۲۱ فیلم‌ برتر سینمای اجتماعی ایران

نویسنده : ملیکا هلالی

اواخر دهه‌ی ۸۰ و اوایل دهه‌ی ۹۰ بود که سینمای ایران کم‌کم و به طور جدی به سمت ساخته شدن فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی مانند فقر، اعتیاد، خیانت، خشونت، مهاجرت، مشکلات زنان و طبقه‌ی متوسط جامعه رفت. استقبال از این فیلم‌ها در گیشه و موفقیت در جشنواره‌های داخلی و خارجی باعث شد نسل جدید فیلم‌سازان سینما به طور جدی به سراغ چنین سوژه‌هایی بروند و با تاثیر از آثار کارگردان‌های موفق از جمله اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، فریدون جیرانی و … فیلم‌هایی با محوریت داستانی آسیب‌ها و معظلات جامعه بسازند.

آگاهی‌بخشی، تصویرسازی واقعیت موجود و بیان مشکلات نسل جوان از مهم‌ترین اهداف ساخت این فیلم‌ها است. با اینکه مفهومی به نام فیلم ژانر اجتماعی در سینما تاکنون به‌طور رسمی معرفی نشده است، اما تولیدات انبوه آثاری با این موضوعات باعث شد تا شبه‌ژانری به این نام در سینمای ایران و در میان مردم و علاقه‌مندان آن به‌وجود بیاید. در واقع این دسته از فیلم‌های اجتماعی، زیر مجموعه‌ی ژانرهای اصلی به حساب می‌آیند. در ادامه برخی از بهترین فیلم های اجتماعی سینما را مرور می‌کنیم.

 

الی

درباره‌ی الی … 

نام کارگردان: اصغر فرهادی

سال ساخت: ۱۳۸۷

چهارمین فیلم اصغر فرهادی علاوه بر موفقیت‌های چشم‌گیر آن در جشنواره‌ی فیلم فجر، جشنواره‌های جهانی، میان منتقدان سینما و مردم، آغازگر جریانی در فیلم‌سازی سینمای ایران بود که به تبع آن‌ تا مدت‌ها بعد و حتی تا امروز در پایان دهه‌ی نود سینما، ردِ پایش را در فیلم‌های کارگردان‌های دیگر می‌توانیم بینیم. فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی و ساده که به‌یکباره طی یک اتفاقی، جریان قصه به کلی تغییر می‌کند.

«درباره‌ی الی …» درباره‌ی چند دوست و هم‌کلاسی دانشکده‌ی حقوق است که برای آخر هفته به شمال کشور می‌روند. در این سفر احمد (شهاب حسینی) قصد دارد با اِلی (ترانه علی‌دوستی) آشنا شود. عامل این آشنایی هم سپیده (گلشیفته فراهانی) دوست قدیمی احمد و مادر یکی از بچه‌های مهدکودک اِلی است. پس از یک روز اِلی ناگهان گم می‌شود و این سفر تفریحی به سفری برای کشف نشانه‌ای از زنده بودن او و یا جنازه‌ش تبدیل می‌شود. اتفاقاتی که حین این ماجراها می‌افتد و حدس و گمان‌ها و قضاوت‌های شخصیت‌های دیگر فیلم درمورد اِلی مخاطب را به نوعی در مقام قاضی قرار می‌دهد و او را وارد همان ویلای ساحلی می‌کند.

بیننده می‌تواند هم یکی از این شخصیت‌ها باشد و هم نباشد. این فیلم با پایان تاثیرگذار خود، مخاطب را به فکر کردن به سرانجام تمام شخصیت‌ها و اِلی وا می‌دارد و همین موضوع باعث شد «درباره‌ی اِلی …» به اثری ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل شود.

 

من ترانه ۱۵ سال دارم

من ترانه پانزده سال دارم

نام کارگردان: رسول صدرعاملی

سال ساخت: ۱۳۸۱

رسول صدرعاملی در مصاحبه‌ای عنوان  کرد طی گزارش‌هایی که درمورد بچه‌های بدون شناسنامه در آن زمان در روزنامه‌ها می‌خوانده، تصمیم گرفته این فیلم را بسازد. ترانه (ترانه علی‌دوستی) پس از آنکه با امیرحسین (میلاد صدرعاملی) آشنا می‌شود، هردو تصمیم می‌گیرند که به‌زودی باهم ازدواج کنند و تنها صیغه‌ی محرمیت میان خود می‌خوانند. بعد از مدتی ترانه متوجه می‌شود که امیرحسین با دخترهای دیگری هم در ارتباط است. او تصمیم به جدایی می گیرد، امیرحسین به آلمان می‌رود ولی پس از مدتی ترانه می‌فهمد که باردار است.

