نقد و بررسی فیلم «موقعیت مهدی» اولین ساخته‌ی هادی حجازی فر

نویسنده: نعیم صدفی

بازیگران فیلم «موقعیت مهدی»

هادی حجازی‌فر، ژیلا شاهی، وحید آقاپور و روح‌الله زمانی

خلاصه داستان فیلم «موقعیت مهدی»

فیلم موقعیت مهدی  روایتی از زندگی شهید مهدی باکری است. از زمانیکه شهردار بود تا زمانیکه ازدواج می کندو به جبهه می‌رود و در آنجا برادر کوچکش حمید شهید می‌شود.

فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» که در حقیقت یک مینی سریال چندین قسمتی بوده است، که با توجه به کیفیت ساخت اثر و داستان و روایتی که داشت در یک نسخه‌ی سینمایی نیز تولید شد و در  جشنواره فجر ۱۴۰۰  شرکت کرد.

نقد فیلم  سینمایی «موقعیت مهدی»

نامش را روی یکی از اتوبان­‌های شهر تهران بارها و بارها دیده­‌ایم. سومین فرزند مفقود خانواده­ای که یکی از آنها در رژیم پهلوی کشته شد و دوتای دیگر در جنگ. این فیلم روایت شاعرانه‌­ای از زندگی اوست؛ نامش مهدی باکری است، مردی که در مرام و رفتار هیچ­کس شبیه او نبود.

موقعیت مهدی

موقعیت مهدی اولین ساخته­ ی هادی حجازی­‌فر روایتی متفاوت، به دور از شعارزدگی، از زندگی یکی از فرمانده‌هان جنگ برگرفته و ساخته شده است. روایتی که با  خواستگاری و عروسی مهدی باکری آغاز می­شود.
ایفای نقش مهدی باکری بر‌عهده­‌ی هادی حجازی‌فر است. هنرمندی که سال‌­های پیش در نقش احمد متوسلیان و سپس یک خط­شکن تندرو در فیلم ماجرای نیمروز نشان داد که گویی اصلا تیپیکال چنین نقش­‌هایی است و برای آن­ها ساخته شده است. البته حجازی‌فر در این فیلم نقش مکملی را در کنار خود دارد. وحید حجازی‌­فر؛که در همین نخستین تجربه نشان می­دهد چیزی کم از برادر ندارد. او در داستان فیلم نیز نقش حمید، برادر مهدی باکری را بازی می­کند.

موقعیت مهدی در فصول مختلف روایت می­شود. هرچند محور اصلی فیلم زندگینامه­‌ی مهدی باکری است، اما فیلمنامه از اصول کلاسیک ژانر زندگینامه، پیروی نمی­کند و قرار نیست دوربین برهه‌­های مختلف زندگی مهدی باکری را نشان دهد بلکه بافت فیلمنامه در بستری از درد، جنگ و خون است که شکل می­گیرد.

روایتی شاعرانه و البته ساختارشکنانه از یکی از فرماندهان جنگ؛ کار سترگی که حجازی‌فر چه در مقام کارگردان، چه در مقام بازیگر و چه در مقام یکی از نویسندگان به خوبی از عهده آن برآمده است.
یکی از مهم ­ترین ویژگی­‌های داستان فیلم، پرداخت سرد اما در عین حال تازه و نابی ست که در درام قصه و حول ماجراهای خانوادگی شخصیت اصلی شکل گرفته است. نویسندگان(حجازی­فر-امینی) با تمرکز بر رفتارهای تک تک افراد، نتیجه تصمیمات مهدی باکری را در کانون خانواده نشان می­دهند. نکته‌ای که در فیلم­‌های این ژانر معمولا از روایت­‌های نخ­‌نمای شکایت و شکوه‌ی همسر از دوری مرد قهرمانش فراتر نمی رود، اما در این فیلم و به خصوص پس از شهادت برادر ته تغاری خانواده یعنی حمید، پرداخت به فشارهای روانی خانواده بخش مهمی از داستان را شکل می­دهد. پرده‌­های مختلف، یا فصول مختلف قصه، هر یک مستقل و در عین حال بهم پیوسته یکدیگر را پوشش می­دهند تا در پرده‌ی نهایی موقعیت سنگین مهدی شکل بگیرد.

موقعیت مهدی

در پرده نهایی که باید پخته ترین بخش فیلم دانستش، علاوه بر ریتم نفس­‌گیر قصه، نماهای گاه نمادین حجازی­‌فر شاعرانگی را در دل مناطق خون­‌آلود عملیاتی، هنرمندانه به تصویر کشیده است. از جمله مهم‌ترین این صحنه­‌ها می­توان به سکانس­‌های پایانی قصه و حضور تنهای مهدی باکری میان آتش گل‌پنبه­‌ها اشاره کرد.

به علاوه می­توان گفت دوربین حجازی­‌فر، در به تصویر کشیدن دهه شصت و فضای جنگی به دام هیجان‌زدگی نیفتاده و نماهای تازه و نویی از اتفاقات به ظاهر تکراری برداشته است؛ همان چیزی که شاید کاندیداتوری او  برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره چهلم را دور از ذهن نخواهد کرد. البته نباید از چهره‌پرداز فیلم، شهرام خلج، نیز غافل ماند که می­توان یکی از نامزدهای دریافت سیمرغ دانستش.

موقعیت مهدی نشان می­دهد که مردی درونگرا و کم ­حرف چگونه در بستری سرد و سیاه می­تواند چون اروند لبالب از ترکش و خون و زخم قهرمانی برای یک تاریخ باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.