۱۰ فیلم ایرانی با پایان غافلگیرکننده | شوک یک پایان

نویسنده: احسان آجورلو

فیلم‌ها و داستان‌ها همواره در تلاش هستند تا مخاطبان خود را غافل‌گیر کنند. فیلم‌ها تمام توان خود به کار می‌گیرند تا غیرقابل پیش‌بینی باشند. شاید سالن سینما از معدود مکان‌هایی باشد که انسان‌ها دوست دارند در آنجا فریب بخورند تا لذت شوکه شدن و غافل‌گیر شدن را بچشند. به همین دلیل نیز عنصر غافل‌گیری یکی از افکت‌های دراماتیک بسیار بااهمیت در فیلم‌نامه‌نویسی است. اما زمانی که این غافل‌گیری به پرده سوم داستان و پایان فیلم منتقل می‌شود میزان تاثیرگذاری آن بیشتر می‌شود. پایان غافل‌گیرکننده و شوکه کننده باعث می‌شود تا فیلم تا مدت‌های بسیاری یا حتی تا آخر عمر در ذهن و یاد مخاطب بماند و همواره آن حس غافل‌گیری با به یاد آوردن آن فیلم زنده شود.

فیلم‌ها نیز با این غافل‌گیری باعث می‌شون مخاطب یک‌بار دیگر تمام داستان را از ابتدا با خود مرور کند و ببیند که کجا از چه چیزی غافل شده است که اکنون به یکباره رخ نموده است. این پیچش پایانی داستان که شخصیت مثبت را بدل به شخصیتی منفی می‌کند ای شخصیت منفی را تبدیل به یک قهرمان می‌کند باعث می‌شود همواره مخاطب فیلم را به یاد داشته باشد. یا زمانی که مخاطب می‌بیند مانند شخصیت اصلی داستان در دام یک بازی گرفتار بوده است. به ناگاه حس همذات‌پنداری بیشتری با شخصیت به او دست می‌دهد. بنابراین پایان غافل‌گیر کننده نه‌تنها باعث هیجان مخاطب می‌شود بلکه فیلم را نیز بیشتر در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند. به بهانه اکران فیلم جنگ جهانی سوم با پایانی غافل‌گیرکننده‌اش نگاهی خواهیم داشت به فیلم‌هایی که پایانی شوکه‌کننده داشتند.

 

سگ-کشیسگ کشی (۱۳۷۹)

  •  کارگردان: بهرام بیضایی

فیلم‌نامه‌ی «سگ کشی» سال ۱۳۷۱ نوشته شد اما به دلیل آنکه بیضایی امکان فیلمسازی نداشت ساخت آن حدود ۱۰ سال به تعویق افتاد. اکران سگ کشی در جشنواره و کسب ۵ سیمرغ و تحسین منتقدان فیلم را برای مخاطبان بسیار جذاب کرد. سگ کشی مانند دیگر آثار بیضایی روندی استاندارد دارد که همچنان از حیث داستان‌گویی در زمره بهترین فیلم‌های سینمای ایران محسوب می‌شود. فیلم در زمان اکران پرفروش‌ترین فیلم سال شد که خود حاکی از استقبال مخاطبان در آن زمان داشت. فیلم همچنان نیز از نظر مضمونی کارکرد سینمایی دارد. داستان فیلم بهرام بیضایی از این قرار است که گلرخ کمالی ( با بازی مژده شمسایی) بعد از سال ها به ایران می‌آید و متوجه می‌شود که شوهرش ورشکست شده است.

او برای نجات شوهرش ( با بازی مجید مظفری) دست به هر کاری می‌زند. بارها کتک می‌خورد، تهدید می‌شود و زمانی که در پایان فیلم مجروح و درمانده آخرین چک ها را پس می‌گیرد، متوجه می‌شود که شوهرش با منشی شرکت نقشه داشته‌اند که توسط گلرخ چک ها را پاس کنند و از ایران بروند. خیانت و رودستی که گلرخ می‌خورد در پایان فیلم چنان غافل‌گیرکننده است که تمام داستان روی سر مخاطب آوار می‌شود. تمام تلاش یک زن برای نجات همسرش در میان مردانی با منشی‌های متفاوت به یکباره رنگ می‌بازد و مخاطب با جهانی سراسر بی رحم و سیاه مواجه می‌شود. داستان سگ کشی به دلیل همین پایان غافل‌گیرکننده همچنان در صدر بهترین فیلم‌ها از نظر غافل‌گیری قرار دارد.

