مروری بر فیلم‌هایی با محوریت قصاص به بهانه اکران فیلم «پرونده باز است»

نویسنده: مازیار وکیلی

فیلم‌های با محوریت قصاص همیشه در سینمای ایران پُرطرفدار بوده‌اند. موضوعاتی مانند قصاص به واسطه تنش و تعلیقی که دارند همواره می‌توانند برای تماشاگران جذاب باشند. خصوصاً آن‌که این فیلم‌ها می‌توانند زمینه تعلیق‌های دراماتیک را مهیا کنند و تماشاگر را در سینما میخکوب نمایند. موضوع قصاص هم‌چنین می‌تواند پرسش‌های بنیادینی را درباره ماهیت این حکم و نتایج اجرای آن مطرح کند که برای تماشاگر جذاب است. این دلایل در کنار جنبه‌های تراژیکی که این موضوع پیدا می‌کند (تقابل دو نیروی خیر در برخی از فیلم‌ها مقابل یکدیگر) باعث شده موضوع قصاص و حواشی آن هیچ وقت تکراری نشود و همیشه سوژه جذابی برای برای سینماگران ایرانی باشد.

به بهانه فیلم پرونده باز است که این روزها در سینماهای کشور اکران شده به سراغ هفت فیلم مهم سینمای ایران با موضوع قصاص رفته‌ایم تا ببینیم سینماگران ایرانی چگونه و از چه زوایایی به این پدیده اجتماعی مهم نگاه کرده‌اند.

 

میخواهم-زنده-بمانممی‌خواهم زنده بمانم

  • کارگردان: ایرج قادری

  • بازیگران: فرامرز قریبیان، فاطمه گودرزی، مهناز انصاریان

  • سال ساخت: ۱۳۷۳

اصلان (فرامرز قریبیان) و ماه منیر (مهناز انصاریان) به خاطر اختلافات خانوادگی از یک دیگر جدا می‌شوند. آن‌ها توجهی به نیازهای پسر یازده ساله خود باربد ندارند. اصلان بعد از مدتی با فرنگیس (فاطمه گودرزی) آشنا شده و ازدواج می‌کند. فرنگیس که قبل از ازدواج به باربد خیلی توجه می‌کرده حالا بیشتر توجه خودش را معطوف اصلان می‌کند و همین موضوع باربد را در شرایط پیچیده‌ای قرار می‌دهد…در میانه دهه هفتاد پرونده قتل پدرام تجریشی سر و صدای زیادی به پا کرد.

رسول صدر عاملی با تکیه بر آن پرونده و حضور میدانی در جلسات دادگاه این پرونده فیلم‌نامه پُرکششی نوشت که بعدها تبدیل به فیلم می‌خواهم زنده بمانم شد. فیلمی که بدون شک بهترین فیلم مرحوم ایرج قادری و نمونه خوبی برای استفاده ملودراماتیک از سوژه قصاص است. مرحوم قادری از موضوع قصاص برای ساختن یک فیلم ملودرام که تعلیق زیادی دارد استفاده کرد و توانست با استفاده از این سوژه ملتهب تماشاگران زیادی را به سالن‌های سینما بکشاند و بار دیگر ثابت کند اگر زمینه برای فعالیت‌های او مهیا باشد چقدر خوب می‌تواند نبض تماشاگر ایرانی را در دست بگیرد و او را به هیجان بیاورد.

می‌خواهم زنده بمانم شرایط خوبی را هم مهیا کرد تا بازیگرانی مانند فاطمه گودرزی (در نقش یک نامادری رنج‌کشیده) بهترین بازی عمرشان را ارائه دهند.

 

شهر زیباشهر زیبا

  • کارگردان: اصغر فرهادی

  • بازیگران: فرامرز قریبیان، بابک انصاری، ترانه علیدوستی

  • سال ساخت: ۱۳۸۲

اعلا (بابک انصاری) در کانون اصلاح و تربیت تولد ۱۸ سالگی اکبر دوست‌شان را جشن می‌گیرند، بدون این‌که اطلاع داشته باشند اکبر به خاطر ۱۸ ساله شدن مدتی بعد اعدام می‌شود. اعلا تصمیم می‌گیرد هر طور شده از کانون بیرون برود و با کمک فیروزه (ترانه علیدوستی) رضایت اکبر را از شاکی‌اش ابوالقاسم (فرامرز قریبیان) بگیرد…

در شهر زیبا موضوع قصاص با یک داستان رمانتیک و تلخ پیوند می‌خورد. فرهادی در شهر زیبا از موضوع قصاص استفاده می‌کند تا به ابعاد اجتماعی این موضوع بپردازد و تقابل‌های معروف خودش را این بار در دل فقر بسازد. تقابل ابوالقاسم با فیروزه و اعلا. تقابلی که در نهایت تراژدی پایانی را رقم می‌زند و باعث می‌شود ریشه عشق اعلا و فیروزه برای همیشه خشک شود.

