نویسنده: سهراب صباغیان
هنرمندان فعال در سایر رشتههای هنری وقتی به سراغ بازیگری آمدند سرنوشت خوبی پیدا نکردند. حتی شاعر بزرگی مانند محمدعلی سپانلو وقتی در فیلم رخساره بازی کرد، نتوانست درخششش در حوزه ادبیات را تکرار کند. به همین خاطر است که اکثر تماشاگران سینما به حضور هنرمندان سایر رشتهها در حوزه بازیگری به دیده تردید نگاه میکنند. پیمان قاسم خانی هم از این قاعده مستثنی نبود و وقتی در سنین جوانی در عاشقانه علیرضا داوودنژاد مقابل بازیگر بزرگی مانند خسرو شکیبایی قرار گرفت نتوانست بازی خوبی ارائه دهد و همین بازی بد باعث شد که قاسمخانی تا مدتها دور بازیگری را خط بکشد و روی کاری که در آن توانایی و استعداد داشت تمرکز کند و تبدیل به یکی از بهترین فیلمنامهنویسان سینمای ایران شود.
اما آنهایی که در سینما فعالیت میکنند میدانند حضور در مقابل دوربین بهعنوان بازیگر چقدر وسوسهبرانگیز است. مقاومت در برابر این وسوسه کار بسیار سختی است و کارگردانان بزرگی مانند نیکلاس ری و اریک فون اشترونهایم هم نتوانستند در برابر این وسوسه مقاومت کنند. پس طبیعی است که پیمان قاسم خانی هم بعد از سالها دوباره وسوسه شود و بعد از تجربه ناموفق عاشقانه یک بار دیگر شانس خود را در عرصه بازیگری امتحان کند. بازی در سنپطرزبورگ این فرصت را در اختیار قاسمخانی قرار داد تا ثابت کند علاوه بر نویسندگی تواناییهای در بازیگری هم تواناییهای بالایی دارد. کارنامه کم تعداد اما پربار قاسم خانی در حوزه بازیگری نشان میدهد که او در این حوزه هم توانسته تواناییهای خود را نشان دهد و کارگردانان مختلف سینمای ایران را مجاب کند که از این نویسنده توانا برای بازی در فیلمهایشان دعوت کنند. پیمان قاسمخانی بازیگر حالا انقدر صاحب هویت شده که بشود درباره کارنامه بازیگریاش حرف زد و آن را تحلیل کرد. به بهانه اکران چپ، راست سراغ کارنامه بازیگری فیلمنامهنویس درجهیکی رفتیم که به یک بازیگر خوب هم تبدیل شد.
- بیشتر بخوانید
- خنده با چاشنی سیاست | برترین کمدی های سیاسی سینمای ایران
- معرفی بازیگران و نقد فیلم «چپ راست»
- مروری بر آثار منتخب پیمان قاسم خانی | مردی با قلم طلایی
عاشقانه | آرش
«عاشقانه» در کارنامه کاری علیرضا داوودنژاد هم جایگاه چندان رفیعی ندارد و از فیلمهای ناکام این کارگردان توانای سینمای ایران به حساب میآمد. تماشاگران ایرانی داوودنژاد را با نیاز، مصائب شیرین، کلاس هنرپیشگی و فِراری به یاد میآورند نه عاشقانه. اما در همین تجربه ناکام هم میتوان ردپای یک کارگردان توانا را که بلد است یک فیلم را در مسیر درستی پیش ببرد مشاهده کرد.
«عاشقانه» داستان زوج جوانی بنام غزال و آرش (با بازی بهاره رهنما و پیمان قاسمخانی) است که با هم نامزد کردهاند. پدر غزال مباشر مردی به نام نادر (با بازی خسرو شکیبایی) است که به واسطه چک و سفتههایی که از پدر غزال دارد پیشنهاد میدهد که نامزدی دخترش با آرش را به هم بزند و او را به عقد کسی که او معرفی میکند در بیاورد.
