نویسنده: مازیار وکیلی
سینمای کودک بعد از اینکه در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد هجری شمسی دوران باشکوه و درخشانی را سپری کرد، دچار رکودی عجیب شد و به حاشیه رفت. بعد از ساخت فیلمهای ماندگاری مانند بادکنک سفید، گلنار، کلاه قرمزی و پسرخاله، شرم، تیک تاک، کیسه برنج، علی و غول جنگل و… سینمای ایران نتوانست برای کودکان فیلمهایی بسازد که انها را ترغیب کند تا به سالنهای سینما بیآیند. بعد از دوران اوج سینمای کودک، این ژانر فقط با کمک دولت توانست به حیات خود ادامه دهد. بخش خصوصی حاضر نبود در این ژانر سرمایهگذاری کند و کارگردانانی که سابق بر این در ژانر کودک فعالیت میکردند شروع به ساخت فیلم در سایر ژانرها کردند و همین موضوع زمینه اُفول ژانر کودک را فراهم کرد. کوششهای پراکنده برخی از چهرهها در سالهای اخیر هم نتوانست این ژانر مهجور را نجات دهد و ژانر کودک به عنوان یک ژانر حاشیهای به فعالیت خود در سینمای ایران ادامه داد. اما در سالهای اخیر و با تلاش چند کارگردان سینمای ایران ژانر کودک میرود تا دوباره احیا شود و به دوران اوج خود بازگردد. هر چند که این بار کار به مراتب برای بازگشت به دوران اوج سختتر است. چرا که با وفور وسایل ارتباط جمعی و گسترش اینترنت فیلمها و انیمیشنهای روز دنیا در دسترس کودکان قرار دارند و همین موضوع کار را برای کارگردانانی که قصد دارند در ژانر کودک فعالیت و با آثار روز دنیا رقابت کنند سخت و دشوار میکند.
تورنادو قسمت اول؛ یک موزیکال شاد و سرگرم کننده
سیدجواد هاشمی تورنادو را بعد از موفقیتهای سه گانه پیشونی سفید ساخت. فیلمی دو قسمتی که داستان واحدی را دنبال میکند و مشخص است به خاطر طولانی شدن مدت زمان فیلم در دو قسمت تدوین و در سینماها اکران شده است. در قسمت اول ما به عنوان تماشاگر شاهد هستیم که قرار است رستوران تازه خانم خوش خیال (با بازی بهنوش بختیاری) بنام تورنادو افتتاح شود. رستورانی شبیه به سفینه فضایی که در واقع رستوران نیست و واقعاً سفینه فضایی است. سفینه فضایی که توسط پرفسور اندیش (با بازی اکبر عبدی) که اُستاد فیزیک و هوا فضا است و کودک خردسالی بنام هامون (با بازی راستین عزیزپور) که بان سن بسیار کمی که دارد نابغه علم فیزیک و بالستیک است طراحی شده. فقط این دو نفر اطلاع دارند که تورنادو نه یک رستوران که یک سفینه فضایی واقعی است و قابلیت پرواز به فضا دارد. پرفسور به هیچ کس حتی هامون اجازه نداده که درون سفینه را ببینند. یک شب که هامون از روی کنجکاوی داخل سفینه میرود، دوستانش آروین، شوکا و توکا (که خواهر و برادر هستند) هم بعد از تعقیب هامون درون سفینه به او میپیوندند و با فضولی آروین سفینه پرواز میکند و به فضا میرود. این پرواز ناگهانی باعث میشود مسئله سفینه تورنادو ابعاد امنیتی پیدا کند و همین موضوع پای بازرس (کامران تفتی) و معاونش (با بازی عباس جمشیدیفر) را به پرونده باز