دو بازیگر زمانیکه فیلمهای موفقیتآمیز زیادی را باهم بازی کنند، تبدیل به زوج هنری میشوند. همواره شاهد زوجهای هنری موفقی در سینمای ایران هستیم که به تنهایی قادر هستند بار جذابیت و فروش یک فیلم را به دوش بکشند. در ادامه به معرفی چند تن از بازیگران سینمای ایران که زوجهای هنری موفق در سینمای ایران هستند، میپردازیم.
- بیشتر بدانید
- بهترین نقشهای مکمل سینمای ایران
- نقد و بررسی فیلم «لامینور» | پایان مهرجویی؟!
- نقد و بررسی فیلم مجبوریم | سه زن
- نقد و بررسی فیلم «مغز استخوان» | برانگیزاننده اما ناقص
پارسا پیروزفر | امین حیایی
با نگاهی کوتاه به کارنامهی هنری پارسا پیروزفر و امین حیایی درمییابیم که این دو در دههی ۸۰ باهم همکاریهای متعدد و ماندگاری داشتند. در ادامه بهطور مختصر به بررسی این فیلمها میپردازیم.
1) عروس خوش قدم
«عروس خوش قدم» فیلمی به کارگردانی کاظم راستگفتار محصول سال ۱۳۸۱ است. این فیلم داستان دختری است که با هرکسی که ازدواج میکند، بعد از مدتی آن مرد پولدار میشود و طی یک حادثه عجیب جانش را از دست میدهد. دختر که هر بار پس از مرگ همسرش دچار افسردگی میشود برای حل این مشکل تصمیم میگیرد به روانپزشک مراجعه کند و… بازی امین حیایی در نقش فرزاد و پارسا پیروزفر در نقش اینجانب گرچه سکانس مشترکی باهم نداشتند به اندازهای دلنشین و متفاوت است که این فیلم را تبدیل به یکی از محبوبترین کمدیهای زمان خود میکند.
2) مهمان مامان
«مهمان مامان» فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی و محصول سال 1382 است. این فیلم داستان خانوادهای از طبقه فرودست را روایت میکند که مهمان سرزدهای برایشان میآید و آنها برای پذیرایی و حاضر کردن شام از همسایهها کمک میگیرند. پارسا پیروزفر در این فیلم نقش فردی معتاد را بازی میکند، او که از خانواده ای ثروتمند میآید به دلیل اختلاف با مادرش، همراه همسر باردارش در خانهای در پایین شهر زندگی میکند. امین حیایی نیز در این فیلم نقش دانشجوی داروسازی را بازی میکند که آرزو دارد مادهای اختراع کند تا همهی افراد با وجود مشکلاتشان بتوانند شاد زندگی کنند. بازی حیایی در نقش دانشجویی تازهکار و پارسا پیروزفر در نقش یک معتاد و ردوبدل شدن دیالوگهای کمیک بین این دو، موجب شده تا هردو یکی از بهترین بازیهای کارنامهی هنری خود را در این فیلم ارائه بدهند.
3) زن زیادی
فیلم «زن زیادی» ساختهی تهمینه میلانی محصول سال ۱۳۸۳ است. این فیلم داستان خیانت مردی بهنام احمد به همسرش سیما را روایت میکند که این خیانت آغازگر ماجراهایی برای زندگی این دو نفر است. امین حیایی در این فیلم نقش احمد را بازی میکند که فردی عیاش و خوشگذران است. چینش واژهها برای ادای دیالوگ و نوع نگاه او به افراد پیرامون (اشاره به سکانسی که احمد مشغول چشمچرانی دختر همسایه بود) موجب شده تا حیایی این نقش را کاملا باورپذیر و بینقص بازی کند.
پارسا پیروزفر که از اواسط فیلم وارد داستان میشود، نقش فردی را بازی کرده که همسرش را به علت خیانت کشته است. پیروزفر به خوبی اضطراب و شتابزدگی رحیم را به تصویر میکشد؛ به طوریکه برای مخاطب بسیار قابل باور و واقعی جلوه میکند. بازی این دو بازیگر در کنار هم اینبار در ژانری اجتماعی و فیلمی جدی نیز تاثیرگذار و ماندگار شده است.
4) نقاب
«نقاب» فیلمی به کارگردانی کاظم راستگفتار محصول سال ۱۳۸۶ است. این فیلم داستان دو دوست و شریک قدیمی است که در دبی کار میکنند. یکی از آنها بهطور اتفاقی با دختر تاجر پولداری آشنا میشود و با او ازدواج میکند ولی بعد از مدتی رابطهی آنها سرد میشود و این امر ماجراهایی را برای این سه نفر رقم میزند.
امین حیایی در این فیلم نقش کامران (شوهر نگار) را بازی کرده و توانسته به خوبی شخصیت عصبی و بدخلق کامران را به تصویر بکشد. در مقابل پارسا پیروزفر در نقش نیما، به خوبی از پس نقش خود یعنی فردی بسیار مودب و آرام، برآمده است. تقابل این دو در کنار هم و تضادهای شخصیتی که بهواسطهی نقششان دارند، سبب شده تا «نقاب» تبدیل به یکی از بهترین تجربههای این دو بازیگر کنار هم باشد.
