مرور کارنامه‌ی بازیگری و کارگردانی پیمان معادی؛ مردی برای تمام فصول

۱۲ سال پیش، زمانی که پیمان معادی یکی از نقش‌های اصلی فیلم «درباره‌ی اِلی …» را ایفا کرد، برای بسیاری از تماشاگران آن فیلم نام و چهره‌ای جدید بود که با این فیلم مهم به دنیای بازیگری معرفی شده است. اما او پیش از این فیلم، فعالیت خود را به طور جدی در مقام فیلم‌نامه نویس با فیلم‌هایی چون «آواز قو»، «کافه ستاره»، «عطش»، «کما» و … آغاز کرده بود و حتی قصد ساخت اولین فیلم بلند خود را داشت که آشنایی‌اش با اصغر فرهادی باعث شد به تیم بازیگری «درباره‌ی اِلی …» بپیوندد و مسیری تازه را در کارنامه‌ی هنری خود آغاز کند. راهی که او را به یکی از شناخته شده‌ترین بازیگران ایرانی در دنیا تبدیل کرد و با حضور در پروژه‌های مطرح بین المللی توانست علاوه بر جوایز بی‌شمار، فرصت بازی در کنار بزرگان سینمای جهان را پیدا کند.

کارنامه هنری پیمان معادی 

پیمان معادی، متولد ۱۳۴۹ در نیویورک آمریکا است و در ۵ سالگی همراه با خانواده‌اش به ایران بازگشت. با اینکه او کارشناسی خود را در رشته‌ی متالوژی گرفته است اما علاقه‌اش به سینما باعث شد به طور جدی و به عنوان فیلم‌نامه نویس به این حرفه رو بیاورد. دو سال پس از فیلم «درباره‌ی اِلی …»، او با ایفای نقش نادر در «جدایی نادر از سیمین» موفقیت‌های فرآوانی از جمله جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جشنواره‌ی برلین را بدست آورد و زمینه‌ی فعالیت خود را در سریال‌ها و فیلم‌های هالیوودی و اروپایی فراهم کرد. او در درام مستقل Camp X-Ray  مقابل ستاره‌ای مانند کریستن استوارت و همچنین در “The Knights” همراه با مورگان فری‌من بازی کرد. او همچنین در مینی سریال موفق شبکه‌ی HBO به نام “The Night Of”به نویسندگی و کارگردانی استیون زایلیان بازی کرده است. پیمان معادی به‌طور قطع در حال حاضر از مهم‌ترین بازیگران سینمای ایران است و با توجه به فعالیت در زمینه‌های مختلف از جمله کارگردانی، نویسندگی، بازیگری و تهیه‌کنندگی حضورش در هر فیلم و یا مجموعه‌ای می‌تواند بیانگر کیفیت بالای آن اثر باشد.

پیمان معادی؛ در مقام کارگردان

برف روی کاج‌هابرف روی کاج‌ها | صحنه‌هایی از یک ازدواج

پیمان معادی در نخستین تجربه‌ی کارگردانی فیلم بلند خود، به سراغ سوژه‌ی جنجالیِ خیانت رفت و داستان زنی به نام رویا (مهناز افشار) را روایت کرد که پس از آگاهی از خیانت همسرش، زندگی‌اش با چالش‌های جدیدی مواجه شده است. فیلم با اینکه یادآور آثار اصغر فرهادی است اما با رعایت برخی جزئیات و تصویرسازی متفاوت، به فیلمی مستقل از آن‌ها تبدیل شد. معادی تصمیم گرفت این فیلم را به شکل سیاه و سفید فیلم‌برداری کند که خود اتفاق مهم و پر ریسکی برای اولین فیلم یک کارگردان به حساب می‌آید. توانایی او در نمایش پیچیدگی‌های رفتاری رویا در ازدواج شکست‌ خورده‌ی خود، بازی گرفتن صحیح و به‌اندازه از بازیگران اصلی و همچنین ورود به دنیای زنانه‌ای که تا به حال کمتر در سینمای ایران از این نظر به آن پرداخته شده بود، برف روی کاج‌ها را در دسته‌بندی آثار تاثیرگذار و مهم درام با موضوعات اجتماعی سینما قرار داد.

