نویسنده: فاطمه فریدن
هانگ سانگ سو فیلمنامهنویس و کارگردان ۶۲ ساله اهل کره جنوبی است. پشتکار سانگ سو برای نوشتن و ساختن آثاری که عمق روابط انسانی را به تصویر میکشد همواره زبانزد خاص و عام بوده و روش متفاوت او در جهت ابراز رابطههای موجود بین انسانها به عنوان شیوهای تکراری، رایج و تمامنشدنی بسیار جالبتوجه است.
سو که اخیرا در فستیوال برلیناله ۲٠۲۲ برنده خرس نقرهای جایزه بزرگ هیأت داوران شده، از تبار متفاوتسازان است. نگاه درونی و عمقی به شیوه رویارویی آدمها در زندگیشان و نحوه فاش شدن شدن راز و رمزهای نهانی آنان، موضوعی خارج از قاعده مرسوم نیست که کسی تا به حال به آنها نپرداخته باشد اما در آثار سانگ سو به صورتی فراگیر و دلچسب قابل درک است.
سانگ سو که فیلمساز مورد علاقه منتقدانِ فستیوالهای جهانی بهویژه اروپایی ست، طی سه سال متوالی (۲٠۲۲-۲٠۲٠) در جشنواره برلین موفق به دریافت جایزه و جلب نظر داوران شده است. مخاطبان فیلمهایش عمدتا از قشر منتقدین و دنبالکنندگان جدی فیلماند. همین مورد سبب شده او معمولا در کارهایش حرف خودش را بزند و آثارش در گروه سینمای مستقل پذیرفته شوند.
از منظر تحلیلی میتوان اینطور تعبیر کرد که سو در روایتهای سینماییاش غالبا به دنبال پیوستگیِ داستانی و رابطه علت و معلولی نیست. سینمایی که این فیلمساز به آن کشش قلبی دارد درواقع جایی برای آن که ببینیم در مابقی داستان چه اتفاقی میافتد یا سرنوشت آدمهای فیلم چه خواهد شد باقی نمیگذارد. عنصری که بیشتر از هر چیزی در کارهایش قابل ردیابی است، جستجوست. با این مدل که شخصیت در سفری تقدیرگونه از مکانی به مکان دیگر حرکت میکند و در طول کاوشهای مختلف با انسانهایی ملاقات میکند که عدهای از آنها آشنا هستند و تعدادی دیگر فقط حضوری موقتی در بخشی از یک ماجرا دارند. در این قبیل فیلمها بیننده معمولا نمیتواند در انتظار پایانی قطعی یا سرانجام کاراکترها باشد؛ زیرا اساسا فیلم برشی از زیستن اشخاصی است و قصد درگیر کردن ذهن مخاطبان با موضوعی خاص را ندارد.
فیلمهایی از نوع کارهای سانگ سو غالبا در دسته سینمای خاص و تجربی گنجانده میشوند و به لحاظ زمانی چندان بلندمدت نیستند. در اکثر موارد نیز این نوع آثار قادر نیستند بیننده عادی یا تماشاگرانی که خواستار دیدن هیجان، اکشن یا پایان حتمی یک قصه هستند را بهراحتی جذب کنند. سانگ سو در اصل کارگردان داستانهای موقتی است. سبک و سیاق کارهای او نشان میدهد که در اغلب مواقع شناخت درونیِ انسانها بیشتر از هیجاناتِ کاذب راضیاش میکنند. از این بابت، سو در زمره فیلمسازان خاص است و دیدن فیلمهایش نگرش جداگانهای را میطلبد.
ضمن آن که با وجود مخاطبان اندک و خاصی که آثار هانگ سانگ سو دارد اما او کارگردان پرکاری به شمار میآید. سو مجموعا ۱۵ فیلم سینمایی بلند و یک فیلم کوتاه (لیست ۲٠۱۱) ساخته که دو تای آخری (رماننویس و بیا بالا) به فاصلهای کوتاه در سال ۲٠۲۲ ساخته شدهاند و بسیار منتقدپسند بودهاند.
