نویسنده : فاطمه فریدن
موسیقی متن آثار سینمایی ایرانی با پیروی از قواعد عرفی و اخلاقی جاری در فرهنگ ما ناگزیر شکلی متفاوت در قیاس با صورت بینالمللیاش یافته است. با توجه به اختلاط فرهنگی در هر نوع موسیقی بهناچار همیشه نشانی از فرهنگ و آداب و رسوم آن کشور را نیز میتوان درونش یافت. در کنار آن مسأله خذف و تغییر متن یا آهنگ همواره یکی از موانع مقابل روی آهنگسازان و فیلمسازان بوده است. به همین علت است که تولیدکنندگان فیلمها معمولا به دو دسته قبل و بعد از انقلاب تقسیم میشوند و نتایج کارهایشان نیز بهخصوص در دو دهه ابتدایی به وضوح قابل رؤیت است.
در ایرانِ پیش از انقلاب بزم، طرب و شادمانی به واسطه منتج شدن به فروش فیلم در گیشه، عنصر بنیادین داستان به شمار میآید. بر حسب چنین دیدگاهی است که آثار موزیکال یا فیلمهایی که صحنههای رقصیدن و نواختن در آنها فراوان دیده میشود، بیش از بقیه جلبتوجه میکنند. خلاف این قضیه البته در ایرانِ سالهای بعد دیده میشود؛ فیلمهایی که در صورت داشتن چنین ویژگیهایی با دردسرهای بسیاری در پخش و نمایش فیلم مواجه میشوند. اگرچه این قاعده فقط مختص موسیقیهای متن فیلمهای سینمایی نیست و هر نوع آهنگی که قرار است برای عموم مردم پخش شود را شامل میشود.
از طرف دیگر با رویکردی مثبتنگر میتوانیم ادعا کنیم که موسیقی سنتی ایرانی بر حسب کاربردی که دارد قادر است به انواع خردورزانه و سرگرمکننده درآید و در هر ژانری مخاطب خودش را نیز داشته باشد. به این سبب، موسیقیدانان و فیلمسازان در ایران همواره میکوشند از همفکری و خلاقیت یکدیگر استفاده کنند تا در فضایی بسته و ملتهب بهقِسمی موسیقی قابلتحملی را برای مخاطبان بسازند. با وجود توصیحات ارائهشده، در این یادداشت از میان آثار تولید شده در دهههای مختلف به تحلیل و بررسی اجمالی ده نمونه از موسیقیهای متن پرطرفدار و محبوب منتقدان و مخاطبان فیلمهای سینمایی ایرانی پرداختهایم.
- بیشتر بخوانید
- برترین عشق های یکطرفه سینما
- ۱۰ فیلم ایرانی با پایان غافلگیرکننده | شوک یک پایان
- ویدئوی گریم سنگین نوید محمدزاده در «آکتور»
- نگاهی به فیلم هایی با محوریت معلولیت جسمانی به بهانه اکران «جنگ جهانی سوم»
قیصر ( ۱۳۴۹)
-
نویسنده و کارگردان : مسعود کیمیایی
-
آهنگساز : اسفندیار منفردزاده
نام قیصر همواره یادآور یورش علیه ظلم و استبداد حکومتی است. فیلمی که نهتنها موسیقیاش تا سالها به عنوان خاطرهای ابدی در ذهنها باقی ماند که حتی رفتارهای شخصیت اصلی (بهروز وثوقی) را مثل یک مُد در جامعه ترویج کرد.
