یک کارگردان اکشن درجهیک بعد از ضرب و شتم و کتککاری خونی «تاریکی نزدیک» (Near Dark) بود، این نمایش درجهیک را مشاهده کنید. کیانو ریوز در نقش جانی یوتا است، یک عضو فدرال که گروهی از سارقان معروف بانک به نام “روسای سابق” را ردیابی میکند. او در نهایت به گروهی از موجسواران محلی به رهبری بودهی، مرد عاقل موطلایی با بازی پاتریک سویزی نفوذ پیدا میکند.
این دو مرد در ماجراجویی و هیجان باهم وجه اشتراک دارند و خب میدانید که درباره خطراتی که باید بیش اندازه مخفی بمانند چه میگویند؟ این طور نیست؟ این فیلم همه چیز دارد: صحنه تعقیب و گریز در یک منطقه مسکونی که در آن مردی با ماسک رونالد ریگان در حال آتش زدن است، برادران فوقالعاده چترباز، گری بیوسی درحال خوردن ساندویچ گوشت، جایی که با گروه راک رد هات چیلی پپرز کتککاری میکند و دعوایی در ساحل در زیر باران همراه با موسیقی Vaya con dios ممکن است اشک شما را در بیاورد.
۳۵) مرادن زهرآگین (Five Deadly Venoms, 1978)
-
کارگردان: چنگ چه
-
IMDB: 7.0
چنگ چهی کارگردان، شمشیرزن یکدست، کماندار شجاع و استعدادهای فیلم برادران شاو با هم جمع میشوند تا جهان را با پنج نوع کونگفو «گرو زهرآگین» آشنا کنند: عقرب، هزارپا، مار، مارمولک و وزغ. استادی در حال مرگ به پنج نفر از شاگردان با ارزش خود یکی از این سبکها را آموزش داده است.
او اکنون به آخرین شاگرد، چیانگ شنگ نیاز دارد که کمی از هر سبک آنها را بشناسد تا مطمئن شود که هیچ یک از آنها از هنرهای رزمی زهرآگین او را برای اهداف پلید استفاده نمیکنند. سکانسهای آموزشی به تنهایی این فیلم را به یکی از هیجانانگیزترین حماسههای این کمپانی افسانهای تبدیل میکند؛ صحنه نبرد بین مردان زهرآگین یک هنر رزمی محض است.
۳۴) فرار بزرگ (The Great Escape, 1963)
-
کارگردان: جان استرجس
-
IMDB: 8.2
وقتی به اردوگاه زندانیهای جنگی فرستاده میشوید، شما یک آشوبگر درجهیک هستید، این اردوگاه زندانیهای آلمانی خانه آزاردهندهترین سربازان متفقینی بود که تاکنون اسیر شدهاند. نازیها این موضوع را اجتنابناپذیر میدانستند و زندانیها آن را یک مبارزه تلقی میکردند. فیلم جنگی جان استرجس همچنان معیاری در ستاره سینمای دهه شصتیها است (در این دهه بود که به ما «دوازده مرد خبیث» (The Dirty Dozen)، «هفت دلاور» (The Magnificent Seven)، «حرفهایها» (The Professionals) و «توپهای ناوارون» (The Guns of Navarone) را داد!)
زمانی که تعدادی از این گروه زبده زندانی موفق به فرار میشوند، فیلم به درستی به نام خود میپردازد. احتمالاً تلاش زندانیها را که سعی میکردند با هواپیما به مرز سوئیس برسند یا برخورد شدید آنها با ایستگاه قطار که منجر به فاجعه میشود یا حتما تعقیبوگریز موتورسواری استیو مککوئین با محافظان را به خاطر دارید که با پریدن او از روی نردههای سیمخاردار به نقطه اوج خود میرسد.
۳۳) انتقام جویان: پایان بازی (Avengers: Endgame, 2019)
-
کارگردان: برادران روسو
-
IMDB: 8.4
این مسابقه نهایی دنیای سینمایی مارول است که به تمام مسابقات پایان میدهد، قسمت پایانی سری اول (مهم نیست که مرد عنکبوتی: دور از خانه پس از آن منتشر شد) رویارویی بزرگی که تا این لحضه حدود ۲۱ فیلم جداگانه به آن پرداختهاند. جو و آنتونی روسو کاری را که با «انتقام جویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) شروع کردند، به عنوان «مرد آهنی، کاپیتان آمریکا» (Iron Man, Captain America) به پایان رساندند. تعداد زیادی موضوعات هیجان و غیرمنتظره وجود دارد، اعتراف کنید واقعا چه کسی انتظار ثور چاق را داشت؟
اما همه چیز در مقایسه اوج نبرد اصلی رنگ میبازد، زمانی که به نظر میرسد هر ابرقهرمان دنیای مارول که طی ۲۰ سال گذشته معرفی شده، برای مبارزه با یک ارتش میان کهکشانی از نفرتانگیزان گرد هم میآیند. این صحنه به قدری ارزشمند است که حتی آن عکس ارزان قیمت از گروه ابرقهرمانی که با عجله گرفته شدهاست (هر کاراکتر زنی در اینجا شایسته بهتر شدن است) هم میتواند همهمه را به کلی از بین ببرد.
۳۲) یادآوری کامل (Total Recall, 1990)
-
کارگردان: پل ور هوفن
-
IMDB: 7.5
دو شاهکار پل ورهوفن تا به امروز یعنی پلیس آهنی (Robocop, 1987) و «جنگاوران اخترناو» (Starship Troopers, 1997)، با نسبت کامل ۷۵ درصد طنز و ۲۵ درصد زد و خرد عمل میکنند. کارگردان هلندی برای این اقتباس سریع از داستان کوتاه فیلیپ کی. دیک در سال ۱۹۶۶ با عنوان «عمده فروشی خاطرات درخواستی» (We Can Remember It for You Wholesale) روش کار را تغییر داد و ازقضا بهترین فیلم اکشن دوران حرفهای خود را ارائه کرد. آرنولد شوارتزنگر که در سال ۲۰۸۴ در زمینه ساخت وساز فعالیت میکند و زندگی رویایی خود را با همسر رویاییاش، شارون استون سپری میکند.