ساخت چنین قصه‌ای در آن زمان، سوژه‌ای ملتهب و جسورانه محسوب می‌شد. دختری تنها در سن نوجوانی که باردار شده و سر کلاس دبیرستان متوجه می‌شود که بچه‌اش در شکمش تکان می‌خورد. ترانه علی‌دوستی در اولین تجربه‌ی بازیگری خود، با چهره‌ای کاملا در سن و سال این نقش، علاوه بر جان دادن صحیح به شخصیت ترانه پرنیان، قدرت این دختر را تا انتها که به تنهایی می‌خواهد بچه‌اش را نگه دارد را به رخ تماشگر می‌کشاند. بازیگری که با نام اصلی خود، بهترین شروع را در این عرصه داشت.

 

نفس عمیق

نفس عمیق

نام  کارگردان: پرویز شهبازی 

سال ساخت: ۱۳۸۲

اوایل دهه‌ی ۸۰ پرویز شهبازی با ساخت فیلم «نفس عمیق» که داستان آن و سه شخصیت اصلی‌اش از فیلم‌های سینمای ایران آن زمان به‌نوعی جلوتر بودند، به یکی از جریان‌سازترین کارگردان‌های آن دوران تبدیل شد. او قصه‌ای را روایت که دو پسر به نام منصور (منصور شهبازی) و کامران (سعید امینی) عاصی و خسته از مشکلات خود و جامعه، شب‌ها در خیابان‌های تهران می‌گردند و در این میان با ماشینی که به سرقت برده بودند، منصور یک شب آیدا (مریم پالیزبان) را در خیابان سوار می‌کند. آیدا که شخصیتی پرشور و متفاوت دارد، منصور را شیفته‌ی خود می‌کند اما در این بین کامران روزبه‌روز افسرده‌تر و بیگانه‌تر با اطرافیانش می‌شود و منصور را می‌ترساند. صحنه‌ی شروع و پایان فیلم، اغلب دیالوگ‌هایی که میان منصور، آیدا و کامران رد و بدل می‌شود و نوع نگاه جوانان آن دهه به زندگی، نفس عمیق را به اثری مهم در میان فیلم‌های سینمای اجتماعی ایران بدل کرد.

 

زیر پوست شهر

زیر پوست شهر 

نام کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد

سال ساخت:  ۱۳۷۹

مهم‌ترین فیلم رخشان بنی‌اعتماد در طبقه‌بندی فیلم‌های اجتماعی سینمای ایران و کارنامه‌ی او، شاید همین فیلم «زیر پوست شهر» باشد. بنی‌اعتماد در اواخر دهه‌ی ۷۰ قصه‌ی زنی به‌نام طوبی (گلاب آدینه) را روایت کرد که با کارگری و وضعیت اقتصادی نا به‌سامان، چهار فرزند خود را به همراه شوهرش (محسن قاضی مرادی) سرپرستی می‌کند. عباس (محمدرضا فروتن) رویای سفر به ژاپن دارد، علی (ابراهیم شیبانی) در فعالیت‌های انتخاباتی مشغول است، محبوبه (باران کوثری) دختر نوجوان خانه ‌است و حمیده (حمیرا ریاضی) با مشکلات زندگی زناشویی خود دست و پنجه نرم می‌کند.

طوبی که به هر دری می‌زند تا از رگبار مصیبت‌هایی که گرفتار شده‌اند نجات پیدا کنند، هرروز با حادثه‌ای جدیدتر از سوی اعضای خانواده‌اش مواجه می‌شود. طوبی زنی است که به تنهایی بار سنگین مشکلات را به دوش می‌کشد و هرچه می‌گذرد خسته‌تر و بی‌جان‌تر می‌شود. طوبی نماینده‌ی زن‌ها و انسان‌هایی است که دست‌شان به جایی بند نیست و تنها امید به بهبودی آینده‌ی جامعه می‌تواند نجات‌شان دهند.