 

چهارشنبه-سوریچهارشنبه سوری (۱۳۸۴)

  •  کارگردان: اصغر فرهادی

اصغر فرهادی مشهور است به اینکه در پایان‌بندی فیلم به یکباره همه چیز از داستان و شخصیت و مخاطب را رها می‌کند و می‌رود. فیلم‌های او مشهور هستند که دارای پایانی باز هستند زیرا کارگردان نمی‌خواهد هیچ قضاوتی کند و تمام این قضاوت را به مخاطب می‌سپارد. اما فیلم چهارشنبه سوری اینچنین نیست. فیلم چهارشنبه از جمله آثار خوب کارنامه فرهادی است که همواره زیر سایه جدایی نادر از سیمین و «درباره الی» از آن نامی نمی‌آید. اما «چهارشنبه سوری» نیز از حیث جوایز در جشنواره فجر موفق بود. همچنین در اکران نیز در دسته پرفروش‌های سال جای گرفت. داستان درباره سه شنبه آخر سال است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روح‌انگیز (با بازی ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج می‌کند، در یک شرکت خدمات نظافتی کار می‌کند، روز چهارشنبه‌سوری از شرکت نظافت با او تماس می‌گیرند و او برای نظافت به خانه خانواده‌ای متوسط وارد می‌شود.

فضای پرتنش و غم‌انگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقه‌های چهارشنبه‌سوری فضایی بی‌ثبات و ناآرام به وجود آورده‌است. مژده (با بازی هدیه تهرانی)، خانم خانه در هیئتی سراپا سیاهپوش و با حرکاتی عصبی، حالتی غریب دارد. مژده به رابطه همسر خود ( با بازی حمید فرخ‌نژاد) و زن همسایه ( با بازی پانته‌آ بهرام) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه‌ی نابودی است. دست آخر مرد، به ظاهر در نظر همسرش تبرئه می‌شود و پیش از عید آشتی می‌کنند؛ هرچند تنهایی و دوری آدم‌های قصه ادامه خواهد داشت. اما در پایان فیلم مشخص می‌شود که سوءظن مژده به همسرش کاملاً درست بوده. فرهادی که اغلب چنین بی‌پرده در داستان چیزی را عیان نمی‌کند در «چهارشنبه سوری» با یک غافل‌گیری تمام‌عیار باعث می‌شود تمام دلسوزی مخاطب برای همسر زن از بین برود و متوجه شود که حق با مژده بوده است.

 

کیفرکیفر (۱۳۸۸)

  •  کارگردان: حسن فتحی

فیلم «کیفر» برخلاف کست بازیگران مشهور و زیادی که داشت بازخورد مناسبی در سینماها نداشت. فیلم در شبکه خانگی بیشتر مورد استقبال قرار گرفت تا حسن فتحی کارگردان خانه‌ها باشد تا سینماها. فیلم البته در جشنواره‌ها نیز تنها کاندید جوایز شد و موفق نشد جوایزی کسب کند. هرچند از نظر فیلم‌نامه نویسی روند قصه به غایت جالب و جذاب بود و مخاطبان خانگی را راضی نگاه داشت. داستان درباره برزو ( با بازی هومن برق‌نورد) است که در آستانه اعدام قرار دارد همسرش و پسرش و برادرش و دوستش تلاش می‌کنند تا پول دیه را تهیه کنند.

پول تهیه می‌شود اما در شب قبل از اعدام افرادی به خانواده مقتول سه برابر دیه را می‌دهند تا رضایت ندهند، برزو اعدام می‌شود و برادرش به دنبال دلیل آن می‌گردد ولی با حقایق تلخی مواجه می‌شود. برزو که پیش‌تر در ژاپن بوده است در آنجا به کارهای خلاف مشغول بوده و زندگی بسیاری را نابود کرده است. در پایان فیلم عنصر غافل‌گیری استفاده می‌شود و برادر برزو متوجه می‌شود تمام این ماجراها زیر سر دوست برزو بوده است که تلاش داشت پول دیه را جور کند! زیرا در ژاپن بارها باعث خفت او شده است. عنصر غافل‌گیری پایانی فیلم و رودست خوردن از عنصر خودی چیزی بود که فیلم «کیفر» مانند «سگ کشی» می‌خواست آن را رعایت کند اما در قصه پردازی آنچنان قدرتمند عمل نکرد.