پس چرا دائما درگیر کابوسهای زندگی در مریخ هستیم؟ او در نهایت متوجه میشود که زمانی یک مامور مخفی در سیاره سرخ بوده است… در این مرحله او باید بفهمد که چرا خاطراتش پاک شده یا در حال از بین رفتن هستند. انفجار سرهای مصنوعی، تیراندازیهای خون آلود کارتونی، صحنههای تعقیب و گریز شامل رانندههای تاکسی روباتیک، کنایههای فراوان “این را به عنوان طلاق در نظر بگیر”: این یک مثال عالی از چگونگی حمله به یک ژانر با زبانی محکم است.
۳۱) گلدفینگر (Goldfinger, 1964)
-
کارگردان: گای همیلتون
-
IMDB: 7.7
«دکتر نو» (Dr. No, 1962) اولین تجسمی از جیمزباند را به عنوان بخشهای مساوی از مهربانی و بیرحمی تقسیم کرد و از روسیه با عشق ثابت کرد که او مرد عمل است. اما شما میتوانید استدلال کنید که سری فیلمها واقعا با قسمت سوم آغاز میشود که نماینده آماده انگلیسی را میبیند که یک تبهکار خودبزرگبین را میگیرد که میخواند “فقط طلا را دوست دارد.” نام او ممکن است شبیه به یک لاک ناخن فرانسوی به نظر برسد، اما اوریک گلدفینگر رقیب شایستهای برای قهرمان یان فلمینگ است.
این فیلم جیمزباند بود که با ابزارهای نوآورانه استون مارتین معرفی شد و باعث شد ۰۰۷ شان کانری درگیر یک نزاع سخت با اودجوب، یک آدمکش حرفهای کلاهباز و دائمالخمر شود که رقیب مبارزه او رد گرانت روسی است. در اوج داستان که که گلدفینگر سفر خود به کوبا را به دلیل آشفتگیهای غیرمنتظره کوتاه میکند. همچنین این یکی از مواردی است که بیشترین اطلاعات را از فیلمهای جیمزباند در دهههای آینده به ما میدهد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ «کازینو رویال» (Casino Royale) به این شخصیت قدرت و خشونت لازم را داد.
۳۰) قطار بوسان (Train to Busan, 2016)
-
کارگردان: یان سنگ هو
-
IMDB: 7.6
تقریباً در هر فیلم آخرالزمان زامبی مدرن از «۲۸ روز بعد» (۲۸ Days Later) از دنی بویل تا «جنگ جهانی زد» (World War Z) میتوانید عناصر فیلمسازی اکشن را بیابید. هیچ فیلمی بهتر از این دو ژانر را با هم ادغام نکرده است، اما این فیلم کره جنوبی درباره شیوعی است که باعث میشود مردم بیمار و سرگردان شوند و فورا هوس گوشت انسان کنند. همانطور که همه ما میدانیم، فقط یک فرد مبتلا لازم است تا یک قطار پر از مسافر را به مسیر یک طرفه سریعالسیر به سمت مرگ تبدیل کند!
بعد از آن لحظه ترسناک یان سنگ هوی فیلمساز در بیشتر قسمتهای فیلم با سرعتی بیوقفه ادامه میدهد و توانایی زنده کردن صحنههایی را دارد که از یک فیلم زامبی انتظار دارید. (تودهی فزایندهی مردگان متحرک، نبرد در میان غولها، فرار از هجوم ناگهانی اجساد عصبانی و گرسنه).
۲۹) ارباب حلقهها: دو برج (The Lord of the Rings: The Two Towers, 2002)
-
کارگردان: پیتر جکسون
-
IMDB: 8.8
پیتر جکسون برنده اسکار اقتباس متحول کنندهاش از حماسه شمشیر و جادوی جی.آر.آرتالکین به عنوان یک فیلم اکشن گسترده در میان بسیاری از چیزهای دیگر (فانتزی، ملودرام، عاشقانه، تراژدی، فیلم جادهای، بررسی شخصیت ضدقهرمان، کمدی دوستانه مربوط به هابیت) شایسته است. هر کدام از سه فیلمی که این کارگردان نیوزیلندی ساخته، نبردهای باورنکردنی شامل جنگجویان، موجودات خزنده، عنکبوتها، لردهای تاریک و دیگر شهروندان سرزمین میانه دارند.
اما نبرد هلمز دیپ بخش اصلی کل این سهگانه که تقریباً دو سوم قسمت دوم در دو برج اتفاق میافتد که یک سر و گردن بالاتر از بقیه قرار دارد. یک بخش بزرگ در کتاب تالکین، اولین درگیری بزرگ در جنگ حلقهها است که با ارتش انسانها و الفها از قلعهای در برابر لژیون اورکها دفاع میکنند. از نظر گستردگی و طراحی، مادر تمام آشوبهای سینمایی است که نزدیک به ۴۰ دقیقه به طول میانجامد.
تیرها به پرواز در میآیند، شمشیرها به صدا در میآیند، دشمنان شیطانی غرش میکنند، چوب و سنگ زیر بار نیروهای مخالف خرد میشوند تا اینکه در نهایت، شوالیه به شکل یک جادوگر با موهای سفید و اسب سوارانش به نجات میآید؛ به معنای واقعی کلمه عالی است.
۲۸) لبه فردا (Edge of Tomorrow, 2014)
-
کارگردان: داگ لیمان
-
IMDB: 7.9
از هواپیما خارج میشوید و با انبوهی از موجودات فضایی ترسناک میجنگید. مرگ در سواحل در قتلعامی که باعث میشود روز شروع عملیات در مقایسه با آن کسلکننده به نظر برسد. صبح روز بعد بیدار میشوید، صورتتان را میشورید و تکرار میکنید. تفصیل پر آبوتاب و علمی-تخیلی داگ لیمان از «روز گراندهاگ» (Groundhog Day) به یک رسانه برجسته واقعا درجهیک تبدیل شد و تصوری از امیلی بلانت، قهرمان اکشن را برای مردم ناآگاه اما فوقالعاده سپاسگزار به نمایش گذاشت.
