از چمن سبز تا پرده نقره‌ای | برترین‌های پژمان جمشیدی

نویسنده: شبیر نعلبندیان

پژمان جمشیدی در بیستم شهریورماه ۱۳۵۶ در پایتخت متولد شد. او به سبب علاقه وافرش به فوتبال در نوجوانی به باشگاه کشاورز تهران پیوست و سپس موفق شد در باشگاه سایپا و پرسپولیس توپ بزند. جمشیدی سابقه بازی در تیم ملی ایران را هم در کارنامه فوتبالی‌اش دارد. او در پست‌های هافبک راست و دفاع راست بازی می‌کرد و در مجموع با یک گل ملی و یازده گل باشگاهی در بهمن ۱۳۸۸ از فوتبال خداحافظی کرد.

جمشیدی به عنوان بازیگر مهمان در سریال «ساختمان پزشکان» حضور یافت و این جرقه‌ای برای ورودش به دنیای بازیگری بود. او با بازی در سریال «پژمان» توجهات را به سوی خوب جلب کرد و اولین فوتبالیست موفق در وادی بازیگری لقب گرفت. سپس در قسمت دوم فیلم «آتش بس» در نقش کوتاهی ایفای نقش نمود و پس از آن پیشنهادات بسیاری را دریافت کرد و در بازه زمانی کوتاهی تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران شد.

جمشیدی که عموماً در نقش‌های کمدی دیده شده با حضور در چند نقش جدی ثابت کرد که توانایی بازی در نقش‌های گوناگون را دارد. حتی همزمان با کار تصویر به بازی در تئاتر روی آورد و تا کنون در ۱۶ تئاتر نقش‌‌آفرینی کرده است. با وجود انتقادات برخی از مخاطبان و اهالی رسانه نسبت به میدان‌داری یک بازیکن فوتبال در سینما تلاش کرد تا لیاقت و شایستگی خود را به اثبات برساند.

جمشیدی از پول‌سازترین بازیگران سینمای ایران به شمار می‌رود و اولین فوتبالیستی است که موفق شده از جشنواره فیلم فجر جایزه‌ای تحت عنوان دیپلم افتخار دریافت کند و برای چند فیلم هم کاندید سیمرغ شود. شهر هرت و بی‌مادر دو فیلمی است که با بازی پژمان جمشیدی در حال اکران است و به همین منظور برخی از آثار او  را در طول یک دهه فعالیتش در عرصه سینما و تلویزیون مروری می‌کنیم.

 

سریال پژمانسریال پژمان | پژمان

  • کارگردان: سروش صحت

پژمان جمشیدی که سابقه حضور در تیم پرسپولیس را دارد چهار فصل را بدون تیم سپری کرده است. تلاش‌های او و مدیر برنامه‌هایش هم در یافتن تیمی درخور راه به جایی نیافته است و پژمان در آستانه پایان عمر فوتبالی‌اش قرار دارد. از سویی وضع مالی پژمان تعریفی ندارد و او وبال گردن خواهر و دامادش شده است. نامزد افاده‌ای پژمان هم تبدیل به سوهان روح او شده و تحمل این وضعیت را برایش دشوار کرده است.

اولین حضور پژمان جمشیدی در قاب تصویر با بازی در نقش کوتاهی در سریال ساختمان پزشکان ساخته سروش صحت رقم خورد. بعدها پیمان قاسم‌خانی فیلمنامه سریال «پژمان» را به نگارش درآورد و پژمان جمشیدی اولین تجربه جدی بازیگری‌اش را با بازی در نقش خودش پشت سر گذاشت. با اینکه بخش اعظم داستان سریال ساختگی بود اما قاسم‌خانی کوشیده بود تا از زندگی شخصی پژمان جمشیدی الهام بگیرد و آن را به روش خودش دراماتیزه کند. پژمان جمشیدی برخلاف سایر فوتبالیست‌هایی که در بازیگری ناموفق ظاهر شدند به معنای واقعی کلمه درخشید و زمینه‌ساز آن شد تا به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای به فضای هنری راه پیدا کند.

