بازیگران فیلم «مرد بازنده»
جواد عزتی و رعنا آزادیور، بابک کریمی، آناهیتا درگاهی، مهدی زمینپرداز، امیرحسین هاشمی، شبنم قربانی
خلاصه داستان فیلم «مرد بازنده»
داستان فیلم مرد بازنده دربارهی احمد خسروی مسئول رسیدگی به پروندهای مشکوک به قتل است. او به سرنخهایی دست پیدا میکند، اما هرچه بیشتر پیش میرود داستان پیچیدهتر میشود و مسئله جدیتر. این پرونده زندگی شخصی او را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این فیلم یکی از آثار راهیافته به جشنواره فجر ۱۴۰۰ است که در روز نخست جشنواره به نمایش درآمد.
- بیشتر بخوانید:
- تصاویر بازیگران و عوامل فیلم «مرد بازنده» در اولین نمایش فیلم در جشنواره چهلم فجر
- پیش بینی نامزدها و برندگان جشنواره فجر ۱۴۰۰ و معرفی کامل فیلمهای جشنواره
نقد فیلم سینمایی «مرد بازنده»
مرد بازنده مجموعهای از ویژگیهایی را در خود دارد که هر کدام میتوانند نظر گروه قابلتوجهی از مخاطبان سینمای ایران را به خود جلب کنند: یک قهرمان بهشدت فردگرا و کنشمند، یک داستان پرتعلیق کارآگاهی، اشارههای پرتعداد به مباحث ملتهب سیاسی، و روابط ملودراماتیک نهچندان رقیق خانوادگی (با محوریت تقابل میان نسلها). موفقیت نسبی مهدویان و همکارانش در ایجاد پیوند میان این جنبههای مختلف، این گمان را ایجاد میکند که مرد بازنده میتواند یکی از امیدهای کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران باشد. ترکیب این ابعاد و حرکت میان ایدهها و لحنهای مختلف، تأثیری دوگانه بر فیلم گذاشته است: از یک طرف امکان برقراری ارتباط با گروههای وسیعتری از مخاطب را ایجاد کرده و از سوی دیگر – در مواردی – باعث بروز گسست در مسیر حرکت روایت شده است.
داستان فیلم با مرگ مشکوک یک مرد جوان شروع میشود. سرهنگی بهنام احمد خسروی (جواد عزتی) که مأمور پیگیری این پرونده است، پس از تحقیقات اولیه به موارد مشکوکی برمیخورد و بهزودی با یک کلاف سردرگُم مواجه میشود. او که با مشکلاتی در زندگی شخصیاش مواجه است، حالا فرصتی برای اثبات این نکته پیدا کرده که یک مرد بازنده نیست.
محمدحسین مهدویان و دو همکار فیلمنامهنویسش (ابراهیم امینی و حسین حسنی) که فیلمنامه را بر اساس طرحی از حسنی نوشتهاند، با تلاش برای روایت یک تریلر پلیسی دست به قمار بزرگی زدهاند. یکی از سختیهای کار با الگوهای داستانی کارآگاهی یا پلیسی، در «بومی بودن» نسبی این الگوها است (از این نظر میتوان فیلمهای پلیسی را با آثار متعلق به ژانر وحشت مقایسه کرد). تقلید از الگوهای آمریکایی چنین ژانرهایی بهسرعت میتواند بهعنوان اثری جعلی و تخت با واکنشهای منفی روبهرو شود. اما مهدویان در مرد بازنده توانسته از این دام فرار کند. فیلم گرچه عمدتاً (و البته با فراز و نشیب) از الگوهای ژانری استفاده میکند اما در عین حال توانسته این باور را ایجاد کند که داستان فیلم دارد در کشوری بهنام ایران رخ میدهد.
این باورپذیری بهشدت متکی به نقشآفرینی بازیگر اصلیاش هم هست. جواد عزتی فاصلۀ زیادی با شخصیت احمد دارد – چه از نظر سنّوسال و چه بهلحاظ طرز نگاه و شیوۀ راهرفتن. اما او دگردیسی قابلتحسینی را برای فرو رفتن در جلد شخصیت اصلی مرد بازنده طی کرده است. برگ برندۀ عزتی، شیوۀ استفادۀ او از اجزاء صورتش برای انتقال احساسات گوناگون است. او توانسته با کمترین تغییر در میمیک صورتش، احساساتِ – گاه – متعارضی را در دو سکانس متوالی منتقل کند؛ عاملی که در مواردی حتی جای کات میان سکانسها را تعیین کرده است (بعضی از سکانسها بهجای یک نمای عمومی، با مدیوم کلوزآپی از چهرۀ عزتی شروع میشوند و مقایسۀ این چهره با زاویۀ مشابهی از او که در سکانس قبل احساس متفاوتی را بازتاب میداد، به درک بیشتر ابعاد مختلف احمد از سوی تماشاگر کمک میکند). هرچند شاید در لحظاتی بهنظر برسد که یکدستی لحن بیان کلمات توسط عزتی دچار خدشه شده، اما توانایی قابلستایش او در بازی بدون کلام این مشکل جزیی را جبران میکند. اینگونه است که تواناییهای یک بازیگر میتواند حتی روی زیباییشناسی بصری فیلم هم اثر بگذارد.
با این وجود فیلم از چند مشکل جدّی رنج میبرد. جنبههای خانوادگی داستان هرچند انگیزههای احمد را برای پیگیری ماجرا تقویت میکنند اما در خیلی از موارد، مثل وصلهای ناجور، روند حرکت خط اصلی داستانی را قطع میکنند (گاه روند پیشرفت ماجرای محوری برای چیزی حدود ۱۰ دقیقه قطع میشود تا شاهد فراز و فرود روابط خانوادگی احمد باشیم). همچنین برخی از توقعاتی که شروع داستان و برخی از اشارههای تند و تیز فیلم ایجاد کرده، در ادامۀ کار برآورده نمیشود تا جایی که گاه ممکن است چنین احساس شود که با موضعی یکی به نعل و یکی به میخ روبهرو هستیم. ساخت تریلرهای افشاگرانۀ سیاسی نیازمند شهامتی در رفتن تا انتهای خط است که گاه در مرد بازنده غایب است (هر چند این رویکرد با توجه به محدودیتهای ساخت چنین آثاری در سینمای ایران قابل درک است). به این دلایل با فیلمی روبهرو هستیم که گاه برانگیزاننده است و گاه خنثی.
مرد بازنده از نظر کیفیت فنی – در مقایسه با دیگر آثار مهدویان – جایی در میانهها قرار میگیرد: درکشدنیتر از نمونههایی چون لاتاری و بهمراتب عقبتر از آثار شاخصی چون ماجرای نیمروز. با این وجود فیلمی است که شاید بتوان دیدنش را به مخاطبِ خسته از فیلمهای تکراریِ سینمای ایران توصیه کرد.
نقد بسیار منصفانه و جامعی از مهندس قریشی بود، امیدوارم بیشنر از این دست نقدها و تحلیل ها از منتقدان جوان و مطلع گذاشته شود
به نظرم فیلم بسیار خوبیه