سبک موسیقی اسفندیار منفردزاده اساسا معرف بومیسازی و و نزدیک شدن به زندگی روزمره مردم است. تبحر او در بهکارگیری انواع سازها در جهت ارتباط گرفتن با مخاطبان برای هنرمند یا تحلیلگر فیلمی قابل درک است. این آهنگساز با تسلط بر طراحی نتها در ساختن موسیقی این فیلم و فیلمهایی شبیه آن از سازهای ایرانی در ترکیب با سازهای پاپ استفاده کرده است. همین شگرد نیز به یکی از دلایل دیدن چندباره فیلم توسط بینندگان تبدیل شد. علت دیگری که البته هنوز از چنین فیلمی استقبال میشود را میتوانیم شنیدن موسیقی توأم با درک احساس موضوعی درونمایهای مثل انتقام به خاطر غیرت تلقی کنیم؛ موضوعی ناموسی که قیصر به بهانه آن درصدد از بین بردن عامل کشته شدن خواهرش فاطی برمیآید.
بهطور کلی موسیقی فیلم تداعیکننده روحیه لوتیمنش، مردانه و رفیق دوستیِ مسعود کیمیایی در قامت کارگردانی پرخاطره در سینمای ایران است. رفاقتی که میان او و منفردزاده شکل میگیرد، فارغ از فیلم به دنیای بیرون نیز تسری مییابد و به همکاریهای مداوم در مابقی فیلمها نیز میانجامد.
مادر (۱۳۶۸)
-
نویسنده و کارگردان : علی حاتمی
-
آهنگساز : ارسلان کامکار
فیلم مادر ساخته علی حاتمی با تِمی مادرانه و موسیقی دلنواز ارسلان کامکار یکی از پدیدههای موسیقی فیلم سینمایی در ایران است. از آنجا که رنگ و بوی ایرانی شاخصه بارز و جزء لاینفک آثار کارگردانی شده توسط حاتمی است، موسیقی نیز باید همپای همان ریتم حرکت کند.
در این فیلم همه عناصر از لوکیشن انتخاب شده برای زمان فیلمبرداری که خانه قدیمی بوده تا رخت تن آدمها همگی در حد توان شمایلی از ایرانی بودن را به رخ میکشد. مادر (رقیه چهرهآزاد) با وجود وخامت حالش اما هر طور شده سعی میکند برای چند روزی هم که شده سرپا بایستد تا فرزندانش را در روزهای آخر عمرش دور هم جمع کند. هر یک از فرزندان به دلیلی از این خانه بریدهاند و فرصت کنار هم بودن را ندارند؛ غیر از فرزند شیرینعقل کوچکتر (اکبر عبدی) که دلبستگی خاصی به مادر دارد و ظاهرا شفافتر از بقیه به نظر میرسد. خانه در اینجا نمادی از فرهنگ ایرانیِ در حال انقراض است. فضایی که تا قرنها به سبب همنشینی افراد یک خانواده کنار یکدیگر خانه خوانده میشد.
در میان صحنههای حسی، سکانس لحظات احتضار مادر دارای ریتم و هماهنگی بیشتری با احساسات مخاطبان است. در این صحنه مادر روی تخت خوابیده و سایرین که دیگر فرصتی برای حضور کنار مادرشان را ندارند، به این نکته میاندیشند که گوهری گرانمایه و موهبتی بزرگ را از دست دادهاند. نوای غمگین و اشکآلود نقش بسته روی این سکانس طوری طراحی شده که قلب خگهر بینندهای را به درد میآورد. در این فیلم بازیگران مطرحی چون رقیه چهرهآزاد، محمدعلی کشاورز، امین تارخ، جمشید هاشمپور، اکبر عبدی، فریماه فرجامی، اکرم محمدی و حمید جبلی ایفای نقش کردهاند.
دلشدگان (۱۳۷٠)
-
نویسنده و کارگردان : علی حاتمی
-
آهنگساز : حسین علیزاده
داستان فیلم گرتهبرداری از ماجرای واقعی سفر سه موسیقیدان ایرانی به فرنگ است که ظاهرا توسط یک تاجر ایرانی-ارمنی از دربار احمدشاه قاجار حمایت میشوند. در میانه سفر اما با جا زدن همان تاجر و عدم پذیرش مبالغ، سازنوازها مجبور میشوند با هزینه شخصی خودشان صفحات موسیقی را ثبت و ضبط کنند. فیلم سرشار از صحنههای حسی، دلانگیز و عاشقانهای است که بیتردید توجه هر مخاطبی اعم از ایرانی و خارجی را به خود جذب میکند. این صحنهها در تلفیق با آواز بینظیر محمدرضا شجریان که محبوبیت بسیاری بین مردم ایران دارد، خاطراتی فراموشنشدنی را نزد مخاطبان رقم زده است.
