نویسنده: شبیر نعلبندیان
رضا کیانیان در ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ در تهران متولد شد. خانواده مادریاش اصالتاً مشهدی بودند و به همین دلیل وقتی او یک ساله بود به این شهر نقل مکان کردند. کیانیان تا بیست سالگی در مشهد زندگی کرد و پس از قبولی در دانشگاه هنرهای زیبا در سال ۱۳۵۱ به تهران آمد. او بازی در تئاتر را در همان زمانی که در دانشکده مشغول تحصیل بود آغاز کرد و با کارگردانانی چون علی رفیعی و حمید سمندریان کار کرد. پیش از آنکه در اولین فیلم سینماییاش با «تمام وسوسههای زمین» بازی کند قرار بود در فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی نقش علی عابدینی را ایفا کند که در نهایت این همکاری میسر نشد.
کیانیان تا کنون نقشهای متنوعی را در فیلمها و سریالها بازی کرده است. عمده نقشهای او منفی تلقی میشوند اما شگرد بازی او به گونهایست که نقشهای منفی را به شکلی سمپاتیک بازی میکند تا برای مخاطب باورپذیر جلوه کند. افزون بر این او نوعی دوگانگی در ایفای نقشهایش به کار میگیرد تا مخاطب پیش از اتمام اثر نتواند درباره منفی یا مثبت بودن شخصیت داستانی حکم قطعی صادر کند.
رضا کیانیان را در حال حاضر میتوان تنها بازیگر زندهی مؤلف در سینمای ایران دانست. او کتابهای متعددی را در حوزه آموزش بازیگری به نگارش درآورده است. همچنین او به شکل حرفهای عکاسی و مجمسهسازی میکند و نمایشگاههای مختلفی را برای آثارش برپا کرده است. کیانیان در طول دوران بازیگریاش شش بار کاندید سیمرغ بلورین شده و تنها دو بار موفق به کسب این جایزه شده است. کیانیان علاوه بر فعالیت هنری در کمپینهای محیط زیستی هم حضوری فعال داشته است. به بهانه اکران فیلم «دستانداز» ساخته کمال تبریزی که پنجمین همکاری کیانیان با این کارگردان به حساب میآید، مروری بر فیلمها، سریالها و بازیهای مهم او داشتهایم.
تمام وسوسههای زمین | سنجر
-
کارگردان: حمید سمندریان
فیلم با مرور خاطراتی زنی سالخورده به نام ماهبانو در هنگام ترک روستای پدریاش آغاز میشود. او و پسرعمویش سنجر در کودکی شیرینیخوردهی یکدیگر شده بودند اما سنجر برای تحصیل به فرنگ میرود و پس از اتمام دوره طبابت به روستا برمیگردد تا طبق رسم ابا و اجدادی بیماران را بدون دریافت هزینه درمان کند. سنجر پس از مدتی توسط پیرمرد متمولی به نام مقربالسطان وسوسه میشود تا در جایی مجلل و مجهز بیماران را در ازای پول، درمان کند. این تصمیم سنجر منجر میشود که اکثر روستاییان که آهی در بساط ندارند از درمان محروم بمانند. دیری نمیگذرد که وبا دامن تمام اهالی روستا را میگیرد و سنجر به عنوان تنها پزشک روستا مسبب شناخته میشود.
«تمام وسوسههای زمین» عنوان اولین و آخرین فیلم استاد بلامنازع تئاتر ایران یعنی حمید سمندریان است. کیانیان در تئاتر با حمید سمندریان کار کرده بود و او هم تیم بازیگری فیلمش را از بازیگران تئاتری تشکیل داد. سنجر پزشکی است که به امید به دست آوردن دل ماهبانو به زادگاهش برگشته و قصد دارد خالصانه به مردم خدمت کند اما وسوسه و طمع او را به بیراهه میکشاند. کیانیان در اولین بازی سینماییاش فراتر از یک بازیگر تازهوارد عمل کرده و به خوبی سیر تغییر شخصیت سنجر را به نمایش گذاشته است.
کیمیا | برادر
-
کارگردان: احمدرضا درویش
در کوران جنگ ایران و عراق رضا همسرش را که در آستانه وضع حمل است به بیمارستان میبرد. همه جا مملوء از کشته و زخمی است و کسی جراحی همسر رضا را قبول نمیکند. در این میان دکتری به نام شکوه جسارت به خرج میدهد و همسر رضا را به اتاق عمل میبرد. همسر رضا حین عمل میمیرد اما بچه به سلامت به دنیا میآید. رضا اسیر میشود و شکوه دختر رضا را به فرزندی میپذیرد. حالا پس از ۹ سال رضا از بند اسارت آزاد شده و به دنبال دخترش میگردد. شکوه نام کیمیا را روی دختر رضا گذاشته و رابطه مادر و فرزندی عمیقی بین آنها شکل گرفته که به سادگی گسستنی نیست.
