فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» که در بخش سودای سیمرغ چهلمین دورهی جشنواره فجر حضور داشت، مضمونی اجتماعی و عاشقانه دارد. در ادامه به نگاهی به بازیگران، خلاصه داستان و نقد این فیلم میاندازیم.
بازیگران فیلم ملاقات خصوصی
پریناز ایزدیار، هوتن شکیبا، رویا تیموریان، ریما رامینفر، سیاوش چراغی پور، نادر فلاح، جواد قامتی، ایمان شمس، امیرحسین بیات.
خلاصه داستان
فیلم داستان آشنایی عجیب پروانه و فرهاد با یکدیگررا روایت میکند. فرهاد به پروانه علاقهمند است اما برای رسیدن به یکدیگر راهی بس دشوار در پیش رویشان است. علاقهمندان به خرید بلیط ملاقات خصوصی میتوانند به سایت سینماتیکت مراجعه کنند.
نقد فیلم
شخصیت اصلی فیلم «ملاقات خصوصی» (پروانه با بازی پریناز ایزدیار) جایی از فیلم سؤالی را مطرح میکند که بهشکلی موجز، چکیدهای از شرایط محیط پیرامون شخصیتها را بیان میکند: «این چه دوستداشتنیه که اگه خلاف نکنیم به هم نمیرسیم؟» اولین فیلم بلند امید شمس (او ساخت فیلمهای کوتاه خوب و موفقی چون شب تولد را در کارنامه دارد) را میتوان در مورد تلاشی برای درک چگونه زیستن در جهانی بیرحم با این ویژگی دانست؛ جهانی که در آن شخصیتها اشتباهاتی انجام میدهند و تاوان آن اشتباهات، تنشی ناگزیر است که برای حل آن تنش و رسیدن به آرامش انگار چارهای جز خطاهای بیشتر وجود ندارد.
«ملاقات خصوصی» اولین درام اجتماعی سالهای اخیر سینمای ایران نیست که دنیایی چنین تلخ و مبتنی بر تقدیرگرایی منفی را مجسم میکند. اما این فیلم از یک برگ برندهی بزرگ در مقایسه با اکثر نمونههای پیشین برخوردار است؛ اینبار قرار نیست تقدیرگرایی و جبر روزگار به توجیهی برای انفعال و سستی شخصیتها بدل شود. قرار نیست صرفاً با چند قربانی روبهرو باشیم که باران بلایا بر سر آنها نازل میشود و آنها هم هیچ کاری برای مقابله با این وضعیت انجام نمیدهند. این فیلم دور از مسیری میایستد که نمونههای زیادی از آن را در سینمای سالهای اخیر ایران مشاهده کردهایم؛ مسیری که از فرط تکرار بدون خلاقیت عناصر و ایدههای مشخص، مدتهاست که خستهکننده و آزاردهنده شده است.
شاید اصلیترین مزیت اولین فیلم بلند امید شمس نسبت به دیگر فیلمهای تقدیرگرایانهی موسوم به اجتماعی، اندازهی شناختن فیلمنامهنویسان باشد. اینبار قرار نیست با سرک کشیدن به انواع مشکلات اجتماعی برای تأکید بر دغدغهمند بودن فیلم مواجه باشیم. این فیلم قرار نیست اقیانوسی با عمق کم باشد؛ در عوض فیلمنامهنویسان کار (شمس، علی سراهنگ و بهمن ارک) سعی کردهاند روی خط اصلی متمرکز مانده و به عمق روابط میان شخصیتها نفوذ کنند. عشق میان دو شخصیت اصلی هم در مجموع گیرا و باورپذیر از کار درآمده است (هرچند پرداخت آن در بخش مقدمهچینی قدرتمند نیست و ممکن است بهنظر برسد که پروانه خیلی سریع و صرفاً بهواسطهی چند جملهی زیبا و چند اشارهی مختصر به ویژگیهای شخصیاش، عاشق فرهاد با بازی هوتن شکیبا شده است).
- بیشتر بخوانید
- نقد و تحلیل شخصیت پریناز ایزدیار در فیلم «ملاقات خصوصی» | مثل پروانه ای در مشت
- نقد و تحلیل شخصیت هوتن شکیبا در فیلم «ملاقات خصوصی» | خار مریم
- یادداشتی درباره هفت هنرنمایی پریناز ایزدیار | مفسر محبت
- برترینهای هوتن شکیبا | میدرخشد در مدار خویش
از نظر اجرایی هم شروع فیلم یک خرقعادت قابلتوجه است. چهرهپردازی (بهطور ویژه چهرهپردازی پریناز ایزدیار) و طیف رنگی وسیع فیلم (که از سبز تا قرمز را در بر میگیرد و فاقد رنگهای چرک یا خنثی است) شباهتی به کار فیلمسازانی ندارد که فکر میکنند برای نمایش وضعیت وخیم زندگی شخصیتها باید تمام عناصر را بهشکلی کریه از ریخت بیاندازند. این بافت رنگی البته بهتدریج در طول فیلم تغییر کرده و به نمونههای دیگر این جنس از سینما نزدیک میشود. با این وجود کنترلشدگی این تغییر و تلاش برای دوری از ارائهی تصویری توریستی از محل زندگی شخصیتها را میتوان از نکات مثبت اجرایی فیلم دانست.
البته فیلم «ملاقات خصوصی» میتوانست با رعایت برخی از نکات به فیلم بهمراتب بهتری تبدیل شود. مقدمهچینی فیلمنامه طولانی است و داستان دیر راه میافتد. هرچند در پردهی اول همدلی اولیهای با هر دو شخصیت درگیر در ماجرا ایجاد میشود اما نه همانطورکه اشاره شد، نحوهی دوطرفهشدن عشق فرهاد و پروانه از نظر دراماتیک مستحکم است، نه کنش درگیرکنندهی چندان قدرتمندی در بافت داستان رخ میدهد و نه حضور آدمی با ویژگیهای فرهاد در زندان و در کنار دیگر آدمهایی که میبینیم چندان باورپذیر بهنظر میرسد. پایانبندی کار هم هرچند تفاوت قابلتوجهی با اکثر درامهای اجتماعی سینمای ایران در یک دههی اخیر دارد، برخی از پرسشها را عملاً بیپاسخ میگذارد و موقعیتهای دیگری را بهشکلی نهچندان متقاعدکننده حلوفصل میکند.
علیرغم این مشکلات «ملاقات خصوصی» نه فقط بهعنوان اولین ساختهی یک فیلمساز جوان قابلتوجه است بلکه حتی با نادیدهگرفتن میزان تجربهی کارگردان از ویژگیهای ارزشمندی در سطح سینمای ایران برخوردار است. امید شمس و همکارانش هم نشان میدهند که هنوز میتوان به الگوهای تکرارشده نزدیک شد اما مسیر تازهای را در دل آن الگوها پیدا کرد و هم ثابت میکنند که میشود تلخیها را با لحنی گزنده نشان داد. اما در عینحال نه به دام توجیه انفعال افتاد و نه نگاهی سادهانگارانه و تکبعدی به مشکلات اجتماعی داشت. به تمام این دلایل نخستین ساختهی امید شمس فیلم قابلاحترامی است که ما را برای دیدن فیلمهای بعدی امید شمس کنجکاو کند.