چند بار میتوانیم یکی از شناختهشدهترین ستارههای سینما را با خشونت بکشیم؟ بیایید راهها را بشماریم. هنگامی که کروز و بلانت یاد میگیرند که چگونه این حلقه زمانی را مسلح کنند، با مجموعهای از سناریوها مواجه میشویم که ترکیبی از فیلمهای جنگی، تریلرهای جاسوسی، حمله بیگانگان و خب، یک فیلم تام کروزی. وعدهی ادامه فیلم ناموفق باقی میماند. ما همچنان دعا میکنیم که قسمت دوم بالقوه دوباره بیاید تا یک روز دیگر هم بجنگند.
۲۷) امپراتوری ضربه میزند (The Empire Strikes Back, ۱۹۸۰)
-
کارگردان: اروین کرشنر
-
IMDB: 8.7
هنگامی که جورج لوکاس اولین فیلم جنگ ستارگان را در سال ۱۹۷۷ به دنیا عرضه کرد، فیلمساز موفقی شد. او انبوهی از تأثیرات اکشن-ماجراجوییِ قدیمی از مجموعه فلش گوردون گرفته تا هواپیماهای جنگنده در فیلمهای جنگ جهانی دوم را در یک مجموعه یکجا و دوستداشتنی ترکیب کرده است. این فیلم نقطه عطفی در فیلمهای آمریکایی بود و نوع خاصی از سینمای هیجانانگیز را به نسل جدید معرفی کرد. در حالی که میتوانید سکانسهای اکشن برجستهای را در هر یک از آثار فرنچایز تا به امروز بیابید، چرا به سراغ بهترین فیلم این لیست نروید؟
دومین فیلم از سهگانه اصلی نه تنها از ابتکار عمل نسخه قبلی متحولکنندهاش نمیکاهد، بلکه همچنان نقطه اوج داستانسرایی این سری به حساب میآید؛ چند شخصیت جدید حیاتی (یودا! لاندو! بوبا فت!!!) را معرفی میکند. غافلگیری بزرگی برای با قهرمان جدای ما، لوک اسکایواکر ایجاد میکند. همچنین دارای رویارویی شورشیان در برابر ایتی-ایتیها در سیاره هوت، مانورهای مخفی میلینیوم فالکون در یک میدان سیارکی، فرار جسورانه از شهر ابری و آن اوج جنگ تن به تن بین لوک و دارث ویدر. اگر قصد دارید با یک فیلم از جنگ ستارگان همراه شوید، سراغ این یکی بروید.
۲۶) ماجراهای رابین هود (The Adventures of Robin Hood, 1980)
-
کارگردان: مایکل کورتیز
-
IMDB: 7.9
قبل از اینکه ارول فلین نقش قهرمان مردمی انگلیسی را بازی کند که از ثروتمندان دزدی میکرد و به فقرا میداد، فیلمهای ماجراجویانه زیادی وجود داشت. (نگاهی بیاندازید به کل زندگی حرفهای داگلاس فربنکس که در سال ۱۹۲۲ در یک فیلم صامت نیز نقش این شخصیت را بازی کرد.) اما دوران زودگذر کارگردان مایکل کورتیز و بیشک روش فیلمبرداری سرگرمکنندهی رنگارنگ و پر سر و صدای او در جنگل شروود «زمانی که تاریخ بر پرواز یک تیر یا برش شمشیر به سر میبرد»، نمونه کتاب درسی از یک آدم ماجراجوی به عنوان هیجان آدرنالین هالیوود سابق است.
فلین تاب میخورد، میپرد، جست و خیز میکند، اسبسواری میکند و با کمترین میزان تلاش و بیشترین میزان جذابیت در همه جا مبارزه میکند. هنوز هم پس از گذشت ۸۰ سال از این نمایش حرکات ماهرانه، نفستان بند میآید. شهادت بیپروای رابین در برابر شمشیر بازیل رتبون در نقش گیسبرون بزدل در اوج فیلم، دی.ان.ای فیلمهای اکشن را در برابر دیدگان شما شکل میگیرد.
25) زن شرور (Villainess, 2017)
-
کارگردان: جونگ بیونگ گیل
-
IMDB: 6.6
جونگ بیونگ گیل، فیلمساز کره جنوبی داستانی آشنا را تعریف میکند؛ یک زن جوان، کیم اوک بین به عنوان یک قاتل آموزش دیده، پس از دوبار رد شدن باید از مهارتهای خود علیه مربیان خود استفاده کند و دکمه سبقت را فشار دهد. برخی صحنههای مبارزه اول شخص و نبردی گیجکننده در یک اتوبوس بلافاصله آن را از دیگر اکشنهای آسیای دور متمایز میکند. اما این مبارزه شمشیری سه طرفه بر روی موتورسیکلتهای سریع که هنوز هم طرفداران فیلمهای اکشن هستند، میپرسند: «چطور این کار را کردند؟»
۲۴) سریع و خشن ۵ (Fast Five, 2011)
-
کارگردان: جاستین لین
-
IMDB: 7.3
این قسمت سریع و خشن واقعا شالوده تمام قسمتهای آینده است. گروه گسترده و متنوعی از بازیگران قسمتهای قبلی، محلهای عجیب و غریب و مناسب برای نمایش برنامهریزیشده، بدلکاریهای فیزیکی، همچنین در قسمت ۵، دواین جانسون یک مامور فدرال که دوست ظاهری هابز است، یک دعوای کلاسیک راک در برابر وین دیزل ارائه میکند که منجر به تنش سرهای طاس و زور بازو میشود.