 

شکاف

شکاف

نام کارگردان: کیارش اسدی‌زاده 

سال ساخت: ۱۳۹۳

سارا (هانیه توسلی) و پیمان (بابک حمیدیان) قصد دارند که بچه‌دار شوند اما مشکلاتی که برای بارداری سارا پیش آمده و همچنین داستان طلاق نزدیک‌ترین دوستانشان فرهاد (پارسا پیروزفر) و نسیم (سحر دولتشاهی) با یک پسر بچه آن‌ها را دچار تردید می‌کند. شکاف از آن فیلم‌های کمتر دیده شده در سینمای اجتماعی ایران و ژانر درام است. تردیدهای این دو زوج خوشبخت و اتفاقی که برای پسر بچه می‌افتد، زندگی هردو خانواده را به چالش‌های اساسی می‌کشد. فیلم «شکاف» مانند دیگر آثار دهه‌ی نود تحت تاثیر فیلم‌های فرهادی است. فیلمی که با اتفاقی ناگهانی سیر داستان را تغییر می‌دهد تا به یک تصمیم نهایی منجر شود.

 

لانتوری

لانتوری

نام کارگردان: رضا درمیشیان

سال ساخت: ۱۳۹۴

رضا درمیشیان در ادامه‌ی دغدغه‌های اجتماعی خود که از فیلم اول او یعنی «بغض» آغاز شده بود، در این فیلم سوژه‌ی ملتهب اسیدپاشی به زنان را انتخاب کرد و با جمع‌آوری بازیگران مطرح بسیاری، دومین فیلم خود را به‌نام لانتوری ساخت. داستان درباره‌ی پاشا (نوید محمدزاده) است که باندی خلاف‌کار به نام لانتوری را با اعضایی عصیان‌گر و بریده از اجتماع اداره می‌کند. او دیوانه‌وار عاشق روزنامه‌نگاری به نام مریم (مریم پالیزبان) می‌شود و زمانی جواب رد از او می‌شنود تصمیم می‌گیرد به صورت او اسید بپاشد.

درمیشیان با سبک خاص کارگردانی خود و مصاحبه‌هایی که حین روایت اصلی از زبان جامعه‌شناسان، وکیل، قاضی، دوست و پلیس در رابطه با پرونده‌ی مریم و پاشا در فیلم پخش می‌کند، می‌خواهد مرز میان داستان و مستند را در این فیلم از بین ببرد. گویی مخاطب فیلمی را تماشا می‌کند که مستندگونه است اما با بازیگرانی حرفه‌ای و مطرح فیلم‌برداری شده است.

 

زندان زنان

زندان زنان 

نام کارگردان: منیژه حکمت 

سال ساخت: ۱۳۷۹

منیژه حمکت بهترین فیلم خود را در اواخر دهه‌ی هفتاد و با مضمونی که تابه حال به آن نپرداخته بودند ساخت. زندان زنان داستان زنی به نام میترا (رویا نونهالی) را روایت می‌کند که به جرم کشتن ناپدری خود به زندان افتاده و به دلیل هرج‌ و مرج و اعتراض زندانیان به وضعیت موجود، آن‌ها به تدریج با قوانین سخت‌گیرانه‌ای از طرف خانم طاهری (رویا تیموریان) رئیس جدید زندان، مواجه می‌شوند. میترا هرچه می‌گذرد به پناه اصلی و گویی مادر این زنان تبدیل شده و در هر موقعیت پشتیبان و همراه آن‌هاست. جدالی که تا مدت‌ها میان او و خانم طاهری ادامه پیدا می‌کند و وقتی یک دهه از زندانی شدن میترا می‌گذرد دیگر این دو رابطه‌ای دوستانه با هم دارند و به هم در موقعیت‌های خطرناک زندان کمک می‌کنند.

زندان زنان از مهم‌ترین فیلم‌های اجتماعی و زنانه‌ی سینمای ایران است. فیلمی که با نگاهی متفاوت به داخل بندهای زندانی می‌رود که تا به حال ندیده‌ایم و داستان زن‌هایی را می‌گوید که از هرکدام به تنهایی می‌توان یک فیلم نود دقیقه‌ای ساخت.