پیمان قاسمخانی بارها و بارها در مصاحبههای مختلف و به طنز و کنایه به بازی خودش در عاشقانه حمله کرده و آن را بدترین کار کارنامه حرفهایش دانسته است. باید گفت حق با قاسمخانی است! بازی او در «عاشقانه» اصلاً خوب نیست و کاملاً خارج میزند. اما خودش در وقوع این انتخاب کمترین تقصیر را دارد. داوودنژاد نباید او را برای بازی در این فیلم انتخاب میکرد، در تکتک پلانهای بازی قاسم خانی عدم اعتماد به نفس به چشم میخورد. بدشانسی بزرگ دیگری که قاسم خانی آورده این است که در برابر یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینمای ایران یعنی خسرو شکیبایی بازی میکند و همین موضوع باعث میشود بازی او بیشتر هم توی ذوق بزند. «عاشقانه» تبدیل به تجربه ناکامی شد که برای سالها پرونده بازیگری را برای قاسم خانی بست. تا اینکه بهروز افخمی از راه رسید و فرصت دیگری در اختیار قاسمخانی قرار داد، فرصتی که او از آن به خوبی استفاده کرد و نشان داد در بازیگری هم توانایی بالایی دارد.
سنپطرزبورگ | فرشاد
وقتی که قاسمخانی فیلمنامهی سنپطرزبورگ را نوشت و آن را به تهیه کننده تحویل داد یک درصد هم فکر نمیکرد که سرنوشت جوری رقم بخورد که در آن بازی هم بکند. خود او میگوید اصرارهای افخمی بود که او را مجبور کرد نقش فرشاد را بازی کند والا خودش برای فرار از بازی سراغ بازیگران زیادی رفته که این نقش را بازی کنند و نشده تا اینکه سرانجام قرعه به نام خود قاسم خانی اُفتاده است. انگار دست سرنوشت شرایط را جوری طراحی کرده که قاسم خانی خودش نقش فرشاد را بازی کند تا ثابت کند بازیگری را هم به اندازه نویسندگی بلد است.
او در «سنپطرزبورگ» انقدر نقش یک خلافکار خرده پا خونسرد و خوش سر و زبان را خوب بازی میکند که تماشاگر فراموش میکند او همان بازیگر ناشی عاشقانه علیرضا داوودنژاد است. شیطنت و رندی بازی قاسمخانی در «سنپطرزبورگ» عالی است. فرشاد با همین شیطنت و رندی است که میتواند انقدر خوب بانوان را درک کند. حتی زمانی که از تخصص دکتر رامون کاخال اسپانیایی حرف میزند هم زنان شیفته او میشوند و این کیفیت و توانایی کمیاب تنها به مدد اجرای دلچسب قاسمخانی است که انقدر خوب نمود بیرونی پیدا کرده است. با درخشش در «سنپطرزبورگ» بود که سینمای ایران متوجه استعداد قاسمخانی در بازیگری شد. «سنپطرزبورگ» درهای جدیدی را به روی قاسم خانی باز کرد و زمینه را برای بازیهای بعدی او مهیا کرد. سنپطرزبورگ جواب لازم را از گیشه نگرفت اما نتایج خوبی داشت که یکی از آنها معرفی قاسمخانی بهعنوان بازیگری توانا بود. بازیگری که قادر است در برابر هنرپیشه خوبی مانند محسن تنابنده بازی انجام دهد که در ذهن تماشاگر ماندگار شود.