 

خوب-بد-جلفخوب، بد، جلف | پژمان جمشیدی

  • کارگردان: پیمان قاسم‌خانی

مانی حقیقی قصد دارد فیلمی پلیسی بسازد که شخصیت پلیس آن کلیشه‌ای نباشد. حقیقی به خواست تهیه‌کننده تن می‌‎دهد و پژمان جمشیدی و سام درخشانی را به عنوان بازیگران نقش‌های اصلی برمی‌گزیند. منتهی پژمان و سام تحت‌تاثیر فیلم‌های هالیوودی هستند و بازی باورپذیری از خود نشان نمی‌دهند. از این رو تهیه‌کننده به سراغ سرهنگ آگاهی می‌رود و از او درخواست می‌کند که پلیس کارکشته‌ای به او معرفی کند. در نتیجه سرهنگ شادمان که رابطه خوبی با تهیه‌کننده ندارد موظف می‌شود تا پژمان و سام را با عملکرد پلیس آشنا کند اما به یکباره این سه سر از یک جنایت سازمان‌یافته و باند مخوف مواد مخدر در می‌آورند.

پس از پایان سریال «پژمان» و استقبال مخاطبان از این سریال قرار شد تا نسخه سینمایی «پژمان» که به نوعی ادامه سریال محسوب می‌شد ساخته شود که در نهایت به دلیل مالکیت تلویزیون بر سریال «پژمان» منتفی شد. پیمان قاسم‌خانی با اعمال تغییراتی فیلم‌نامه‌ای به نام پلیس‌بازی نوشت. رامبد جوان، حسن فتحی و سروش صحت از گزینه‌های کارگردانی پلیس‌بازی بودند اما روند نگارش فیلم‌نامه طولانی شد و پیمان قاسم‌خانی تصمیم گرفت آن را به عنوان اولین فیلم سینمایی‌اش جلوی دوربین ببرد.

پلیس‌بازی بعدها به «خوب، بد، جلف» که یادآور ساخته مشهور سرجیو لئونه است تغییر نام داد و علاوه بر پژمان جمشیدی و سام درخشانی که زوج موفق فیلم بودند بازیگران دیگری نظیر حمید فرخ‌نژاد، ویشکا آسایش، مانی حقیقی و آزاده صمدی در آن به ایفای نقش پرداختند. پژمان جمشیدی در این فیلم که همانند سریال «پژمان» با نام خودش ظاهر شده است بازی خوبی از خود ارائه داد. همچنین شیمی او با سام درخشانی به قوت خود باقی ماند که منجر به خلق موقعیت‌های کمیک متعددی شد.

 

خوب-بد-جلف-ارتش-سریخوب، بد، جلف ۲: ارتش سری | پژمان جمشیدی

  • کارگردان: پیمان قاسم‌خانی

یک گروه آمریکایی در تلاش است تا میزان زیادی کیک زرد را از تاسیسات امنیتی ایران بدزدد. آن‌ها برای اجرا کردن نقشه خود تصمیم می‌گیرند تا در پوشش یک گروه فیلم‌سازی به ایران بیایند و پژمان جمشیدی و سام درخشانی را برای بازی در این فیلم ساختگی به خدمت بگیرند. همچنین فربد مولیان که آدمکشی حرفه‌ای است به عنوان کارگردان فیلم و لیدر تیم جاسوسی انتخاب می‌شود. کل‌کل‌ها و شوخی‌های کودکانه پژمان و سام سبب اخلال در نقشه‌های آن‌ها شده و کیک زرد توسط طالبان دزدیده می‌شود.

«خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری» تقریباً هیچ ارتباطی به قسمت اول این فیلم دارد و از بازیگران نسخه پیشین تنها پژمان جمشیدی و سام درخشانی در این فیلم حضور یافته‌اند. پیمان قاسم‌خانی مجدداً پشت دوربین این فیلم قرار گرفت تا فیلم دومش را بسازد. قسمت دوم این فیلم نه در جشنواره و نه در اکران و جذب مخاطب توفیق چندانی در مقایسه با سری اول نصیبش نشد. با این حال محبوبیت پژمان جمشیدی و توانمندی‌اش را در ایفای نقش‌های کمدی به یکی از وزنه‌های فیلم بدل شد و سبب شد تا ادامه این قصه در قالب سریال شبکه نمایش خانگی ساخته شود.

