نویسنده: احسان آجورلو
فیلمهای با فضای متفاوت میتوانند مخاطبان را به خود جلب کنند. فضاهایی که مخاطبان دسترسی به آن ندارند و آن فضاها و مکانها برای اغلب مخاطبان ناشناخته و رازآلود هستند. فیلمهای علمی-تخیلی از همین موهبت برای جلب مخاطب بهره میبرند یا فیلمهایی که در فضای یخزده قطبشمال ساخته میشوند نیز همین مزایا را دارا هستند. در این بین مکانی نیز در نزدیکی تمام مخاطبان وجود دارد که اغلب انسانها اطلاعای از نحوهی زیست در آنجا ندارند. اتفاقات و قوانین آن را نمیدانند. زندان همان مکانی است که اغلب انسانها هیچ آشنایی با درون آن و فضا و اتمسفر زیست آن ندارند. زندان مکانی برای نگهداری مجرمانی است که در حق جامعه یا شخص دیگری ظلمی روا داشتهاند. اما حضور تمام این اشخاص با یکیدگر در یک مکان و ایجاد یک اجتماع و جامعه کوچک از کسانی که حقوق جامعه را زیر پا گذاشتهاند جالب توجه است.
به همین دلیل فیلمهایی با مکان و محوریت موضوع زندان همواره برای مخاطبان جذاب است؛ اینکه مجرمان چگونه با یکیدگر کنار میآیند. چگونه قوانین را برای خود وضع میکنند و آن را اجرا میکنند. زندان از طرفی دیگر نیز برای سینما جذاب است. و آن هم معماری زندان است. جایی که دوربین باید در فضاهای بسته سلولها، اتاقها و کارگاههایی که زندانیان مشغول کار هستند داستان را روایت کند. اکران فیلم ملاقات خصوصی ساخته امید شمس که محوریت موضوع آن زندان است باعث شد به سراغ فیلمهایی با محوریت زندان برویم. فیلمهایی که بارها و بارها تماشا کردهایم اما کماکان بخاطر همان فضای ناآشنا برایمان جذاب است. البته نباید از این موضوع غافل بود که هر فیلمی با محوریت زندان به یک تم خاص اشاره دارد و آن هم رهایی و آزادی است. زندانیان به دنبال آزادی نقشه گریز و فرار میریزند و بعضا نیز موفق میشوند یا در این امر شکست میخورند. در ادامه برخی از این فیلمها را با هم مرور میکنیم.
یک محکوم به مرگ گریخت ۱۹۵۶ | A Man Escaped
-
کارگردان: روبر برسون
-
IMDB: 8.3
فیلم «یک محکوم به مرگ گریخت» براساس خاطرات آندره دوینی یکی از اعضای نهضت مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم ساخته شده؛ دوینی در طول جنگ در مناطق تحت کنترل آلمانها به زندان انداخته شد. فیلم با فاصله هنریترین فیلم ساخته شده درباره زندان است به این معنی که جنبههای مطلقا سینمایی آن بسیار برجسته است و توسط فیلمسازی ساخته شده که یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین چهرههای تاریخ سینما در جهان است. یکی از جذابترین و تاثیرگذارترین بخشهای فیلم فرار از زندان روبر برسون ماهیت معنوی آن است؛ یکی از ویژگیهایی که اساسا در کل آثار برسون به چشم میآید.
در واقع اگر دنبال یک فیلم فرار از زندان هالیوودی که پر از هیجان باشد میگردید این مورد چندان مناسب حالتان نیست.یک محکوم به مرگ گریخت درباره انسان و جبری است که او برای معنادادن به رفتارها، اهداف و عقایدش با آن دست به گریبان است. ما اطلاعات زیادی از شخصیت اصلی در اختیار نداریم؛ او پیش از آنکه مخاطب فیلم در جریان قصه قرار گیرد در زندان بوده و اگر بهعنوان فیلم دقت کنید عاقبت کار هم برایتان روشن میشود؛ چرا که فیلم برسون از آن فیلمهایی که با داستان برایتان تعلیق ایجاد میکنند نیست بلکه بیشتر فیلمی است درباره عمیقترین افکار و حالات درونی شخصیت اصلیاش. به نوعی برسون سینما را برای داستان گویی و جذابیت نمیبیند بلکه به وسیله فیلم میخواهد کنشها و رفتارهای انسان را زیر ذرهبین قرار دهد تا مخاطب به درک متعالیترین از خویشتن برسد. به همین دلیل این فیلم از لیست بیشتر مناسب مخاطبان هنری سینما است. به نوعی در در یک محکوم به مرگ گریخت همه چیز به زبان سینمایی ویژه برسون روایت میشود؛ زبانی که باید بیاموزیمش و بعد با فیلم همراه شویم.