 

سعادت-آبادسعادت آباد (۱۳۸۹)

  •  کارگردان: مازیار میری

سعادت‌آباد در دسته فیلم‌هایی بود که دنباله رو جدایی نادر از سیمین به اتفاقات قشر متوسط جامعه می‌پرداخت. همچنین از این فیلم بود که موج فیلم‌های آپارتمانی آغاز شد. فیلم‌هایی که بیشتر در خانه می‌گذاشت و به موضوعات خانواده و زیرلایه‌های آن توجه داشت. فیلم از سوی منتقدان و مخاطبان با استقبال خوبی مواجه شد و به عقیده برخی مشکلات خانوادگی را واکاوی کرد. مازیار میری در سعادت‌آباد درست در سکانس آخر به مخاطبش رودست می‌زند.

نکته جالب اینجاست که در نسخه‌ای که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد، این سکانس پایانی یعنی اوج غافلگیری فیلم حذف شده است و همین باعث ابتر شدن حرف و دغدغه فیلم شده. ماجرا از این قرار است که یاسی ( با بازی لیلا حاتمی) در زندگی خود با محسن (با بازی حامد بهداد) دچار مشکل شده و می داند که همسرش نسبت به او بی توجه است و روابط کاری مرموزی دارد. بعد از یک مهمانی پر تنش که رازهای زیادی در آن فاش می‌شود، یاسی از محسن می‌خواهد که به خانه پرستار بچه برود و او را بیاورد. در سکانس پایانی می‌بینیم که محسن با پرستار دخترش ( با بازی مینا ساداتی) رابطه دارد. رو دست زدن در این فیلم، به اثرگذاری محتوایش کمک کرده است. به نوعی این رو دست زدن در «چهارشنبه سوری» نیز وجود داشت و در سعادت آباد به طریق دیگری تکرار شده است.

 

گناهکارانگناهکاران (۱۳۹۱)

 کارگردان: فرامرز قریبیان

به صورت کلی فیلم‌های جنایی بر پایه غافل‌گیری نوشته می‌شوند. پلیس و جنایتکار در یک بازی عجیب با یکدیگر آنقدر برای همه تله می‌چینند تا به یکباره یکی از آنان در دام گرفتار شود و غافلگیری به نتیجه ختم شود.فیلم گناهکاران  از جمله فیلم‌های پلیسی استاندارد سینمای ایران است هرچند که به قدری که باید مورد توجه قرار نگرفت. فیلم همان‌طور که اشاره شد به خاطر ذات پلیسی که دارد، رودست زدن جزء خصایص آن محسوب می‌شود. با این حال اما مخاطبان در این فیلم طوری غافلگیر می‌شوند که اصلا انتظارش را ندارند. ماجرا از قتل یک دختر شروع می‌شود؛ سرگرد روانگر و سرهنگ تدین مامور می‌شوند تا قاتل او را پیدا کنند.

در طول فیلم ما با پنج فرد مظنون به قتل روبرو می‌شویم که هر کدام شان به خاطر روابط مختلفی که با او داشته‌اند، دلایل لازم برای قتلش را دارند. درست زمانی که مخاطبان بین این پنج گزینه سرگردان هستند، کارگردان ناگهان او را غافلگیر می‌کند. تازه می‌فهمیم که قاتل زن، سرگرد روانگر بوده است. سرگردی که از ابتدا برای پیدا کردن قاتل زن مدام تقلا می‌کرد، خودش به خاطر عشقی که به زن داشته او را کشته است.