میکند و باعث میشود پرفسور اندیش به دردسر بیاُفتد. بچهها در حالی که در فضا سرگردان هستند به طور اتفاقی بر روی یک جزبره فضایی فرود میآیند. جزیرهای فضایی شبیه جنگل که دارای اُکسیژن است و در آن موجودات فضایی که به زبان عجیبی حرف میزنند زندگی میکنند. هامون که برای پیدا کردن راهی برای بازگشت به زمین به درون این جزیره میرود توسط موجودات فضایی دستگیر میشود و در آنجا با اُمید (ارسلان قاسمی) پسری زمینی آشنا میشود که به دست پادشاه آن سرزمین اسیر است. اُمید که دل در گرو دختر پادشاه آن سرزمین شیمبا (با بازی الناز حبیبی) دارد با دیدن هامون تلاش میکند تا با شیمبا فرار کند و با تورنادو به زمین برگردد. بچهها موفق به فرار میشوند و به زمین بازمیگردند اما اُمید و شیمبا نمیتوانند همراه آنها به زمین بیایند…
هاشمی در همان قسمت اول به خوبی شخصیتها و ویژگیهای اخلاقی آنها را به تماشاگر معرفی و در ادامه (خصوصاً در قسمت دوم) از این ویژگیهای اخلاقی برای پیشبرد داستان استفاده میکند. مثلاً حسادت و خودخواهی آروین باعث میشود سفینه به فضا پرواز کند و یا این مهربانی و هوش هامون است که باعث میشود اتفاقات خوبی در پاین فیلم رقم بخورد. رابطه خانم خوش خیال و معاون بازرس هم باعث ارتقا بار کمیک فیلم شده و لحظات جذابی را برای تماشاگران رقم زده است. در کل توجه هاشمی به شخصیتپردازی در قسمت اول تورنادو باعث شده تا شخصیتها برای تماشاگر ملموس و جذاب باشند و به خوبی قصه را پیش ببرند. نکته بعدی که در همان نگاه اول توجه تماشاگر را جلب میکند نکات فنی فیلم است که بسیار خوب طراحی شده است. اگر طراحی صحنه و لباس، گریم و جلوههای ویژه فیلم را با نمونههای جهانی مقایسه کنیم قطعاً فیلم کاستیهای زیادی دارد اما با توجه به بضاعت فنی و تکنیکی سینمای ایران و با توجه به زیرساختهای نه چندان قابل دفاع سینمای ایران فیلم قطعاً در حوزههای فنی نمره خوبی میگیرد. البته فیلم در طراحی موجودات فضایی از آواتار و چند فیلم علمی/تخیلی معروف تاریخ سینما گرته برداری کرده است، اما مهم این است که حداقل این تقلید را به خوبی اجرا کرده و حاصل نهایی کار هاشمی و تیم فنی تورنادو مضحک و خنده دار از کار درنیامده است. طراحی سفینه بسیار دقیق و با جزئیات انجام پذیرفته و تماشاگر هنگام تماشای آن به خنده نمیاُفتد. میزگردان بامزه غذاخوری، دستگاه کنترل سفینه و دستگاه ارتباط تصویری که هامون به وسیله آن با زمین ارتباط برقرار میکند به خوبی طراحی شدهاند و قطعاً تماشاگر کودک را شگفتزده خواهند کرد. این موضوع درباره جزیره فضایی که شبیه یک جنگل بزرگ است هم صدق میکند. کاخ پادشاه، اُتاق اُمید و دخمهای که هامون را در آن زندان میکنند با الهام از کاخهای پادشاهان باستان طراحی شده و این طراحی یقیناً برای تماشاگر کودک جذاب است. در کل سید جواد هاشمی در هر دو قسمت تورنادو نشان میدهد که تسلط خوبی بر وجوه تکنیکی سینما دارد.