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو | رامتین
روحالله حجازی درباره روابط انسانی در جامعه ایران فیلم میسازد. روابط انسانی در یک جامعه سنتی که در مواجهه با مدرنیته دچار یک شکاف عمیق شده است. شکافی که بعید است فعلاً پُر شود. این شکاف نتایج تاسف باری به بار آورده که کوچکترین آنها فروپاشی بنیان خانوادههای ایرانی است که عموماً بر پایه سنت شکل گرفتهاند. «زندگی مشترک آقای محمودی» داستان همین مواجهه سنت با مدرنیته است. مواجههای ویران کننده که میتواند تمام روابط انسانی درون یک خانواده را دستخوش تغییر کند و به هم بریزد. زندگی مشترک آقای محمودی و بانو داستان ساناز (با بازی ترانه علیدوستی) است که همراه همسرش رامتین (با بازی پیمان قاسم خانی) برای مرمت خانه خالهاش محدثه (با بازی هنگامه قاضیانی) برای چند روز مهمان او و همسرش منصور (با بازی حمید فرخنژاد) میشود…
رامتین مردی است به ظاهر مدرن که شرایط ساناز را بهعنوان دختری پُر شر و شور و امروزی پذیرفته است. اما هرچه داستان پیش میرود مشخص میشود رامتین هم هنوز ذهنیت سنتی یک مرد ایرانی را حفظ کرده و دلش یک زندگی کلاسیک و سرراست میخواهد. تمام هنر قاسم خانی در زندگی مشترک آقای محمودی و بانو این است که اسارت رامتین در این برزخ کشنده را درست از کار در آورده است. راحتی و یلگی قاسمخانی در این فیلم به کمک او آمده تا تفاوت رامتین با منصور کاملاً برای تماشاگر مشخص شود. اما این راحتی و یلگی در واقع نقابی است که رامتین برای حفظ ساناز به صورت زده است. هر چه فیلم جلو میرود از یلگی و راحت رامتین کاسته و به خشم او افزوده میشود. قاسمخانی موفق میشود استحاله این شخصیت را به خوبی نمایش دهد و از این کاراکتر پیچیده تصویری ملموس و انسانی ارائه کند. قاسم خانی با بازی در زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ثابت کرد توانایی بازی در در درامهای پیچیده را هم دارد.
طبقه حساس | محتشم
پیمان قاسمخانی در «طبقه حساس» تلاش کرد برای اولین بار یک کمدی سیاه بنویسد. کمدی سیاهی که شوخیهای هولناکی با مرگ و سنت میکرد و نشان میداد یک ذهن واپس گرا چگونه میتواند فجایع بزرگی رقم بزند. شاید بسیاری از تماشاگران کارهای کمالی (با بازی رضا عطاران) را اغراق شده ارزیابی کنند اما باید این را در نظر داشت که قاسمخانی از این تکنیک استفاده کرده تا نتایج زیان بر تحجر را با تاثیر بیشتری برای تماشاگر روایت کند. بسیاری از تماشاگرانی هم که از زوج تبریزی-قاسم خانی توقع یک مارمولک دیگر را داشتند از تماشای «طبقه حساس» نااُمید شدند. اما نمیتوان این نکته را کتمان کرد که طبقه حساس یکی از متفاوتترین کارهای پیمان قاسم خانی است.
پیمان قاسمخانی مانند «سنپطرزبورگ» در «طبقه حساس» هم نقش یکی از شخصیتهایی که خودش خالق آن بود را بازی کرده است. نقش فرعی اما مهم محتشم که به واسطه دفن شدن در طبقه دیگر قبر همسر کمالی تبدیل به رقیب ذهنی او میشود. سکانس بسیار خوب قبرستان که جنازه محتشم بعد از نبش قبر و در توهمات کمالی با او حرف میزند از بهترین لحظات بازی قاسمخانی است. محتشم نقش چندان پیچیدهای نبود اما نشان داد قاسم خانی کاملاً تبدیل به یک بازیگر خوب شده که میتواند در برابر ستارهای مانند عطاران راحت و روان بازی کند. «طبقه حساس» در هر دو زمینه نویسندگی و بازیگری برای قاسم خانی یک دستاورد به حساب میآمد. با فیلمنامه طبقه حساس قاسم خانی نشان داد در نوشتن انواع مختلف کمدی به در جه اُستادی رسیده و با بازی در نقش محتشم هم نشان داد که میتواند در برابر بزرگترین بازیگران سینمای ایران هم به شکلی بازی کند که تماشاگر از تماشای بازی او راضی باشد.