 

سریال-خوب-بد-جلف-رادیواکتیو-minسریال خوب، بد، جلف ۳: رادیواکتیو | پژمان جمشیدی

  • کارگردان: محسن چگینی

پژمان جمشیدی سام درخشانی به همراه محموله کیک زرد توسط گروه تروریستی فداییان داغستان ربوده می‌شوند و خود را محبوس در قطاری به مقصد چچن می‌یابند. فربد مولیان از طریق دوربین‌های نصب‌شده بر لباس این دو در حال ردگیری آ‌ن‌ها و محموله است. فربد پس از نجات پژمان و سام مجدداً به سروقت ساخت ادامه فیلم ساختگی می‌رود تا پروژه خروج کیک زرد از ایران را پیش ببرد. پژمان و سام بار دیگر باعث برهم خوردن نقشه‌های این گروه می‌شود و در این بین فربد رفته‌رفته به سینما علاقه‌مند می‌شود.

در پایان «خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری» ادامه داستان در سری سوم آن که رادیواکتیو نام دارد نوید داده می‌شود. پیمان قاسم‌خانی به همراه مهراب قاسم‌خانی و امیرمهدی ژوله فیلم‌نامه قسمت سوم را به نگارش درآوردند و به دلیل مطول شدن قصه بنا شد تا به جای فیلم سینمایی، سریالی ۱۳ قسمتی از آن ساخته شود. بازیگران جدیدی به نسخه سریالی «خوب، بد، جلف» اضافه شدند و پژمان جمشیدی و سام درخشانی برای سومین و آخرین بار در این قصه با نام‌های خودشان ایفای نقش کردند.

«خوب، بد، جلف ۲: رادیواکتیو» در پلتفرم فیلیمو پخش شد و در دوران همه‌گیری کرونا و رکود سینماها موفق شد مخاطبان قابل‌توجهی برای خود دست و پا کند. پیمان قاسم‌خانی هم از کارگردانی نسخه سریالی کنار کشید و این وظیفه را به محسن چگینی که بیشتر به عنوان تهیه‌کننده مطرح آثار تلویزیونی شناخته می‌شود سپرد.

 

تگزاس-1تگزاس ۱ | بهرام

  • کارگردان: مسعود اطیابی

دو رفیق به نام‌های بهرام و ساسان در برزیل زندگی می‌کنند. بهرام که قصد اقامت دائم در برزیل را دارد تصمیم می‌گیرد قیم و سرپرست یک کودک یتیم برزیلی شود. در عوض قرار است مادر این کودک برزیلی مبلغ قابل‌توجهی را به بهرام بابت سرپرستی‌ بدهد. از سویی برادر آلیس که نامزد ساسان است بدهی هنگفتی به یک گنگستر بی‌رحم به نام کارلوس دارد و اگر نتواند بدهی‌اش را صاف کند آلیس را به همسری می‌گیرد. ساسان تصمیم می‌گیرد تا بهرام را مجاب کند که پول وعده داده شده از سوی مادر کودک برزیلی را برای پرداخت بدهی برادر آلیس خرج کند.

پژمان جمشیدی و سام درخشانی در «تگزاس» بعد از سریال «پژمان» و قسمت اول «خوب، بد، جلف» برای بار سوم هم‌بازی یکدیگر شدند. «تگزاس» یک کمدی-اکشنِ ماجراجویی است که تمام سکانس‌های آن در برزیل می‌گذرد. از این رو اکثر بازیگران فیلم برزیلی هستند و غیر از جمشیدی و درخشانی، حمید فرخ‌نژاد هم در این فیلم بازی می‌کند. فروش خوب «تگزاس» سبب شد تا سازندگانش به فکر تولید قسمت دوم فیلم بیفتند.

تگزاس-2تگزاس ۲ | بهرام

  • کارگردان: مسعود اطیابی

بهرام و ساسان و آلیس پس از اتفاقات قسمت اول به ایران عزیمت می‌کنند. بابک و سوری به محض رسیدن به استقبال آ‌‌ن‌ها می‌آیند. بابک پدر بهرام بوده و سوری مادر ساسان است که در بی‌خبری و بی‌اطلاعی ساسان با هم ازدواج کرده‌اند. بابک در خانه پدر مرحوم ساسان ساکن است و از این‌رو دلِ خوشی از حضور بابک که حالا ناپدری‌اش تلقی می‌شود ندارد. بهرام در فرودگاه چمدان‌ خود را با چمدانی که حاوی محموله مواد مخدر است اشتباه می‌گیرد و از سویی گماشته‌های کارلوس برای تسویه حساب با ساسان و آلیس و بهرام به ایران می‌آیند و این سه در موقعیت دشواری گرفتار می‌شوند.

