یادداشتی بر فیلم « قدرت سگ » The Power of the Dog

نویسنده: احسان رویامنش

نایل ریچاردسون و آدام لاکس در کتاب مشهور خود، «مطالعات فرهنگی بدن»، به چالشی در دوآلیسم دکارتی اشاره می‌کنند. در این اندیشه همیشه در آن چالش بین سر/ذهن و بدن تمایز وجود داشته است. او بر این باور بود گرچه سَر انسان منبع اندیشه و خرد است اما بدن همیشه با احساسات سرکش و افراطی مرتبط می‌شود و این دوگانگی در همه گفتمان‌ها از پزشکی، حقوق و دین گرفته تا بازنمایی‌های ادبی و هنری به کار می‌رود. به همین سبب همیشه این ایده مطرح بوده است که برای انسان بودن، بدن باید سرکوب و تأدیب شود. این دیدگاه مبنای همه آیین‌های مدنی است که فرهنگ‌ها آن‌ را ارزشمند تلقی می‌کنند. «قدرت سگ»، فیلمِ وسترنِ جدید جین کمپیون، روایتی از بدنمندی واقعیت است.

 

قدرت سگنقطه قوت « قدرت سگ » 

«قدرت سگ» بر اساس رمانی به همین نام از توماس سویج(۱۹۶۷)، وسترن‌نویس مشهور ادبیات داستاتی آمریکا جلوی دوربین رفته است. داستان در نیمۀ اول قرن بیستم و در ایالت مونتانای آمریکا روایت می‌شود. آنجا که فیل(بندیکت کامبربچ) در تقابلی آشکار با همسر برادرش، رز(کریستین دانست) قرار می‌گیرد که زن بیوه‌ای است که با پسر نوجوانش زندگی می‌کند. فیل که در منطقۀ خود شمایل یک پدرخوانده را به خود گرفته، گویی ناتوان از ارتباط با این زن، به عصیان و تحقیر او روی می‌آورد. کمپیون در اینجا نیز مشابه آثار پیشین خود، به خصوص «پیانو» (۱۹۹۳)، تمرکز اصلی درام را بر کند و کاو در سویه‌های روانشناختی کاراکترها قرار می‌دهد. این بار در تجربه‌ای تازه، او به جای شخصیت زن قصه، دوربین خود را کنار قهرمان مرد قرار می‌دهد.

 

the power of dogلوکیشنی که او برای بستر قصه انتخاب کرده، فرصت‌های زیادی را برای پیشبرد این درام فراهم ساخته است. دشت‌های وسیعِ منتهی به کوه، لانگ‌شات‌های او و تونالیتۀ رنگ خاکستری غالب بر فیلم همراه با موسیقی کمینه‌گرای جانی گرینوود، موتور محرک این درام می‌شوند. در این ساحت‌های فراخ، گویی او به این امکان رسیده که بتواند تنهایی کاراکترها- یکی از مولفه‌های وسترن ولی در اینجا با خوانشی نو- را به تصویر بکشد. فیل، به رغم اینکه در قلمروی خود پادشاهی می‌کند اما عاجز از برتری یافتن بر رز، به سوی فرزند او کشیده می‌شود. حالا خط تازه‌ای در درام آغاز می‌شود که پهلو به پهلوی درام‌های بلوغ(Coming to Age) می‌زند. جایی که فیل در مقام یک مرشد/راه‌بلد سعی می‌کند راه و رسم زندگی را به فرزند رز نشان دهد. در فضای جنسیت‌زدۀ آن منطقه که این پسر، مرتب تحت نامهربانی‌های کلامی مردان دیگر قرار می‌گیرد فیل سعی می‌کند مشابه یک پدر(کاراکتری که آرزو می‌کند در زندگی واقعی می‌توانست آن را تصاحب کند) با او رفتار کند و این آغاز تبدیل رابطۀ دونفرۀ فیلم به یک مثلث سه نفره است.

 

قدرت سگپاشنه آشیل « قدرت سگ »

اگر یکی از عوامل موثر واقع‌شدن یک فیلم را تلاش برای ایجاد یک اتمسفر درساخت یک ساحت انسانی، قلمداد کنیم، «قدرت سگ» در آستانۀ آن قرار می‌گیرد. نقطه نظری که مانع دستیابی این فیلم خوب به یک اثر کامل می‌شود، عدم سرمایه‌گذاری در شناخت شخصیت‌های اصلی است که منجر به غیرمنتظره بودن بعضی از تصمیمات کاراکترها در سیر تحول داستان می‌شود. این‌گونه درام‌های مبتنی بر واکاوی روحی یک شخصیت و ترسیم تلاطمات درونی، بیش از دیگر گونه‌های مشابه نیازمند این سعۀ صدر در ترسیم درونیات کاراکترها هستند. کمپیون در «قدرت سگ» گویی با تمرکز بر ترسیم فضا/اتمسفر(که در آن بسیار موفق عمل می‌کند) این مهم را در اولویت کمتری قرار داده است.

«قدرت سگ» را جین کمپیون،۱۱ سال بعد از «ستارۀ درخشان» جلوی دوربین برده است. در ابتدا قرار بود که الیزابت ماس، بازیگر حالا مشهور سریال «داستان ندیمه» کاراکتر رز را نقش‌آفرینی کند اما در نهایت این نقش به کریستین دانست رسید که منجر به نتیجه‌ای قابل قبول شد. فیلم در جشنوارۀ برلین مورد تحسین منتقدین قرار گرفت و برندۀ شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.