شاید اغراق نیست اگر بگوییم قصاص هیچ‌گاه در سینمای ایران چنین سمت و سوی تراژیکی پیدا نکرده است. تماشاگر بعد از تماشای شهر زیبا تا مدت‌ها درباره پیامدهای اجتماعی قصاص فکر خواهد کرد و به این خواهد اندیشید که یک اتفاق چگونه می‌تواند زندگی‌های زیادی را از بین ببرد. شهر زیبا روایتی تلخ از قصاص به دست می‌دهد که تا مدت‌ها گریبان تماشاگر را رها نمی‌کند و به هنگام تماشا به او فرصت نفس کشیدن نمی‌دهد.

 

کیفرکیفر

  • کارگردان: حسن فتحی

  • بازیگران: مصطفی زمانی، هومن برق‌نورد، امیر جعفری، مریلا زارعی

  • سال ساخت: ۱۳۸۸

برزو دل‌آرا (هومن برق‌نورد) در آستانه قصاص قرار دارد و همه اعضای خانواده او به دنبال تهیه پول دیه هستند. پول دیه تهیه می‌شود اما پول به طرز مشکوکی دزدیده می‌شود و همه سیامک (مصطفی زمانی) برادر برزو را مقصر دزدیده شدن این پول می‌دانند…

در کیفر قصاص یک تم فرعی یا بهتر است بگوییم بهانه‌ای است برای راه انداختن موتور محرکه‌ی قصه. قصه‌ای که نوآرهای جذاب تاریخ سینما را به یاد می‌آورد. فتحی در این شبکه پیچیده و پُر از دوز و کلک قهرمان گیج و سردرگم خود را میان مشتی آدم سودجو و زیاده خواه رها می‌کند تا کاشف معمای سیاهی باشد که پرده از پلیدی قاتل و مقتول هر دو بر می‌دارد.

اگر پایان شبه ملودراماتیک فیلم (که ربطی به کلیت فیلم ندارد) نبود حتی می‌توانیستیم کیفر را یکی از بهترین فیلم‌های دهه هشتاد بنامیم. فتحی در کیفر قصاص را بهانه‌ای می‌کند برای نشان دادن گوشه و کنار و زوایای کمتر دیده شده متروپلیسی بنام تهران. با سکانس‌هایی طوفانی که نقطه عطف آن سکانس ملاقات سیامک با اسمال چارلی است. سکانسی که جمشید هاشم‌پور در آن کولاک می‌کند و نشان می‌دهد چرا یکی از بزرگترین استعدادهای بازیگری ایران است.

 

من مادر هستممن مادر هستم

  • کارگردان: فریدون جیرانی

  • بازیگران: باران کوثری، فرهاد اصلانی، حبیب رضایی، هنگامه قاضیانی

  • سال ساخت: ۱۳۸۹

آوا (باران کوثری) دختر یک خانواده مرفه و پولدار توسط سعید (حبیب رضایی) دوست پدر خود مورد تعرض قرار می‌گیرد و حامله می‌شود. او برای انتقام سعید را می‌کشد. ابتدا ناهید (هنگامه قاضیانی) مادر آوا قتل را به گردن می‌گیرد اما بعد از مدتی آوا به قتل اعتراف می‌کند…

من مادر هستم بدون شک جنجالی‌ترین فیلم فریدون جیرانی تا به امروز است. فیلمی که مخالفان زیادی از یک طیف سیاسی کشور داشت. مخالفانی که جیرانی که را متهم می‌کردند به قُبح‌زدایی از یک سری روابط خاص و نشان دادن صحنه‌هایی که برای جامعه ایرانی مناسب نیست. فیلم اما ملودرام قرص و محکمی بود از کارگردانی توانا که بسیار خوب بلد است ملودرام‌های جنایی بسازد که شبیه آثار کلاسیک سینمای آمریکا از کار در بیاید.

جیرانی هم مانند فرهادی به قصاص ابعادی اجتماعی می‌بخشد اما از این موضوع در قالب یک ملودرام پیچیده جنایی و روانکاوانه استفاده می‌کند که می‌کوشد نشان دهد برخی بی‌توجهی‌ها در خانواده می‌تواند به چه فجایع دلخراشی ختم شود. درخشان‌ترین سکانس فیلم، سکانسی است که می‌خواهند آوا را برای اجرای حکم قصاص ببرند و پدر و مادرش به ملاقاتش می‌آیند. این سکانس عصاره و چکیده ملودرام پرخون جیرانی است که در آن درام به نقطه اوج می‌رسد و ضربه نهایی را به تماشاگر وارد می‌کند.

