سلطان گیشه‌ها | نگاهی به کارنامه مسعود اطیابی

نگاهی به فروش فیلم‌های امسال، تا پیش از اکران فیلم انفرادی مسعود اطیابی نشان می‌دهد که صنعت سینمای ایران مانند سایر صنایع دچار بحران است. فیلم‌های اکران به سختی تماشاگران را راضی می‌کنند تا به سالن‌های سینما بیایند و آنها در خوشبینانه‌ترین حالت یک میلیون تماشاگر دارد. همچنین فروش‌ فیلم‌ها تناسبی با هزینه‌ی ساخت آنها ندارد. مشخصه‌ی یک سینمای سالم و پویا که چرخه‌ی اقتصادی درستی دارد، میزان فروش فیلم‌ها است.

در همه‌جای دنیا به واسطه‌ی بازارهای رقابتی که در عرصه‌ی هنر (خصوصا سینما) وجود دارد، فیلم‌ها می‌کوشند بدون بهره گرفتن از رانت‌ها و وام‌های دولتی در شرایطی شفاف و با کشاندن تماشاگران به سالن‌های سینما به سوددهی برسند؛ اما در سینمای ایران ماجرا برعکس است. در اکثر مواقع فیلم‌ها که یا با بهره‌گیری از وام‌های مختلف ساخته شده‌اند و یا مستقیما از بودجه‌ی نهادهای دولتی و اسپانسرها استفاده می‌کنند و قبل از اکران به سوددهی رسیده‌اند. در چنین فضای انحصاری وجود کارگردانانی که نبض تماشاگر ایرانی را در اختیار داشته باشند و بتوانند با تکیه بر گیشه‌ یک فیلم را به سوددهی برسانند، غنیمت است.

سینمای امروز ایران با توجه به مشکلات معیشتی مردم بیشتر از هر چیز به کارگردانانی نیاز دارد که توانایی ساختن فیلم‌های سرگرم‌کننده را داشته باشند و تماشاگران را با استفاده از جذابیت خود فیلم به سالن‌های سینما بکشانند. تنها به این وسیله است که می‌توان اُمیدوار بود که سینمای ایران از انحصار گروه‌های مختلف دولتی و سرمایه‌گذران مشکوک خارج شود. سید مسعود اطیابی در این سال‌ها ثابت کرده است که به‌خوبی راه‌و‌رسم ساخت آثار پرفروش در سینمای ایران را بلد است. آثاری که مفرح و سرگرم کننده هستند و می‌توانند تماشاگرانی که به سالن‌های سینما می‌آیند را راضی از سالن سینما بیرون بفرستند. در ادامه نگاهی به برخی از فیلم‌های این کارگردان می‌اندازیم.فیلم انفرادی

فروش «دینامیت» که با یک گیشه‌ی افسانه‌ای و با فروشی بیش از پنجاه‌و‌هشت میلیاردی تومان، تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد، باردیگر ثابت کرد که اگر فیلمی وجود داشته باشد که مردم بخواهند آن را تماشا کنند هیچ‌چیز حتی ویروس کرونا هم نمی‌تواند مانع آ‌نها برای رفتن به سینما شود. بسیاری از کارگردانان یک یا دو فیلم پرفروش داشته‌اند اما نتوانستند این روند را حفظ کنند. نکته‌ی جالب‌ توجه درباره‌ی اطیابی این است که او توانسته چهار فیلم پرفروش بسازد و به قول هواداران فوتبال در ساخت فیلم‌های پرمخاطب پوکر کند.

ساخت یک یا دو فیلم پرفروش را می‌توان به حساب اتفاق گذاشت اما ساخت چهار فیلم پرفروش بیانگر تسلط و شناخت کارگردان این فیلم‌ها از جامعه‌ی ایران است. مسعود اطیابی با ساخت «تگزاس»، «تگزاس ۲»، «انفرادی» و «دینامیت» نشان داده نبض تماشاگر ایرانی را در دست دارد و بلد است به شکلی فیلم بسازد که تماشاگران مشتاق تماشای آثار بعدی او باشند. چهار فیلم آخر اطیابی در مجموع صد‌و‌پانزده میلیارد تومان فروش داشته‌اند (اکران انفرادی ادامه دارد).

