نگاهی به شخصیت آمردان در «زالاوا» و بازی پوریا رحیمی سام در این نقش | مویه در هورامانات…

نویسنده: عباس نصراللهی

این مطلب حاوی اسپویل است

هونگ جین نا فیلمی به نام «مویه» دارد، فیلمی ویرد و عجیب که ایده‌های تماتیک‌اش کاملا برآمده از جغرافیا، سنن و رسومات مردمان روستایی در کره‌جنوبی در دهه‌های گذشته است. همچنین تکنیک پیاده‌سازی این ایده‌ها کاملا مبتنی بر تکنیک‌های روز سینما و استتیک‌های بیرون آمده از سنت ژانر است. فیلمی درباره‌ی خرافات، اجنه و بیرون زدن این اجنه‌ها از روستا که ترکیبی اعجاب‌انگیز از ترس، هیجان و معما را در مقابل ما قرار می‌دهد.

در یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی فیلم، اهالی روستا جن‌گیری را برای بیرون‌‌کردن جن استخدام کرده‌اند و او هرچه که به محل احتمالی حضور جن نزدیک‌تر می‌شود، خونی که از بینی‌اش سرازیر شده نیز شدت بیشتری می‌گیرد؛ تا جایی‌که گویی راه فراری از آن وجود ندارد. این صحنه رعب‌آور در دل قصه‌ی فیلم، بی‌شک یکی از بهترین صحنه‌های سینما در سال‌های اخیر بوده است.

حالا سینمای ایران در چند روز گذشته میزبان فیلمی بوده که می‌تواند پا‌به‌پای اثر پیشرویی چون «مویه» گام بردارد و خود را از دو طریق به سینمای جهان نزدیک کند. نخست هماهنگی ایده‌های تماتیک درون فیلم (خرافات، اجنه، داستان عشقی و…) با آداب و رسوم و سنن منطقه‌ای خاص در ایران که شناسایی این موارد از طریق سینما می‌تواند برای مخاطبین جهانی هم جذابیت داشته باشد. دوم ساختن فیلمی در این ژانر در سینمای ما که اتفاقی مرسوم در سینمای جهان است و در این سال‌ها کم‌تر به آن پرداخته شده است.زالاوا

زالاوای ارسلان امیری نمونه‌ای خوب از هم‌نشینی این موارد است که عملا به فیلمی ترسناک تقلیل نمی‌یابد و پایش را فراتر از این محدودیت می‌گذارد، تا جایی‌که می‌تواند فیلمی مولتی‌ژانر در سینمای ما تلقی شود. اگرچه که ترس درون فیلم از تعلیق آن عقب می‌ماند و مک‌گافین (جن در شیشه است یا خیر) می‌تواند عنصر اصلی پیش‌برنده‌ی پی‌رنگ باشد و هرآنچه که در پی‌رنگ رخ می‌دهد، حول محور این معما بچرخد. اما فضای عمومی فیلم که شخصیت‌های متعددی را درون خود جای داده، این ترس را در لحظه‌به‌لحظه‌ی اثر به ما یادآور می‌شود.

نکته‌ی مهم در القای این ترس و همین‌طور مجاب کردن ما برای دنبال کردن مک‌گافین، بازی یک‌دست بازیگران اثر است. از آن نقش‌های فرعی کوتاه گرفته (مانند دختری که در همان ابتدا می‌میرد) تا نقش‌های اصلی و مهم (مانند سرکار استوار و خانم دکتر و…) همگی در قامت نقشی که به آنها داده شده، توانسته‌اند تا تعادلی بین تاثیرگذاری نقش‌شان در پی‌رنگ و ایفای این نقش برقرار نمایند. همین مساله نیز منجر به نتیجه‌ای شده که فیلم زالاوا نسبت به فیلم‌های هم‌دسته با ظرافت و کیفیت بهتری ارائه شود (به یاد بیاوریم بازی‌های مصنوعی بازیگران را در فیلمی چون سرخپوست).

اما در میان همین تاثیرگذاری شخصیت‌ها در پیشبرد پی‌رنگ و نقش‌آفرینی‌های دقیق، شخصیتی در فیلم «زالاوا» حضور دارد که نمونه‌ای موفق و هم‌پای شخصیت‌های هم‌دسته در نمونه‌های بارز این‌گونه فیلم‌ها در سینمای جهان است (همانند شخصیت جن‌گیر در فیلم مویه). همچنین می‌تواند نمونه‌ای جذاب از بدمن‌های سینما باشد که مسیری متفاوت را برای مقابله با قهرمان برمی‌گزینند. شخصیت آمردان با بازی درخشان پوریا رحیمی‌سام در «زالاوا» آن‌چنان در پی‌رنگ فیلم جا خوش کرده است که تصور داستان و اتفاقاتش بدون حضور او دشوار به نظر می‌رسد.