۲۳) بیل را بکش؛ قسمت ۱و۲ (Kill Bill (Vols. 1 & 2), 2003 ۲۰۰۴)
-
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
-
IMDB: 8.2
بله ما کل ماجرای خونین را به عنوان یک فیلم به حساب میآوریم. نامه عاشقانه کوئنتین تارانتینو به سینمای استثماری بینالمللی از حماسههای کونگ فو برادران شاو گرفته تا وسترنهای ایتالیایی و فیلمهای هیجانانگیز انتقامجویانه سوئدی عروس، اوما تورمن را در برابر شرکای سابقش در جنایتی قرار میدهد که معشوق سابقش بیل را به قتل رساند. هر دو قسمت پر از صحنههای نمایشی است و ما اعتراف میکنیم که ضعف ال درایور یک چشم با بازی داریل هانا و قهرمان ما داخل یک تریلر را به آوار تبدیل می کند.
اما بخش اصلی قسمت اول خانه برگ های آبی پر از خون همچنان برجسته است. (به قدری جنایتآمیز که برای جلوگیری از درجه بندی بزرگسال به سیاه و سفید تبدیل شد.) تارانتینو گفت: ” اگر این واقعا فوق العاده نباشد، پس من آنقدر که فکر میکنم خوب نیستم.” «بیل را بکش» برای مبارزه با صحنهها باید همان چیزی باشد که «سواره نظامهای والکری» الهامی برای صحنههای نبرد امروزه است.
۲۲) لوگان (Logan, 2017)
-
کارگردان: جیمز منگولد
-
IMDB: 8.1
آواز قوی هیو جکمن به عنوان ولورین با پنجههای تیز و بدخلق، رقیبی قوی برای دلگیرترین فیلم ابرقهرمانی ساخته شده تا به امروز است: فناناپذیری جهشیافته او در حال مرگ است، پروفسور ایکس پاتریک استوارت از زوال عقل رنج میبرد و نجات نیز در قالب یک دختر ۱۲ ساله وحشی و روانپریش از راه میرسد. اما این همچنین پاسخ به این سوال است که “چه میشد اگر مرد ایکس بدنام و خشن میتوانست خشم درونی خود را روی به نمایش بگذارد؟” که منجر به برخی از شرورانهترین و هیجانانگیزترین صحنهها در کل مجموعه میشود.
ماجرا از آنجا شروع میشود که لوگان گروهی از سارقان خودرو را به دام میاندازد؛ زمانی که حریف جوان او ایکس ۲۳ وارد میدان میشود، این جهشیافته شبیهسازی شده تواناییهای مرگباری برای خود دارد و یک جهنم به نام اوست، اوضاع از این هم بدتر و بدتر میشود. این یک افزونه تاریک برای معیار ایکس و ارسالی مناسب برای یک جنگجو است که در نهایت یک بار برای همیشه چنگالهایش را پس میگیرد.
21) برفشکن (Snowpiercer, 2013)
-
کارگردان: بونگ جون هو
-
IMDB: 7.1
در آینده بشریت با زندگی روی قطار سریعالسیری که مدام در حال حرکت است، از عصر یخبندان جدید جان سالم به در میبرد. هرچه تعداد واگنهای لوکوموتیو بیشتر باشد، طبقه پایینتر میآید. برای آزادسازی خود، مبارز آزادیخواه، کریس ایوانز و ارتش چریکی او باید هر بار به سمت جلو ماشین حرکت کنند و در طول مسیر با مزدوران تبر به دست و معلمان مسلسل مبارزه کنند.
بونگ جون هو کارگردان اهل کرهجنوبی مدتها قبل از فیلم «انگل» (Parasite) که برنده جایزه اسکار شده بود، بیعدالتی اجتماعی را به شیوهای به مراتب ژانر محورتر به تصویر کشید و اقتباس خود از یک رمان گرافیکی فرانسوی را به هجویهای ترسناک و شریرانه از برخورد بین دارا و ندارها تبدیل کرد.
۲۰) فرار نیمه شب (Midnight Run, 1988)
-
کارگردان: مارتن برست
-
IMDB: 7.5
تنها کاری که جک والش، شکارچی جایزهبگیر سرسخت باید انجام دهد این است که آزاردهندهترین حسابدار جنایتکاران جهان، جاناتان دوک مردوکاس را از نیویورک به لسآنجلس بیاورد تا ۱۰۰۰۰۰ دلار جمعآوری کند. ساده به نظر میرسد، تا زمانی که در نظر بگیرید که این دو توسط تبهکاران، فدرال، ردیاب هلیکوپتری پر از مردان انتحاری تحتتعقیب قرار میگیرند. رابرت دنیرو، چارلز گرودین و کارگردان مارتین برست، هر دو طرح اولیه و قالب فیلم با زوج کمدی اکشن را تنظیم کردند.
فکر کنید به همه زوجهای هنری بسیار ناهماهنگی که تا حالا دیدهاید و در میان فیلمهای تعقیب و گریز خندهدار با نرخ پایین راه خود را باز کردهاند. هرچه بیشتر موارد افتضاح در این زیرسبک را تماشا کنید، بیشتر متوجه میشوید که افراد پشت فیلم «فرار نیمه شب» چقدر همه چیز را آسان جلوه میدهند.
۱۹) کازینو رویال (Casino Royale, 2006)
-
کارگردان: مارتین کمبل
-
IMDB: 8.0
۰۰۷ ابتدایی دنیل کریگ با در نظر گرفتن نکاتی از سالهای فعالیت کانری در گذشته (و چند نکته از مجموعه فیلمهای بورن)، بلافاصله در این نسخه از جیمز باند بیرحمانه معرفی میشود. از لحظهای که میبینیم او به راحتی خبرچینی را به دستشویی میفرستد و یک رئیس آژانس خیانتکار را به ضرب گلوله میکشد، شما متوجه میشوید که این کسی است که از مجوز کشتن به خوبی استفاده خواهد کرد. کریگ، جیمزباند شیک و در عین حال خشن، آدمکش تازهای برای قهرمان داست ایان فلمینگ بود و این شروع جدید او را قاطعانه وارد دنیایی کرد که در آن مبارزه تن به تن و تعقیب و گریزهای پارکور به همان اندازه که با کت وشلوار مرتب خوب به نظر میرسید، بخشی از کار بود.