 

چهارشنبه سوریچهارشنبه سوری

نام کارگردان: اصغر فرهادی

سال ساخت: ۱۳۸۴

فیلم سینمایی چهارشنبه سوری، سومین اثر از ساخته‌های اصغر فرهادی است که آن را یکی از مهم‌ترین فیلم‌های درام و اجتماعی سینمای ایران می‌دانند. چهارشنبه سوری داستان زندگی از هم‌ پاچیده‌ی مژده (هدیه تهرانی) و مرتضی (حمید فرخ‌نژاد) است. مژده که مدتی‌ است به رفتارهای همسرش شک کرده با کمک روح‌انگیز (ترانه علی‌دوستی) می‌خواهد مطمئن شود که آیا او با همسایه روبرویی‌شان سیمین (پانته‌آ بهرام)، در ارتباط است یا نه.

فیلم درباره‌ی خیانت، شک و دروغ است؛ همان موضوعات مهمی که در اغلب فیلم‌های فرهادی می‌توان رگه‌هایی از آن را پیدا کرد. چهارشنبه سوری در یک روز روایت می‌شود. روز شلوغ و پرآشوبی که از کوچه‌های شهر صداهایی بلند و ترسناکی همچون صداهای خانه‌ی مژده و مرتضی می‌آید. فیلم با ورود روح‌انگیز که خودش در آستانه‌ی ازدواج است، به این خانه آغاز و با رفتن او به پایان می‌رسد. در واقع روح‌انگیز ناظر و یکی از بازیکنان این بازیِ پیچیده است و ما نیز به عنوان بیننده از نگاهِ او ماجرا دنبال می‌کنیم. پایان چهارشنبه سوری با آغاز جدایی نادر از سیمین گره خورده و به همین دلیل است که بسیاری از منتقدین این فیلم را پیش‌زمینه‌ی فیلم‌های مهم بعدی فرهادی می‌دانند.

خون بازیخون بازی

نام کارگردان: رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب

سال ساخت: ۱۳۸۵

خون بازی، داستان سارا (باران کوثری) را روایت می‌کند که می‌خواهد اعتیاد خود را پیش از آمدن نامزدش آرش (بهرام رادان) به ایران ترک کند. سیما (بیتا فرهی) مادر او در این مسیر تلاش می‌کند تا به او کمک کند و سارا را به کمپ ترک اعتیاد در شمال کشور ببرد. فیلم داستان این مادر و دختر و عذابی است که هر دو در این راه متحمل شده‌اند است. بیتا فرهی با بازی درخشان خود، نقش مادری را ایفا می‌کند که نظیرش را در سینمای ایران به ندرت دیده‌ایم.

فیلم سینمایی خون بازی اتفاق مهمی در زمینه‌ی فیلم‌هایی با موضوعات اعتیاد زنان به حساب می‌آید. در میان قاب‌های سیاه و سفید فیلم، وضعیت وحشتناک و دردناکی که سارا در آن گرفتار شده به درستی به نمایش در می‌آید. مهم‌ترین ویژگی خون بازی شاید این باشد که مخاطب تا انتها همراه با داستان پیش می‌رود تا ببیند چه سرنوشتی در انتظار سارا و مادر اوست. سرنوشت سارایی که سال‌ها بعد بنی‌اعتماد در فیلم «قصه‌ها» بار دیگر به سراغش می‌رود.

مرهممرهم

نام کارگردان: علیرضا داودنژاد

سال ساخت: ۱۳۸۹

فیلم سینمایی مرهم شروع دوباره‌ای در سینمای اجتماعی برای علیرضا داود نژاد به حساب می‌آید. داستان درباره‌ی مریم (طناز طباطبایی) معتاد به شیشه است که به شمال ایران فرار کرده و مادربزرگش اشرف السادات (کبری حسن‌زاده) به دنبال اوست تا او را پیدا کند. فیلم روایتی داستانی و مستند گونه دارد.