 

تگزاس (۱۳۹۶)، تگزاس ۲ (۱۳۹۸) | زوج دوست‌داشتنی پژمان و سام

اطیابی در فیلم «تگزاس» به‌خاطر استفاده از زوج دوست‌داشتنی سام درخشانی و پژمان جمشیدی و قراردادن آ‌نها در یک موقعیت بکر و تازه در زمانه‌ای که بلیت سینما ده تا پانزده هزار تومان بود بیش از چهارده میلیارد تومان فروخت. این مساله به این معناست که اطیابی توانست در حدود یک میلیون‌و‌چهارصدهزار نفر را به سالن‌های سینما بکشاند. فراموش نکنیم پیش از اطیابی هم کارگردانان بسیاری از این زوج محبوب سینمای ایران استفاده کرده بودند اما هیچ‌کدام نتوانستند به چنین فروش افسانه‌ای دست پیدا کنند.فیلم-تگزاس

«تگزاس »۲ در کارنامه‌ی کاری اطیابی یک ریسک به حساب می‌آمد. فروش فیلم اول نمی‌توانست تضمین‌کننده‌ی فروش قسمت دوم «تگزاس» باشد. اطیابی خوب می‌دانست برای زوج کمدی جذابش باید داستان مناسبی بنویسد و موقعیت‌های جدیدی تعریف کند تا تماشاگری که در قسمت اول به تماشای آنها نشسته برای بار دوم هم راضی شود تا به سالن سینما برود. اطیابی هوشمندانه برخلاف قسمت اول که داستان فیلم در خارج از ایران اتفاق می‌اُفتاد، داستان قسمت دوم را به ایران منتقل کرد. او به‌خوبی آن را گسترش داد و شخصیت‌های جذابی مانند مادر و ناپدری ساسان را به آن افزود تا تماشاگر از تماشای این زوج جذاب در موقعیت‌های تازه‌ای که در آن حضور دارند احساس لذت کند.

نتیجه‌ی استقبال مردم از «تگزاس ۲» نیز شگفت‌انگیز بود. این فیلم بیست‌و‌پنج میلیارد فروخت و توانست رکورد فروش قسمت اول را بزند و ثابت کند که قسمت دوم یک فیلم سینمایی لزوما یک پروژه‌ی شکست‌خورده نخواهد بود. تا این‌جا می‌شد موفقیت مسعود اطیابی را به اتفاقات مرتبط کرد و گفت که او با خوش‌شانسی و استفاده از فرمول‌های امتحان پس داده شده به موفقیت رسیده و توانسته گیشه‌ها را فتح کند؛ اما اکران «دینامیت» همه‌ی معادلات را به هم ریخت. فراموش نکنیم «دینامیت» در زمانی اکران شد که مردم هم‌چنان با ویروس کرونا دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند و از ترس ابتلا به کرونا جرأت نمی‌کردند به سینما بروند. سالن‌های سینما سوت‌و‌کور بود. فیلم‌ها بی‌سروصدا اکران می‌شدند و خیلی زود از پرده پایین می‌آمدند. هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که در چنین وضعیتی فیلمی پیدا شود که بتواند رکورد فروش یک فیلم در تاریخ سینمای ایران را بشکند اما اطیابی یک‌بار دیگر همه را غافلگیر کرد.

 

 دینامیت (۱۳۹۸) | پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما

فیلم-دینامیت«دینامیت» خیلی بی‌سر‌و‌صدا اکران شد، هر چه از مدت زمان اکرانش گذشت نه‌تنها فروش فیلم اُفت نکرد بلکه بیشتر هم شد و زمانی‌که اکران فیلم به پایان رسید میزان فروش آن حیرت‌انگیز بود. این فیلم بیش از پنجاه‌و‌هشت‌میلیارد تومان فروخت؛ رقم عجیبی که به ذهن هیچ‌کس خطور نمی‌کرد. رسیدن به چنین فروشی آن هم در زمانی‌که مردم به‌خاطر وجود بیماری خطرناکی به نام کرونا حوصله و جرأت سینما رفتن نداشتند، ثابت کرد موفقیت دو فیلم قبلی اطیابی اتفاقی نبوده است.

با «دینامیت» بر همگان مسجل شد که اطیابی هوش عجیبی در ساخت آثار پرفروش دارد. کشاندن دو میلیون تماشاگر به سالن‌های سینما آن هم در شرایط شیوع ویروس کرونا و در حالی‌که تعداد مخاطب فیلم‌های دیگر به زحمت به دویست سیصد هزار نفر می‌رسید، فقط از کسی برمی‌آید که جامعه‌ی ایران را به خوبی می‌شناسد. موفقیت دوباره‌ی اطیابی با «انفرادی» که در همین مدت کوتاه به فروشی بالای هجده میلیارد تومان رسیده، ثابت می‌کند که او به سلطان گیشه‌ها تبدیل شده و به فرمولی دست یافته که می‌تواند از هیچ همه‌چیز بسازد.