حفره ۱۹۶۳| The Hole
-
کارگردان : ژاک بکر
-
IMDB: 6.2
«حفره» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در محوریت موضوع زندان است. یک فیلم سیاه و سفید که گرچه رنگ و لعاب فیلمهای مد روز را ندارد اما چنان هیجان و کیفیتی در آن جاری است که میشود آن را یکی از عجیبترین و دراماتیکترین فیلمهای تاریخ سینما دانست. فیلمنامه این درام جنایی کلاسیک سینمای فرانسه براساس کتابی از ژوزه جووانی نوشته شد؛ ماجرا از یک اتفاق واقعی الهام گرفته شده و داستان تلاش برای فرار ۵ زندانی در زندان سانته را روایت میکند؛ زندانی در پاریس که یکی از معروفترین و امنیتیترین زندانهای کشور فرانسه است. بکر که حدودا چند هفته پس از پایان فیلمبرداری اثر از دنیا رفت برای ساخت حفره عموما از نابازیگران استفاده کرد؛ از جمله آنها ژان کرودی بود که در ماجرای واقعی فرار حضور داشت و بکر برای ایفای نقش یکی از ۵ زندانی از او بهره برد؛ کرودی درخواست بکر را پذیرفت به این شرط که با نام مستعار در اثر حضور پیدا کند.
نکته جالب دیگر فیلم همکاری بکر و ژوزه جووانی در نوشتن فیلمنامه اثر است؛ جووانی کتاب خود تحت نام «فرار» را از تجربیات واقعی زندان نوشته بود. او نیز روزگاری زندگی خلافکارانه داشت و هنگامی که در زندان منتظر حکم اعدام بود با ژان کرودی مواجه شد. کرودی به سلطان فرار مشهور بود و همه میدانستند که بارها با نقشههای فرار موفق از زندان گریخته است. جووانی همین قصه را به فیلمنامه تبدیل کرد؛ داستان چهار زندانی (از جمله خود جووانی و کرودی) که با احکام سنگین اعدام یا حبسهای بسیار طولانی زندانیاند و قصد فرار دارند اما پیش از آنکه نقشهشان را عملی کنند یک زندانی دیگر به سلولشان اضافه میشود. این زندانی جدید که خود بابت قتل زندانی شده موافقت میکند که با زندانیان در برنامه فرار همراهی کند. ژاک بکر این داستان جذاب را با مهارت، واقعگرایی کمنظیر و کیفیت خیرهکننده جلوی دوربین برده تا یکی از ماندگارترین فیلم فرار از زندان تاریخ را چند هفته مانده به مرگش بسازد.
پاپیون ۱۹۷۳ | Papillon
-
کارگردان : فرانکلین جی. شافنر
-
IMDB:
زمانی که نامی از فیلمهایی با موضوع زندان باشد؛ بی شک اولین فیلم پاپیون است. فیلمی که با موزیک خاطرهانگیزش هموراه در یاد مخاطبان باقی مانده است. استیو مککوئین ستاره فیلم تنها فقط یکی از خوشتیپترین و موردپسندترین بازیگران دوران خود نبود بلکه به نوعی پادشاه فیلمهای فرار از زندان هم محسوب میشد؛ دست کم بابت دو فیلم «پاپیون» و «فرار بزرگ». فیلمنامه پاپیون را دالتون ترامبو و لورنزو سمپل براساس کتاب خودزندگینامه آنری شاریر نوشتند؛ شاریر به اتهام قتل توسط دادگاهی در فرانسه محکوم شده بود. فیلم که اقتباسی است از همین رمان درباره یک محکوم به قتل است که باید باقی عمرش را در زندان بگذراند؛ محکوم به قتلی که معتقد است چنین جرمی مرتکب نشده است.