«تگزاس ۲» به دلیل خلق موقعیت‌های طنز متعدد موفق‌تر از قسمت اول ظاهر شد و یه همین دلیل فروش خوبی را در گیشه تجربه کرد. مخاطبان هم از زوج جمشیدی و درخشانی خوشنود بودند و تمایل داشتند تا قسمت سوم این فیلم هم ساخته شود. برخلاف قسمت اول تمام سکانس‌های فیلم در تهران فیلم‌برداری شده است و این موقعیت مناسبی برای سازندگان بوده تا به بهانه ورود آلیس گوشه‌چشمی طنزآلود به سبک زندگی ایرانی و رسم و رسومات بومی داشته باشند.

 

سوءتفاهمسوءتفاهم | دستیار کارگردان

  • کارگردان: احمدرضا معتمدی

یک گروه فیلم‌سازی متشکل از چند دانشجوی سینما به رهبری زنی مرموز که رئیس نام دارد تصمیم به ساخت یک فیلم سینمایی دارند. رئیس نقشه کشیده است تا دختر مرد ثروتمندی که با وجود نداشتن استعداد به بازیگری علاقه‌مند است را به گروگان بگیرند تا پدر متمولش را سرکیسه کرده و سرمایه فیلم خود را تامین کنند. با پیشرفت قصه تشخیص واقعیت از توهم و خیال، دشوار و پیچیده می‌شود و یک غافلگیری بزرگ شکل می‌گیرد.

پژمان جمشیدی در این فیلم نامی ندارد و دستیار رئیس یا دستیار کارگردان است که شبیه به پادو و نوچه می‌ماند. «سوءتفاهم» متفاوت‌ترین و جدی‌ترین فیلم کارنامه جمشیدی محسوبی می‌شود چرا که یک تریلر روانشاختی با مضامین فلسفی و چند لایه است که تاکنون بازی در چنین فیلمی را تجربه نکرده بود. جمشیدی موفق شد در نقش مکمل این فیلم بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد و برای اولین بار کاندید سیمرغ بلورین شد که در نهایت قرعه را به جمشید هاشم‌پور واگذار کرد.

 

ما-همه-با-هم-هستیمما همه با هم هستیم | علی حاجتی

  • کارگردان: کمال تبریزی

شرکت هواپیمایی خانم مژدهی در صدد ورشکسته شدن است. او سعی دارد یک هواپیمای از رده خارج را با تعدادی مسافر به قعر آب بیندازد تا بتواند پول دیه مسافران را از بیمه بگیرد و شرکتش را حفظ کند. بنابراین او به دنبال افرادی می‌رود که از زندگی بریده‌اند و قصد خودکشی دارند. در روز موعود مردی به نام علی حاجتی سر و کله‌اش در فرودگاه پیدا می‌شود که باید هر چه سریع‌تر خودش را به بالین همسر باردارش برساند. از آنجایی که بلیط هواپیما برای مقصد مدنظر علی حاجتی یافت نمی‌شود به ناچار با مسافران پرواز مذکور همراه می‌شود. علی حاجتی در میانه راه از قصد مسافران و مقصد هواپیما آگاه می‌شود و برای زنده ماندن باید همگی را متقاعد کند که از تصمیمشان منصرف شوند.

«ما همه با هم هستیم» مملو از بازیگران چهره است و آن را می‌توان پربازیگرترین فیلم چند سال اخیر سینمای ایران قلمداد کرد. لیلا حاتمی، مهران مدیری، مانی حقیقی، هانیه توسلی، علی شادمان، جواد عزتی و ویشکا آسایش تنها بخشی از بازیگران مطرح فیلم هستند. اما در میان همه آن‌ها این پژمان جمشیدی است که به نوعی نقش اصلی و کلیدی فیلم به حساب می‌آید. در واقع روند قصه به وجود شخصیت علی حاجتی وابسته است و جمشیدی قدر این فرصت را به خوبی می‌داند و در میان سیل عظیم بازیگران متعدد خودی نشان می‌دهد.