«کیمیا» یکی از آثار ماندگار سینمای جنگ است و نگاهی متفاوت به پیامدهای جنگ دارد. رضا کیانیان که پیش از بازی در کیمیا در چهار فیلم حضور پیدا کرده بود با کیمیا به شکلی ویژهتر دیده شد. پیش از این قرار بود عزتالله انتظامی ایفاگر نقش برادر شکوه را بازی کند که به دلیل تداخل زمانی فیلمبرداری «کیمیا» با تولید فیلم «جنگ نفتکشها»، این نقش به کیانیان رسید. فیلم در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر خوش درخشید و رضا کیانیان نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. همچنین او در این فیلم شانس این را داشت تا با خسرو شکیبایی و بیتا فرهی همبازی شود.
شلیک نهایی | جمشید
-
کارگردان: محسن شامحمدی
«شلیک نهایی» قصه پلیسی سرسخت و تیزهوش به نام اسماعیل کلانی است که درگیر پرونده یک باند خلافکار شده است. او در حین تعقیب اعضای این باند پی میبرد که دوست قدیمی و صمیمیاش یعنی جمشید به عضویت این باند درآمده است. اسماعیل از جمشید میخواهد تا او را در به دام انداختن و انحلال این گروه خلافکار کمک کند اما جواب جمشید منفی است. اسماعیل به ناچار در هیبت یک جاعل اسناد به تشکیلات باند مذکور نفود میکند تا یک تنه آنها را اسیر قانون کند.
تا پیش از گسترش رسانهها در پخش و توزیع فیلمها دیده شدن بازیگران برعهده سریالهای تلویزیونی بود. سریالها اولین و مهمترین انتخاب برای عموم مردم بودند و سینما در رتبه دوم قرار داشت. «شلیک نهایی» از سریالهای پرآوازه نیمه ابتدایی دهه هفتاد بود. سریالی جذاب و پلیسی که هر هفته مخاطبان زیادی را پای تلویزیون میکشاند.
«شلیک نهایی» سومین بازی رضا کیانیان در یک سریال تلویزیونی بود و هنوز در سینما به چهره شناخته شدهای نزد مردم نبود. «شلیک نهایی» باعث شد تا کیانیان با وجود ایفای یک نقش منفی در دل مخاطبان جا باز کند. بازی دوپهلوی او به جذابیت این نقش که ملقب به جمشید جعلی بود افزود. در هنگام پخش «شلیک نهایی» مدل مو و کت جمشید در میان مردم به مد روز تبدیل شد.
آژانس شیشهای | سلحشور
-
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
خمپارهای در نزدیکی شاهرگ عباس که سالها در جنگ حضوری فعال داشته جان او را تهدید میکند. عباس و همسرش به تهران برای مداوا میآیند و به صورت تصادفی با حاجکاظم که همرزم قدیمی عباس بوده مواجه میشوند. حاجکاظم او را نزد پزشک میبرد و پزشک وضعیت عباس را ناخوشایند توصیف کرده و توصیه میکند که برای درمان به خارج از کشور برود. حاجکاظم ماشینش را برای تأمین پول میفروشد و به سراغ تهیه بلیط هواپیما میرود. تأخیر خریدار ماشین در رساندن پول به حاجکاظم زمینهساز آن میشود که مدیر آژانس بلیطها را صادر نکند و مشاجره بین آنها بالا بگیرد. حاجکاظم پس از شکستن شیشه آژانس همه افراد حاضر در آنجا را گروگان میگیرد تا به خواستهاش رسیدگی شود.
رضا کیانیان در «آژانس شیشهای» نقش یک مأمور اطلاعات به نام سلحشور را بازی میکند. نقش مکملی که اهمیتش کمتر از حاجکاظم نیست. او برای مذاکره و راضی کردن حاجکاظم پا به آژانس هواپیمایی میگذارد. تقابل او و حاج کاظم لحظات دیدنیای را رقم میزند و کیانیان در برابر پرویز پرستویی لحظهای در بازی کم نمیآورد. جمله “دههات گذشته مربی” که سلحشور در اوج تنشهای ایجاد شده به حاج کاظم میگوید هنوز هم پس از گذشت سالها به یاد مانده است. سلحشور نقشی بود که قرار بود توسط آتیلا پسیانی بازی شود اما به دلیل سفرش به هلند برای اجرای تئاتر، کیانیان را به حاتمیکیا پیشنهاد داد. سلحشور جایگاه کیانیان را در سینمای ایران تثبیت کرد و او را به اولین سیمرغ بازیگریاش رساند.