جزیره فضایی: تورنادو ۲؛ مکمل خوب قسمت اول
قسمت اول تورنادو جایی به اتمام میرسد که بچهها (هامون، آروین، شوکا و توکا) موفق به فرار از جزیره فضایی شده و بدون اُمید و شیمبا به زمین باز میگردند. بعد از بازگشت بچهها بازرس پرفسور اندیش را دستگیر میکند و به زندان میاندازد. یک گزارش تلویزیونی هم ترتیب میدهد و در آن گزارش بچهها را وادار میکند تا به دروغ بگویند ماجرای پرواز سفینه دروغ محض بوده است. پرفسور چگونگی رفتن اُمید به جزیره فضایی را برای هامون توضیح میدهد و هامون مصمم میشود که ضمن به کار انداختن مجدد سفینه به جزیره فضایی برگردد و اُمید را نجات دهد. در شب افتتاح رستوران تورنادو توسط خانم خوش خیال (که به اصرار بازرس خیلی زود و برای عادی جلوه دادن اتفاقات با این سرعت ترتیب داده شده) هامون موفق میشود یک بار دیگر سفینه را به پرواز درآورد و همراه بچهها به جزیره فضایی برگردد. آنجا متوجه میشویم که پادشاه قرار است شیمبا را به زور به عقد یکی از موجودات فضایی در بیاورد تا شیمبا جانشین او را به دنیا بیاورد و بعد پادشاه او را بکشد. اُمید که متهم به فراری دادن هامون است موفق میشود با دستبندی که هامون در قسمت اول به او داده با بچهها ارتباط برقرار کند. حالا نوبت بچهها است که به اُمید و شیمبا کمک کنند تا از دست پادشاه فرار کنند و به زمین بازگردند…
تورنادو ۲ دقیقاً امتداد قسمت اول تورنادو است و داستان را از همان جایی آغاز میکند که قسمت اول به پایان رسیده است. هاشمی با استفاده از نریشن (که روش هوشمندانهای است) خلاصهای از وقایع قسمت اول را برای تماشاگر شرح میدهد و یک راست سراغ اصل مطلب میرود. این ایده بسیار هوشمندانهتر از نمایش بخشهایی از قسمت اول فیلم برای یادآوری داستان توسط تماشاگر است. در این قسمت هم هاشمی یکی دو سکانس جذاب دیگر برای تماشاگر تدارک دیده که او را غافلگیر میکند. سکانس قبرستان و زندان با آن قبرهای دیجیتالی و سلولهای تک نفره مدرن تماشاگر را شگفتزده میکند و تبدیل به مکملهای خوبی برای جذابیتهای بصری قسمت اول میشوند. فیلم زبان بامزهای هم برای آدم فضاییهای ساکن در جزیره فضایی طراحی کرده که با زیرنویس کردن آن در قسمت دوم قابل فهم شده است. تمام این موارد نشان میدهد سیدجواد هاشمی کاملاً هوشمندانه و با طراحی درست به سراغ ساخت تورنادو رفته و تمام جزئیات را برای ساخت فیلمی جذاب و متفاوت در سینمای کودک در نظر گرفته است. جزئیاتی که در نهایت باعث تمایز کیفی این فیلم با سایر فیلمهای این ژانر در سینمای ایران میشود.
حرکات موزون در تورنادو
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد طراحی درست، مناسب و هوشمندانه حرکات موزون فیلم است. سینمای ایران در این رابطه دچار محدودیتهای فراوانی است و کارگردانان نمیتوانند هرطور که خواستند این حرکات را طراحی و اجرا کنند. هاشمی در فیلمهایی که ساخته موفق شده به فرمولی دست پیدا کند که با طراحی درست این حرکات هم فضای شاد و مفرحی در فیلمهایش ایجاد کند و هم از تیغ تیز سانسور فرار کند و بتواند مجوز اکران فیلمهایش را بگیرد. علاوه بر طراحی خوب حرکات موزون فیلم بازخوانی ترانههای عامهپسند ایرانی به زبان فضایی از دیگر نکات جالب توجه تورنادو است که بار نوستالژیک فیلم را هم افزایش داده است.