 

خشم و هیاهوخشم و هیاهو

  • کارگردان: هومن سیدی

  • بازیگران: نوید محمدزاده، طناز طباطبایی، رعنا آزادی‌ور

  • سال ساخت: ۱۳۹۴

فیلم داستان زندگی خسرو پارسا (نوید محمدزاده) خواننده مشهور است که درگیر عاشقانه‌ای نامتعارف با یکی از هواداران(طناز طباطبایی) خود می‌شود…

داستان خشم و هیاهو هومن سیدی شباهت زیادی به ماجرای پرونده ناصر محمدخانی و شهلا جاهد دارد. با این تفاوت که در فیلم یک خواننده مشهور جای محمدخانی فوتبالیست را گرفته است. سیدی از آن پرونده جنجالی روایتی مدرن و استرلیزه ارائه می‌دهد. روایتی که سعی می‌کند یک عاشقانه نامتعارف بسازد از داستانی ذاتاً ملودرام.

سیدی در خشم و هیاهو موفق می‌شود هنر کارگردانی خودش را به رخ تماشاگر بکشد و به او نشان دهد که چگونه می‌توان از یک سوژه به ظاهر تکراری قرائتی مدرن به دست داد. قرائتی که نه تنها خلق تعلیق کند که بتواند فرم جدیدی به تماشاگر ایرانی نشان دهد که برایش جذاب باشد. سیدی در خشم و هیاهو توانست ایده‌های خلاقانه‌اش را با یک داستان جنجالی پیوند دهد و جایگاه خوبی در سینمای بدنه برای خود دست و پا کند.

 

شنای پروانهشنای پروانه

  • کارگردان: محمد کارت

  • بازیگران: جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی

  • سال ساخت: ۱۳۹۹

پروانه (طناز طباطبایی) بعد از این‌که فیلمی از او در استخر پخش می‌شود به سراغ حجت (جواد عزتی) برادر شوهرش می‌آید تا او را از دست شوهرش هاشم (امیر آقایی) که گنده لات محل است نجات دهد. اما هاشم پروانه را می‌کوشد و حجت می‌کوشد پخش کننده فیلم را پیدا کند…

محمد کارت در شنای پروانه قصاص را به قتل‌های ناموسی و خیابان‌های پایین شهر پیوند می‌دهد و سعی می‌کند از خلال این موضوع داستان اقشار مطرود جامعه را تعریف کند. فیلم محمد کارت جزئیات دقیقی دارد و خیابان پایین شهرش واقعی از کار درآمده. داستانش پُر از خون و چرک و تعفن است و خیابان‌هایش یک فاضلاب کامل. نویسندگان فیلم‌نامه یک داستان معمایی را در دل فیلم‌نامه جاسازی کرده‌اند که باعث می‌شود تماشاگر را تا لحظه‌ آخر مشتاق پیگیری داستان باقی بماند. فیلم هر چند پایان محافظه‌کارانه‌ای دارد اما می‌تواند تماشاگر را به سفری جذاب ببرد و بخشی از شهر را نشان او دهد که تا به امروز شاهد آن نبوده است.

 

حکم تجدید نظرحکم تجدید نظر

  • کارگردان: محمدامین کریم‌پور

  • بازیگران: ژاله صامتی، آرش عدل‌پرور، همایون ارشادی، شاهرخ فروتنیان، زیبا کرمعلی

  • سال ساخت: ۱۳۹۹

آرش (آرش عدل‌پرور) که به قتل نامزدش لیدا (زیبا کرمعلی) متهم شده نزد مادرش (ژاله صامتی) قسم می‌خورد که بی‌گناه است. مادر که حرف‌های او را باور کرده به همراه دو نفر دیگر سعی می‌کند تا با جمع‌آوری مدارک بی‌گناهی آرش را اثبات کند…

فیلم حکم تجدید نظر نشان می‌دهد قصاص هم‌چنان سوژه جذابی برای کارگردانان سینمای ایران و تماشاگرانی است که هم‌چنان به روایت داستان‌های پُرتعلیق از این موضوع علاقه دارند.

جامعه ایران مشتاق تماشای چنین فیلم‌هایی است. فیلم‌هایی که داستان خود را به خوبی تعریف می‌کردند و به سوژه خود ابعاد مختلف و تازه‌ای می‌بخشند. حکم تجدید نظر نماینده تازه فیلم‌هایی با محوریت قصاص است. فیلمی که نگاهی نو به سوژه قصاص دارد و یقیناً می‌تواند تماشاگران زیادی را راضی از سالن‌های سینما بیرون بفرستد.