در این فیلم امین تارخ نقش طاهر سرپرست گروه را ایفا میکند که دلباخته دختری نابینا (لیلا حاتمی) میشود، سپس طی مبتلا شدن به نوعی بیماری تنفسی در صحنهای عاطفی حین آواز خواندن در مقابل همان دختر جوان جان میسپارد. محتوای فیلم بیپروا به مشکلات نوازندگان و موسیقیدانانی میپردازد که جهت پاسداشت موسیقی ایرانی در دوران ناامنی و جنگ (جنگ دوم جهان) تلاشی دلسوزانه انجام میدهند.
علی حاتمی میکوشد در مدت زمانی کمتر از دو ساعت این تلاشها را ثبت کند اما در زمان اکران، بخشهای زیادی از فیلم سانسور میشود و پس از مدتی آلبومی تحت عنوان دلشدگان به بازار موسیقی میآید. حسین علیزاده نیز به خاطر ساخت موسیقی آن در دهمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه میشود.
از کرخه تا راین (۱۳۷۱)
-
نویسنده و کارگردان : ابراهیم حاتمی کیا
-
آهنگساز : مجید انتظامی
نوای حزنانگیز موسیقی فیلم از کرخه تا راین پس از گذشت چند دهه هنوز یکی از قطعات کاربردی قابل پخش تلویزیونی در رویدادهای غمانگیز است. فیلم در سالهای آغازین بعد از جنگ تولید و اکران میشود و همین نکته علتی مهم برای جذب مخاطبانی است که تا پیش از آن صرفا تماشاگر صحنههای جنگ بودند و تبعات جنگ و زندگی شخصی کاراکترها فقط در حاشیه قرار داشت. کارگردان این فیلم خیلی زیرکانه چند قدم بیشتر از یک داستان معمولی جنگی برمیدارد و به سراغ اثرات شیمیایی روی رزمندگانی میرود که حالا جانباز روزهای جنگ نام گرفتهاند.
در این فیلم علی دهکردی نقش رزمندهای را ایفا میکند که بینایی خودش را از دست داده و برای درمان باید راهی کشور آلمان شود. از قضا خواهرش (هما روستا) نیز در همین کشور زندگی میکند و سالهاست از فرهنگ وطنی خودش فاصله گرفته است. او بالاخره قدرت دیدن را دوباره به دست میآورد اما دیگر هیچ چیز شبیه سابق نیست. موسیقی به کار رفته در این فیلم بر تشدید احساسات و عواطف بینندگانی که تا چندی قبل روزهای سخت جنگ را پشت سر گذاشته بودند، به عنوان تمهیدی کاربردی و پرتکرار عمل کرده است. مجید انتظامی به خاطر آهنگسازی فیلم برنده جایزه میشود.
کلاهقرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳)
-
نویسنده و کارگردان : ایرج طهماسب
-
آهنگساز : محمدرضا علیقلی
دهه هفتاد در سینمایی ایران نسبت به سایر سالها دههای متفاوت است. در آن سالها با توجه به تمام شدن جنگ و نیاز کودکان و نوجوانان به دیدن فیلمهای خوشحالکننده، طیف گستردهای از فیلمها به همین سمت و سو سوق پیدا میکند. بخش اعظم این کارها فیلمهای تنیده در آهنگ یا موزیکالی هستند که حس امید و شاد بودن را در کودکان افزایش دهند.