۱۸) مأموریت: غیرممکن – فالاوت (Mission: Impossible _ Fallout, 2018)
-
کارگردان: کریستوفر مک کوری
-
IMDB: 7.7
ادامه ماجراهای اتان هانت ابرجاسوس و نیروی ماموریتهای غیرممکن که یکی از معتبرترین از این سری فیلمهای اکشن موجود بوده است. ترکیبی قوی از جاسوسی قدیمی، قدرت ستاره و هنرنماییهایی که نشان میدهد تام کروز آرزوی مرگ دارد. این قسمت، ششمین و نقطه اوج مجموعه ماموریتهای غیرممکن است، از چتربازی واقعی کروز در ارتفاع ۲۵۰۰۰ گرفته تا بیوه سفید ونسا کربی که مهارتهای خود را با چاقو نشان میدهد. نزاع در حمام که در آن هنری کاویل قبل از وارد شدن به دعوا، اسلحههای خود را آماده میکند.
۱۷) ببر خیزان، اژدهای پنهان (Crouching Tiger, Hidden Dragon, 2000)
-
کارگردان: انگ لی
-
IMDB: 7.9
فیلم برگرفته از آثار فیلمسازانی مانند «اندکی ذِن» (A Touch of Zen) به کارگردانی کینگ هو، به اضافه آثار آنگ لی از مشاهیر فیلمهای ووشیا _داستان دو جنگجوی قرن نوزدهم عاشق (چو یون فات و میشل یئو) هم ادای احترامی به حماسههای قدیمی شمشیر و چنگال است و هم تجدیدنظری غنایی از حرکات کوبنده هنر رزمی وایر فو. منظره چو و جانگ زئی که با شمشیرهایشان در حالی که بی سر و صدا بر فراز جنگلی بامبو در حال مبازه هستند، فرا طبیعی است. صحنهای که در آن جانگ و یئو توانایی خود را در برابر یکدیگر محک میزنند، دهان شما را از حیرت باز میدارد.
۱۶) نابودگر ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day, 1991)
-
کارگردان: جیمز کامرون
-
IMDB: 8.6
دنباله شاهکار ناب جیمز کامرون در دهه ۱۹۸۰ ضعیف و متوسطاش، شگفتانگیز خواهد بود حتی اگر جلوههای صوتی و تصویریاش را در نظر نگیرید. به یاد ترمیناتور اصلاح شده آرنولد شوارتزنگر بیفتید که از یک تفنگ کوچک به خوبی استفاده میکرد. آن تعقیب و گریز با موتور سیکلت وایت ناکل، تکرار هوشمندانهی «من برمیگردم» نسخه اصلی یا منظره نمادین لیندا همیلتون با بدن عضلانی که به تنهایی یک تفنگ ساچمهای را خم میکند.
اما در ادامه مشاهده میکنید که نسخه جدیدی از تی-۱۰۰ براق، فلزی با بازیگری رابرت پاتریک که یک گلوله ساچمهای را به سرش شلیک میکند فقط جمجمه شکاف خوردهاش را در مقابل چشمان شما شکل میگیرد و ناگهان دنیایی از امکانات فیلم که به نظر میرسد فقط چند قدم با آن فاصله دارید.
۱۵) دوازده مرد خبیث (The Dirty Dozen, 1967)
-
کارگردان: رابرت آلدریچ
-
IMDB: 7.7
شما تعدادی نازی عالیرتبه دارید که باید همزمان حذف شوند، بنابراین متفقین میتوانند به سواحل نرماندی حمله کنند. چه کسی حاضر میشود این حمله انتحاری را به پایان برساند؟ چرا، ۱۲ نفر از آدمکشترین و فاسدترین زندانیان ارتش؟ ماجرای جنگ جهانی دوم رابرت آلدریچ اولین فیلم مردان در ماموریت نبود، اما مسلماً با تأثیرگذارترین و نیرومندترین بازیگرانی که به خود اختصاص داده است، خودستایی میکند.
(برانسون! کاساوتیس! رابرت رایان! تلی ساوالاس!) به علاوه لی ماروین در خشنترین حالتش، جیم براون، بازیکن تیم فوتبال آمریکایی که نارنجکها را به پایین بادگیرهای هوایی پرتاب میکند و یک تیراندازی جهنمی بین این دوازده نفر و سربازان آلمانی رخ میدهد. شما میتوانید یک نقطه عطف در تاریخ اکشن را داشته باشید. عملا شما میتوانید بوی هورمن مردانهای را که از روی صفحه نمایش پخش میشود، حس کنید.
۱۴) شوالیه تاریکی (The Dark Knight, 2008)
-
کارگردان:کریستوفر نولان
-
IMDB: 9.0
تمام چیزی که بروس وین میخواهد این است که شنلش را بپوشد و به دادستان منطقه، هاروی دنت اجازه دهد تا شهر گاتهام را از خلافکاران تمیز کند. چگونه میتوانید این کار را انجام دهید وقتی کسی که هیچ توجهی به هیچیک از طرفهای قانون نمیکند که در هرج و مرج رشد میکند فقط میخواهد سوختن جهان را تماشا کند؟ شاهکار بتمن کریستوفر نولان به درستی که بیشتر به خاطر جوکر روانی با بازی هیث لجر به یاد آورده میشود.
با این حال، صحنه دزدی آغازین مانند یک ادای احترام به هیث کمنظیر به نظر میرسد. صحنه تعقیب و گریز در مرکز شهر تفرقه که مانند دسته تبهکارها حرکت میکند و ربوده شدن یکی از همدستان بتمن از طریق هواپیمای جت، کف دستان شما را از هیجان خیس عرق خواهد کرد. در کنار جدی بودن هدف و جامعه ستیز بودن لجر درگریم نمایشی، این مجموعه درخشان شوالیه تاریکی است که باعث شده این احساس به وجود بیاید که فیلم ابرقهرمانی به تازگی یک پله بالاتر رفته است.