باران کوثری | پگاه آهنگرانی
باران کوثری و پگاه آهنگرانی از جمله بازیگرانی هستند که در سال ۱۳۹۵-۱۳۹۳ سه همکاری موفق باهم در سینمای ایران داشتند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
1) جامه دران
«جامه دران» فیلمی به کارگردانی حمیدرضا قطبی محصول سال ۱۳۹۳ است. این فیلم داستان زنی بهنام شیرین را روایت میکند که در مراسم ختم پدرش به حقایقی دربارهی زندگی او پی میبرد. این فیلم متشکل از سه اپیزود است که در اپیزود دوم آن با شخصیتی بهنام مهلقا با بازی پگاه آهنگرانی روبهرو میشویم. مهلقا با بازی پگاه آهنگرانی زنی سرد و بیروح است که او به خوبی از پس خنثی بودن شخصیت مه لقا برآمده است. همچنین از سبک پوشش او نیز میتوان دریافت که او روشنفکر است. در مقابل اپیزود سوم فیلم مربوط به شخصیت گوهر با بازی باران کوثری است که به خوبی رنج و درد زنی رعیتزاده را به تصویر کشیده است.
2) خانه دختر
«خانه دختر» فیلمی به کارگردانی شهرام شاهحسینی محصول سال ۱۳۹۳ است. این فیلم داستان دختری بهنام سمیرا است که در روز پیش از ازدواجش به دلایلی در خیابان اقدام به خودکشی میکند. پگاه آهنگرانی در نقش پریسا و باران کوثری در نقش بهار که هردو همکلاسی سمیرا بودند، تصمیم میگیرند تا باهم به دنبال علت مرگ دوستشان بروند. کوثری و آهنگرانی در این فیلم بیشترین سکانس مشترک را باهم داشتند و بازی این دو در کنار هم اینبار بهعنوان دو رفیق نیز ماندگار شده است.
3) هفت ماهگی
«هفت ماهگی» فیلمی به کارگردانی هاتف علیمردانی در سال ۱۳۹۴ است. این فیلم داستان زنی بهنام رعنا را روایت میکند که در ماه هفتم بارداریاش است و با همسرش مهرداد مشکلاتی دارد. باران کوثری در این فیلم در نقش رعنا ظاهر شده است که بهخوبی توانسته نقش زنی باردار و در عینحال افسرده و عصبی را بازی کند. پگاه آهنگرانی در این فیلم، نقش طناز (خواهر شوهر رعنا) را ایفا میکند. طناز فردی سرخوش و در عینحال لجدرار است و در طول فیلم مدام در حال کشومکش با مادرش، رعنا و … است. تضاد شخصیتی نقش باران و پگاه نیز در «هفت ماهگی» بهخوبی به تصویر کشیده شده است.
جواد عزتی | هادی حجازیفر
این دو بازیگر نیز در مدتی کوتاه (۵ سال) پنج همکاری موفق در سینما داشتند که در ادامه بهطور مختصر به بررسی برخی از این فیلمها میپردازیم.
1) ماجرای نیمروز
«ماجرای نیمروز» فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۵ است. این فیلم داستان ترورهای مجاهدین در سال ۱۳۶۰ را روایت میکند که این درگیریها بعد از برکناری بنیصدر از مقام ریاستجمهوری شدت گرفته بود. گروه ۵ نفره مجاهدین در این فیلم شامل جواد عزتی در نقش صادق و هادی حجازیفر در نقش کمال است. شخصیتپردازی هردو نقشها کاملا خوب بوده است، بهطوریکه مخاطب خیلی زود درمییابد که صادق فقط با ماجرای اصلی داستان در ارتباط است و در طول زمان صداقت او ثابت میشود.
در مقابل کمال نیز مانند اسمش چه در جبههی جنگ و چه در عقیدهی شخصیاش فردی کمالگرا است. رویارویی این دو در کنار هم، جنگیدن آنها برای یک جبهه و بازی فوقالعادهی هردوی آنها بر جذابیت این فیلم افزوده است. قابل ذکر است که دو سال بعد از ساخت این فیلم، ادامهی آن بهعنوان «ماجرای نیمروز، ردخون» توسط مهدویان ساخته شد.
2) لاتاری
«لاتاری» فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم داستان دو جوان است که قصد ازدواج باهم را دارند اما دختر بنا بر اتفاقاتی که رخ میدهد در دبی کشته میشود و همین امر سبب شروع ماجراهای دیگری میشود. جواد عزتی در این فیلم در نقش نیما (برادر دختری که به قتل رسیده) بازی کوتاه اما تاثیرگذاری را به نمایش گذاشته است. در مقابل هادی حجازیفر در این فیلم نقش موسی را بازی میکند که در ابتدا میبینیم که او مربی فوتبال و مذهبی است اما در انتها او تبدیل به قهرمان داستان میشود.
3) دوزیست
«دوزیست» فیلمی به کارگردانی برزو نیکنژاد در سال ۱۳۹۸ است. داستان این فیلم دربارهی دزدیدن یک گاوصندوق توسط چند جوان است که هرکدام درگیریهای شخصی خود را دارند. جواد عزتی در این فیلم در نقش جوانی بهنام عطا است که باوجود ظاهر خوبی که دارد اما از وضع مالی خوبی برخوردار نیست. در مقابل هادی حجازیفر در نقش حمید یکی از متفاوتترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته، چراکه فردی به ظاهر سادهلوح امادر باطن زرنگ است.