او در ابتدا به کار اجباری گماشته میشود اما به دلیل اقدام به فرار شرایط دشوارتری را تجربه میکند. مدتی بعد با ملاقات لوئیس دگا با بازی درخشان داستین هافمن با این زندانی به توافق میرسد تا با همکاری هم یک نقشه فرار تنظیم کنند.گرچه مککوئین به شکل کلی به عنوان یک ستاره سینمایی شناخته میشد و بیشتر بر کاریزمای همیشگیاش تکیه داشت تا مهارتهای بازیگری اما در این فیلم بهخصوص شاهد تلاش فوقالعادهی او برای ارایه یک شخصیت کاملا باورپذیر هستیم؛ تلاشی که به نظر میرسد با موفقیت پیش رفته و در نهایت به ثمر نشسته است. او را در تاریخ سینما برای همین فیلم به شهرت رسانده است و به نوعی نام مککوئین به پاپیون گره خورده است. پاپیون از جمله فیلمهای مشهور فرار از زندان در طول تاریخ است و چندی پیش دوباره در سال ۲۰۱۷ فیلم جدیدی براساس کتاب شاریر و فیلم اصلی ساخته شد گرچه نتوانست به پای فیلم قدیمیتر برسد.
- بیشتر بخوانید
- نقد و بررسی فیلم «ملاقات خصوصی» | مسیری تازه از دل الگوهای تکرار شده
- خنده با چاشنی سیاست | برترین کمدی های سیاسی سینمای ایران
- نقد و تحلیل شخصیت هوتن شکیبا در فیلم «ملاقات خصوصی» | خارمریم
فرار از آلکاتراز ۱۹۷۹ | Escape from Alcatraz
-
کارگردان : دان سیگل
-
IMDB: 7.6
هیجانانگیزترین فیلم این لیست را میتوان به فرار از آلکاتراز نسبت داد. فیلمی که نقطه مقابل یک محکوم به مرگ گریخت است. در یکی از شبهای ماه ژوئن سال ۱۹۶۲ سه زندانی در زندان فدرال جزیره آلکاتراز از سلولهایشان فرارکرده و احتمالا به سوی خلیج سان فرانسیسکو فرار میکنند؛ بعد از این ماجرا هیچکس هرگز از آنها خبر دیگری نمیشنود. فیلم «فرار از آلکاتراز» پنجمین و آخرین همکاری دان سیگل و کلینت ایستوود بود؛ ایستوود در این فیلم نقش فرانک موریس یکی از سه زندانی اصلی ماجرا را ایفا میکند. موریس شخصیتی طغیانگر و در عین حال تنها است؛ از آن دست شخصیتهایی که سیگل به استفاده از آنها در فیلمهایش علاقهمند است و ایستوود هم به آسانی میتواند نقششان را ایفا کند.
«فرار از آلکاتراز» به شکل جالبی از عموم کلیشههای فیلمهای فرار از زندان اجتناب میکند و بیشتر بر شخصیت اصلی و تلاش او برای شکستن مرزهایی که بر او تحمیل شده متمرکز میشود. وقایع فیلم را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول غوطهورشدن درون زندگی بیرحمانه زندان و بخش دوم سازماندهی یک برنامه فرار. هر دو این بخشها به شکل مساوی مهم و ضروریاند و یکی بدون دیگری باعث میشد فیلم کیفیت فعلی را نداشته باشد هرچند که ممکن است هر بخش احساسات متفاوتی را هم در بیننده به وجود بیاورد. «فرار از آلکاتراز» فیلمی ظریف و بسیار مهیج است. البته باید در نظر داشت که بخاطر واقعه حقیقی که رخ داده است فیلم لزوما از نظر تاریخی همه وقایع را با دقت توصیف نکرده است. اگر به جنبه تاریخی ماجرا علاقه دارید خواندن کتاب یا شاید دیدن یک مستند گزینه مناسبتری باشد اما این اثر سینمایی با وجود نداشتن دقت تاریخی آنقدر فیلمنامه مستحکمی دارد که مخاطب را تا آخرین لحظات همراه خود میکند. فیلمی که واقعیت یکی از مخوفترین زندانها را تصویر میکند.