چنین فرآیندی سبب میشد که علاوه بر بچهها، بزرگسالان نیز در لذت بردن و خندیدن به داستانی ساده و کودکانه شریک باشند. یکی از آثار ساخته شده با ویژگیهای مذکور، فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله است که رکورد فروش فیلمهای سینمایی را تا مدتها از آن خود میکند. داستان بسیار ساده روایت شده و درباره عروسکی شیطان و کنجکاو به نام کلاهقرمزی است که برای دیدن آقای مجری (ایرج طهماسب) و همکاری با او در تلویزیون از روستای سکونتش به شهر تهران سفر میکند. او حتی در داخل اتوبوس نیز دست از شیطنت برنمیدارد و شروع به آواز خواندن میکند. ترانه «آقای راننده» همان ترانه مشهوری است که کودکانِ آن سالها مدام میخواندند و از هر فرصتی برای ضبط این آهنگ روی نوارهای کاست استفاده میکردند.
کلاهقرمزی با آن که انسان نیست و فقط یک عروسک است اما با رفتارهایش اثرگذاری بسیاری بر کودکان و نوجوانان دارد. او نماد کودکی ست که میتواند تحت تعلیمات آقای مجری و نامزدش (فاطمه معتمدآریا) قرار گیرد و از جنبه آموزشی در برنامه به بچهها پندهای فروان دهد. با گذشت چند دهه از ساخت این فیلم اما موسیقیاش نیز همچنان پتانسیل آن را دارد که فضایی مفرح برای کودکان فراهم کند.
خواهران غریب (۱۳۷۴)
-
نویسنده و کارگردان : کیومرث پوراحمد
-
آهنگساز : ناصر چشمآذر
ترانه مادر من یکی از مشهورترین ترانههای خوانده شده برای مادران است که در این فیلم توسط خسرو شکیبایی بازیگر آن اجرا شده است. شکیبایی در این فیلم بهگونهای بر بازی کردن در نقش یک آهنگساز و خواننده مسلط میشود که نشان دهد علاوه بر تحلیل درستی که از نقشش دارد در بخش صدا و آواز نیز بسیار مستعد است. این ترانه با وجود ارتباطی که به موضوع مادر دارد به اضافه موسیقی جذاب و پرکشش ناصر چشمآذر، نقش خیرهکنندهای برای فروش فیلم و کشش تماشاگران به سالنهای سینما در زمان خودش ایفا میکند. علاوه بر آن، ترانههای دیگری مثل باز باران با ترانه و باز آمد بوی ماه مدرسه که توسط دانشآموزان اجرا میشود، یکی دیگر از دلایل موفقیت فیلم در گیشه به حساب میآید.
داستان فیلم درباره دوقلوهای دختری است که با وجود شباهتهایی که با هم دارند و به دلیل جدایی پدر و مادرشان، از همدیگر دورافتادهاند. وقتی آن دو نفر در مدرسه متوجه میشوند که با هم خواهر هستند به کمک مادربزرگشان نقشهای میچینند تا هر کدام جای دیگری قرار گیرد. ناصر چشمآذر برای ساخت موسیقی این فیلم کاندیدای دریافت جایزه از جشنواره فیلم فجر شد.
دستهای آلوده (۱۳۷۸)
-
نویسنده و کارگردان سیروس الوند
-
آهنگساز بابک بیات
بابک بیات از جمله آهنگسازانی است که هر چه در طول اندک هنریاش ساخته مورد اقبال بینندگان و شنوندگان واقع شده است. دستهای آلوده نیز یکی از فیلمهایی است که ترانههایش در همان سالها بیش از خود فیلم پسندیده میشود و ارتباط محکمی با مخاطبان برقرار میکند. ترانه «کوچه به کوچه خستهام» از مجموعه پروانگی با صدای نیما مسیحا نهفقط در زمان اکران که حتی در زمان انتشار آلبوم موسیقی فیلم هم به فروش خوبی دست مییابد. مسیحا نیز در همان دوران به عنوان صدایی جدید و بااستعداد در حوزه موسیقی پاپ معرفی میشود.