چرا ساخت فیلمهایی مانند تورنادو برای سینمای ایران لازم است؟
شاید نتوان تورنادو را با نمونههای خارجی قیاس کرد اما میتوان از تماشای آن لذت برد. خصوصاً که سینمای ایران در زمینه ساخت فیلمهایی با این حجم از فانتزی بسیار فقیر است و تماشاگری که مشتاق تماشای فیلمهای متفاوت است میتواند از نمونه بومی فیلمهای فانتزی و موزیکال هم لذت ببرد. به نظر میرسد سیدجواد هاشمی در حوزه کارگردانی تکلیف خودش را مشخص کرده و دوست دارد برای کودکان فیلمهای شاد و مفرح بسازد. سینمای ایران باید ممنون او باشد که در برهوت تولیدات داخلی برای کودکان، کارگردانی پیدا شده که تمام وقت خود را مصروف ساخت آثاری برای کودکان ایران کرده است. کودکانی که علاوه بر آثار خارجی به آثار با کیفیت داخلی مانند تورنادو هم احتیاج دارند. آثاری که به فرهنگ و تاریخ آنها نزدیک باشد و بتواند نیازهای آنان را در استفاده از خوراک فرهنگی برطرف کند. به همین خاطر است که ما باید قدر آثاری از این دست را فارغ از کیفیت نهایی بدانیم و از سازندگان آن حمایت کنیم تا بتوانند با فراغ بال فیلمهای بیشتری برای کودکان این سرزمین بسازند.
سیدجواد هاشمی در قامت بازیگر و مجری
بسیاری از علاقهمندان سینما سید جواد هاشمی را با نقشهای مثبتش در سینمای جنگ به یاد میآورند. در دهه شصت و هفتاد هجری شمسی سیدجواد هاشمی پای ثابت فیلمهای جنگی سینمای ایران بود و در تمام این فیلمها هم نقش جوان بسیجی را که در نهایت مظلومانه به شهادت میرسید را بازی میکرد. علاوه بر بازیگری در آثار سینمای جنگ سیدجواد هاشمی پای ثابت جنگها و برنامههای مذهبی تلویزیون هم بود و با اجراهای پراحساس خود از مضامین مذهبی توانست میان مخاطبین تلویزیون نامی برای خود دست و پا کند. این دو تصویر تبدیل به پرسونای اصلی سیدجواد هاشمی شد و مردم او را با کلیشه جوان مثبت و مومن فیلمهای جنگی و مجری برنامههای ارزشی به یاد میآوردند. کوششهای پراکنده این بازیگر در سالهای اخیر (بازی در نقش منفی فیلم سینمایی منصور و نقش خاکستری سریال زخمکاری) هم نتوانست تغییری در ذهنیت مردم ایجاد کند.
سیدجواد هاشمی در مقام کارگردان
به واسطه همین ذهنیت هم بود که کمتر کسی تصور میکرد سیدجواد هاشمی وقتی وارد عرصه کارگردانی میشود به سراغ ژانر کودک برود و در این ژانر فیلم موزیکال بسازد. اما سیدجواد هاشمی کارگردان برخلاف سیدجواد هاشمی بازیگر و مجری سنت شکنی کرد و با ساخت آثاری موزیکال و شاد برای کودکان نشان داد در عرصه کارگردانی دغدغههای متفاوتی دارد. سه گانه پیشونی سفید، دو گانه تورنادو و شهر گربهها فیلمهای کارگردانی شده توسط سیدجواد هاشمی در حوزه سینمای کودک هستند. آثاری که وجه اشتراک آنها موزیکال و شاد بودن آنها است. فیلمهای سیدجواد هاشمی نه درباره کودکان که کاملاً برای کودکان ساخته شدهاند و تمام هدفشان این است که اوقات شاد و مفرحی را برای بچههای ایران در سالنهای سینما رقم بزنند. این پایمردی جواد هاشمی در زمینه ساخت فیلم برای کودکان قابل ستایش است. در شرایطی که اغلب کارگردانان سینمای ایران کودکان را نادیده میگیرند و برای آنها فیلم نمیسازند، سیدجواد هاشمی میکوشد با ساخت آثار شاد و بومی آنها را دوباره با سالنهای سینما آشتی دهد. تلاشی که فارغ از کیفیت نهایی اثری که تولید میکند قابل ستایش و تقدیر است.