سلطان | سارق
-
کارگردان: مسعود کیمیایی
بزرگ خانواده باهری زمینی با ارزش به متراژ ۵۰۰ متر مربع را به سرایدار خانهاش واگذار و پس از مدتی فوت میکند. سند به دست مریم که دختر سرایدار است میرسد اما در فرودگاه توسط جیببری به نام سلطان که از سوی پسران باهری اجیر شده است به همراه سایر مدارک دزدیده میشود. سلطان در ازای پس دادن مدارک پنج میلیون تومان طلب میکند. او طی دیدارهای مکررش با مریم دلباختهاش میشود و تصمیمات دیگری اتخاذ میکند.
کیانیان در قصه و روند فیلم هیچ تاثیری ندارد و حتی نامش در تیتراژ ابتدایی به عنوان بازیگر مهمان ذکر شده است. او تنها سه دقیقه در «سلطان» بازی دارد و نقش سارق پرچانهای را بازی میکند که در اداره آگاهی در بازدداشت به سر میبرد. کیانیان در زمان ساخت «سلطان» با او آشنا نبود و او توسط سامان مقدم که برنامهریز و دستیار اول کارگردان فیلم بود به کیمیایی معرفی میشود. شاید در میان انبوه آثار کیانیان بازی کوتاه او در «سلطان» به چشم نیاید اما به عنوان تنها همکاری او و کیمیایی میتوان به آن توجه کرد.
سگکُشی | جواد مقدم
-
کارگردان: بهرام بیضائی
دو شریک تجاری به نامهای ناصر معاصر و جواد مقدم خود را در بنبست ورشکستگی مییابند و طلبکاران و تعدادی افراد ناشناس به دنبال پیدا کردن ردی از آنها هستند. مقدم که احساس خطر بیشتری میکند تصمیم به ترک ایران گرفته و معاصر با چکهای برگشتی تنها میماند. گلرخ کمالی که همسر معاصر است پس از مدتها به ایران برمیگردد تا زندگیاش با او را از نو شروع کند اما ناخواسته پایش به ماجراهای مختلفی باز میشود که رهایی از آنها چندان ساده به نظر نمیآید.
«سگکُشی» با جواد مقدم که رضا کیانیان نقشش را بازی میکند آغاز میشود. کیانیان تنها در ده دقیقه ابتدایی این فیلم دو ساعت و نیمه و چند دقیقهای در لحظات پایانی حضور دارد. در ابتدا قرار بود این نقش توسط پرویز پورحسینی ایفا شود اما او از بازی در این نقش انصراف داد و کیانیان جایگزینش شد. کیانیان در یکی از مصاحبههایش اظهار داشت که سالها منتظر حضور در اثری از بهرام بیضایی بوده است. همچنین او در کتابی که برای این فیلم ترتیب داده شده است مقالهای در خصوص شیوه کارگردانی بیضایی و تجربهاش از بازی در «سگکُشی» نوشته است.
چتری برای دو نفر | احسان دانشور
-
کارگردان: احمد امینی
زنی مطلقه به نام یاسمن پاکروان به احسان دانشور که وکیلی مجرب است مراجعه میکند و از او برای خلاصی از آزار و اذیت همسر سابقش درخواست کمک میکند. احسان دانشور با همسرش مینو و دخترش زندگی زناشویی آرامی دارند. احسان با آگاهی از وضعیت بغرنج یاسمن او را به خانهاش می آورد و به او پناه میدهد تا بتواند مشکلش را حل کند. مینو در گذشته به جرم صدور چک بیمحل در زندان بوده که با تلاشهای احسان به عنوان وکیل آزاد شده است. رابطه وکیل و موکلی آنها در نهایت به ازدواج ختم شده است. اما مینو همچنان طمع پول دارد و خیال میکند که با آمدن یاسمن، احسان و زندگی مرفهای که برایش ساخته است را از دست میدهد.