 

ایده-اصلیایده اصلی | نیما

  • کارگردان: آزیتا موگویی

سعید تاجری است که قصد دارد به هر نحوی در یک مناقصه مهم تجاری واقع در جزیره هندورابی شرکت کند. همزمان رویا که همسر سابق سعید بوده قصد شرکت در مناقصه را دارد و رقیب اصلی او محسوب می‌شود. رویا پس از طلاق از سعید شرکت او را مصادره کرده است. سعید که پول چندانی برای پیروزی ندارد خود را در برابر رویا بازنده می‌داند. او به سراغ لاله که مشاور رویا است می‎رود تا راه‌حلی پیدا کند. لاله به سعید پیشنهاد می‌دهند تا با سرمایه‌گذاری در یک پروژه سوری مدارک و رزومه لازم را جعل کند. سعید این موضوع را با دوستش نیما که ساکن کانادا است در میان می‌گذارد و از او می‌خواهد تا به قبرس بیاید و اقدامات لازم را به انجام برساند.

پژمان جمشیدی که اولین نقشش در سینما را در مقابل بهرام رادان در «آتش بس ۲» ایفا کرده بود پس از پنج سال مجدداً با او در «ایده اصلی» اصلی هم‌بازی شد. در این فیلم همه شخصیت‌های اصلی به یکدیگر رکب می‌زنند و نیما هم از این قاعده مستثنی نیست. پژمان جمشیدی با بازی در نقش نیما کوشید تا جایگاهش به عنوان یک بازیگر جدی را تثبیت سازد.

 

جهان-با-من-برقصجهان با من برقص | رضا

  • کارگردان: سروش صحت

جهان مردی است که از همسرش جدا شده و با دخترش آسا به شمال کشور کوچ کرده است. جهان متوجه می‌شود که سرطان بدخیمی دارد و تنها دو ماه دیگر به عمرش باقی مانده است. بهمن که برادر جهان است تصمیم می‌گیرد تا دوستان او را برای آخرین جشن تولدش دور هم جمع کند. دوستان جهان از تهران به شمال می‌آیند و دور هم جمع می‌شوند تا روزهای آخر زندگی‌اش را مفرح سازند.

سروش صحت که زندگی پژمان جمشیدی را در سریال پژمان به صورت پارودی‌وار روایت کرده بود در اولین فیلمش یکی از نقش‌های مهم فرعی‌اش را به او سپرده است. «جهان با من برقص» فیلمی حال‌خوب‌کن است و پژمان جمشیدی نقش مرد مجردی را بازی می‌کند که در آستانه میانسالی قرار دارد. رضا در جریان فیلم دلباخته خواهر جهان که نیلوفر نام دارد می‌شود و لحظات عاشقانه‌ای پدید می‌آید.

 

دوزیستدوزیست | مجتبی

  • کارگردان: برزو نیک‌نژاد

عطا به همراه پدر و دوستانش در گاراژی در جنوب شهر تهران روزگار می‌گذارنند. عطا مدل عکاسی برای تبلیغات لباس است و درآمد ناچیزی دارد. او دل در گروی آزاده دارد که در همسایگی او در خانه آقای سیفی کلفتی می‌کند. عطا و دوستانش به پیشنهاد مجتبی قصد دارند به گاوصندوق آقای سیفی دستبرد بزنند اما ورود دختری مرموز به نام مریم که دخترخاله آزاده معرفی می‌شود همه معادلات را برهم می‌زند.

پژمان جمشیدی با دو فیلمِ «دوزیست» و «خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. مجتبی جوان آس‌و‌پاسی است که سختی‌های زیادی را متحمل شده و حالا که آه در بساط ندارد بر سر عطا آوار شده است. نقشی که جمشیدی در «دوزیست» ایفا کرد در زمره نقش‌های جدی او جای می‌گیرد هرچند چندین رگه طنز در فیلم وجود دارد که او به خوبی آن‌ها را در بازی‌اش به دوش می‌کشد.