 

پرونده-باز-استپرونده باز است

  • کارگردان: کیومرث پوراحمد

  • بازیگران: پژمان بازغی، حسین پاکدل، محمدرضا غفاری

  • سال ساخت: ۱۴۰۰

کیومرث پوراحمد در آخرین فیلم خود و پیش از مرگ تراژیکش سراغ یکی از موضوعات پرتکرار سینمای ایران یعنی مسئله قصاص رفته است. موضوعی که پوراحمد تلاش کرده از زاویه دید خودش به آن نگاه کند و یک روایت ملودراماتیک و عاشقانه از داستانی تلخ ارائه دهد. مرحوم پوراحمد برای ساخت آخرین فیلمش سراغ یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های قضایی دهه هشتاد رفت و داستان پسر نوجوانی به نام فرهاد کیوانی (با بازی محمد ستاری) را روایت کرد که طی یک درگیری دوست نوجوان خود را به قتل می‌رساند.

فرهاد بعد از قتل دوست خود به کانون اصلاح و تربیت فرستاده می‌شود و در آن جا زیر نظر مربیان و مسئولان کانون به فراگیری موسیقی مشغول می‌شود. در حالی که افراد بسیاری از جمله هما خواهر مقتول (با بازی شادی مختاری) و نامزدش حامد (با بازی محمدرضا غفاری) می‌کوشند برای او رضایت بگیرند، پدر مقتول عبدالله (با بازی حسین پاکدل) راضی نمی‌شود و فرهاد در آستانه قصاص قرار می‌گیرد…

خرید بلیت پرونده باز است

مرحوم پوراحمد اُستاد روایت‌های ملودراماتیک از حوادث اجتماعی بود. او که پیش از پرونده باز است در شب یلدا یکی از بهترین ملودرام‌های تاریخ سینمای ایران درباره تنهایی‌های یک مرد میان سال را ساخته بود، در آخرین فیلمش هم تصمیم گرفت به داستان تلخ خود رنگ و بویی ملودراماتیک ببخشد. قصاص در پرونده باز است برای مرحوم پوراحمد بهانه‌ای است برای واکاوی وضعیت مفاهیمی مانند مهربانی و بخشش در جامعه امروز ایران. کیومرث پوراحمد در پرونده باز است تلاش می‌کند نگاه اُمیدوارانه‌ای به جامعه ایران داشته باشد. تلاش‌های هما (که خواهر مقتول است) و حامد برای رضایت گرفتن نماد همان اُمیدی است که کارگردان به جامعه ایران دارد.

اما زندگی در جامعه به قدری سخت شده و مردم انقدر از اخلاقیات دور شده‌اند که کارگردانان نمی‌تواند نگاه اُمیدوارانه‌اش به جامعه را به کل فیلم تسری دهد. به همین خاطر است که لحن پرونده باز است انقدر مستاصل از کار درآمده است. کارگردان از یک‌سو می‌کوشد به خانواده مقتول نزدیک شود و نشان دهد آن‌ها هم قربانیان وضعیتی هستند که یک دعوای ساده کودکانه به وجود آورده است و از طرف دیگر نمی‌خواهد باور کند پایان چنین اتفاقی مرگ انسان دیگری باشد. کیومرث پوراحمد مدام میان شخصیت‌های مختلف داستان سرک می‌کشد و می‌کوشد دیدگاه همه آن‌ها را بررسی کند.

شخصیت‌هایی که هر کدام از زاویه دید خود به ماجرای قصاص فرهاد نگاه می‌کنند. حامد آرمان گرا و جوان می‌کوشد فرهاد را نجات دهد تا خانواده نامزدش به ساحل امن آرامش برساند. در نقطه مقابل حامد عبدالله پدر مقتول حضور دارد که داغ فرزند به قدری برایش سنگین بوده که تنها به انتقام فکر می‌کند. این اتفاق انقدر برای عبدالله سخت بوده که گوش خود را بر روی حرف تمام آدم‌ها حتی همسرش می‌بندد و مسیری را طی می‌کند که به آن اعتقاد قلبی دارد. پوراحمد در آخرین فیلمش کوشیده از خلال همین تضادها درام را پیش ببرد و از نتیجه‌گیری قطعی پرهیز کند. چرا که فضای جامعه ایران امروز به شکلی است که به او اجازه نتیجه‌گیری قطعی درباره چنین موضوع حساسی را نمی‌دهد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. بیوگرافی می گوید

    خیلی مطلب خوبی بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.