رستگاری از شاوشنگ ۱۹۹۴ | The Shawshank Redemption
-
کارگردان: فرانک داربونت
-
IMDB: 9.3
رتبه شماره یک محبوبترین فیلم معتبرترین سایت مردمی سینما جهان یعنی IMdB به این فیلم تعلق دارد. البته داستان اول شدن آن در سایت هم دست کمی از یک فیلم سینمایی ندارد. فیلم داربونت مانند شخصیت اصلی فیلم با گذر از سختیها در طول چندین سال موفق شده است که به آن مقام دست پیدا کند. فیلم «رستگاری در شاوشنک» نیازی به معرفی ندارد. یکی از محبوبترین فیلمهای سینمایی جهان که وقتی پای مخاطب فیلمهای بدنه اصلی به میان میآید همیشه در صدر هر فهرست بهترین فیلمهای فرار از زندان قرار گرفته است. ماجرا هم صرفا به یک کشور خاص مربوط نیست و میشود ادعا کرد رستگاری در شاوشنک در هر جای جهان محبوب است؛ فیلمی که هرگز برای مخاطبان کهنه نشده است.
جالب است بدانید «رستگاری در شاوشنک» در مراسم اسکار درخششی نداشت و در گیشه هم عملکردی ناامیدکننده داشت. شهرتی که فیلم امروز به آن دست یافته محصول گذر زمان است؛ گذر زمان به تدریج فیلم را از وضعیت اولیه خارج و آن را چنین محبوب قلوب کرد. البته جدال هواداران دو فیلم «پدرخوانده» و «شوالیه تاریکی» نیز در این بین موثر بود. فیلم درباره یک کارمند بانک با بازی تیم رابینز است که اشتباها به جرم قتل همسرش زندانی شده؛ او رابطهای ویژه را با مردی باهوش در زندان با بازی مورگان فریمن ایجاد میکند. همچنین در محیط خشن زندان با ذکاوت خود را مشغول کارهای فرهنگی و مالی میکند و برای یک فرار بزرگ برنامه طراحی میکندمیشود به نکات مختلفی درباره مشهورترین ساخته فرانک دارابونت اشاره کرد؛ مثل بازیها، مونولوگها و دیالوگهای بهیادماندنی، لحظه اوج ماندگار فیلم و در کنار همه اینها فیلمبرداری بینظیر راجر دیکینز که فضای زندان را به طریق چشمنوازی تصویر کرده است. البته تم امید که در فیلم است همواره توسط منتقدان ستایش شده است.
یک پیامبر ۲۰۰۹ | A Prophet
-
کارگردان : ژاک اودیار
-
IMDB: 7.8
تمام فیلمهای با محوریت زندان قرار نیست به فرار منتهی شود. بعضی از فیلمها هستند که به موضوعات درون زندان و تسویه حسابهای شخصی میپردازند. اوج و فرود زندانیان را نشان میدهند. شاید بهترین فیلم در این موضوع فیلم یک پیامبر اثر ژاک اودیار باشد. فیلمی که در فرانسه و زندانهای فرانسه میگذرد اما به یک مقوله مهم اشاره دارد. نفوذ مهاجران به فرانسه و اینکه چگونه در زنانهای فرانسه گروههای مافیایی اهداف خود را پیش میبرند. فیلم دربارهی یک جوان عرب به نام مالک است که با یکی از گروههای مافیایی درون زندان آشنا میشود که توزیع موادمخدر انجام میدهند.