۱۳) داستان پلیس (police story, 1985)
-
کارگردان: جکی چان
-
IMDB: 7.5
جکی چان در زمان ساخت این فیلم پلیس در مقابل گانگسترها، یک ستاره هنرهای رزمی بود. با این حال، این فیلمی بود که او را به عنوان باستر کیتون سینمای هونگ کینگ به شهرت رساند. شروع فوقالعاده وحشتناک آن که در آن چان مستقیماً در سرازیری تپه میراند و از کنار اتوبوس آویزان میشود، بخش مهم بسیاری از فیلمها است. سپس بازیگر-کارگردان با سر خوردن از یک تیر در ارتفاع ۸۰ متری پوشیده از لامپ و فرود آمدن از سقف شیشهای یک دکه، آن را به اوج خود میرساند.
۱۲) هویت بورن (The Bourne Identity, 2002)
-
کارگردان: داگ لیمان
-
IMDB: 7.9
قهرمان دچار فراموشی رابرت لادلوم، جیسون بورن، از اوایل دهه ۱۹۸۰ در رمانهای این نویسنده حضور داشته است. با این حال، زمانی که مت دیمون در اوایل دهه ۲۰۰۰ این نقش را بر عهده گرفت، تنها وفادارترین طرفداران سبک جاسوسی میتوانستند به شما بگویند که او واقعا کیست. سپس کارگردان فیلم، داگ لیمن، سبکهای مبارزه تن به تن این شخصیت را شرح داد و کراو ماگا و هنرهای رزمی مختلف فیلیپینی را به کار گرفت و حس و حالی پر از دلشوره به سکانسهای اکشن اضافه کرد.
شخصیت بورن دیمون را تماشا کنید که چگونه سه مامور امنیتی سفارت را به سرعت از پای در میآورد و به یک قاتل ثابت میکند که با یک خودکار هم میشود به مبارزه با چاقو رفت و شما شاهد تحول مبارزات در زمان واقعی خواهید بود. ناگهان همه نام بورن را میدانستند و همه فیلمها میخواستند که غوغایشان جذابتر و خودمانیتر باشد.
۱۱) مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark, 1981)
-
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
-
IMDB: 8.4
با ایندیانا جونز، استاد کالج جهانگرد، باستانشناس ستاره با کلاه نمدی و متنفر از مارها آشنا شوید. استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس شکارچی گنج ماهر با شلاقش، بازگشتی برای قهرمانان سریالهای دهه ۱۹۳۰ بودند و اولین فیلمهای جونز احساسی شبیه به فبم های نفسگیر را داشت: آیا ایندی با تلههای انفجاری و تختهسنگهای غلتان از غار فرار میکند؟ آیا او میتواند ماریون ریونوود و صندوقچه را از دست نازیها نجات دهد؟
او چگونه میخواهد خود را از آن گودال پر از مارهای در حال چرخش بیرون بیاورد؟ به ندرت پیش میآید که چنین هیجانات وسرگرمیهای کلاسیک تا این حد بیانتها به نظر برسند، اگرچه صحنه تعقیب و گریز که در آن هریسون فورد در مقابل یک کامیون در حال حرکت آویزان میشود، مظهر فیلمهای دهه هشتاد است.
۱۰) بیگانهها (Aliens, 1986)
-
کارگردان: جیمز کامرون
-
IMDB: 8.4
افسانهها حاکی از آن است که جیمز کامرون دنباله فیلم ترسناک-علمی تخیلی ریدلی اسکات در سال ۱۹۸۰ را با نوشتن “بیگانه” روی تخته سیاه آغاز کرد و سپس یک “علامت دلار” را در پایان به آن اضافه کرد. فیلم کارگردان تایتانیک، سعی در تکرار قسمت قبلی، علمی-تخیلی و ترسناک ریدلی اسکات ندارد؛ در عوض او ریپلی با بازیگری سیگورنی ویور و یک جوخه تفنگداران فضایی را در برابر این موجودات فرازمینی قرار میدهد.
بیگانگان نیز مانند خود موجودات، بیرحم هستند و با حرکت رو به جلو محض تغذیه میشوند. همچنین ویور را به یک نماد اکشن زن واقعی تبدیل کرد. تا زمانی که ملکه بیگانه برای مقابله با ریپلی ظاهر می شود، میدانید که این هیولا مادری شانسی ندارد.
۹) پلنگ سیاه (Black Panther, 2018)
-
کارگردان: رایان کوگلر
-
IMDB: 7.3
واکاندا برای همیشه! همکاری رایان کوگلر در دنیای سینمای مارول چیزی بیش از نقطه اوج نمایشهای تلویزیونی در حال گسترش مارول است. این نمایش سطح الف است که ابرقهرمانان بسیار موفق آن نه تنها میتوانند سرگرمکننده باشند، بلکه تفکربرانگیز، شاخص و دیدگاهی بدون از دست دادن جذابیت عمدهاشان باشند.
برای این فیلمها شنل مردانه همان چیزی است که «دلیجان» (Stagecoach) برای وسترن بود، یعنی ارتقای سطح ژانر. کوگلر یک حس باورنکردنی از چگونگی صحنهسازی اکشن به نمایش میگذارد، چه تچالا باشد که با چند تروریست مبارزه میکند یا آتش سوزی در یک کازینوی کرهجنوبی که شامل پرتاب کلاهگیس است و یا نمایشی عظیم که سرنوشت یک مدینه فاضله آفریقایی را تعیین خواهد کرد.
۸) هفت سامورایی (Seven Samurai, 1954)
-
کارگردان: آکیرا کوروساوا
-
IMDB: 8.6
یک روستا به حفاظت راهزنان نیاز دارد. آنها هفت مبارز متخصص استخدام میکنند تا آنها را در امان نگه دارند. آکیرا کوروساوا کارگردان ژاپنی با استفاده از این فرض ساده، کم و بیش فیلمسازی اکشن مدرن را ابداع میکند و همه چیز را از مبارزههای رو در رو گرفته تا محاصرههای تمامعیار و با نگاهی به شخصیت، درام و پیشبرد داستان طراحی میکند.