بازی طناز طباطبایی و همچنین تقابل دو نسل جوان و سالمند از مهم‌ترین نقاط عطف فیلم به شمار می‌رود. علیرضا داودنژاد با بهره‌ بردن از بازیگرانی که جزئی از خانواده‌اش هستند و همچنین ارتباط چشمگیری که میان این شخصیت‌ها وجود دارد، توانسته تا حد زیادی قصه‌ی مریم را به واقعیت نزدیکتر کند. مرهم از آن دسته فیلم‌های خوش‌ساخت و مهمی است که با نگاهی تازه و بی‌پرده به مسئله‌ی اعتیاد زنان در جامعه و دلایل آن می‌پردازد.

هیس دخترها فریاد نمی زنندهیس! دخترها فریاد نمی‌زنند

نام کارگردان: پوران درخشنده

سال ساخت:۱۳۹۱

هیس دخترها فریاد نمی‌زنند، یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های درام و اجتماعی سینمای ایران است. پوران درخشنده در ادامه‌ی دغدغه‌های اجتماعی مربوط به کودکان و نوجوانان که در فیلم‌های قبلی خود داشت، این بار در این فیلم به سراغ سوژه‌ی ملتهب آزار و تجاوز جنسی به کودکان رفت و با استقبال فراوانی از سوی مردم و دیگر اهالی سینما مواجه شد. فیلم هیس دخترها فریاد نمی‌زنند، درباره‌ی دختری به‌نام شیرین (طناز طباطبایی) است که در آستانه‌ی ازدواج با مردی روبرو می‌شود که او را در کودکی مورد آزار جنسی قرار داده بود.

تقابل این دو نفر و همچنین اتفاقاتی که گریبان شیرین را می‌گیرد، سر آغاز بررسی پرونده‌ی این متجاوز است تا قربانیان دیگر را شناسایی کنند. پوران درخشنده ایده‌ی این فیلم را از داستان واقعی فردی که مورد اعتماد یک خانواده بوده و دخترشان را به مدت یک سال در راه بردن به مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می‌داده‌، گرفته است. توجه به موضوع مطرح شده در این فیلم تا حدی بود که درخشنده تصمیم دارد قسمت دوم آن را با نام «هیس پسرها فریاد نمی‌زنند» بسازد.

مغزهای کوچک زنگ زدهمغزهای کوچک زنگ‌زده‌

نام کارگردان: هومن سیدی

سال ساخت: ۱۳۹۶

فیلم سینمایی مغزهای کوچک زنگ‌زده، پنجمین ساخته‌ی هومن سیدی در مقام کارگردانی است. او با این فیلم که نویسندگی، تدوین و کارگردانی آن را بر عهده داشت توانست در ادامه‌ی موج فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی، بار دیگر توجه اغلب مردم در گیشه و همچنین منتقدین را به خود جلب کند. فیلم درباره‌ی خانواده‌ای است که در یکی از مناطق حاشیه شهر زندگی می‌کنند و شکور (فرهاد اصلانی) به همراه شاهین (نوید محمدزاده) برادر کوچکترش در کار قاچاق مواد مخدر هستند.

مشکلاتی که برای دختر این خانواده شهره (مرجان اتفاقیان) به‌وجود می‌آید، زمینه‌ساز وقوع اتفاقات هولناکی می‌شود. فیلم با در نظر گرفتن دو سوژه‌ی مهم یعنی خشونت و مواد مخدر، دیگر معضلات جامعه از جمله فقر، بزهکاری و زن‌کشی را در فضایی تلخ، اکشن و جنایی به تصویر می‌کشد و نقدی بر این نگاه‌های متعصب نسبت به زنان دارد. مغزهای کوچک زنگ‌زده در جشنواره فیلم فجر توانست نامزد ۱۱ جایزه و برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه برای هومن سیدی شود.

متری شیش و نیممتری شش‌ونیم

نام کارگردان سعید روستایی

سال ساخت: ۱۳۹۷

فیلم سینمایی متری شش‌ونیم، دومین ساخته‌ی سعید روستایی کارگردان جوان و موفق سینمای ایران است. او پس از سه سال وقفه در فیلم‌سازی به سراغ سوژه‌ی تکان‌دهنده مواد مخدر و سردسته‌های توزیع آن در کشور رفت. فیلمی که از همان زمان اکران در جشنواره با حاشیه‌های بسیاری مواجه شد و توانست هم نظر منتقدان را به خود جلب کند و هم در گیشه موفق باشد.

