نویسنده : علی زنداکبری
“سینما از جنس تصویر است، پس نقد هم باید از جنس تصویر باشد.” این جمله ژان لوک گدار نظریهپرداز، منتقد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور فرانسوی، وجه قالب او در تمام آثارش بهعنوان یکی از آخرین بازماندگان موج نوی سینمای فرانسه بود. همچنین به راحتی پیرنگ نگاه او بهعنوان یک فیلمساز مولف از این جملهاش مشهود است. او همانطورکه قلم را برای نوشتن تفکراتش مورد استفاده قرارداد، دوربین را نیز برای ثبت تصاویر ذهنیاش برگزید.
ژان لوک گدار متولد سوم دسامبر ۱۹۳۰ در پاریس است. پدر او پزشک و مادرش دختر یک بانکدار فرانسوی متمول بود، پدرش شهروندی سوئیس را پذیرفته بود و ژان خانوادهی ثروتمندی داشت. با آغاز جنگ جهانی والدینش او را به سوئیس فرستادند و او تا اواخر دههی ۴۰ در آنجا ماند و سپس برای تحصیل به دانشگاه و مجددا به فرانسه بازگشت. دوران کودکی او آمیزهای از مطالعه، فوتبال و سفر بین املاک خانوادگیشان در دو کشور فرانسه و سوئیس بود.
گدار توسط مادرش با داستان و کتاب مانوس گشت و رمانتیسم آلمانی را نیز پدرش به او آموخت. همچنین در پاریس از رشتهی مردمشناسی دانشگاه سوربن فارغالتحصیل شد و دلبستهی سینما شد. والدین گدار این توجه و علاقهی او به سینما را دوست نداشته و او را فردی نازپرورده میدانستند، به همین دلیل کمکهای مالی به او را قطع کردند. او نیز به جمع دوستانش که همگی بعدها از بزرگان سینمای فرانسه (کلود شابرول، فرانسوا تروفو، اریک رومر و ژاک ریوت) شدند، پیوست.
ژان لوک گدار و دوستانش ماهنامهی لا گازت دو سینما را به مدت پنج ماه در سال ۱۹۵۰ منتشر نمودند. آنها سپس به مجلهی کایه دو سینما پیوستند اما گدار پس از چندی برای امرار معاش به کارهای مختلف روی آورد؛ هرچند سالها بعد با نگاهی متفاوت به کایه دو سینما بازگشت. او دو بار در طول زندگیش ازدواج نمود؛ ابتدا با آنا کارینا و سپس با آنه ویازمسکی که هر دو بازیگر بودند اما همکاری گدار با کارینا منجر به خلق آثاری بهیادماندنی در تاریخ سینما شد.
فیلمهای کوتاه ژان لوک گدار
او با فیلمهای کوتاهش مشق سینما نمود تا با استفاده از تجربهی ساخت آنها به خلق آثار مورد نظرش دست بزند. آثاری که تنها تصاویری از آنها در ذهن داشت و قالب داستانیشان را به مرور پیریزی مینمود. «کارگاه بتونی»، «بانویی محترم»، «شارلوت و ورونیک» و «همه پسرها پاتریک نام دارند» از جمله فیلمهای کوتاه اوست. یکی از مهمترین آثار کوتاهش را در سال ۱۹۵۸ با بازی ژان پل بلموندو و آن کولت ساخت، اثری سیزده دقیقهای و سیاه و سفید که از آمادگی او برای خلق یک فیلم بلند حکایت داشت.
نگاهی به اولین فیلم گدار | از نفس افتاده![از-نفس-افتاده]()
ژان لوک گدار در۱۹۵۹ اولین و مهمترین فیلم خود را ساخت؛ از نفس افتاده. فیلم روایت میشل (ژان پل بلموندو) است که با سرقت اتومبیلی مجبور به کشتن یک پلیس می شود، او که حالا تحتتعقیب قرار دارد به دوست خبرنگارش پاتریشیا (جین سیبرگ) میپیوندد تا با فراهمآوری پولی به ایتالیا بروند…
داستان فیلم را فرانسوا تروفو نوشته بود اما پرداخت نهایی را ژان پیر ملویل انجام داده و کلود شابرول نیز بهعنوان راهنمای هنری در کنارشان بود. فیلم بودجهای ناچیز داشت و از سوی دیگر با توجه به نوآوریها و بداههپردازیهای گدار پیشبینی شکستی سنگین برای آن میشد. گدار دوربین روی دست را بهجای سهپایه و نور طبیعی را بهجای نورپردازی انتخاب نمود و با تصویرهایی با نماهایی متفاوت قواعد کلاسیک ساخت و سینما را زیر پا گذاشت. اما در نهایت و برخلاف انتظار، فیلم بسیار موفق شد و مورد تحسین قرار گرفت و خرس نقرهای بهترین کارگردانی را از جشنوارهی فیلم برلین برای ژان لوک گدار در اولین ساختهاش به ارمغان آورد. گدار در فیلم به همراه ژان پیرملویل نقش کوتاهی ایفا نمود، روژه هنن (بازیگر سریال معروف ناوارو) نیز در فیلم بازی داشت و ژاک ریوت نیز در نقش جسدی که با ماشین برخورد کرده حضوری سمبلیک داشت.