نبرد بینظیر آن در یک طوفان بارانی به طور شایستهای توسط دانشجویان فیلم و فیلمسازان کهنهکار مورد مطالعه قرار میگیرد، زیرا کوروساوا قانون چگونگی استفاده از صدا (یا سکوت) و خشم برای ارائه هر دو نتیجه عاطفی و آدرنالین نقض کرد. همه اینها، به علاوه توشیرو فریکین میفونه. اگرچه این اثر کلاسیک الهامبخش بازسازیهای مبتکرانه تغییر ژانر در «هفت دلاور» (The Magnificent Seven, 1960) و تکرار هیجانات در «۱۳ آدمکش» ( ۱۳ Assassins, 2010) بود، ولی از نظر مقیاس و خشم، شما به سادگی نمیتوانید نسخه اصلی را شکست دهید.
۷) سرسخت (Hard-Boiled, 1992)
-
کارگردان: جان وو
-
IMDB:
شما نمیتوانید لیستی مانند این را تقریباً با هیچ چیزی به جز فیلمهای جان وو پر کنید. این کارگردان چینی بیش از هر فیلمساز زنده دیگری در پنج دهه گذشته برای این ژانر تلاش کرده است. با این حال، فیلم مورد علاقه شخصی ما از وو با یکی از شگفتانگیزترین مبارزات مسلحانهای که تا به حال با سلولوئید انجام شده، شروع میشود.
یک رستوران شلوغ و پر هرج و مرج که شامل پرتاب بالیستیکها، پرندگان و حرکات آرام بسیاری میباشد و با چو یون فات فوقالعاده که با هر دو تپانچه در حال پایین آمدن از نرده پلکان است اوج میگیرد. می توانید ببینید که چرا از فیلمهای او به عنوان “بالههای گلولهای” یاد میشود و این سکانس (همراه با انفجار در بخش زایشگاه) به شما نشان میدهد که چرا!.
۶) ماتریکس (The Matrix, 1999)
-
کارگردان: واچوفسکیها
-
IMDB: 8.7
ترکیب باشکوه واچوفسکیها از سایبرپانک، کتابهای کامیک و سناریوهای فرقهای علمی-تخیلی تنها یک تئوری شبیهسازی فرعی را وارد مسیر اصلی کرد و همچنین یک سال قبل از شروع هزاره، کیانو ریوز را به عنوان اولین قهرمان اکشن واقعی قرن بیست و یکم معرفی کرد و نحوه ساخت فیلمهای پرهزینه را تغییر داد.
(بیاید تمام قضیه “قرص قرمز” که از اینجا دزدیده شد را فراموش کنیم، باشه؟) ما هنوز هم پسلرزههایی را از آنچه این فیلم انجام داد، در زمینه ارتقا سطح در شبکه تلویزوینی افایکس و آموزش مبارزه و مفهوم “چه میشود اگر” که به حد منطقی خود میرسد را احساس میکنیم. ماموریت نجات واقعی که با سقوط یک هلیکوپتر به یک آسمان خراش موجدار به پایان میرسد، هنوز هم تکاندهنده به نظر میرسند و سکانسهای “زمان گلوله” هنوز هم انقلابی هستند.
۵) اژدها وارد میشود (Enter the Dragon, 1973)
-
کارگردان: رابرت کلوز
-
IMDB: 7.6
بگویید “فیلمهای کونگ فو” و اولین تصویری که به ذهنتان میرسد چیست؟ بروس لی بدون پیراهن، که سینهاش زخمی و دستهایش در حالت مبارزه قرار دارد. این ستاره چینی-آمریکایی پس از حضور در تلویزیون به عنوان دستیار گرین هورنت، در اوایل دهه ۱۹۷۰ به شرق رفت تا در یک سری فیلم برای شرکت تولید فیلم هنگ کنگی به نام گلدن هاروست بازی کند. نتایج: «رئیس بزرگ» The Big Boss, 1971)) و «خشم اژدها» (Fists of Fury, 1972) – او را در سراسر آسیا نام آشنا ساخت.
هالیوود میخواست بزرگترین ستاره این قاره را به دام بیاندازد بنابراین داستانی در مورد نفوذ یک مامور مخفی به مسابقات مبارزه شرورانه برای او تهیه شد. بقیهاش رو هم که خودتون میدونید. «اژدها وارد میشود»، میراث لی را به عنوان چیزی نزدیک به یک ابرقهرمان واقعی تثبیت میکند و دیدن مردی که از میان انبوهی از مشتها، پاها، چماقها و نانچیکوها و ده ها مرد به سختی خود را نجات میدهد، به این معنی است که بفهمیم چگونه او به تنهایی توانسته است هنرهای رزمی را به پدیدهای جهانی تبدیل کنند. نبرد نهایی که در آن لی در سالنی از آینهها با دشمن کینهتوز پنجه فلزی مبارزه میکند، یک خشم تمامعیار است.
۴) یورش (The Raid: Redemption, 2011)
-
کارگردان: گارث اونس
-
IMDB: 7.6
یک گروه ضربت از جمله یک افسر (ایکو اویس) که سهم شخصی در این ماموریت دارد، باید یک سلطان مواد مخدر که در پنتهاوس برجی آپارتمانی در جاکارتا زندگی میکند را دستگیر کند. با این حال، هر طبقه از ساختمان پر از تبهکارانی است که آمادهاند تا پلیسها را یکی پس از دیگری از بین ببرند. کلاسیک اکشن گارث اونس از مفهوم مرتبه رئیس بازی ویدیویی به عنوان بهانهای استفاده میکند تا هر نوع گزینه قابل تصوری را به سمت قهرمانانش بیاندازد.
تفنگ بازی؟ نبرد تن به تن (از جمله سبک مبارزه وحشیانه اندونزیایی معروف به پنچات سیلات؟) قمه، تبر و چاقو، اوه خدای من؟ همه چیز اینجاست و هر قطعه بیعیب و نقص با سرعتی دیوانهوار و جنبشی طراحی شده تا شما را شوکه کند. روش بزرگتر و سریعتر»یورش «به قدری متحول کننده بود که حالا به الگویی مناسب برای طراحی سکانسهای مبارزه تبدیل شده است.