پس از حضور آمردان در فیلم و تقابل‌اش با سرکار استوار، کیفیت بصری زالاواست که به درک بهتر این حضور کمک شایانی می‌کند. فیلم با نمایش اقتدار سرکار استوار (با بازی نوید پورفرج) آغاز می‌شود. مردی بلندقد و جذاب که ظاهرا از چیزی نمی‌ترسد و بر همه‌چیز و همه‌کس می‌تواند غلبه کند. دیری نمی‌پاید که او در موضع ضعف قرار می‌گیرد (او به دلیل مرگ یکی از روستائیان از کارش عزل می‌شود) و این‌جا نقطه‌ای است که باید انگیزه‌ای به او داده شود تا حضورش در پی‌رنگ ادامه‌دار باشد و این ادامه هم منطقی به نظر برسد.زالاوا

استفاده‌ی فیلم از شخصیت منفی‌اش به‌گونه‌ای است که همانند نمونه‌های بسیاری در تاریخ سینما، ما به‌عنوان مخاطب با این شخصیت منفی همراه شویم و او را دوست داشته باشیم (مثل شخصیت جوکر). آمردان به‌عنوان شخصیت منفی فیلم «زالاوا» (شغل او نیز در نظر عام شغلی منفی است، او جن‌گیری است که احتمال دروغ‌گفتن‌اش هم زیاد است) دوبار به کمک شخصیت قهرمان می‌آید. نخست در جایی‌که پیش از این به آن اشاره شد، جایی که قهرمان در موضع ضعف قرار گرفته و حضور آمردان کمک می‌کند تا او به روستا بازگردد. دومین‌بار نیز در پایان‌بندی درخشان فیلم است که همه‌ی روستائیان عزمشان را جزم کردند تا سرکار استوار را بکشند و او از راه می‌رسد.

در هر دو مرتبه تفاوت ظاهری این دو (بازی بصری فیلم) آمردان را طوری به تصویر می‌کشد که ما نخواهیم با او همراه باشیم. لباس ژنده و نامانوس او، حرف‌زدنی که از عدم‌اطمینان می‌آید و تقابل‌اش با استوار که صد در صد با اومخالف است، چنین نتیجه‌ای را منجر شده است. اما برگ برنده‌ی شخصیت آمردان برای همراهی‌گرفتن از مخاطب، علاوه‌بر نقش مهم و درستی که برای او در فیلمنامه نوشته شده، بازی به‌اندازه و دقیق پوریا رحیمی‌‌سام است.

تصویری مبهم از شخصیت آمردان در ابتدای حضور او در فیلم (آمردان کلاه لباسش را روی سر کشیده و تصویر او عموما در سایه نشان داده می‌شود) تنها با صحبت مردم روستا است که از این ابهام بیرون می‌آید. مردم روستا معتقدند که آمردان نجات‌دهنده‌ی آنها از دست جن است. از این‌جا به بعد ما با شخصیتی طرف هستیم که گویی زبانش چیزی می‌گوید و چشم‌هایش چیز دیگری (مثلا شبیه به شخصیت هانیبال) و این درک و دریافت ما نسبت به دوگانگی رفتار او، تنها و تنها در اجرای پر از جزئیات پوریا رحیمی‌ سام در زالاوا است که به درستی نمایان می‌شود.

زالاوا پیاده‌سازی خوب لهجه کردی، هم‌سو شدن با قد و قامت شخصیت (آمردان به وضوح شخصیتی نامطمئن است که مطمئن جلوه می‌کند) در ادای دیالوگ‌ها (ترس او در سلول زندان پس از فهمیدن اینکه سرباز پاسگاه شیشه‌ها را با هم عوض کرده، یکی از بهترین اکت‌های سال‌های اخیر سینمای ما را رقم زده است) و بازی بدنی به‌اندازه (صحنه‌ی پایانی و تقابل او با جن در درمانگاه، درخشان است)، یک پرفورمنس دقیق را پیش روی ما قرار داده است. پرفورمنس به این معنا که بازیگر درک درستی از موقعیت نقش در بزنگاه‌های مختلف پی‌رنگ داشته باشد و بتواند ترجمه‌ی درستی از نقشی که روی کاغذ نوشته شده در قامت تصویر ارائه دهد.

بازی پوریا رحیمی‌ سام در زالاوا نقش یکی از بدمن‌های جذاب سینمای ما، چنین ترجمانی را رقم زده که تک‌تک اجزای این اجرا قابل درک و دریافت است. از کنترل صدا گرفته تا بازی با چشم‌ها و حرکت دست‌ها و استفاده از تمام بدن در زمان‌های مورد نیاز، همگی اجرایی متفاوت و جذاب را در قامت یک نقش ماندگار رقم زده است. نقشی شبیه به نقش شخصیت جن‌گیر در فیلم «مویه» که بی‌شک یکی از بهترین شخصیت‌های چند سال اخیر سینمای ترس و هیجان جهان بود.

ارسلان امیری، آیدا پناهنده و تهمینه بهرام شخصیت آمردان را متناسب با فضای فیلمشان به‌عنوان یکی از شخصیت‌های منفی متفاوت و تاثیرگذار این سال‌های سینمای ما خلق کرده‌اند. پوریا رحیمی‌سام با اجرای خوب و هنرمندی تمام به این شخصیت جانی بخشیده که مواجهه ما با او به‌راحتی از ذهنمان پاک نشود.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.