داستان درباره‌ی دستگیری یکی از بزرگترین قاچاقچیان شیشه به نام ناصر خاک‌زاد (نوید محمدزاده) توسط صمد (پیمان معادی) مأمور سازمان مبارزه با مواد مخدر است. فیلم در نیمه‌ی نخست‌اش با ساختاری هیجان‌انگیز، گیرا و حساب شده داستانِ چگونگی پیدا شدن ناصر خاک‌زاد را به تصویر می‌کشد. در واقع متری شش‌ونیم از دو منظر روایت می‌شود؛ یکی تصویرسازی از ناصر خاک‌زاد توسط افراد درگیر با پرونده او و دیگری نمایش شخصیت اصلی‌اش و ماجراهایی که پس از دستگیری‌اش به‌وجود می‌آید. از نقاط قوت متری شش‌نیم می‌توان به بازی‌های تاثیرگذار تمام بازیگران، دیالوگ نویسی و همچنین لحن تند، صریح و جدید فیلم که در فیلم‌های پلیسی سینمای ایران بی‌سابقه بود اشاره کرد.

شنای پروانهشنای پروانه

نام کارگردان: محمد کارت

سال ساخت: ۱۳۹۸

شنای پروانه، ساخته‌ی نخست محمد کارت است. او پس از سال‌ها فعالیت در سینمای مستند و فیلم کوتاه «بچه‌خوار» اولین فیلم داستانی خود را بر اساس یک شخصیت واقعی ساخت و توانست نامزدی و جوایز مهمی را در جشنواره سی‌وهشتم فیلم فجر کسب کند. داستان درباره‌ی فیلمی از پروانه (طناز طباطبایی) همسر هاشم (امیر آقایی) است که در فضای مجازی پخش شده است و به همین دلیل هاشم و حجت (جواد عزتی) برادر او قصد دارند فردی که این فیلم را پخش کرده پیدا کنند.

فیلم به نوعی «ابدویک روز» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده‌» به مخاطب یادآوری می‌کند با این تفاوت که رگه‌هایی از فیلم‌های سینمایی مستند کارگردان را هم می‌توان در آن دید. مهم‌ترین ویژگی فیلم سینمایی شنای پروانه این است که از دل داستانی، داستانی دیگر به‌وجود می‌آید و کارگردان سعی می‌کند با قرار دادن شخصیت‌ها مختلف و حساسیت موضوع از دیدگاه این قشر از جامعه، تبعات پیگیری آن را به نمایش دربیاورد. فیلم با بهره‌ گرفتن از یک تیم بازیگری خوب، مهم‌ترین آن‌ها جواد عزتی و همچنین فضاسازی گنگستری از آدم‌هایی که در آن محل زندگی می‌کنند، توانسته به اثری قابل توجه در سینمای اجتماعی ایران تبدیل شود.

جدایی نادر از سیمینجدایی نادر از سیمین 

کارگردان: اصغر فرهادی

سال ساخت: ۱۳۸۹

به زعم بسیاری از منتقدان و اهالی سینما، جریان‌سازترین و مهم‌ترین فیلم سینمای اجتماعی ایران جدایی نادر از سیمین است. فیلمی که با موفقیت چشمگیری در ایران و جهان مواجه شد و توانست نخستین جایزه‌ی اسکار و گلدن گلوب را برای سینمای ایران تصاحب کند. جدایی نادر از سیمین کامل‌ترین نسخه از فیلم‌های اصغر فرهادی با محوریت دروغ، مشکلات، دغدغه‌ها و چالش‌های طبقه‌ی متوسط جامعه و روابط میان آدم‌هاست.

سیمین (لیلا حاتمی) و نادر (پیمان معادی) قصد داشتند به همراه دخترشان ترمه (سارینا فرهادی) مهاجرت کنند، اما نادر به دلیل بیماری پدرش از این تصمیم منصرف می‌شود و سیمین از دادگاه تقاضای طلاق می‌کند. جدایی نادر از سیمین، فیلمی‎ست درباره‏‎‌ی نگفتنِ همه‏‎‌‌ی حقیقت وقتی قرار است به ضررمان تمام شود. آدم‌هایی که سرنوشت‌شان در محدوده‌ی زمانی فیلم خلاصه نمی‌شود و با رسیدن به تیتراژ قرار نیست پرونده‌ی زندگی آن‌ها را ذهن‌مان ببندیم. آن‌هایی که مانند نادر برای تبرئه شدن و حجت (شهاب حسینی) به‌خاطر سروسامان گرفتن زندگی‌اش مجبور می‌شوند دروغ بگویند. دروغ‌های به ظاهر کوچکی که فاجعه‌‎های غیرقابل جبران را رقم می‌زنند و اعتماد را از دلِ زندگی مشترک از بین می‌برند.