بمب یک عاشقانهبمب؛ یک عاشقانه | خانه‌ای روی آب

ساختن فیلم‌هایی درباره‌ی دهه‌ی ۶۰ و دوران جنگ ایران-عراق و آنچه بر مردم گذشت بارها در سینمای ایران تکرار شده است. با این حال پیمان معادی در فیلم دوم خود رویِ دیگر حال و هوای آن روزها و داستان‌های عاشقانه‌ای که در خانه‌های سرد و بی‌روح ساختمان‌های شهر در جریان بود را روایت می‌کند. نکته‌ی چشم‌گیر در این فیلم بازسازی و طراحی صحنه است. از طرفی توجه به جزئیات همراه با قصه‌ای ملودارم ترکیبی تماشایی را برای مخاطب به همراه می‌آورد. داستان عاشقانه‌ی پسر بچه‌ی مدرسه و ایرج (پیمان معادی) معلم او که در ازدواجش با میترا (لیلا حاتمی) به مشکل خورده است، تقابل دل‌نشینی دارد. بمب؛ یک عاشقانه برخلاف دیگر فیلم‌های جنگی به سراغ زندگی مردم در آن روزها می‌رود و جنبه‌ای متمایز از آنچه تا به حال از این نوع فیلم‌ها دیده‌ایم را به نمایش می‌گذارد.

پیمان معادی؛ در مقام بازیگر

درباره الیدرباره‌ی اِلی … | دمِ بچه‌های دانشکده‌ی حقوق گرم!

پیمانِ درباره‌ی اِلی … شخصیتی دو وجهی دارد. قبل از اتفاق اصلی با همه گرم می‌گیرد و با نیش و کنایه‌های بامزه‌اش و انتخاب بهترین جمله برای بازی پانتومیم، سعی می‌کند خوش بگذراند. نظرش درباره‌ی اِلی (ترانه علی‌دوستی) این است که دختر بی‌عقده‌ای به‌نظر می‌رسد و خوشحال است که احمد (شهاب حسینی) می‌خواهد با او ازدواج کند. اما تا ورق بر می‌گردد و اِلی گم می‌شود، بی‌رحمانه‌ترین حدس و گمان‌ها و قضاوت‌ها را علیه او دارد. او می‌داند که اِلی فرزندش را نجات داده اما برای رهایی از این بحرانی که گرفتار شده‌اند به فکر آبروی او نیست. پیمان معادی در اولین تجربه‌ی بازی خود آنقدر دقیق این دو وجه را بازی می‌کند که گاهی فکر می‌کنیم سال‌ها بازیگر بوده است. نقطه‌ی درخشان بازی او در این فیلم شاید همان لحظه‌ایست که متوجه می‌شود پسرش در دریا غرق شده. نگاهِ پر از وحشت او به احیای آرش و بی‌قراری‌اش در آن لحظات، به درستی تمام احساساتی که یک پدر باید در آن دقایق داشته باشد را به بیننده منتقل می‌کند.

جدایی نادر از سیمینجدایی نادر از سیمین | چیزی که غلطه، غلطه!

پیمان معادی برای بازی در نقش نادر به خودِ واقعی این شخصیت تبدیل شده بود. او می‌دانست که نادر باید هم خودخواه باشد و هم مهربان، هم خونسرد و هم بی‌رحم. پدری که به دنبال نگه داشتن فرزندش است و هر دروغی را حاضر است بگوید. رعایت چنین جزئیاتی در بازی با هدایت اصغر فرهادی کار آسانی نیست و پیمان معادی در ایفای آن چه از نظر ظاهری و چه نوعِ بیان و تاکید بر روی کلمات هر دیالوگی که باید بگوید، به طرز خیره‌کننده از پس‌اش برآمده. نادر در مقابل ترمه (سارینا فرهادی) یک آدم است و در مقابل دیگران آدمی دیگر؛ چنین برداشتی از نقش نادر و ارتباطش با دخترش به احتمال زیاد از تجربه‌ی پدر بودن خودِ معادی می‌آید. معادی نادرِ خودرأی و مغرور را در لحظاتی که هیچ‌کس انتظار ندارد درهم می‌شکند و به همین دلیل سکانس حمام بردن پدرش را به یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ سینما تبدیل می‌کند.