 

رخ-دیوانهرخ دیوانه (۱۳۹۲)

 کارگردان: ابوالحسن داوودی

رخ دیوانه در دسته فیلم‌هایی بود که منتقدان را به دو دسته تقسیم کرد. گروهی فیلم را تحسین کردند و یک فیلم تریلر خوب دانستند و عده دیگری آن را به خاطر داشتن راوی دروغ‌گو سرزنش کردند و اعتقاد داشتند نویسنده سر مخاطب را کلاه گذاشته است. هرچند فیلم در جشنواره فجر با استقبال داوارن و مخاطبان رو‌به‌رو شد و در اکران خود نیز موفق عمل کرد. مخاطب در فیلم «رخ دیوانه» هم چند بار رودست می‌خورد. تعداد این رودست خوردن‌ها آنقدر زیاد است که آخرین عنصر غافلگیری که در واقع مهم‌ترین آنهاست دیگر چندان به چشم نمی‌آید. اولین رودست زمانی است که راز بازی مسعود با جمع دوستان و سرکاری بودن تماس‌ها از سوی پلیس برای پیروز فاش می‌شود.

از یک جایی به بعد پیروز هم وارد بازی می‌شود اما داستان پیش می‌رود و نهایتا متوجه می‌شویم که قضیه کاملا متفاوت با چیزی است که فکرش را می‌کرده‌ایم و اصلا مسعود از ابتدا قصه را طور دیگری چیده است. این بار رودست دوم را به مخاطب می‌زند. تعداد این عناصر غافلگیری باعث شده تا خیلی‌ها لقب «فیلم پر از دروغ» را برای رخ دیوانه در نظر بگیرند و در نقدهای مختلف بنویسند که کارگردان مخاطب را گول زده است. نکته بااهمیت درباره رخ دیوانه ترفندی است که برای قصه‌گویی دارد. رخ دیوانه اجازه نمی‌دهد مخاطب به خودش بیاید و سلسله‌وار می‌خواهد او را غافل‌گیر کند و به همین علت نیز برخی مخاطبان به طور کلی متوجه نمی‌شوند که داستان از چه قرار بود و قرار است به کجا برسد.

 

منمن (۱۳۹۳)

  • کارگردان: سهیل بیرقی

نخستین فیلم سهیل بیرقی در جشنواره‌ای اکران شد که «ابدویک‌روز» و ایستاده در غبار در بخش فیلم اولی‌ها تمام جوایز را درو کردند. شاید در آن جشنواره فیلم من آنچنان مورد توجه قرار نگرفت. اما در زمان اکران تا حدودی مشخص شد که فیلم سهیل بیرقی واجد چه عناصر مهمی در فیلم‌نامه‌نویسی و شخصیت‌پردازی است. فیلمی که در پخش شبکه خانگی نیز مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. سهیل بیرقی در اولین فیلم بلند سینمایی خود  فیلمی ساخت که از چند منظر قابل تأمل است.

علاوه بر بازی متفاوت لیلا حاتمی و بهنوش بختیاری، انتهای فیلم مخاطب را به شدت غافلگیر می‌کند. ماجرا از این قرار است که در کل فیلم با زنی به اسم آذر (با بازی لیلا حاتمی) روبرو هستیم که خلافکار است و با اعتماد به نفس و زرنگی خاصی مقاصدش را پیش می برد. او کسب و کار فروش مشروبات الکلی را مدیریت می کند، سرپرست یک باند قاچاق است و حالا هم به پسر جوانی ( با بازی امیر جدیدی) قول داده است تا او را به عنوان یک خواننده مطرح مشهور کند. او مدام از این پسر بهره‌کشی می‌کند و او را سر کار می‌گذارد تا این که بالاخره متوجه می‌شویم آن پسر، مامور امنیتی است و تمام این مدت او بوده که آذر را سر کار گذاشته و مترصد فرصتی برای به دام انداختنش بوده. فیلم «من» با پایان‌بندی دقیقی که داشت در دسته فیلم‌هایی بود که روندی ساده و استاندارد تا از ابتدا تا انتها طی کرد.