4) آتابای
«آتابای» فیلمی به کارگردانی نیکی کریمی محصول سال ۱۳۹۸ است. این فیلم دربارهی مرد میانسالی بهنام کاظم است که در روستایی در شهرستان خوی زندگی میکند. حجازیفر با کنترلی که بر لحن و طرز بیانش دارد، گرمای خاصی به نقش سرد و بیروح کاظم بخشیده است. جواد عزتی در نقش یحیی (دوست کاظم) حضوری متفاوت در این فیلم داشته، بهطوریکه سکانسهای دونفرهی کاظم و یحیی بهترین لحظات فیلم را میسازند.
ایرج طهماسب | حمید جبلی
این دو بازیگر برای مدتی طولانی باهم همکاریهای موفق داشتند و آغاز همکاری آنها مربوط به اوایل دههی ۷۰ است. در ادامه بهطور مختصر به بررسی این فیلمها میپردازیم.
1) کلاه قرمزی و پسرخاله
«کلاه قرمزی و پسرخاله» فیلمی به کارگردانی ایرج طهماسب محصول سال ۱۳۷۳ است. این فیلم داستان عروسکی بهنام کلاه قرمزی است که بهخاطر بازیگوشیهایش از مدرسه اخراج شده و میخواهد راهی تلوزیون شود. ایرج طهماسب در این فیلم نقش آقای مجری را دارد و حمید جبلی نیز علاوهبر بازی در نقش نگهبان، صداپیشهی کلاهقرمزی نیز است. ایرج طهماسب و حمید جبلی همواره باهم همکاریهای موفق و ماندگاری داشتند. این دو علاوهبر «کلاه قرمزی و پسرخاله»، فیلمهای «کلاه قرمزی و بچه ننه»، «کلاه قرمزی و سروناز» و مجموعهی تلوزیونی کلاه قرمزی را برای سالهای طولانی کار کردند.
2) دختر شیرینی فروش
«دختر شیرینی فروش» فیلمی به کارگردانی ایرج طهماسب محصول سال ۱۳۸۰ است. این فیلم داستان ازدواج پردردسر یک دختر شیرینیفروش با پسری بهنام سعید است که بهعلت مخالفتهای خانوادههایشان ۲۰ سال به تعویق افتاده است. ایرج طهماسب در این فیلم نقش سعید و حمید جبلی نقش تقی را بازی میکند. همکاری این دو در کنار هم بسیار شیرین و دلچسب شده و لحظات کمیکی را رقم زده است.
3) رفیق بد
«رفیق بد» فیلمی به کارگردانی عباس احمدی مطلق محصول سال ۱۳۸۶ است. این فیلم داستان دو دوست قدیمی بهنامهای حبیب و عزیز را روایت میکند که باهم روابط بسیار خوبی دارند. ایرج طهماسب در نقش حبیب و حمید جبلی در نقش عزیز است. رفاقت این دو بازیگر در فضای واقعی اینبار به فضای فیلم هم سرایت کرده و همینامر موجب شده تا همکاری طهماسب و جبلی در این فیلم بسیار واقعی و دلنشین از کار درآید.
امین حیایی | محمدرضا گلزار
امین حیایی و محمدرضا گلزار در دههی ۸۰ باهم سه همکاری موفق داشتند که این همکاریها این دو بازیگر را تبدیل به زوج کمدی محبوب آن دوره کرده است.
1) کما
«کما» فیلمی به کارگردانی آرش معیریان محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم داستان پسری را روایت میکند که برندهی مدال طلای المپیاد ریاضی است و قصد دارد با نامزدش از ایران برود اما با پیرمردی تصادف میکند و درگیر ماجراهایی میشود. امین حیایی در این فیلم در نقش حسن و محمدرضا گلزار در نقش امیر است. این دو که به واسطهی به کما رفتن پدر حسن باهم آشنا شدند، کمکم باهم دوست میشوند. حسن و امیر سکانسهای مشترک زیادی باهم در «کما» دارند که به واسطهی تضاد شخصیتی نقش آنها (یکی ثروتمند و دیگری آسوپاس) سبب ایجاد لحظات کمیک زیادی شدند.
2) تله
«تله» فیلمی به کارگردانی سیروس الوند محصول سال ۱۳۸۴ است. این فیلم داستان زوج جوانی را به تصویر میکشد که در شب ازدواجشان با یک تلفن مشکوک روبهرو میشوند و وارد ماجراهای عجیبی میشوند. گلزار در این فیلم در نقش فرشاد و امین حیایی در نقش نادر است. تقابل این دو بازیگر در این فیلم نیز مانند فیلمهای گذشته، در عین جذابیت به دور از کلیشه نیست. گلزار همان جوان پولدار و شیک و امین حیایی همان جوان آسوپاس قصه است. سکانسهای مشترک گلزار و حیایی در این فیلم کم است اما به دلیل بازی درخشان آنها از لحظات تاثیرگذار این فیلم هستند.
