نویسنده: شبیر نعلبندیان
در سال های اخیر، ابرقهرمان فیلم های اکشن و علمی تخیلی بیشترین سهم را در رونق گیشه های هالیوود داشته اند و هر بار که رکود، اوضاع فروش را تحت تاثیر خود قرار داده این ابرقهرمان ها بوده اند که همچون نجات دنیا برای احیای سینما متحد شده اند. مرد آزاد پس از تعویق یک ساله بخاطر شرایط پاندومی کرونا، بالاخره در تابستان به اکران درآمد و فروش قابل توجهی را تجربه کرد و به سرعت توانست جای خود را میان مخاطبان باز کند.
مرد آزاد ماجرای یک کارمند بانک به نام “گای” است که ان.پی.سی یا شخصیت غیر بازیِ یک بازی کامپیوتری محسوب میشود و بطور کلی هیچ دخالتی در جریان بازی ندارد و زندگی روتینش در پس زمینه بازی سپری میشود. در زمان شکل گیری نقطه عطف ابتدایی، مرد آزاد عاشق شخصیت اصلی بازی شده و برای رسیدن به او از قالب تعریف شده اش خارج میشود اما خروج او از محدوده ای که برایش در نظر گرفته شده همه چیز را برهم میزند و به عنوان نقصی بزرگ از سوی شرکت تولید کننده بازی شناخته شده و در نتیجه آنتونی، که با کلاهبرداری بازی را به تصاحب خود درآورده درصدد حذف او برمی آید اما “گای” برای آزادی دل به دریا میزند تا از تقدیری که برایش نوشته شده رهایی یابد.
مرد آزاد با وجود بهره مندی از کلیشه های رایج در ژانر اکشن، تفاوت عمده ای با فیلم های دی سی یا مارول و یا فیلم های علمی تخیلیِ نظیر آن دارد و آن هم همپوشانی مضمونش با زندگی آدم های امروزی یا جهان شمول بودن آن است. شاید در ابتدا متصور شوید که قرار است با دیدن مرد آزاد فیلمی صرفا سرگرم کننده و یا بی دغدغه در فضایی تخیلی یا غیرحقیقی را مشاهده کنید اما رفته رفته پیام اصلی فیلم که در زیر لایه های پر زرق و برق و مجذوب کننده گرافیکی اش مدفون شده این تصور را نقض میکند.
با وجود بکر بودن ایده مرکزی فیلم همواره امکان این وجود دارد که مخاطبان سینه فیل با خواندن خلاصه تک خطی اش، از نیمه های فیلم پایان آن را با توجه به فرمول همیشگی تقابل خیر و شر در سایر فیلم های این چنینی به درستی پیش بینی کنند اما وجه تمایزی که مرد آزاد در مواجهه با حدس ها و گمان های احتمالی دارد چگونگی روایت این خط داستانی در مسیر رسیدن به خط پایان است که برای نمایش هر چه بهتر آن، تیم سازنده اعم از کارگردان و فیلمنامه نویسان به عناصری متوسل شده اند که کمتر کسی به سراغ آن در این ژانر میرود.
یکی از وجوه متمایز کننده که در مرد آزاد با هوشمندی تمام در چارچوب داستانی اش گنجانده شده پرداختن به مسئله عشق است و بیشتر از آنکه اکشن شناخته شود در واقع یک رمانس تین ایجری تلقی میشود. از این رو میتوان نتیجه گرفت که تمام آن سکانس های پر زد و خورد علاوه بر چاشنی هیجان و به رخ کشیدن جلوه های میدانی و بصری برای دستیابی به هدف مهم تری طراحی شده اند. شایان ذکر است که رسیدن به این لحن عاشقانه تا دقایق پایانی به طول می انجامد و سازندگان، سنگ بنای آن را از همان ابتدا به کمک مفاهیمی چون صلح و نوع دوستی به شکلی عام پسندانه میگذارند. فارغ از مضمون یاد شده، مرد آزاد به نوعی حدیث نفس سازندگان است و کوشیده اند تا “گای” ما به ازای تمام افرادی باشد که در روزمرگی نادیده گرفته میشوند و شاید جهان اطراف ما همچون یک بازی کامپیوتری باشد و ما بازیکنان آن محسوب میشویم بدون آنکه از توانایی های بالقوه و نهان خودمان باخبر باشیم. به سبب این تمهیدات مرد آزاد چند سر و گردن بالاتر از سایر رقبایش قرار میگیرد تا یک فیلم گیشه ای صرف نباشد حتی اگر ضعف در شخصیت پردازی تمام کاراکترهایش اعم از اصلی و فرعی دست کمی از همان رقبا نداشته باشد.
کارگردان و فیلمنامه نویسان مرد آزاد تجربه های موفقی در ساختن و نوشتن فیلم های بیگ پروداکشن و اکشن داشته اند. شاون لوی تجربه ساخت فولاد ناب را در کارنامه اش داشته و زک پن به عنوان یکی از نویسندگان، که پیش تر فیلمنامه فیلم هایی چون مردان سیاهپوش، مردان ایکس و انتقامجویان را نوشته مرد آزاد را با تکیه بر تجارب موفق خویش به نگارش درآورده است. از سویی تیم بازیگری فیلم را میتوان ترکیب متفاوتی در نظر گرفت. رایان رینولدز و جودی کومر که شیمی کمابیش خوبی بین آنها برقرار شده از پس نقش هایشان برآمده اند و تایکا وایتیتی که او را در مقام کارگردان و بازیگر جوجو خرگوشه میشناسیم در نقش بدمن داستان بهترین بازی فیلم را ارائه میدهد.
مرد آزاد میتواند رده های مختلف سنی را سرگرم کند و یک زنگ تفریح ارزشمند برای خوره های فیلم بخصوص مخاطبان سخت پسندِ خاص به حساب بیاید هرچند به احتمال زیاد، هیچ کس به اندازه گیمرهای حرفه ای از دیدنش لذت نمیبرد و اگر با ظرافت های معنایی آشنا باشند لذت بیشتری را کسب خواهند کرد.