قصه هاقصه‌ها | سارا خانم، حله؟

پیمان معادی در نقش حامدِ فیلم قصه‌ها در سکانس پایانی این فیلم با ردوبدل کردن دیالوگ‌هایی عاشقانه و با لحنی گزنده و ترسیده، این صحنه را به بهترین بخش از این فیلم اپیزودیک بدل می‌کند. او می‌داند چطور و با چه نگاه‌هایی از آینه‌ی ماشین با سارا (باران کوثری) حرف بزند تا او را راضی کند. معادی نقش کوتاهی در قصه‌ها دارد، راننده‌ی اخراج شده از دانشگاه که عاشق دختری با HIV+ شده و حالا پس از مدت‌ها می‌خواهد به او بگوید که دوستش دارد. انتخاب او برای این نقش انتخاب درستی بوده چرا که پیمان معادی می‌داند چگونه با صدا و نگاه خود بازی کند. معادی در همین فرصت کوتاه توانسته از حامد شخصیتی کامل در ذهن مخاطب ایجاد کند. گویی بیننده با پیشینه‌ی او آشناست و مانند دیگر شخصیت‌های فیلم‌های قبلی رخشان بنی‌اعتماد، او را در آن فیلم‌ها دیده است.

ابد و یک روز ابد و یک‌روز | ابد و یک‌روز که بهت بخوره، امکان نداره آزاد بشی.

مرتضی و خانواده‌اش مصداق همین دیالوگ‌اند؛ آدم‌هایی که در یک زندان گیر افتادند و هرچه تلاش می‌کنند تا از آن فرار کنند به مسیری اشتباه‌تر می‌روند. مرتضی شخصیتی دولبه دارد و پیمان معادی نقش این برادر بزرگتر به اصطلاح وظیفه‌شناس و خودخواه را به شکلی بازی می‌کند که ما در لحظاتی به او برای کارهایی که در حق این خانواده می‌کند حق می‌دهیم و گاهی از او برای رفتارهای آزاردهنده‌ و متکبرانه‌اش متنفر می‌شویم. بده‌بستان‌های او با برادرش محسن (نوید محمدزاده) و خشمی که در میان بیان دیالوگ‌ها نسبت به یکدیگر دارند، بهترین سکانس‌های این فیلم را رقم زده است.

متری شیش و نیممتری شیش و نیم | یه اسم بگو خلاص!

صمد، ماموری است که رحم ندارد. یک سؤال می‌پرسد و آنقدر متهم را به رگبار کلمات تحقیرآمیزش می‌بندد تا به جوابی که می‌خواهد برسد. هرجا هم که کم می‌آورد دست روی نقطه ضعف طرف مقابلش می‌گذارد. صمد پلیسی است که تاکنون مشابه‌اش را در فیلم‌های ایرانی ندیده‌ایم و همین نکته کار را برای بازیگر این نقش سخت می‌کند. اما پیمان معادی با درک صحیح از شخصیت او و تغییراتی که در بازی خود نسبت به کارهای قبلی‌اش داشته توانسته این بازی در این نقش را به بهترین ایفای نقشی که در کارنامه‌ی کاری خود داشته تبدیل کند. دیالوگ‌های ضربتی و همچنین به گوشه‌ی رینگ بردن کاراکترهای دیگر تبحر او در نمایش این پلیس متفاوت را نشان می‌دهد. تجربه‌ی بازی دوباره مقابل نوید محمدزاده در این فیلم آن هم در مقام پلیس و متهم، باعث شده تا لحظات درخشانی را در سکانس‌های دو نفره این دو شخصیت ببینیم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.