«چتری برای دو نفر» در سال ۱۳۸۰ اکران شد و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شد. یکی از دلایل دیده شدن فیلم حضور هدیه تهرانی بود که در آن زمان سوپراستار زن سینمای ایران لقب گرفته بود. کیانیان هم در آن زمان به واسطه سیمرغی که از بازی در نقش سلحشور در «آژانس شیشهای» به دست آورده بود به گزینهای مورد اعتماد برای ایفای نقش اصلی فیلمها تبدیل شده بود. احسان دانشور در این فیلم وکیلی دلسوز است که کار و زندگیاش با یکدیگر عجین شده است. کیانیان توانسته تصویر همدلیبرانگیزی از یک مرد خانواده و سرپناهی قابلاعتماد که در نهایت قربانی همین اعتمادش به دیگران میشود را نشان ما دهد.
- بیشتر بخوانید
- کاریزمای شرقی | برترینهای آزاده صمدی
- برترین فیلم های جنایی سینمای ایران | ردپای تریلرهای جنایی
- از چمن سبز تا پرده نقرهای | برترینهای پژمان جمشیدی
- نگاهی به فیلمهای سینمایی ساخته شده توسط کمال تبریزی | خط قرمز
خانهای روی آب | رضا سپیدبخت
-
کارگردان: بهمن فرمانآرا
دکتر رضا سپیدبخت شب هنگام در حین رانندگی با کودک فرشتهای تصادف میکند و وقتی به بالین او برای کمک میرود دستش زخمی میشود. ژاله منشی دکتر سپیدبخت که به خاطر رابطه ناموفقش با دکتر و تصمیمات او نازا شده برای انتقام تعدادی را اجیر میکند تا او را تعقیب کنند. از طرفی پسر دکتر که درگیر اعتیاد شده پس از سالها به کشور برمیگردد و در فرودگاه به جرم حمل مواد مخدر دستگیر میشود. همچنین دکتر رابطه خوبی با پدرش که در خانه سالمندان زندگی میکند ندارد. دکتر سپیدبخت رفتهرفته متوجه اتفاقات و نشانههایی در اطرافش میشود که بوی مرگ را به مشام او میرساند.
رضا کیانیان در فیلم «بوی کافور، عطر یاس» که اولین ساخته فرمانآرا پس از سالها دوری از وطن محسوب میشد نقش کوتاهی به نام دکتر آراسته را بازی کرد. دو سال بعد فرمانآرا برای ساخت «خانهای روی آب» نقش اصلی را به کیانیان سپرد. کیانیان در این فیلم نقش دکتری بدبین و خودخواهی را بازی میکند که به هیچچیز و هیچکس امید و باور ندارد و در آستانه یک سقوط آزاد در زندگی شخصی است. «خانهای روی آب» در بیستمین جشنواره فیلم فجر حاضر شد و رضا کیانیان برای بازی تحسینبرانگیزش دومین سیمرغ بلورینش را اینبار برای نقش اول دریافت کرد.
فرش باد | اکبر
-
کارگردان: کمال تبریزی
همسر ماکوتو یک فرش ایرانی طراحی کرده تا در مراسم آئینی شهر تاکایامای ژاپن رونمایی شود اما در جریان یک تصادف جانش را از دست میدهد. ماکوتو و دخترش از این اتفاق بهشدت افسرده و غمزده میشوند. ماکوتو تصمیم میگیرد برای به پایان رساندن رسالت او به همراه دخترش به اصفهان سفر کند و فرش را که سفارش بافتش به مرادخان داده شده تحویل بگیرد. ماکوتو در اصفهان به سراغ دوست ایرانیاش اکبر میرود. اکبر به او میگوید که مرادخان بافت فرش را فراموش کرده است. اما به او قول میدهد تا فرش را در طول بیست روز به اتمام برساند. تمامی اهل خانه و همسایگان که هر کدام تخصصی در فرش دارند دست به دست هم میدهند تا آن را در مدت معین آماده کنند.
«فرش باد» اولین همکاری رضا کیانیان با کمال تبریزی بود. او نقش اصلی اکبر را در این فیلم ایفا میکند که کارچاقکنی همهفنحریف است. او تیپی شبیه به کابوهای آمریکایی دارد و حتی بلد است ژاپنی صحبت کند. اکبر اصالتاً مشهدی است اما در اصفهان با مردم بومیاش با لهجه غلیظ اصفهانی صحبت میکند. اکبر علاوه بر روابط عمومی بالایی که دارد یک رفیق و یار دلسوز هم به حساب میآید. با چشمپوشی از بازی کیانیان در فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک»، «فرش باد» اولین نقش کیانیان است که در آن رگههایی از طنز یافت میشود. کیانیان هم از این فرصت نهایت استفاده را کرده و از هیچ تلاشی برای ترسیم تمام و کمال شخصیت اکبر فروگذاری نکرده است.