مالک برای بهره بردن از موهبات این گروه مافیایی باید دست به قتل یکی از زندانیان دیگر بزند که با سختی موفق به این کار میشود و سپس در گروه پذیرفته میشود و اندک اندک وارد امور مهمتر میشود. مالک حتی از مرخصی خود استفاده میکند و کارهای خارج زندان گروه مافیایی را انجام میدهد و در نهایت با پشت پا زدن به سردسته مافیا گروه مافیایی اعراب خود را در زندان تشکیل میدهد و به قدرت میرسد. فیلم یک پیامبر یک فیلم خشن از یک جامعه طرد شده است که همچنان با خود درگیر هستند. فیلم انتقادی ژاک اودیار تحسین منتقدان را به همراه داشت و روزنامههای فرانسوی پس از تماشا فیلم حملات تندی به سوی دولت فرانسه داشتند و خواستار نظار بیشتر و دقیقتر بر اعمال کارکنان زندان و نحوه نگهداری زندانیان شدند. فیلم حتی در بین مهاجران نیز با واکنشهای مثبت همراه شد و نحوهی استفاده ابزاری ابتدای فیلم از مهاجران برای انجام کارهای غیرقانونی توسط فرانسویان نکتهای بود که مهاجران را به حمایت از فیلم واداشت.
بایکوت ۱۳۶۴
-
کارگردان : محسن مخلباف
سینمای ایران نیز دارای فیلمهایی است که در زندان میگذرند. فیلمهایی که به دلایل مشخصی هیچ وقت حق ندارند به موضوع فرار بپردازند زیرا هیچ وقت هیچ زندانی نمیتواند از زندان فرار کند. این موضوع باعث شده است فیلمسازها به سمت دیگر مسائل بروند. فیلم «بایکوت» در دسته نخستین فیلمهای موفق پس از انقلاب در زمینه موضوع زندان بود. «بایکوت» بیانگر تضاد دو ایدئولوژی مارکسیسم و اسلام در بین زندانیان، بهویژه دو زندانی است که شخصیت اصلی فیلم هستند.
داستان دربارهی جوانی به نام واله با بازی مجید مجیدی است که عضو سازمان سیاسی چپگراست که توسط مأموران ساواک دستگیر می شود. آنچه در زندان بر او می گذرد، یادآوری برخوردهایش در خارج از زندان با اعضای گروهش و همچنین زن و شوهر مسلمانی که آنها هم علیه رژیم شاه مبارزه می کنند، بهتدریج پرسش های او را درباره ی ایدئولوژیش بیشتر میکند. بالاخره واله به جوخه اعدام سپرده میشود در حالی که در عقیده خود دچار تردید شده ولی هم فکرهای او تلاش میکنند تا با اعدام شدن او، یک قهرمان دیگر به نفع خودشان بسازند.
اعتراض ۱۳۷۸
-
کارگردان : مسعود کیمیایی
فیلمهای مسعود کیمایی در زندان نمیگذرند اما همیشه با زندان درگیر هستند؛ حداقل چند صحنه در زندان دارند. اما سکانس افتتاحیه فیلم اعتراض به نوعی نمادی از فیلمهای داخل زندان در سینمای ایران است. سکانسی که با دیالوگهای خاص مسعود کیمایی و بازی بینقص مهدی فتحی در تاریخ سینمای ایران ماندگار شده است.
فیلم جز در همان ابتدا و یک سکانس در میانه داستان با زندان کاری ندارد. اما سنت گلریزان کردن در زندان برای فردی که آزاد میشود و دیالوگهای مسجع مهدی فتحی در یاد اغلب مردم ایران وجود دارد. حتی کسانی که فیلم اعتراض را ندیدهاند سلامتیهای مهدی فتحی در قبال امیرعلی با بازی داریوش ارجمند را حتما برای یکبار شنیدهاند و حتی در بین قشر پایین شهر این سلامتیها بدل به مثلهای خاص شدهاند. داستان فیلم با آزادی امیرعلی از زندان بعد از ۱۲ سال آغاز میشود. ۱۲ سالی که امیرعلی بخاطر قتل ناموسی تحمل کرده است و مهدی فتحی برای ازادی امیرعلی سنگ تمام میگذارد و در دنیای رفاقت از امیرعلی خواستهای دارد. مسعود کیمیایی در فیلمهای دیگر خود نیز به نوعی زندان را به عنوان یک شخصیت معرفی میکند که فیلم اعتراض به نوعی نماد این مکان برای ساخت شخصیتهای دیگر است.