توقیف فیلم دوم | سرباز کوچک![سرباز-کوچک]()
فیلم روایتگر برونو فورستیر با بازی میشل سوبور است. جاسوسی فرانسوی که ماموریت دارد در زمان جنگ الجزایر یک رهبر عرب چپگرا را از بین ببرد اما در نهایت مجبور میشود به آمریکای جنوبی بگریزد…
آنا کارینا و لاسلو سابو دیگر بازیگران «سرباز کوچک» بودند. فیلم مانند کار اول گدار جسورانه بود اما به خاطر حساسیتهای سیاسی جنگ فرانسه و الجزایر این اثر در اقدامی کمسابقه به مدت سه سال توقیف ماند. آنا کارینا که بازی در فیلم اول گدار را رد کرده بود در این فیلم ایفای نقش نمود و موجب آشنایی این دو و در نهایت ازدواجشان شد.
- بیشتر بخوانید
- ملکه در سینما | مروری بر فیلم هایی که الیزابت دوم را به تصویر کشیدند
- نقد فیلم « همه چیز همه جا به یک باره» | پرش به جهانی دیگر
- نقد فیلم «تصمیم به رفتن» Decision To Leave | یک روایت معمایی عاشقانهی مسحورکننده
مروری بر چند اثر دیگر از گدار
ژان لوک گدار «زن زن است» را در سال ۱۹۶۱ با بازی آنا کارینا و ژان پل بلموندو با بودجهای مناسب و تهیهکنندگانی ایتالیایی-فرانسوی به صورت رنگی و سینما اسکوپ به تصویر کشید. فیلم برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران و خرس نقرهای بازیگری برای آنا کارینا شد.
«گذران زندگی» فیلم دیگر گدار در ساتل ۱۹۶۲ است که باز هم همسرش آنا در آن ایفای نقش میکند. اثری در دوازده اپیزود و فیلمنامهای جسورانه که برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران و منتقدان جشنواره ونیز شد. پنجمین اثر بلند گدار «تفنگداران» نیز فیلمی ضد جنگ با بازی مارینو ماس و آلبرجوروس است. این فیلم داستان دو روستایی را روایت میکند که با رویای ثروتمند شدن به جنگ می روند، حال آنکه سرنوشت دیگری در انتظار آنهاست.
«تحقیر» فیلم دیگر ژان لوک گدار است که او از قواعد خود تا حدودی دور میشود اما با بازیگرانی همچون بریژیت باردو، جک پالانس و میشل پیکولی بهرهمند میگردد. بسیاری فیلم را بزرگترین فیلم ساخته شده پس از جنگ در اروپا میدانستند.
«یک زن شوهردار» از فیلمهایی بود که تیغ سانسورهای مختلف شاملش شد. هرچند بعدها با تعدیلهایی با سختی به نمایش درآمد. ماشا مریل، برنار نوئل و فیلیپ لروی بازیگران اصلی فیلم بودند.
گدار با «آلفاویل» باز هم کاری غافلگیرانه ارائه داد؛ اثری سیاه و سفید با هجو فیلمهای علمی و در عینحال آیندهنگر که خرس طلایی جشنوارهی برلین را با ستارگانی همچون آنا کارینا، ادی کنستانتین و آکیم تامیروف برایش به همرا داشت.
«پی یروی دیوانه» ساختهی گدار در سال ۱۹۶۵ یکی از معروفترین و بهیادماندنیترین آثار اوست. منتقدان فیلم را نقطه اوج موج نوی سینمای فرانسه میدانند و در این فیلم ژان پل بلموندو و آنا کارینا بازیهایی ماندگا از خود به یادگار میگذارند.
ژان لوک گدار یک سینماگر مولف بود که هرکدام از آثارش مفاهیم جدیدی را به دنیای سینما ارزانی داشت. او از ستونهای موج نوی سینمای فرانسه است و در ساختار سینما نوآوریها و زاویه دیدهای متفاوتی را ارائه نمود. درک او از مدیوم سینما عمق فلسفی خاصی را به سینما بخشید که هیچگاه از بین نرفت و همچنان محلی از بحث در قالب معنایی یک فیلم در محافل و دانشگاههای سینمایی است. قابل ذکر است که دنیای سینما سه شنبه، سیزده سپتامبر۲۰۲۲ برای همیشه از وجود او محروم شد.