3) شیش و بش
«شیش و بش» فیلمی به کارگردانی بهمن گودرزی محصول سال ۱۳۸۹ است. این فیلم داستان دو رفیقی است که در زندان از یک پیرمردی نقشهی گنجی را به دست میآورند و آنها باید آن نقشه را تکمیل کنند تا به گنج واقعی برسند. داوود (امین حیایی) و سامی (محمدرضا گلزار) دو رفیق با ظاهر و مسلکی متفاوت هستند که در تلاشاند تا به گنج واقعی برسند. همکاری این دو بازیگر در این فیلم بهعنوان دو رفیق با ادبیات متفاوت و ردوبدل کردن دیالوگهای کمیک بین آنها سبب موفقیت و فروش عالی «شیش و بش» در دورهی خودش شده بود.
پژمان جمشیدی | سام درخشانی
این دو بازیگر از اوایل دههی ۹۰ بهدلیل چندین کار مشترک با همدیگر، بهعنوان یکی از بهترین زوجهای هنری سینما در فیلمهای کمدی شناخته شدهاند. در ادامه به بررسی مختصری از فیلمهای سینمایی مشترک آنها میپردازیم.
1) خوب بد جلف
«خوب بد جلف» فیلمی به کارگردانی پیمان قاسمخانی محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم داستان دو بازیگر مشهوری است که میخواهند بهعنوان دو پلیس در فیلمی ایفای نقش کنند. آنها در این راه با مامور پلیسی آشنا میشوند و همینامر آنها را وارد ماجراهای دیگری میکند. بعد از تجربهی موفق جمشیدی و درخشانی در سریال «پژمان»، اینبار این دو بازیگر در فیلمی با درونمایهی طنز خوش درخشیدند. همکاری این دو بازیگر باهم و ردوبدل کردن دیالوگهای کمیک بین آنها سبب شد تا این فیلم آنقدر مورد استقبال قرار بگیرد که پیمان قاسمخانی به فکر ساختن ادامهی این فیلم تحتعنوان «خوب بد جلف۲؛ ارتش سری»( ۱۳۹۸) و حتی سریال آن را تحتعنوان «خوب بد جلف؛ رادیواکتیو» (۱۳۹۹) بیافتد.
2) تگزاس
«تگزاس» فیلمی به کارگردانی سیدمسعود اطیابی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم داستان دو دوست قدیمی بهنام بهرام (پژمان جمشیدی) و ساسان (سام درخشانی) را روایت میکند که با یکی از خلافکارهای برزیل بهنام کارلوس درگیر میشوند. این دو بازیگر در این فیلم بسیار درخشیدند و سکانسهای طنز فراوانی را کنار هم رقم زدند. زوج جمشیدی-درخشانی آنقدر مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت تا اینکه اطیابی دو سال بعد ادامهی این فیلم را تحتعنوان «تگزاس ۲» (۱۳۹۸) ساخت. بهطورکلی استقبال مردم از چهار فیلم سینمایی مشترک درخشانی و جمشیدی، آنها را تبدیل به یکی از بهترین بازیگران کمدی کرده است.
جواد عزتی | امیر جعفری
ترکیب این زوج کمدی یکی از جذابترین و موفقترین همکاریهای مشترک را شکل داده است. این دو بعد از چند تجربهی تلوزیونی در سه فیلم سینمایی کمدی ایرانی نیز باهم همکاری داشتند که در ادامه به معرفی سه فیلم مشترک این دو بازیگر میپردازیم.
1) زاپاس![فیلم-زاپاس]()
«زاپاس» فیلمی کمدی به کارگردانی برزو نیکنژاد محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم از زبان نعمت، پسربچهای روایت میشود که پدرش (امیر جعفری) مربی تیم فوتبال روستایشان است. سعید (جواد عزتی)، پسرخالهی نعمت که نامزد خواهر او نیز است و بهخاطر به دست آوردن دل شوهرخالهاش در تیم روستایش بازی میکند اما او از ناحیهی پا دچار آسیبدیدگی شده و همین امر چالشهایی را بین پدرزن و داماد رقم میزند. جعفری و عزتی در «زاپاس» نقش مقابل یکدیگر را بازی میکنند و خلق لحظات کمدی فیلم مدیون حضور دلنشین این دو نفر است. داوود با بازی امیر جعفری مدام برای ازدواج سعید و دخترش شروط تازه تعیین میکند و همین امر موجب شکلگیری سکانسهای کمیک بین این دو میشود. برزو نیکنژاد با بهرهگیری از بازیگران کمدی چون امیر جعفری، جواد عزتی، احمد مهرانفر، شبنم مقدمی و ریما رامینفر لحظات مفرحی را در این فیلم بهوجود آورده است.
2) اکسیدان![فیلم-اکسیدان]()
«اکسیدان» فیلمی به کارگردانی حامد محمدی محصول سال ۱۳۹۵ است. این فیلم دربارهی جوانی به نام اصلان است که نامزدش بیخبر از او بهطور غیرقانونی از کشور خارج شده و همین امر موجب شده تا اصلان برای گرفتن ویزای اروپایی دست به کارهای عجیبی بزند. جواد عزتی در نقش اصلان بهخوبی توانسته با چهرهی معصومش وجه درام و در عینحال کمدی فیلم را به تصویر بکشد. امیر جعفری نیز نقش بهمن، فردی که میخواهد به اصلان برای گرفتن ویزا کمک کند را ایفا میکند. بیشترین بار کمدی فیلم بر دوش بهمن است که با دیالوگهای جذاب خود منجر به سکانسهایی کمیک در فیلم شده است. این فیلم سرشار از شوخیهای کلامی و جنسی که بیشتر آنها برگرفته شده از فضای مجازی است که در زمان خود بسیار مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته بود.
