نقدی بر فیلم «تومان» | در جستجوی پراید

اکثر فیلم‌های سینمای ایران خط داستانی ساده‌ای دارند که به راحتی می‌توان آنها را در کمتر از یک دقیقه تعریف کرد. مهمترین ویژگی فیلم تومان این است که برای تعریف کردن داستانش نیاز به زمان بیشتری دارید. با اینکه شخصیت‌ها زیاد نیستند و خبری هم از خطوط داستانی درهم‌تنیده نیست، نمی‌توان داستان تومان را به سادگی بازگو کرد. چرا که تومان بیشتر از آنکه در پی تعریف کردن داستانِ سَرراستی بر مبنایِ روابطی علی و معلولی باشد، فیلم حال‌وهوا و شخصیت است. نه اینکه داستانی وجود نداشته باشد، اولویت فیلم انتقال اتمسفری است که چنین داستانی تنها در آن شکل می‌گیرد و امکان بازگو شدن دارد.

یک آدم مفلوک را در نظر بگیرد که از دارِ دنیا هیچ چیز ندارد جز حقارت و بدبختی. داوود(با بازیِ میرسعید مولویان) پسر آس و پاسی است که در گنبد کاووس زندگی می‌کند. با همه جوانی خیلی وقت است که فهمیده از راه کارسخت و تن دادن به مشقت زندگی تا آخر عمر در همین وضعیت باقی خواهد ماند. پس به شرط‌بندی روی آورده. شرط‌بندی‌های کوچکی به اندازه‌ی جیبش. هدفش در زندگی این است که آنقدر پول جمع کند که بتواند پراید بخرد؛ چون فکر می‌کند با داشتن پراید می‌تواند با دوست دخترش، آیلین(با بازیِ پردیس احمدیه) خلوت کند. اما همین پراید هم برای او آرزوی دور از دسترسی است تا اینکه به شکل اتفاقی متوجه می‌شود در پُر کردن برگه‌هایِ شرط‌بندی تبحر پیدا کرده. حاصل این مهارتِ تازه و دل بستن به بخت و اقبال، پرایدی است که بالاخره با پولی که داوود و دوستانش با شرط‌بندی به دست آورده‌اند خریداری می‌شود. و این تازه اول داستان است.

تومانتومان با توجه به روحیات و مراحل زندگی شخصیت اصلی‌اش، فیلم را به چهار فصلِ بهار، تابستان، پاییز و زمستان تقسیم بندی کرده. این تقسیم‌بندی با استفاده از نقش‌های زیبایی که روی تصویر ظاهر می‌شوند به اطلاع بیننده می‌رسد. همان طور که میزان دارایی داوود پس از بُردن در هر شرط‌بندی روی تصویر حک می‌شود. هر یک از این فصل‌ها در بردارنده‌ی اتفاقات و موقعیت‌هایی هستند که به سادگی می‌توان به ویژگی‌هایی آن فصل نسبت دارد. مثلاً بهار فصل زایش و شکوفایی‌ست و پاییز غم و فقدان. فصل‌بندی کردن فیلم به این شکل شاید بیش از حد متظاهرانه و افشاگر به نظر برسد اما در واقع راهنمایِ کارگشایی است که فیلم به بیننده کرده تا در پیچ و تاب حوادث و سرعت وقایع موضوع اصلی را فراموش نکند. موضوع اصلی چیست؟ هیولایی که در حال رشد کردن در داوود است. یا مدت‌ها در او وجود داشته و حالا فرصت بروز پیدا کرده.

