چهارم آبان سال ۵۹ سربازان صدام به خرمشهر دست یافتند و خودپسندانه بر دیوارها نوشتند: «جئنالنبقی» یعنی «آمدهایم که بمانیم.» اما در فاصله یکم مهرماه تا ۴ آبان سال ۱۳۵۹ در حومه و داخل خرمشهر، چه اتفاقاتی افتاد که ۳۴ روز مقاومت مردم این شهر همچنان کنجکاوبرانگیز است و واجد ارزشهای سینمایی است. در لایه های زیرین این مقاومت چه اتفاقاتی افتاده است که سینما نتوانسته آن را ببیند و بازسازی کند. آیا فیلمسازان ایرانی زنهای این نبرد را بازنمایی کردند یا که نه، برای گفتن از آنها هیچ سهمی قائل نبودند؟
کیمیا ۱۳۷۳
-
کارگردان: احمدرضا درویش
کیمیا فقط نام یک دختر نیست بلکه همهی چیزی است که یک مرد از زندگی دارد. مردی به نام «رضا» که کیمیایش را از دست داده. رضا در بحبوحه بمباران شهر، زن پا به ماهش را به بیمارستان می برد؛ زنش میمیرد و خودش اسیر میشود و بین او و کیمیا جدایی میافتد. رضا بعد از اسارت به دنبال دخترش میرود. کیمیا را زنی به نام شکوه بزرگ میکند و عجیب به این دختر دل بسته است. رضا برای ماندن کیمیا پیش شکوه دوباره ایثار میکند.
سرزمین خورشید ۱۳۷۵
-
کارگردان: احمدرضا درویش
بیمارستان شهر در محاصره است و با دستور محمد جهانآرا، پزشکان و مجروحان از بیمارستان خارج میشوند. قهرمان این قصه، پرستار شجاعی است به نام هانیه که تلاش میکند نوزادی را از معرکه جنگ بیرون بکشد و نجاتش دهد! هانیه نماد مقاومت و آن نگاه آرمانی به قصه دفاع مقدس است و در آن سوی قصه، دکتر کسری، مردی است که اگرچه از جنگ بیزار است اما اعتقاد چندانی به دفاع ندارد. سرزمین خورشید سیمای یک زن شجاع و باوقار را به خوبی نشان داده است.
خاک سرخ ۱۳۸۱
-
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
همه چیز به یک باره اتفاق میافتاد. مصیبتی که هم بر سر یک شهر آوار شده بود و هم بر سر یک خانواده! آنهم خانوادهای که قرار است بار دیگر دور هم جمع شوند اما سربازان دشمن همه چیز را به هم میریزند. لیلا، لعیا و لیالی، سه زن اصلی قصه خاک سرخ هستند. مصائبی بر سر این سه زن میآید که حس تلخ روزهای محاصره و سقوط خرمشهر را منتقل کند. قصه خاک سرخ پر است از امید و انتظار برای روزهای بهتر زیستن.
- بیشتر بخوانید
- شخصیتهای تاثیرگذار سریالهای شبکه نمایش خانگی | ساکنین کنج قلب
- نگاهی به فیلمها و سریالهای که درباره قهرمانان جنگ ساخته شدهاند
- نقد فیلم جنگ جهانی سوم | بی همه چیز
دوئل ۱۳۸۲
-
کارگردان: احمدرضا درویش
گاوصندوق روی مینها میرود و پودر میشود و ذرههای طلا با خاک خرمشهر درهم میشوند و این پایان دوئل حق و باطل بین زینال و اسکندر است. اما دوئل فقط قصه نبرد مردانه نیست و عاشقانههایی به گرمای خاک تفتیده خرمشهر دارد. زینال ناکام عشق هانیه و سلیمه سیاهپوش غم یحیی است. سلیمه تصویر زنی تمام عیار و مقاوم از عشیرهای در خوزستان است که با وفاداری پای عشق مردش نشسته است. صلابتی که برای نگاه و رفتار هانیه طراحی شده، صورتی نمادین از وقار یک زن مقاوم دارد.
روز سوم ۱۳۸۵
-
کارگردان: محمدحسین لطیفی
قصهها فقط کمی از دنیای واقعی فاصله میگیرند تا برای شنیدن جذابتر شود وگرنه همیشه پای قصهها در واقعیت گیر است. مثل همین قصه روز سوم که برادری، خواهر پاشکستهاش را زنده به خاک خانه پدری سپرده است. خانه در محاصره سربازان بعثی است اما برادرش تصمیم می گیرد تا به کمک همرزمانش این محاصره را بشکند و خواهرش را نجات دهد. همه مردان قصه روز سوم جانشان را برای نجات این دختر میدهند. این قصه یکی از نمادینترین تصاویر از زن و خرمشهر را نمایش میدهد.
دسته دختران ۱۴۰۰
-
کارگردان: منیر قیدی
پس از یک وقفه ۱۵ ساله سینمای ایران مجددا به سراغ سوژه خرمشهر و جنگ بازگشت، اما اینبار با یک زاویه نگاه تازه، مسئله نقش و حضور زن! حتی اگر کسانی نخواهند قصه شجاعت و مقاومت آنها را بشنوند اما نمیتوان انکار کرد که این شهر زنانی هم داشته که سلاح به دست گرفتهاند و جنگیدند. دسته دختران تلاش میکند از زنانی بگوید که قصههایشان را کمتر شنیدهایم. اگرچه هرکدام از این زنان، دغدغهها و نگرشهای متفاوتی دارند اما در یک هدف مشترک هستند و آن هم دفاع از خرمشهر است؛ برای همین به دل دشمن میزنند تا زیر بمباران هوایی دشمن، مهمات را به محل امنی منتقل کنند.