 

خانهخانه (۱۳۹۵)

  • کارگردان: اصغر یوسفی‌نژاد

نخستین فیلم اصغر یوسفی‌نژاد فیلمی به زبان آذری است. البته فضاسازی فیلم آنقدر گرم و صمیمی است که هر مخاطبی را پای فیلم ماندگار می‌کند. فیلم ساده و روان است. فیلم در جشنواره با استقبال خوب منتقدان همراه شد. بسیاری فیلم را از نظر سادگی و فضاسازی ستایش کردند. مهم‌ترین ویژگی فیلم خانه این است که فضا را طوری پیش می‌برد که مخاطب اصلا انتظار غافلگیری نداشته باشد. دختر خانواده اجازه انتقال پیکر پدرش را برای استفاده تحقیقاتی در دانشگاه نمی‌دهد و این مسئله کاملا منطقی به نظر می رسد. تا ۲۰ دقیقه آخر مخاطب فقط شاهد درگیری های متعدد است و انتظار دارد یکی از دو طرف کوتاه بیاید.

اینجاست که عنصر غافلگیری رودست عجیبی به آنها می زند. دختر که با همدستی همسرش موفق شده است پدر خود را مسموم و بکشد اجازه نمی‌دهد جنازه به دانشگاه انتقال پیدا کند که پلیس متوجه قتل نشوند. در انتها متوجه می‌شومی که دختر به طمع به دست آوردن خانه پدر خود کشته است. در این بین کارگردان بخوبی فضایی برای روایت فیلمش ایجاد کرده. از آن سو به شخصیت پردازی و نحوه گرفتن بازی تسلط داشته و طوری ذهن را آماده می‌کند که کمتر کسی به اتفاق اصلی فکر کند. همین مشخصه، باعث شده فیلم پایانی جذاب (از نظر دراماتیک نه محتوا) داشته باشد. فیلم در زمان اکران موفقیتی کسب نکرد زیرا در گروه‌های اصلی اکران نشد.

 

شنای-پروانهشنای پروانه (۱۳۹۸)

  • کارگردان: محمد کارت

نخستین فیلم محمد کارت که سال‌ها مستندهای خاصی می‌ساخت یک داستان در جنوب شهر را روایت می‌کند. فیلم شنای پروانه در بین مخاطبان بسیار موفق بود و منتقدان را هم تا حدودی راضی کرد. فیلم درباره پخش فیلم از یک زن است که منجر به قتل او توسط همسرش می‌شود. برادر همسر زن برای زادی برادر خود به دنبال کسی است که فیلم را نخستین بار پخش کرده است.

در این بین در غافل‌گیری متوجه می‌شود دوست صمیمی برادرش این کار را بخاطر طمع و خلاف‌کاری‌های برادرش کرده است و متوجه می‌شود برادرش سال‌ها از او سوءاستفاده کرده و باعث شده او به زندان بیافتد. در پایان در یک تصمیم شوکه کننده برادر دست از کمک برمی‌دارد و اجازه می‌دهد که برادر بزرگ‌تر اعدام شود. غافل‌گیری «شنای پروانه» در پایان نکته طلایی بود که داستان فیلم را به بهترین شکل به پایان رساند.

 

جنگ-جهانی-سومجنگ جهانی سوم (۱۴۰۲)

  • کارگردان: هومن سیدی

فیلم هومن سیدی در دسته فیلم‌های شخصیت‌محوری است که به یک‌باره شورش می‌کنند و دست به کنشی می‌زنند که کمتر کسی به آن فکر می‌کند. «جنگ جهانی سوم» داستان یک کارگر ساده است که از شهر خود خارج شده و در شهری دیگر تنها با یک فاحشه ارتباط دارد. شکیب با بازی محسن طنابنده برای کار به پروژه فیلم‌سازی می‌پیوند و به‌عنوان بازیگر مشغول می‌شود. در این بین لادن فرار می‌کند و به او پناه می‌آورد.

شکیب برای متوجه نشدن گروه لادن را زیر خانه‌ای که لوکیشن فیلم است پنهان می‌کند اما در روزی که او در صحنه حضور ندارد خانه در آتش سوزی فیلم از بین می‌رود و لادن کشته می‌شود. گروه فیلمسازی قصد در پنهان کردن حضور لادن دارند که شکیب در انتهای فیلم در اقدامی جنون آمیز تمام اعضای گروه را مسموم کرده و می‌کشد. فیلم از نظر غافل‌گیری شخصیت بسیار قوی عمل می‌کند. مخاطب تصور نمی‌کند که کارگر ساده ابتدای فیلم بتواند اینچنین انتقام وحشتناکی از گروه فیلم‌برداری بگیرد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.