بوتیکبوتیک 

کارگردان: حمید نعمت اله

سال ساخت: ۱۳۸۲

ورود حمید نعمت اله به سینمای ایران با فیلم بوتیک نوید حضور کارگردانی را داد که به سینما نگاهی جدی و متفاوت دارد. داستان فیلم درباره‌ی جهانگیر (محمدرضا گلزار) طراح ویترین بوتیک است که دیدارش با یکی از مشتریان آنجا یعنی اِتی (گلشیفته فراهانی) او را وارد ماجراهایی پیچیده‌ای می‌کند.

بوتیک از نخستین فیلم‌هایی بود که به موضوع فرار دختران جوان از ایران به دلیل فقر پرداخت. لحن سرد، تلخ و روایت تاثیرگذار فیلم از داستان جوانانی که گرفتار اعتیاد و مشکلات مالی شده‌اند باعث شد منتقدان آن را در میان برترین فیلم های اجتماعی سینمای ایران قرار دهند. دیدار اِتی با شاپوری (رضا رویگری) صاحب بوتیک و دیالوگ‌های جذابی که بین آن‌ها رد و بدل می‌شود را می‌توان از بهترین سکانس‌های تاریخ سینمای ایران تلقی کرد. گره‌ خوردن قصه‌ی شخصیت‌ها، نشانه‌گذاری، جزئیات و همچنین بازی کنترل شده‌ی مجموعه‌ی بازیگران بیننده را ترغیب می‌کند که تا انتها با فیلم همراه شود.

ابد و یک‌روز

کارگردان: سعید روستایی

سال ساخت: ۱۳۹۴

از همان زمانی که این فیلم در جشنواره‌ی فیلم فجر اکران شد و جوایز متعددی گرفت، اغلب منتقدان و اهالی رسانه از آن به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران یاد کردند. ابد و یک‌روز درباره‌ی خانواده‌ایست که در حین تدارکات عروسی دخترشان سمیه (پریناز ایزدیار)، با ورود دوباره‌ی برادر معتادش محسن (نوید محمدزاده) به خانه و نقشه‌های برادر بزرگتر مرتضی (پیمان معادی) این خانواده درگیر ماجراهای تکان‌دهنده‌ای می‌شوند.

با اینکه فضای فیلم، نوع معرفی کاراکترها، شخصیت‌پردازی و تعیین موقعیت مرکزی داستان برای بیننده یادآور فیلم‌های اصغر فرهادی است اما سعید روستایی تلاش کرده با فیلم‌نامه‌ای دقیق، گروه بازیگری قوی و همچنین قرار دادن شخصیت‌ها در موقعیت‌های دراماتیک و بعضاً مفرح، سبک فیلم‌سازی خود را از فرهادی جدا کند و در اولین ساخته‌اش به یکی از جوان‌ترین کارگردان‌های جریان‌ساز سینمای اجتماعی تبدیل شود.

فراریفِراری

کارگردان: علیرضا داودنژاد

سال ساخت: ۱۳۹۴

دختر نوجوانی (ترلان پروانه) به تهران سفر می‌کند تا بتواند راننده‌ی ماشین محبوبش را از نزدیک ببیند. او با کمک نادر (محسن تنابنده) که یک راننده آژانس است تصمیم می‌گیرند ماشین فِراری معروف و راننده‌اش را پیدا کنند. فِراری قصه‌ی دختری بی‌نام و نشان است که خوشبختی را در تهران می‌بیند. همه‌ی دنیای این دختر اسامی‌ایست که در اینترنت جستجو می‌کند. دنیای بیرون، محتوایات آن گوشی گران قیمت‌ و اتفاقاتی‌ست که برای او‌ افتاده است. دنیایی که حاجی (سیامک صفری) از آن بی‌خبر است و نادر از شنیدن آنچه در دل این شهر می‌گذرد تعجب می‌کند. تفاوت در این فیلم حرف اول را می‌زند. فرقِ میان زندگی‌ یک راننده آژانس با یک دختر ۱۷ساله‌ی تنها و رؤیا پرداز. تقابل پیکانِ نادر و فِراریِ سجاد (رضا داودنژاد). این درام خوش‌ساخت را می‌توان از مهم‌ترین فیلم‌های اجتماعی جدید سینمای ایران دانست.