چهار انگشت | مهمان
خود پیمان قاسمخانی «چهار انگشت» را بیشتر کمک به یک رفیق قدیمی میداند تا بازی در یک فیلم. حقیقت امر این است که نقش کوتاه قاسمخانی در این فیلم بیشتر از اینکه چیزی به کارنامه بازیگری این نویسنده و بازیگر سینمای ایران اضافه کند، نشان میدهد که قاسمخانی قابلیت زیادی هم در ساختن تیپهای مختلف دارد.
شخصیتی که قاسمخانی در چهار انگشت بازی میکند شبیه یکی از مدیران رده میانی کشور است که به جناح خاصی تعلق دارد. او برای این حضور کوتاه از شیرینی ذاتی خودش کمک گرفته و توانسته در کنار دو بازیگر توانمند سینمای کمدی ایران یعنی جواد عزتی و امیر جعفری حضور موثری در این فیلم داشته باشد. حضور در «چهار انگشت» مقدمهای شد برای بازی قاسم خانی در کمدی جنجالی چپ، راست. در واقع بازی در این فیلم پیش نیازی بود که قاسمخانی پاس کرد تا محمدی برای بازی در «چپ، راست» به او اعتماد کند و نقش جذاب و متفاوت دکتر اصلان دهقان را به او بسپارد. خوبی کار بازیگری برای قاسمخانی این است که میتواند به چشم یک تفنن به آن نگاه کند و در نقشهای کوچکی مانند نقشی که در «چهار انگشت» بازی کرد هم ظاهر شود.
چپ، راست | اصلان دهقان
«چپ، راست» بهعنوان یک کمدی سیاسی متفاوت در سینمای ایران این فرصت را در اختیار پیمان قاسمخانی قرار داد تا نقش متفاوت دیگری را بهعنوان بازیگر تجربه کند. اصلان دهقان ظاهراً یک تئوریسین سیاسی است ولی در واقع یک مرد علاف و بیکار است که مهمترین هنرش ترشی اندختن است. قاسمخانی با راحتی ذاتی و بامزهگی درونی که دارد موفق میشود نقش اصلان را چنان درست و دقیق بازی کند که تماشاگر را به یاد ما به ازاهای بیرونی این شخصیت در عالم سیاست بیاندازد.
علاوه برا این باید اذعان کرد که قاسم خانی در بازیگری به چنان درجهای از پختگی رسیده که میتواند با بازیگران مقابلش زوج سازیهای بسیار خوبی انجام دهد. زوج سازیهایی که در نهایت به خلق لحظات کمدی بسیار خوبی ختم شود که تماشاگر را میخنداند. سکانس ترجمه صحبتهای خبرنگار توسط اصلان دقیقاً به این خاطر بامزه از کار در آمده است. چون هم پیمان قاسمخانی و هم رامبد جوان به واسطه شناختی که از یک دیگر داشتهاند توانستهاند در هماهنگی کامل و در یک بده بستان بازیگری درست و دقیق با ظرافت تمام شوخیهایی که توسط حامد محمدی نوشته شده را اجرا کنند.
بعد از بازی در فیلم چپ راست میتوان با اطمینان گفت که قاسم خانی بازیگر اهمیتی همپای قاسمخانی نویسنده پیدا کرده است. حالا دیگر او بازیگر کمتجربه و تازهکار عاشقانه نیست که بازیاش نقطه ضعف یک فیلم سینمایی باشد. بلکه بازیگر توانایی است که میتواند در فیلمهای مختلف و در قالب شخصیتهای مختلفی که هیچ شباهتی به هم ندارند بدرخشد. بعد از «چپ، راست» میتوانیم منتظر باشیم تا ببینیم قاسمخانی بازیگر چه انتخابهایی میکند و قرار است این بار به چه شخصیتی جان ببخشد. خوبی ماجرا این جا است که بازیگری شغل اصلی قاسمخانی نیست و همین موضوع این فرصت را در اختیار او قرار میدهد تا نقشهای دلخواهش را انتخاب و بازی کند.