نویسنده: طاهره موسوی
حال و هوای سریالهای کارآگاهی مثلِ دِرک، ناوارو یا حتی کمیسر رکس را به خاطر دارید؟ حتما خاطرتان هست که این سریالها برخلاف سریالهای کارآگاهی دیگر مثل شرلوک هولمز یا پوآرو که به پروندههای پیچیدههای جنایی میپرداختند، در مورد کارآگاههای امروزی بودند که مسئول رسیدگی جرایمی ساده میشدند. به بیان دیگر اگر مثلاً شرلوک هولمز درباره یک کارآگاه خاص با روحیایی ویژه بود که میتوانست معماهای سخت جنایی را به کمک هوش سرشارش حل کند، ناوارو دربارهی مردی میانسال و دختر نوجوانش بود که مسئول رسیدگی به پروندههایی به مراتب سادهتر میشد و بیشتر با اتکای به تجربه و شانس موفق به حل آنها میشد.
طی دو دهه گذشته سریالهای کارآگاهی بیشتر تلاش کردهاند حال و هوایِ سریالهای مثل شرلوک هولمز را بازتولید کنند و در این راه کارآگاههایی عجیب و غریب را مسئول رسیدگی به پروندههایی پیچیده و در برخی موارد غیر قابل حل کردهاند. سریالهایی مثل پروندههای ایکس، ابتدایی(Elementary) و کارآگاه واقعی نمونهای از این دست سریالها هستند که قسمت به قسمت و فصل به فصل معماهای بغرنجتری را مطرح میکنند و کارآگاهشان را در موقعیتهای سختتر قرار میدهند.
سریال پروفسور تی که در واقع نسخه انگلیسی سریالی بلژیکی به همین نام است، توسط مت بیکر و مالین-سارا گوزین خلق شده است. پیش از این نیز نسخه آلمانی پروفسور تی(۲۰۱۷- ۲۰۲۰) تولید شده است. موضوعی که به خوبی نشان میدهد با سریالی شخصیت محور و جهان شمول مواجه هستیم. پروفسور جاسپر تمپست(با بازی بن میلر) جرم شناسی متبحر و استاد دانشگاه کمبریج است و همانطور که خودش میگوید علاقهاش به جرم و جنایت تنها در سطح آکادمیک خلاصه میشود و از نزدیک شدن به صحنه جرم اکراه دارد. با این حال پروفسور در واقع استاد تمام کارآگاههایی است که اکنون در سطح شهر در حال خدمت هستند و موارد بسیاری پیش میآید که این کارآگاهها برای کمک گرفتن در حل معمای جنایت به سراغ او میروند. به همین خاطر سریال در هر قسمت همزمان با پرداختن به یک پرونده و حل آن بخشی از داستان را به شخصیت پروفسور و رابطه عجیبی که با اطرافیانش دارد اختصاص میدهد.
پروفسور تمپست شخصیت ویژهای دارد. مردی میانسال که ازدواج نکرده و بچهای ندارد. به شدت منظم و در واقع وسواسی است. هنگام معاشرت با دیگران رک، سخت گیر و بیرحم است و اجازه نمیدهد کسی به سادگی آرامش ساختگیاش را به هم بزند. دوست دارد هر روز صبح پس از اجرای مراسم آیینی(شامل دوش گرفتن، اصلاح کردن، لباس پوشیدن، نوشیدن قهوه مخصوص، واکس زدن کفشها و پوشیدن دستکش) از منزل خارج شود و با قدم زدن از رویِ خطوط منظم خیابان به سر کار برود؛ سر ساعت مقرر به کلاس وارد شود و پس از ضد عفونی کردن دستها و عوض کردن دستکشها تدریس جرم شناسی را به روش خودش آغاز کند. بعد سر ساعت به خانه بازگردد، به پشت بام برود و به آسمان کمبریج خیره شود تا هوا تاریک گردد.
این برنامه روتین پروفسور است تا وقتی اتفاقی متوجه میشود خانه دوران کودکیاش توسط مادرش برای فروش گذاشته شده. پروفسور بدون آنکه بداند چرا برآشفته میشود و با مادرش تماس میگیرد. مادر کموبیش سنگدلی که به نظر میرسد عامل اصلی اختلالات روانی تمپست باشد علاقه چندانی به دل مشغولیهای ذهنی و شاید تروماهای کودکی پیرپسرش ندارد. پرفسور اما غرق در خاطرات کودکیاش روزی را به یاد میآورد که به خانه وارد شده و با جنازه به دار آویخته شده پدرش مواجه میشود که خودکشی کرده است. اینها مقدماتی هستند که به بیننده کمک میکنند با شخصیت و چرایی رفتارهای خارج از روال پروفسور آشنا شود. در کنار این جزئیات روانشناسانه در هر قسمت شاهد بررسی پروندهای جنایی هستیم که هر چند حل کردن آنها برای کارآگاههای اداره پلیس سخت است اما برای پرفسور حکم دستگرمی دارند.
بدین ترتیب پروفسور تی شخصیت عجیب و غریب و پیچیده کارآگاه را از سریالهایی مثل شرلوک هولمز و پوآرو به امانت گرفته و آن را با پروندههای ساده و روزمره پلیسی ترکیب کرده که در سریالهایی نظیر درک و ناوارو شاهدشان بودیم. ترکیب خوشایندی که باعث میشود پروفسور تی به سریالی سرگرم کننده برای ساعتهایی پایانی شب تبدیل شود. مناسب وقتهایی که حوصله دیدن یک داستان پیچیده را ندارید ولی دوست دارید سریال حداقلهای لازم برای یک سریال کارآگاهی را رعایت کرده باشد.