برف روی کاج‌هابرفِ روی کاج‌ها

کارگردان: پیمان معادی

سال ساخت : ۱۳۸۹

پیمان معادی در اولین تجربه‌ی کارگردانی خود به سراغ سوژه‌ای جنجالی در فیلم‌های اجتماعی رفت. رویا (مهناز افشار) که معلم پیانو است پس از مدتی متوجه می‌شود که علی (حسین پاکدل) همسرش با شاگرد او (آناهیتا افشار) رابطه‌ای پنهانی دارد. رویا که از این اتفاق شوکه شده، تصمیم می‌گیرد با واقعیت کنار بیاید و بپذیرد که زندگی مشترک او با علی به پایان خط رسیده است.

فیلم در حین نمایش چگونگی بهم‌خوردن این ازدواج و همچنین طرح مسئله‌ی گفتن یا نگفتنِ حقیقت که تحت تاثیر آثار فرهادی است، به سراغ فراز و فرودهای احساسات درونی رویا با نریمان (صابر ابر) که به تازگی با او آشنا شده است می‌رود. خیانت، موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌های اجتماعی دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ بود اما برفِ روی کاج‌ها در میان آن‌ها با پرداختی به دور از کلیشه و زیاده‌گویی توانست به اثری ماندگار تبدیل شود.

سهیلا شماره ۱۷شماره ۱۷ سهیلا 

کارگردان: محمود غفاری

سال ساخت: ۱۳۹۵

سهیلا (زهرا داودنژاد) در آستانه‌ی ۴۰ سالگی متوجه می‌شود که اگر ازدواج نکند شانس مادر شدن را به‌زودی از دست می‌دهد. به همین دلیل به موسسه‌ی همسریابی می‌رود و تلاش می‌کند فرد مورد علاقه‌اش را پیدا کرده و با او ازدواج کند. آشنایی سهیلا با مردان مختلف و تحت قضاوت قرار گرفتن از سوی آن‌ها و دوستانش، او را دچار احساساتی متناقض می‌کند.

زنان مجرد و مسائل شخصی آن‌ها از جمله موضوعاتی‌اند که در فیلم‌های اجتماعی سینمای ایران به‌اندازه کافی به آن پرداخته نشده اما محمود غفاری با بیان دغدغه‌های سهیلا و فشارهایی که برخی از استاندارهای نانوشته و اذیت‌کننده جامعه برروی روان این زن گذاشته است، توانسته در تجربه‌ی نخست کارگردانی خود این سوژه‌ی مهم را به شکلی قابل قبولی اجرا کند.

اسرافیلاسرافیل

کارگردان: آیدا پناهنده

سال ساخت: ۱۳۹۵

اسرافیل دومین فیلم از سه‌گانه‌ی آیدا پناهنده، از سری فیلم‌های اجتماعی او در رابطه با مسائل و مشکلات زنان است. فیلم داستان زنی به نام‌ ماهی (هدیه تهرانی) است که در روز خاکسپاری پسرش متوجه می‌شود بهروز (پژمان بازغی) که در نوجوانی عاشق یکدیگر بودند و به دلیل دخالت خانواده‌ها مجبور به جدایی شدند، به ایران برگشته است. ماهی، سارا (هدی زین العابدین) نامزد بهروز و مادرش (مریلا زارعی) هر سه زنانی هستند که به شکلی متفاوت با مشکلات خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آیدا پناهنده در اسرافیل با روایت قصه‌ی سارا، تصمیمش برای رهایی از این وضعیت و تقابل او با ماهی که این فرصت را پیدا نکرد، نسلی را نمایش می‌دهد که جسارت رو در رو شدن با اطرافیان و فشارهای جامعه را دارد. جوانانی که شاید آینده برای آن‌ها کمی امیدوارکننده‌تر از نسل ماهی و مادر بیمارش باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.