سرخپوست ۱۳۹۷
-
کارگردان : نیما جاویدی
تنها فیلمی که یک زندانی در ایران موفق به فرار میشود سرخپوست است. آن هم شاید زمانش برای قبل از انقلاب است، فیلم عاشقانه نیما جاویدی درباره جابهجایی یک زندان است. تلاش سرخپوست برای صحنهسازی فیلم به شیوه فیلمهای دهه ۸۰ آمریکا مشهود است. اغلب صحنهها با نورپردازی و دکوری است که مخاطب را به یاد فیلمهای آمریکایی بیاندازد؛ از این رو البته موفق هم عمل میکند. فیلم دربارهی فرار یک زندانی در حین جابهجایی است که رئیس زندان با بازی نوید محمدزاده را مجبور میکند در تمام طول داستان در زندان خالی به دنبال او بگردد. در این بین او عاشق مددیار زندان بازی پریناز ایزدیار نیز میشود. در میانه مسیر متوجه میشود که مددیار زندان به زندانی کمک کرده تا فرار کند.۱۴
کشمکش رئیس زندان با زندانی فراری برای پیدا کردن او بارها ادامه مییابد تا در انتها داستان که رئیس زندان محل اختفا او را پیدا میکند اما بخاطر معشوق خود از تحویل دادن زندانی چشم پوشی میکند و اجازه میدهد او فرار کند. فیلم «سرخپوست» از نظر موقعیت و البته داستان نخستین فیلمی بود که در فضای زندانهایی با مختصات خاص میگذشت و در آن خبری از کارهای فرهنگی که همواره سازمانزندانها به اجبار برگرده نویسنده و فیلمساز میگذارند نبود.
ملاقات خصوصی ۱۴۰۰
-
کارگردان: امید شمس
فیلم «ملاقات خصوصی» نخستین فیلم امید شمس است. فیلمی که مانند اغلب فیلمهای زندان در ایران اجازه ندارد درباره فرار باشد. بنابراین امید شمس به سراغ زیست زندانیان رفته است. البته با این تفاوت که زندان محیطی آرام و زیبا نیست که در اغلب سریالها و فیلمهای ایرانی تصویر میشود. زندان در فیلم امید شمس به ذات آنچه در زندانها میگذرد نزدیک است. البته فیلم ملاقات خصوصی سعی دارد مسیر فیلمی چون یک پیامبر را پی بگیرد و به موضوع گروههای مافیایی مواد مخدر در زندان اشاره کند. فیلم با شروعی رمانتیک و عاشقانه یک فضای ساده را میآفریند اما هر چه پیش میرود این فضا بدل به یک فضای هولناک و تلخ میشود که مختص ذات زندان است. اینکه چگونه انسانهایی که ساده و در کنار ما رفت و آمد دارند میتوانند با روزنههای مشخص در قوانین بدل به یک خلافکار شوند.
البته این موضوع نیز جالب توجه است که قانون هیچ راهکاری برای این موضوع ندارد. فیلم ملاقات خصوصی به نوعی یک فیلم انتقادی درباره وضعیت زندانها است که نهتنها کار فرهنگی در زندان صورت نمیگیرد بلکه زندان به نوعی محل کسب است تا محلی برای تادیب زندانیانی که در آن هستند. از این نظر فیلم ملاقات خصوصی بعد از فیلم زندان زنان تنها فیلمی است که با رویکدری انتقادی به این موضوع میپردازد. دیدگاه ملاقات خصوصی باعث شده است مخاطبان فیلم به دو دسته تبدیل شوند و یکی دستهای که منکر چنین وضعیتی در زندانها هستند و آن سیاه نمایی میدانند و دسته دیگر موافقان فیلم که خواستار بازنگری در شیوه قوانین زندان هستند. فیلم ملاقات خصوصی از این نظر که زمان روایت خود را پس از انقلاب در نظر گرفته بود شاید نخستنی فیلمی است که نقدهای جدی به شیوه نگهداری زندانیان و نظارت بر آنان دارد.