دستهای آلوده نیز همچون سایر آثار سیروس الوند از مضمونی انسانی برخوردار است و با قالبی اجتماعی تعریف میشود. در این نوع فیلمها که خط و ربط محکمترین با اجتماع و مردم دارد، عموما موسیقی عنصری غالب و تاثیرگذار بر ذهن و احساس بینندگان است و میتواند به لحظات عاشقانه و هیجانی، حس و حالتی بهتری بخشد. هنوز هم این فیلم را میتوانیم جزء دسته آثار نوستالژیک و موفق در دورانی که به دهه هشتاد نزدیک میشد، به حساب آوریم.
داستان فیلم درباره چهار جوان است که در یک عروسی بزرگ اعیانی با برنامهای ازپیش تعیینشده دست به سرقت میزنند. پس از همین ارتکاب طاهرا موفقیتآمیز است که گرفتاریهای آنان دوباره از نو آغاز میشود. هدیه تهرانی، ابوالفضل پورعرب، امین حیایی، عسل بدیعی و نیما فلاح در این فیلم نقشهایی را بر عهده داشتهاند.
سنتوری (۱۳۸۵)
-
نویسنده و کارگردان : داریوش مهرجویی
-
آهنگساز : محسن چاوشی، اردوان کامکار
قطعه مشهور سنگ صبور با صدای محسن چاوشی که صدایش در آن سالها بسیار گل کرده بود، یکی از قطعاتی است که پس از نمایش فیلم به لحظات احساسی آدمها در در زندگی واقعی نیز راه مییابد. جدا از موضوع اصلی فیلم که بستری جوانگرایانه دارد و دست روی موضوع مهمی مثل موسیقی گذاشته است، محتویات ترانهها نیز عامل پیشبرد فیلم هستند. ترانههای مرتبط با رفاقت، دوستی و همراه با صدای غمآلود چاوشی، نوعی هارمونی را برای حفظ توجه مخاطبان طی تماشای فیلم ایجاد میکنند. موضوع رفاقت در سنتوری حکم اکسیر اصلی داستان را دارد، اما از جهتی انتقادآمیز نیز هست و به مراحل دشوار دریافت مجوز جهت اجرای کنسرت نیز اشاره میکند.
بنمایه واقعی داستان سنتوری رفاقتی ست که علی سنتوری (بهرام رادان) همواره نثار دیگران میکند اما همه در لحظه آخر او را به فراموشی میسپارند. کسی بعد از مدتی دیگر علی سنتوری را به یاد نمیآورد. او که روزگاری ترانهها و موسیقیهای پرحلاوت و جوانپسندی برای مردم میخوانده حالا در دام اعتیاد گرفتار شده است. او به قدری منتظر مجوز آلبومهایش نشسته و آنها را نگرفته است که اکنون جایش کنار کارتنخوابهاست. همسرش (گلشیفته فراهانی) نیز او را رها کرده و عشقی که میان این دو شکل گرفته بود هم به ویرانهای تبدیل شده است. اردوان کامکار و محسن چاوشی بر اساس همین مضمون و با ایجاد هماهنگی بین سازهای سنتی و پاپ، ترکیبی دلچسب خلق میکنند که تا مدتها در ذهن و خاطره بینندگان باقی میماند.
میم مثل مادر (۱۳۸۵)
-
نویسنده و کارگردان : رسول ملاقلیپور
-
آهنگساز : آریا عظیمینژاد
صدای خوش مهیار فاضلی خواننده نابینای فیلم بهقدری اثرگذار است که تا مدتها نامش را بر سر زبانها میاندازد. ترانه «کاشکی میشد» که اساسا برای مادران سرزمین ایران خوانده شده تا حد زیادی بین مردم دست به دست میچرخد و در مراسم مختلف مانند یک نوای اسطورهای از آن بهره میبرند.