3) چهار انگشت![فیلم-چهار-انگشت]()
«چهار انگشت» فیلمی به کارگردانی حامد محمدی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم داستان مردی متصل به حکومت به نام احد فاتحی (امیر جعفری) را روایت میکند که به کمک مدیر برنامه خود نادر ایستاده (جواد عزتی) به بهانهی سفر به مکه راهی تایلند شده و در آنجا درگیر ماجراهایی میشود. تقابل احد و نادر در کنار هم اینبار هم موفقیتآمیز از آب درآمده و موجب ایجاد سکانسهای کمیک بین این دو شده است. بهطوریکه نمیتوان فیلم را بدون این دو تصور کرد. «چهار انگشت» به نسبت «اکسیدان» وجه کمدی کمتری دارد و کمتر تماشاگر را به خنده میاندازد اما بهخاطر داستان جالبی که دارد، مورد استقبال خوبی از مخاطبان قرار گرفته بود.
خسرو شکیبایی | عزتالله انتظامی
اولین تجربهی همکاری این دو نفر با یکدیگر در فیلم «هامون» و آخرین همکاری آنها در فیلم «شب» بود که در کارنامهی هنری این دو بسیار ماندگار شد. در ادامه به بررسی سه تجربهی مشترک و ماندگار مرحوم عزتالله انتظامی و خسرو شکیبایی میپردازیم.
1) هامون
فیلم «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۶۸ است. این فیلم داستان فردی به نام حمید هامون با بازی خسرو شکیبایی است که در طول فیلم درحال نوشتن رسالهاش درباره ی عشق و ایمان است. او زندگی کابوسوارش را به شکل مرور خاطرات بررسی میکند. هامون در زندگی شخصیاش نیز درگیر مشکلاتی است و همسرش میخواهد از او طلاق بگیرد. این فیلم نقطهعطف کارنامهی هنری خسرو شکیبایی به حساب میآید. انتظامی در این فیلم نقش دبیری، وکیل هامون را بازی میکند که در تلاش است تا او را به طلاق راضی کند. سکانسهای مشترک شکیبایی و انتظامی، جزو بهترین سکانسهای این فیلم است. بهطورکلی «هامون» فیلمی شخصیتمحور است و در نگاه اول فیلمنامهی آن پیچیده بهنظر میآید اما با کمی تامل در فیلم مهرجویی میتوان به حقایق «هامون» پی برد.
2) بانو
«بانو» فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۷۰ است. این فیلم داستان زنی به نام مریم بانو را روایت میکند که همسرش محمود با بازی خسرو شکیبایی به او خیانت کرده بود. عزتالله انتظامی در این فیلم نقش قربانسالار، یکی از غریبههایی را ایفا میکند که به خانهی بانو میآید. قربانسالار از اعتماد بانو سوءاستفاده میکند و یک تخته فرش و چند گلدان عتیقه را میدزدد. خسرو شکیبایی و عزتالله انتظامی در این فیلم در سکانسی کوتاه فقط باهم تقابل دارند که جزو بهترین بخشهای فیلم است. مهرجویی با بهرهگیری از فضاهای محدود و شخصیتپردازیهای درست، فیلمی چشمگیر و بهیادماندنی ساخته که هنوز هم در ذهن مخاطب ماندگار است.
3) حکم![فیلم-حکم]()
«حکم» فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی محصول سال ۱۳۸۳ است. این فیلم داستان سه جوان است که برای دزدی به خانهای میروند و درگیر ماجراهایی میشوند. انتظامی در این فیلم در نقش رضا معروفی، خلافکار پیر و کهنهکاری است که مامور جعل گذرنامههای این جوانان است. خسرو شکیبایی نیز نقش دوست رضا معروفی را ایفا میکند که او هم سردستهی خلافکارها است. این دو بازیگر در فیلم «حکم» آنها در سکانسی کوتاه با هم همبازیاند اما تصویری که از این دو در فیلم منتشر شده، یکی از ماندگارترین تصویرهای بهجامانده از این دو بازیگر محسوب میشود. قابل ذکر است که این فیلم به دلیل شخصیتپردازیهای دقیق و درستی که دارد جزو ماندگارترین آثار کیمیایی است.
4) شب![فیلم-شب]()
«شب» فیلمی به کارگردانی رسول صدرعاملی محصول سال ۱۳۸۶ است. این فیلم داستان گروهبانی را روایت میکند که میبایست مجرمی (عزتالله انتظامی) را تحویل مراجع قضایی بدهد اما شرایطی پیش میآید که مجبور میشود شبی را در یک مسافرخانهی قدیمی که صاحبش فردی به نام سید با بازی خسرو شکیبایی است، سپری کند. انتظامی در این فیلم مانند همیشه عالی و بینقص بازی کرده ولی شخصیتپردازی نقش او کمی ضعیف بوده است، بهطوریکه تماشاگر تا انتهای فیلم نمیداند که باید او را یک دکتر، یک آدم خوب یا یک خلافکار درجهیک قلمداد کند. حضور دلنشین شکیبایی و انتظامی در کنار هم و در فیلم «شب» که آخرین همکاری مشترکشان محسوب میشود، بازیهای ماندگار آنها را در ذهن مخاطب یادآوری میکند.