 

خط-فرضیخط فرضی | حامد

  • کارگردان: فرنوش صمدی

سارا و حامد رابطه زناشویی نسبتاً سردی دارند. آنها به عروسی یاسی که خواهر سارا بوده در جنگلی در شمال کشور دعوت می‌شوند. حامد به دلیل ماموریت کاری قادر نیست به عروسی برود و از این رو از سارا میخواهد که با دخترشان در تهران بماند و قید سفر را بزند. حامد که به دلیل مشکلات کاری مجبور است به ماموریت برود سارا را از رفتن به عروسی منع می‌کند. سارا بدون اطلاع حامد با دخترش راهی جاده می‌شود. پس از مراسم عروسی دختر سارا بر اثر گازگرفتگی می‌میرد.

پژمان جمشیدی در «خط فرضی» عبوس‌ترین نقش کارنامه خود را به نمایش گذاشته است. مردی جدی و تا حدودی بی‌منطق که دل خوشی از شکل زندگی‌اش ندارد. این اولین فیلمی است که پژمان جمشیدی در آن ایفاگر نقش یک پدر است. «خط فرضی» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرد اما بازی پژمان جمشیدی کاندید سیمرغ نقش اول مرد نشد و فیلم هم هنوز فرصت اکران بر پرده را به دست نیاورده است.

 

زیرخاکیسریال زیرخاکی | فریبرز باغ‌بیشه

  • کارگردان: جلیل سامان

مرد عائله‌مندی به نام فریبرز باغ‌بیشه در یکی از محله‌های جنوبی تهران در بحبوحه انقلاب زندگی می‌کند. فریبرز هیچ دخلی به سیاست و جریان‌های حزبی و سیاسی ندارد و تنها هدفش یافتن پول است. او در میان آشفتگی‌های آن دوران در جستجوی یک زیرخاکی قیمتی است تا تکانی اساسی به زندگی‎اش بدهد. اما طی اتفاقی به جرم پخش اعلامیه‌ی سیاسی دستگیر شده و به زندان می‌افتد و ناخواسته درگیر ماجراهای سیاسی می‌شود.

فصل اول «زیرخاکی» در ماه‌رمضان پخش شد اما تولید قسمت‌های پایانی‌اش به‌دلیل همه‌گیری کرونا متوقف شد و ادامه‌ی داستان به فصل دوم موکول شد. در فصل دوم فریبرز باغ‌بیشه پایش به میدان جنگ باز شده و در آخر اسیر بعثی‌ها درمی‌آید. فصل سوم با اسارت فریبرز آغاز شده و در زندان با یکی از فرماندهان ارشد اشتباه گرفته می‌شود. جمشیدی در «زیرخاکی» با تکیه بر تجارت نه‌چندان بلند گذشته‌اش ظرافت‌های نقش فریبرز را به کمک میمیک خاصی که برای آن اتخاذ کرده بود اجرا کرد. همچنین کوشید تا فریبرز را متفاوت‌تر از سایر نقش‌های کمدی کارنامه‌اش بازی کند و به راهی ورطه تکرار نشود.

 

علفزارعلف‌زار | امیرحسین

  • کارگردان: کاظم دانشی

خانواده شهردار در باغی مورد حمله چند جوان بزهکار قرار می‌گیرند و تجاوزی در این واقعه تکان‌دهنده رخ می‌دهد. یک بازپرس دادگاه کیفری به نام امیرحسین که درصدد انتقال به تهران است درگیر این پرونده پیچیده می‌شود. از سویی زوجی جوان برای گرفتن شناسنامه فرزندشان به همان شعبه کیفری که امیرحسین در آن مشغول به کار است مراجعه می‌کنند. امیرحسین در آخرین روز حضورش در این شهر باید به هر طریقی عدالت را اجرا کند حتی اگر به ضرر خودش و شهردار تمام شود.

شاید بهترین بازی پژمان جمشیدی همین نقش امیرحسین باشد. او بازپرس حق‌طلب و درستکاری است که سعی دارد همواره جانب انصاف را رعایت کند و در اجرای عدالت از هیچ چیز و هیچ کس واهمه نداشته باشد. امیرحسین در عین جدیت فردی رئوف است و حتی قوانین سفت و سختی که گره در کار دیگران می‌اندازد را با زیرکی دور می‌زند. « علف‌زار» در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و پژمان جمشیدی یکی از نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد بود. منتقدان و مخاطبان پیش‌بینی می‌کردند که او قطعاً با سیمرغ به خانه خواهد رفت اما نظر داوران چیز دیگری بود و امین حیایی برنده این دوئل شد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.