یادداشتی بر فیلم «به بالا نگاه نکن» Don’t look up | هجویه‌ای بر یک واقعیت

نویسنده : علی زنداکبری

سالهاست خبرهایی از برخورد سیارک‌هایی به زمین منتشر می شود که نتایج این برخورد منجر به از بین رفتن حیات در کره زمین و نابودی نسل بشر خواهد شد، حال این موضوع دستمایه‌ای برای « آدام مک کی» شده است تا فیلمی بسازد بر پایه‌ی یک سرنوشت مشترک جهانی.

کیت دیبیاسکی (جنیفر لارنس)، دانشجوی دکتر رندال میندی (لئوناردو دی کاپریو) است، او هنگام رصد ابرنواخترها سیارکی را کشف می‌کند که ابتدا وی و همکارانش را خوشحال می‌کند، اما پس از بررسی‌ها و محاسبات بیشتر متوجه می‌گردند که این سیارک با سرعت به طرف زمین در حال حرکت است و کمی بیشتر از شش ماه فرصت دارند تا از برخورد این سیارک به زمین و بروز یک فاجعه بشری جلوگیری نمایند. آنها برای اخطار به مقامات بالاتر به کاخ سفید می‌روند و با بی‌تفاوتی ناباورانه‌ی رئیس جمهور واطرافیانش روبرو می شوند!

درام ذاتی این موضوع، فضای لازم را برای کارگردان به وجود می‌آورد تا بازخورد این خبر را در چند زمینه‌ی کلی دولت، مردم و رسانه و شاخه‌های منشعب از آن بررسی نماید. بررسی که پس‌زمینه حقیقی آن از میل به بقای بشر شکل گرفته و حال در فضائی دیوانه‌وار و با به‌کارگیری مخلوطی از کمدی، حقیقت، نگرانی و ترس آن را در قالب جامعه و بر اساس این میل بررسی می‌کند.

don't look up در این میان دولت به کسب حداکثر استفاده از این رویداد می‌پردازد، آنها با شعار «به بالا نگاه نکن» در کمپین انتخاباتی خود سعی در انحراف افکار عمومی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود در کسب آراء در انتخابات پیشه رویشان می‌کنند و از سوی دیگر با تبلیغاتی کاذب با وعده‌ی بهره‌برداری بلند مدت، سعی در استفاده از عناصر تشکیل دهنده‌ی سیارک برای استفاده از تراشه‌های صنعتی دارند و با وعده‌ی گشایش و پیشرفت اقتصادی در مسیر فریب افکار عمومی گام بر‌می‌دارند. از سوی دیگر رسانه‌ها برای جذاب نمودن برنامه‌های خود به بازی با اجزاء این بحران می‌پردازند، گاه قهرمان‌پروری می‌کنند و گاه هراس‌زائی و در این میان با استفاده از قدرت شبکه‌های مجازی تفکر مورد نظر خود را به خورد مخاطبان می‌دهند.

آنچه در این بین اهمیت ندارد مردمی هستند سرگردان و فاقد قدرت، برای تصمیم گیری در مورد سرنوشت خود، گاهی وحشت می‌کنند، گاهی طغیان و گاهی غارت، اما نتیجه مهم نداشتن قدرت برای تغییر سرنوشتتان هست، سرنوشتی که بازیچه دستان سیاستمداران و رسانه ها شده است. سرنوشتی که خود مردم با بی تفاوتی نسبت به انتخاب سیاستمداران، دنیای سرگرمی و فضای مجازی و نادیده گرفتن جامعه‌ی صادق و علمی، به طور غیر‌مستقیم در آن دخیل هستند. لذا آنچه اهمیت دارد در یک کلمه خلاصه می‌شود «غفلت». غفلت از زمان‌های با ارزشی که از دست‌رفته، غفلت از سیاستمداران ریاکار و غفلت از رفتارهای ضد فرهنگ و ضد اخلاق عروسک‌های خیمه شب‌بازی دنیای رسانه.

مک‌کی خوب می‌داند که دستمایه‌ی موضوع این اثر برای تماشاگرانش احتمالا جذابیت‌های لازم را ندارد چراکه هرچند روزگار همه‌گیری کرونا اقبالی به فیلم‌های دیستوپیائی (جامعه ای تخیلی که بدی و فساد در آن با هدف آموزش سیاسی ـ اخلاقی به نمایش در می‌آید) داده است ولیکن هجو ساختار اجتماعی جامعه‌ی جهانی در زمانی بیش از دو ساعت و ذات شعارگونه‌ی آن برای مخاطب کلافه از اخبار بد کرونائی، اقتصادی وغیره، نیاز به جذابیت‌هایی داشته باشد که کارگردان به خوبی با تیم ستارگان خود برای تشویق بیننده به منظور مشاهده‌ی اثرش آن را فراهم آورده است.

don't look up استفاده از دی‌کاپریو برای تماشاگرانی که به تم‌های جدی و عمیق علاقه دارند، بازی گرفتن از مریل استریپ برای جذب نسل‌های قدیمی‌تر، به کارگیری جونا هیل، کیت بلانشت و جنیفر لارنس با پیشینه‌های موفق کمدی و جدی و جذابیت‌های اجرائی ایشان برای علاقه‌مندان به جذابیت‌های داستانی خاص‌شان، بازی گرفتن از یک بازیگر تازه کار چون تیموتی شالامه و خواننده‌ی جوان و محبوبی چون آریانا گرانده برای جذب مخاطبان جوان و البته جذب مخاطبان رنگین پوست با بازی گرفتن از تیلور پری و راب مورگان.

این ترکیب پرقدرت از بازیگران اما یارای پوشاندن نقاط ضعف فیلمنامه اثر را ندارد، فیلمنامه مک‌کی عملا با تعدد موضوعاتی مواجه هست که پیام اثر را نمی‌تواند آنطور که خواهان آن بوده به مخاطب خود عرضه دارد، روابط فرعی کاراکترها هیچکدام به عمقی نمی‌رسد که لایه‌های مختلف اثر را به هم ربط دهد، نگاه کنید به رابطه دکتر میندی با خانواده‌اش و شخصیت ایوانتی و یا رابطه‌ی دو کاراکتر لیبیاسکی و یو، روابطی که نه عمق پیدا می‌کنند و نه بسط داده می شوند و سردرگم در همان سطح می‌مانند و در نتیجه متوسل به تلاش بازیگران و ارزش‌های فنی اثر و فیلم‌برداری خوب (لاینس سندگرن) می‌شود و البته تا حدودی مشکلات فیلمنامه‌ای اثر را نیز پوشش می‌دهد.

به هر صورت نفر اول «به بالا نگاه نکن» نه ستارگان پرشمارش، بلکه کارگردانیست که مسائل روز جامعه‌ی جهانی را به زبان لودگی و هجو کردن آن با حداکثر تلاش به چالش کشیده و برای بیننده هوشمند خود دستاوردهای قابل قبولی عرضه می‌دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.