علاوه بر ماجرای توجه برانگیز فیلم که درباره تاثیر مواد شیمیایی روی انسانها در زمان جنگ بین ایران و عراق است، موسیقی نقش عمدهای در کل کار ایفا میکند. سپیده (گلشیفته فراهانی) که شاگرد برتر موسیقی در درس ویولون است با مخالفت همسرش سهیل (حسین یاری) برای دریافت بورسیه و ادامه تحصیل در خارج از کشور روبرو میشود. سپیده از رفتن بازمیماند و حین بارداری متوجه میشود که کودکش نیز از آثار سموم جنگی بینصیب نمانده است.
سپیده که پرستار دوران جنگ بوده حالا باید همراه فرزندش سعید (علی شادمان) از دارویی خاص استفاده کند که در بازار بهسختی یافت میشود. این در حالی است که دیگر پزشکان اعتقاد دارند بیماری سعید یک اختلال ژنتیکی ست و ارتباطی به جنگ ندارد. صحنههای جستوجوی این زن در پستوهای خطرناک شهر برای خریدن دارو از تکاندهندهترین دقایق فیلم است که در ترکیبی از آهنگهای غماندود نمود بیشتری یافته است. آریا عظیمی نژاد که در زمان ساخت موسیقی برای این فیلم بین عموم مردم ناشناخته بود، پس از نمایش فیلم به چهرهای شناختهشده و محبوب میان کارگردانهای تلویزیونی و سینمایی تبدیل شد.
در دنیای تو ساعت چند است؟ (۱۳۹۳)
-
نویسنده و کارگردان : صفی یزدانیان
-
آهنگساز : کریستف رضاعی
یکی از دلایل موفقیت فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟ قطعات موسیقی متن فیلم است که توسط کریستف رضاعی خلق شده است. رضاعی در این کار به شکلی خلاقانه از بستر بومی گیلان بهرهمند میشود. هماهنگی تصویر و موسیقی در حاشیه ترانهای محلی موسوم به «کیِسه» تصویری دلچسب از کلیت فیلم به دست داده است. موسیقی سکانسهای مربوط به اسکله، گریه بر مزار مادر و فلاشبک به دوران مدرسه در زمره صحنههای احساسی و تسکیندهنده برای مخاطبان عاشق و احساساتی فیلم است.
ماجرای فیلم درباره سفر گیله گل ابتهاج (لیلا حاتمی) پس از سالها دوری به سرزمین مادریاش گیلان است. در روزهای حضورش در با شخصیت دیگری به نام فرهاد (علی مصفا) آشنا میشود که ادعا دارد از عشاق قدیمیاش بوده و همه اسباببازیها و خاطراتش را در چمدانی نگهداری کرده است.
با این حال فیلم در روایتی غیررئال یا چیزی مشابهِ رئالیسم جادویی تعریف میشود؛ یعنی حدفاصل باریکی میان واقعیت و خیال. به تناسب این موضوع در کل فیلم این امکان وجود دارد که چند پرسش ذهنی مدام برای مخاطب تکرار شود : آیا این اتفاقات واقعی هستند؟ یا اصلا شخصیتی به نام فرهاد در فیلم حضور دارد؟ و چرا زمان در قدیم و جدید مستمر در نوسان است؟.
فیلم مملو از صحنههایی است که در ثانیههایی بیننده را به زمان گذشته و اندکی بعد به دنیای حال بازمیگرداند. همین ویژگی موجب میشود مخاطب با فیلمی متفاوت بهلحاظ فضاسازی و ریتم رویارو شود. شاید به همین دلیل است که فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟ از معدود آثار عاشقانه خوشریتم در روایت، همچنین در تولید موسیقی فاخر و درعینحال مخاطبپسند است. کریستف رضاعی به خاطر ساخت موسیقی برنده جوایزی از جمله شب جشن انجمن منتقدان همان سال شد.
انتخابا عالی بود