باران کوثری | نگار جواهریان
این دو بازیگر نخستین بار در فیلم «خوابگاه دختران» با یکدیگر همبازی شدند و تاکنون در چند فیلم سینمایی با هم همکاری داشتند که در ادامه به معرفی مختصری از سه فیلم از این دو بازیگر میپردازیم.
1) خوابگاه دختران![فیلم-خوابگاه-دختران]()
«خوابگاه دختران» فیلمی به کارگردانی محمدحسین لطیفی محصول سال ۱۳۸۳ است. این فیلم داستان دو دوست به نامهای رویا و شیرین را روایت میکند که بعد از قبولی در دانشگاهی اطراف تهران، بهعلت عدم آمادگی خوابگاه دانشگاه به اجبار اقدام به اجارهی خانهای که روبهروی آن خرابهای هست، میکنند. رویا و شیرین به همراه دانشجوهای دیگر پس از چندروز زندگی در آنجا متوجه اقدامات ناگواری میشوند که دردسرهای زیادی برایشان به همراه میآورد. باران کوثری در نقش رویا و نگار جواهریان در نقش شیرین در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. این دو دوست دو شخصیت کاملا متفاوت از هم دارند؛ رویا شخصیتی جسور و کنجکاو دارد، اما شیرین دختری محافظهکار و کمی ترسو است. بازی این دو بازیگر بهخاطر ویژگیهای شخصیتی متفاوت آنها در کنار هم بسیار به ماندگار شده است. فضاسازیهای گاها ترسناک این فیلم (زمانهایی که رویا به خرابه میرود) به باورپذیری هرچه بیشتر این فیلم کمک شایانی کرده و «خوابگاه دختران» را بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای ایرانی در ژانر ترسناک بدل کرده است.
2) نسل جادویی
«نسل جادویی» فیلمی فانتزی به کارگردانی ایرج کریمی محصول سال ۱۳۸۵ است. این فیلم به روابط انسانهای معاصر که دغدغهی عشق را دارند، میپردازد. این فیلم داستان تعداد جوان با قدرتهای جادویی خاص است که از روی اتفاق باهم آشنا میشوند و یک مهمانی را باهم ترتیب میدهند. باران کوثری در این فیلم نقش آویشن را ایفا میکند که میتواند ارتباط ذهنی قوی با حشرات به ویژه زنبورها داشته باشد. نگار جواهریان نیز در نقش فروغ قادر است اشیا را با نگاه کردن و از راه دور جابهجا کند. بازی این دو در کنار هم در «نسل جادویی» که وجه سوررئال و ماورایی دارد، بسیار باورپذیر شده؛ بهطوریکه نمیتوان فیلم را بدون این دو تصور کرد.
3) هیچ
«هیچ» فیلمی به کارگردانی عبدالرضا کاهانی محصول سال ۱۳۸۸ است. این فیلم داستان مردی را روایت میکند که به بیماری پرخوری مبتلا است و سرپرست یک خانوادهی پرجمعیت میشود. از نقطهقوت این فیلم میتوان به شخصیتپردازی دقیق فیلم، نوع وابستگی و روابط میان آنها اشاره کرد. باران کوثری در این فیلم نقش یکتا و نگار جواهریان نقش لیلا را ایفا میکند. هردوی این بازیگران کنار هم بازیهای ماندگاری را ایفا کردند. بهطورکلی همکاریهای مشترک باران کوثری و نگار جواهریان در تمام فیلمهای مشترکشان ماهعسل خوبی برایشان بههمراه داشته، بهویژه بازی آنها در فیلم «هیچ» در دو نقش متفاوت بسیار مورد توجه قرار گرفت.
پیمان معادی | نوید محمدزاده
این دو بازیگر در سالهای اخیر سه همکاری ماندگار باهم داشتند که نخستین همکاری آنها در فیلم «ابدویکروز» بود. همچنین آخرین همکاری آنها در فیلم «برادران لیلا» است که این فیلم به جشنوارهی کن ۲۰۲۲ نیز راه پیدا کرده است. در ادامه به معرفی مختصری از سه فیلم مشترک این دو میپردازیم.
1) ابد و یک روز![فیلم-ابد-و-یک-روز]()
«ابدویکروز» نخستین فیلم سینمایی بلند سعید روستایی بهعنوان کارگردان و محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم داستان خانوادهای را روایت میکند که درگیر مشکلات مختلفی همچون فقر، اعتیاد، بیکاری و … هستند. پیمان معادی در این فیلم نقش مرتضی، برادر بزرگ خانواده و نوید محمدزاده نقش محسن، برادر کوچک خانواده که در دام اعتیاد گرفتار است را ایفا میکنند.