خرید بلیتتومان با سرعتِ گرگ وال استریت به پیش می‌رود و ریتم تند دو فصل ابتدایی اجازه‌ی نفس کشیدن به بیننده نمی‌دهد. به خصوص وقتی کار به شرط‌بندی روی مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۸ می‌رسد. ما به عنوان بیننده می‌دانیم که بازی‌های ایران چه نتیجه‌ای دارند و مثلاً تونس در دقایق آخر بازی با گل‌به‌خودی به ایران می‌بازد، ولی شخصیت‌های فیلم که نمی‌دانند. آنها به داوود اعتماد می‌کنند و داوود به ندای درونش. اینگونه است که داوودِ یک لاقبا ظرف چند ماه میلیادر می‌شود. حالا دیگر کسی جلودارِ هیولایِ داوود نیست. هیولایی که هر روز او را پولدارتر و تنهاتر می‌کند اما قرار نیست با متر و معیار سینمای محتوازده‌ی ایران سرکوب شود. داوود روحش را به شیطان فروخته و پای عواقبش هم ایستاده. چنین آدمی از چیزی نمی‌ترسد. به همین دلیل تومان از میانه به مسیری می‌رود که انتظارش را ندارید؛ تا داستان آدمی را تعریف کند که دیگر به پراید راضی نیست. چرا که فهمیده «پراید»(Pride به معنای غرور) متعلق به طبقه‌ای است که او دیگر نمی‌خواهد بخشی از آن باشد.

تومانشخصیت‌های تنها، عصبی و بی‌قرار، موقعیت‌های داستانی ملتهب و پُر سر و صدا و جغرافیایی که این آدم‌ها و دغدغه‌های‌شان را در خود بلعیده، از تومان فیلمی ساخته که بیننده‌اش را کنجکاوِ سرانجام شخصیت‌ها نگه می‌دارد. بازیِ میرسعید مولویان شگفت انگیز و خیره کننده است. علاوه بر تغییر ظاهر در هر فصل، صدایِ داوود نیز فصل به فصل تغییر می‌کنند. دقت کنید که داوود در حال تحول و پالایش نیست، در حال پوست انداختن و تبدیل شدن به آدمی دیگر است. مولویان این تغییر شخصیت را با استفاده از تغییر نگاه و کرختیِ اندامش به تصویر کشیده است.
بعد از فیلم ساکنِ سوگ و فیلم سنگین بهمن، تومان سومین فیلمِ بلند مرتضی فرشباف است که خوشبختانه هیچ نشانی از دو فیلم قبلی در خود ندارد. تومان بر خلاف دو فیلم قبلی، بی علاقه به ایستایی و تعمق، سر باز ایستادن ندارد و دیوانه‌وار به پیش می‌رود. مثل راننده‌ای که می‌داند در حال سقوط از دره است اما باز هم پای‌اش را روی گاز فشار می‌دهد. شاید به همین دلیل است که در زیباترین صحنه‌ی فیلم داوود بر سر دوستش فریاد می‌زند: « pauseنکن».

ممکن است شما دوست داشته باشید
3 نظرات
  1. پریسا می گوید

    فیلم تومان واقعا فیلیمی هستش که ارزش یکبار دیدن رو داشته باشه

  2. علی می گوید

    سلام
    ممنون از مطلبتون در مورد فیلم تومان، با توجه به مطالبی که گفتید من هنوز متوجه نشدم که این فیلم چقدر ارزش دیدن دارد؟ برای کدام مخاطبان سینما میتواند جذاب و برای چه کسانی دوست نداشتنی باشد؟

    1. عاطفه ملکی می گوید

      با سلام و تشکر از پیامی که برای ما ارسال کردید.
      اساسا دیدن فیلم در سینما امتیازاتی دارد که در شبکه‌های خانگی یا در منزل این مزایا حاصل نشود به خصوصی فیلمی مانند تومان که بهره‌مند از موسیقی و تصاویری است که می‌بایست در سینما دیده شود تا لذت آن حاصل شود. در مورد سوال دیگر شما، همان‌طور که در متن بالا نیز اشاره شد مخاطبین این سینما اغلب کسانی هستند که از دیدن فیلمی متفاوت با روایتی و بیانی متفاوت لذت می‌برند. این فیلم داستان‌گویی به سبک کلاسیک و معمول را ندارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.