۳) جان ویک (John Wick, 2014)
-
کارگردان: چاد استاهلسکی
-
IMDB: 7.4
نام او به تنهایی کافی است تا هم در دنیای تبهکاران بزرگ و هم در دنیای همتایان قاتل حرفهای او ترس ایجاد کند. او یک ماشین کشتار یک نفره است که مردم از آن به عنوان یک لولوخرخره اسطورهای یاد میکنند. به عبارت دیگر شما نمیخواهید جان ویک را عصبانی کنید. این دقیقا همان کاری است که برخی از گنگسترهای روسی انجام میدهند. حرکت اشتباه، نشانه بازپرداخت، ضرب وشتم و انبوهی از اجساد است.
با نادیده گرفتن این نام نسبتا ساده: دیوید لیچ و چاد استالهسکی، کارگردانهای بدلکار، به سرعت این فیلم انتقامجویانه را به یک سیرک سه حلقهای تبدیل میکنند و ریوز توانایی کنترل هر چیز (گلوله، آرنج، لگد، مجموعهای از اشیا تیز) شلیک شده به سمت او را به نمایش میگذارد. این یک فناناپذیر با اسلحه است که با ساخت دنیایی عجیب و غریب همراه است. صنعتی مهماننوازی که فقط به قاتلان کمک میکند؟ یک ذهنیت متعصب که به نحوی با ستاره صبور خود کنار میآید تا به جایگاه درست برسد. باشد که این فرانچایز هرگز، پایان نیابد.
۲) جان سخت (Die Hard, 1988)
-
کارگردان: جان مک تیرنان
-
IMDB: 8.2
“به ساحل بیایید، دور هم جمع میشویم، کمی بخندیم…” افسر پلیس نیویورک، جان مککلاین، به طور اتفاقی خود را در جشن کریسمس همسرش در یک آسمانخراش در لسآنجلس میبیند، زمانی که تروریستها ساختمان را تصاحب کردهاند. چیزی که در ادامه میبینید یک بازی موش و گربهای است که از محدودیتهای یک لوکیشن برای جلوهای باورنکردنی استفاده میکند. این فیلم همچنین به بروس ویلیس کمک میکند تا از یک بذلهگو نمایش تلویزیونی به یک ستاره سینما تبدیل شود، و جان مکتیرنان را به عنوان یک کارگردان اکشن درجه یک تثبیت کند.
۱) مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road, 2015)
-
کارگردان: جرج میلر
-
IMDB: 8.1
نام او مکس است و دنیای او آتش و خون است. جورج میلر فیلمساز استرالیایی پیش از این در سه فیلم قبلی خود با بازی مل گیبسون، چشم انداز پساآخرالزمانی، شکارچی یا شکار را که مکس راکاتانسکی، پلیس سابق در آن ساکن بود، به تصویر کشیده بود؛ اولین دنباله اوکه با نام «جنگجوی جاده» (The Road Warrior) شناخته میشود، استاندارد طلایی برای ویرانشهر پر تعقیب و گریزهای اغراقآمیز ماشین در نظر گرفته شده بود. زمانی که زمان بازبینی فیلم مکس دیوانه فرا رسید، میلر تصمیم گرفت تا این فیلم را به شیوهای قدیمی و با ترفندهای عملی فراوان بسازد. کارگردان چیزی کم تر از این نمیخواست که از خودش پیشی بگیرد و در نتیجه او موفق شد.
ما شاهد دنیای خسته مکس تام هاردی، امپراتور فیوریوسا، محافظ یک دست با بازی چارلیز ترون، محافظهای مونث فراری او، جمعی از بازیکنان موتوسوار، و سربازان دیوانهوار که با سرعت ۱۲۰ مایل بر ساعت آن را در دشتهای باز با هم گلاویز میشوند و همچنین شاهد فیلمبرداری اکشن در بهترین و بیباکترین حالت آن هستیم.
حتی یک لحظه هم نیست که احساس نکنید این درگیری مداوم فلز و استخوان بدون خطرات واقعی پیش روی شما اتفاق نمیافتد نه فقط از نظر داستانی، بلکه از نظر ایمنی همه. ما هنوز مطمئن نیستیم که آنها چگونه برخی از این بدکاریها را انجام دادند و چطور بعد از آن دهها مرد و زن شجاع را در عمل باقی نگذاشتند. «جاده خشم» یک نسخه توربوشارژ از یک فیلم اکشن است که باعث میشود هر صحنه تعقیب و گریز، انفجار، و بخشی از تجارت مرگبار به نحوی به گونهای طبیعی با دقت فوقالعاده و رها شدگی کامل ایجاد شود. هیچوقت هیچ جایگزینی برای آن نپذیرید.
منبع: رولینگ استون (Rolling Stone)
بزرگترین عیب سایت شما و سایت های مشابه این است که کسانی مثل خ مظفری از دیدگاه خودشان به معرفی فیلم و ژانرهای مختلف می پردازند بهتره این نقد و بررسی و بر حسب آراء منتقدین و مردم صورت بگیره در لیست های مختلفی که طی این مدت دیدم شاید بیش از پنجاه درصد واقعیت نداشت و البته کسی که همه ی فیلمهای تاریخ سینما رو ندیده چی بهتر باید خروجی داشته باشه
دوست عزیز، ممنون از توجهی که به مطالب ما داری. این مطلب ترجمه است و منتقدان خارجی این ترتیب را نوشتند و نویسنده فقط مسئولیت ترجمه آن را برعهده داشته. همچنین این مطلب چند بخشی است که هر ۵ روز یک بار ادامهی آن منتشر میشود. پس در ادامه این مطلب نیز با ما همراه باشید.
سلام لطفا چندتا فیلم جدید و بروز معرفی کنین اینا ک مال عهد حجر هستن اکثرشون . ممنون
سلام دوست عزیز؛ حتما در مطالب آتی به معرفی فیلمهای جدیدتر در ژانرهای متفاوت میپردازیم.