مرتضی شخصیتی خودخواه و در عینحال مسئولیتپذیر دارد که مخاطب گاهی با او همدل میشود و گاهی از او متنفر است. در مقابل محسن باوجود اعتیادی که دارد اما حاضر نیست که خواهرش را بهخاطر پول به زور به خانهی بخت بفرستد؛ در واقع او مهربان و دلسوز خانوادهاش است. بهطورکلی بازی این دو در نقش دو برادری که بهطور مداوم با یکدیگر درگیری و کشومکش دارند، بدهبستانهای این دو و دیالوگهایی که میان آنها ردوبدل میشود سبب ایجاد سکانسهای جذابی در فیلم شده است.
2) متری شیش و نیم![فیلم-متری-شیش-و-نیم]()
«متری شیشونیم» دومین فیلم بلند سعید روستایی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم داستان چندتن از مامورین پلیس مبارزه با مواد مخدر را روایت میکند که به دنبال بزرگترین فروشندهی شیشهی تهران به نام ناصر خاکزاد هستند. پیمان معادی در این فیلم نقش صمد، سردستهی پلیسها و نوید محمدزاده نقش ناصر خاکزاد را ایفا میکنند. صمد شخصیتی بیرحم و بددهن دارد که برای رسیدن به هدفش (جواب درست گرفتن از متهمان) دست روی نقطهضعف آنها میگذارد. معادی نیز درک درستی از نقش صمد داشته و آن را به بهترین نحو ممکن ایفا کرده، بهطوریکه صمد در ذهن مخاطب بهعنوان یک پلیس واقعی حک شده است.
در مقابل ناصر خاکزاد نیز شخصیتی جسور و شجاع دارد که این شباهت شخصیت صمد و ناصر و کشومکش آنها باهم بر جذابیتهای این فیلم افزوده است. نوید محمدزاده نیز درک درستی از نقش ناصر خاکزاد داشته و آن را بسیار باورپذیر و بینقص ایفا کرده است. همچنین او با اینکه شخصیت منفی فیلم است ولی گاهی مخاطب با او احساس همدلی کرده و او را درک میکند که این امر نیز برگرفته شده از شخصیت ناصر و توانمندی بازیگر این نقش است. سکانسهای مشترک این دو از هیجانانگیزترین و باورپذیرترین بخشهای فیلم است.
3) برادران لیلا![برادران-لیلا]()
«برادران لیلا» آخرین ساختهی سعید روستایی تا به امروز و محصول سال ۱۴۰۰ است. معادی و محمدزاده برای سومینبار و در سومین تجربه با سعید روستایی، با یکدیگر همبازی شدهاند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «در ۴۰ سالگی، لیلا تمام زندگی خود را صرف مراقبت از والدین و چهار برادرش کرده است. خانوادهای که در شرایط تحریم ایران دائما در حال بحث و زیر فشار قرضهای متعدد هستند. در حالیکه برادران او بهسختی تلاش میکنند که خرج زندگی خود را دربیاورند، در این شرایط لیلا نقشهای میچیند…» بیش از این خلاصه فیلم، اطلاعات چندان دیگری از فیلم و کاراکترهایشان منتشر نشده اما میتوان پیشبینی کرد که «برادران لیلا» تجربهی ماندگار دیگری در کارنامهی هردو بازیگر باشد.
محمدرضا فروتن | حامد بهداد
این دو بازیگر در دههی ۸۰ با یکدیگر سه همکاری مشترک داشتند که در ادامه به معرفی مختصری از این سه فیلم میپردازیم.
1) حس پنهان![فیلم-حس-پنهان]()
«حس پنهان» فیلمی به کارگردانی مرتضی رزاق کریمی و محصول سال ۱۳۸۵ است. این فیلم داستان زن و شوهری به نام امیر و سیمین را روایت میکند که رابطهی خوبی با هم ندارند و در این بین امیر با دختری به نام ندا (نیوشا ضیغمی) آشنا میشود و به او دل میبندد. فروتن در این فیلم نقش امیر و حامد بهداد نقش بهرام، برادر ندا را ایفا میکند. بهرام تعادل روانی ندارد و این موضوع ریشه در گذشتهی او دارد که در اکتها و حالات او همچون بریدهبریده ادا کردن دیالوگها و … نمود پیدا کرده است. در مقابل امیر شخصیتی نسبتا نرمال دارد و سکانس میان او و بهرام از جذابترین سکانسهای فیلم است. نقطهمشترک بهرام و امیر در این فیلم آن بود که هردو شخصیتی خاکستری دارند و با هم تضادی ندارند.
2) محاکمه در خیابان![فیلم-محاکمه-در-خیابان]()
فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی محصول سال ۱۳۸۷ است. این فیلم داستان یک زوج جوان به نام امیر و مرجان را روایت میکند که مراسم عروسیشان بهدلیل خبری که حبیب، دوست امیر به او دربارهی ازدواج قبلی مرجان با مردی دیگر و داشتن بچه از آن مرد میدهد، به هم میخورد. بهداد در این فیلم نقش دوست داماد را بازی میکند و حضور او در سکانسی از فیلم یادآور فضای آشنای رفاقتهای سینمای کیمیایی است که او بهخوبی از عهدهی ایفای نقش برآمده است. فروتن نیز در نقش نکویی حضور درخشانی دارد و تصویری از قهرمان قدیمی در فیلمهای کیمیایی را ارائه میدهد. این دو در فیلم سکانس مشترکی با یکدیگر ندارند اما بهدلیل شخصیتپردازی دقیق و درست هردوی این بازیگرها، این فیلم یکی از موفقترین فیلمهای کارنامهی هنری هردو بازیگر به حساب میآید.