سوالی که پیش بیاید این است که مسعود اطیابی به چه به فرمولی دست پیدا کرده که فیلم‌هایش علی‌رغم این‌که اکران‌های خوبی مانند اکران نوروز نصیب‌شان نمی‌شود به چنین فروش‌های افسانه‌ای دست پیدا می‌کنند؟ جواب این سوال بسیار سهل و ممتنع است. سهل است چون به نظر می‌رسد هرکس می‌تواند با یک فیلم‌نامه کمدی و استفاده از چند ستاره فیلم پرفروش بسازد. ممتنع است چون تجربه نشان داده بسیاری از فیلمسازان هم بوده‌اند که با استفاده از این فرمول نتوانستند فیلم پرفروش بسازند.

 

رکوردشکنی اطیابی در ۴ فیلم

چیزی‌که آثار مسعود اطیابی را از سایر فیلم‌های تجاری ایران متمایز می‌کند، درک درست این کارگردان در تشخیص نیاز جامعه است. نیازسنجی از مخاطب یکی از مهم‌ترین موضوعات در ارائه یک محصول (در این‌جا فیلم) است. اطیابی بارها ثابت کرده که می‌داند نیاز مخاطب ایرانی چیست و بلد است به شکلی به این نیاز پاسخ دهد که مخاطب ایرانی مشتاقانه به تماشای محصول تولیدشده توسط او بنشیند. ساختن چهار فیلم پرفروش و رکوردشکن توسط اطیابی نشان می‌دهد که او به‌خوبی درک کرده جامعه‌ی امروز ایران از هر جهت تحت‌فشار روحی و روانی است و نیاز به کمدی دارد. البته برای ساخت فیلم پرفروش و تداوم آن نیازسنجی کافی نیست، کارگردان باید قدرت این را داشته باشد که بعد از تشخیص نیاز مخاطب محصولی باکیفیت را تولید کند.

آثار اطیابی به نسبت سایر کمدی‌های این روزهای سینمای ایران چفت‌و‌بست دراماتیک محکم‌تری و شخصیت‌های جذابی دارند که تماشاگر مشتاق دیدن عاقبت کار آنهاست و موقعیت‌های طنز فیلم‌های اطیابی هم برآمده از نیازهای روز جامعه ایران است. در واقع او دقیقا به نکات و مسائلی اشاره می‌کند که برای اکثریت جامعه ایران اهمیت دارد. مجموع این عوامل سبب می‌شود که فیلم‌های اطیابی بدل به آثار پرفروشی شوند که بعید است فعلا فیلمی به لحاظ فروش به گرد پای آنها هم برسد. کارگردانان کمی در سینمای موسوم به بدنه حضور دارند که دارای چنین قدرت تحلیلی باشند و در کنار داشتن تحلیلی که بتوانند فیلمی بسازند که مطابق سلیقه‌ی تماشاگر ایرانی باشد.انفرادی

فراموش نکنیم ما در عصر و زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که بهترین محصولات جهان در کم‌ترین زمان ممکن در اختیار مخاطب قرار دارد و همین موضوع تماشاگر امروز را از تماشاگر سال‌های دور سینمای ایران سخت‌گیرتر کرده است. دیگر نمی‌شود با تکیه بر یک خط قصه ساده و چند ستاره سریال‌های تلویزیونی فیلم کمدی پرفروش ساخت. اطیابی در چنین دورانی توانسته بدون حمایت از سوی نهاد خاصی یا در اختیار داشتن پول‌های هنگفت بخش خصوصی فیلم‌هایی بسازد که سالن‌های اغلب سوت و کور سینمای ایران را پر کنند. از این منظر فیلم‌های اطیابی به اقتصاد سینما هم کمک می‌کنند و موفق می‌شوند، سینمایی که مدام تمایل به خروج از چرخه‌ی سالم اقتصادی دارد را در یک چهارچوب درست اقتصادی نگه دارد و بدون تکیه بر حمایت‌های دولتی درآمدزایی کند.

حمایت از چنین فیلم‌ها بسیار لازم است چراکه باعث می‌شود سینمای ایران علاوه‌بر این‌که سبد متنوعی پیدا می‌کند، چرخه‌ی اقتصادی سالمی هم داشته باشد. بدون فیلم‌هایی مانند «تگزاس»، «تگزاس»۲، «دینامیت» و «انفرادی» پولی در سینما چرخش پیدا نمی‌کند که بتوان با استفاده از آن چرخ تولید را چرخاند. بعد از تمام این تحلیل‌ها با شایستگی تمام باید به اطیابی لقب پدیده این سال‌های سینمای ایران را داد که توانسته با تکیه بر هوش و غریزه‌ای ذاتی‌اش فیلم‌هایی بسازد که مردم خسته از مشکلات مختلف را به سالن‌های سینما بکشاند. چنین کاری نه‌تنها دستاورد کمی نیست بلکه مهم‌ترین دستاورد برای سینمایی که مخاطب مدت‌هاست از آن قهر کرده است.

نویسنده: مازیار وکیلی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.