3) شبانه روز![شبانه-روز]()
«شبانهروز» فیلمی به کارگردانی امید بنکدار محصول سال ۱۳۸۷ است. این فیلم ترکیب ۴ داستان است که بهطور موازی روایت میشوند. فروتن نقش شهرام و بهداد نقش سیاوش را ایفا میکنند. در داستان دوم با شهرام روبهرو میشویم، او بازیگری است که نقش سلیمان را در زمان ناصرالدینشاه بازی میکند و در داستان سوم شاهد سیاوش کسرایی هستیم که دچار نقص عضو است و همسرش را به تازگی از دست داده است. همچنین او پیکر دختری بیهوش را در خیابان پیدا کرده و او را به خانهاش میبرد؛ نگهداری از آن دختر امید را دوباره به خانهی سیاوش برمیگرداند. این دو بازیگر در این فیلم باهم سکانس مشترکی ندارند.
رضا کیانیان | پرویز پرستویی
پرویز پرستویی و رضا کیانیان از جمله بازیگرانی هستند که تجربهی ایفای نقشهای متفاوت بسیاری را در کارنامه هنری خود دارند. اما بازی در فیلم «آژانس شیشهای» را میتوان نقطهعطف کارنامهی هنری هردو بازیگر دانست. در ادامه به معرفی مختصری از ۴ فیلم مشترک این دو بازیگر میپردازیم.
1) آژانس شیشهای![آژانس-شیشه-ای]()
«آژانس شیشهای» فیلمی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا محصول سال ۱۳۷۶ است. این فیلم داستان رزمندهی سابقی است که بعد از اتمام جنگ برای اینکه عباس، همرزم سابقش برای مداوا به لندن فرستاده شود، دست به گروگانگیری میزند و در این مسیر با مشکلات زیادی روبهرو میشود. پرویز پرستویی در این فیلم در نقش حاج کاظم، به ایفای نقش پرداخته بود؛ نقشی که بعد از چند کار کمدی، توانایی او را در نقشهای جدی و سخت نیز نشان میداد. رضا کیانیان نیز نقش سلحشور، مامور وزارت اطلاعات را ایفا میکند؛ فردی که مقابل حاج کاظم و عباس میایستد و خواهان دستگیری آنهاست. سکانس مواجههی حاج کاظم و سلحشور از بهترین و بهیادماندنیترین سکانسهای فیلم است؛ دیالوگهای ردوبدل شده میان آن دو و تقابل نگاه و بازی درخشان هر دو بازیگر، سکانسی ماندگار را رقم زده است.
2) روبان قرمز![فیلم روبان قرمز]()
«روبان قرمز» فیلمی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال ۱۳۷۷ است. این فیلم داستان زن جوان جنگزدهای به نام محبوبه (آزیتا حاجیان) را روایت میکند که بعد از اتمام جنگ تصمیم میگیرد تا به مزرعهی ویرانشدهاش در جنوب بازگردد اما داوود مامور خشن خنثیسازی مینهای زمان جنگ، مانع ورود محبوبه به خانهاش میشود. پرویز پرستویی در این فیلم نقش داوود و رضا کیانیان نقش مردی افغان به نام جمعه را ایفا میکنند.
جمعه و داوود در این فیلم هردو به محبوبه علاقهمند میشوند و یکی از متفاوتترین بازیهای خود را در این فیلم ارائه میدهند. هردو شخصیتی کاملا متضاد با هم دارند؛ چراکه جمعه شخصیتی ترسو دارد و مدام در حال فرار است (در طول فیلم نیز متوجه میشویم که او بهخاطر اینکه در جنگ زنش را از دست داده به ایران میآید). در مقابل داوود اعتقاد دارد که باید تا آخرین نفس جنگید. تضاد این دو نقش در این فیلم موجب شده تا سکانسهای مشترک این دو همواره در ذهن مخاطب بهیادماندنی بماند.
3) پاداش سکوت![فیلم-پاداش-سکوت]()
«پاداش سکوت» فیلمی به کارگردانی مازیار میری محصول سال ۱۳۸۵ است. این فیلم داستان اکبر منافی (با بازی پرویز پرستویی) یک رزمندهی قدیمی است که برخلاف دیگر رزمندهها مقام و جایگاهی ندارد و از راه فروش بلیت اتوبوس امرار معاش میکند. او روزی ادعا میکند که قاتل همرزم قدیمیاش یحیی است و برای اینکه واقعا به یاد بیاورد که قاتل یحیی است یا خیر، سراغ همرزمهای قدیمیاش میرود. رضا کیانیان در این فیلم نقش احمد ایروانی، فرماندهی گردانی را ایفا میکند که حال در آسایشگاه بستری است. سکانس مشترک اکبر با فرمانده احمد ایروانی یکی از بهترین و تاثیرگذارترین سکانسهای این فیلم است که بهخاطر بازی درخشان این دو بازیگر همواره در ذهنها ماندگار مانده است.