- بیشتر بخوانید
- برترینهای سام مندس | بریتانیایی حساس
- مروری بر کارنامه برندون کراننبرگ | روایتگرِ آزار و هیجان
- دور اما روشن | به یاد کیومرث پور احمد و خاطراتش
رماننویس ۲۰۲۲ The Novelist | حاشیه امن کتابها
-
ژانر: درام
-
IMDB: 6.9
پیش از هر چیز دو نکته مهم در فیلم رماننویس به چشم میخورد؛ مواجهه با ادبیات و انتشار حس شاعرانگی در تمام صحنههای فیلم. سو با این فیلم نیز مانند دو اثر قدیمیترش روز بعد و داستان سینما عمل میکند و از تمهیداتی مثل بداههگویی و مستندگونه بودن استفاده میکند. این فیلم که به نظر میرسد عامدانه با رنگ سیاه و سفید فیلمبرداری و تدوین شده است، از دیدگاهی حاشیهای، دنیای یخزده، کمرنگ، بیروح و فاقد احساس پویندگیِ زندگی انسانهای امروزی را تصویر میکند؛ با تاکید روی این مورد که در این دنیای رنگپریده، اشخاصی مانند یک نویسنده (رماننویس)، بازیگر، شاعر و کتابفروشی که قبلا دستبهقلم بوده است، هنوز به بروز احساسات و خلق یک هنر جدید میاندیشند.
فیلم داستان سادهای دارد و بدون هر گونه پیچیدگی طراحی شده است. زنی به نام کیم جونهی بعد از گذشت چند سال به کتابفروشی یکی از دوستانش میرود و در این مسیر خیلی اتفاقی ابتدا با یک کارگردان سینما و همسرش، سپس با هنرپیشهای جوان و مردی شاعر که سالها قبل با کیم رابطه عاطفی داشته مجدد دیدار میکند. در طول دیدارهای متعدد و گفتوگوهای چندنفری، بخش زیادی از سوابق قبلی، خصوصیات و درونیات آدمها نیز برملا میشود. سیاه و سفید بودن فیلم از دیدگاهی، متمرکز بر تنهایی و افسردگی یک زن نویسنده است. زنی که نوشتن دیگر برایش وسیله اغنای روحی نیست و مثلا در جایی بهمحض دیدن کیونگوو پیشنهاد ساختن فیلمی با بازی کیل سو و همسرش که به هنر سفالگری مشغول است را میدهد.
فیلم ساختن حالا دیگر در نگاه این نویسنده بهانهای برای زیستن و دور شدن از مرگ فیزیکی و معنوی است. او با وجود آن که در سکانس آغازین فیلم وارد کتابفروشی میشود و با توجه به حرفهاش، ورق زدن کتاب بیش از هر چیزی باید برایش اهمیت داشته باشد اما دستکشی که پوشیده را درنمیآورد و پس از چند دقیقه فضای نقلی و خلوت کتابفروشی را ترک میکند تا سیگاری دود کند. وقتی او همراه دوستش روی صندلیهای مقابل ویترین مینشینند و گپ میزنند، میزان التهابات روانی، فقدان خوشیهای گذشته و تغییرات خواستههای جدید آنان بروز میکند. کتابفروشی درحقیقت مرکز ثقل ماجرای کلی داستان است. همه کاراکترها به علتی نامعلوم در فرآیندی که خودشان هم از دلایلش مطلع نیستند، پس از ساعتها جدا شدن یک بار دیگر به همین مکان میآیند و لابهلای صحبتهایشان به خصوصیات فردی و اجتماعی همدیگر بیشتر وقوف مییابند.
موردی که در این فیلم از جایگاه درونمایهای بسیار شفاف دیده میشود، حذف بار نوستالژیکی و اغراق در احساسات اشخاص است. شخصیتهای فیلم با وجود پرعاطفه بودن اما هرگز کل یا قسمتی از حسهای خودشان را به کسی تلقین نمیکنند. کیم هم به اینجا نیامده که مدام از گذشته صحبت کند. او در این مکانهای محدود حضور دارد که اول بازخورد آدمها نسبت به نوشتههایش را ارزیابی کند و دوم چارهای برای رسیدن به ثبت ایدههای جدید بیابد. بنابراین فیلم درباره نوستالژی نیست بلکه درباره ادامه حیات به وسیله امیدهای کوچک، اندک و بهظاهر کماهمیت است. رماننویس درواقع نمادی از یک زن میانسال است که خوشیهای آنی میتوانند برای مدتی کوتاه در او رضایتمندی خاطر ایجاد کنند؛ علیرغم آن که اغلب کسانی که به ملاقاتش میروند او را فردی کاریزماتیک معرف میکنند.
کیم جونهی زنی که مدتیست خیال میکند شور نوشتن را از دست داده است و کیل سو بازیگر جوانی که قصد دارد مدتی کار نکند به همراه کیونگوو، برادرزاده همسر کیل، جوانی که دانشجوی رشته فیلمسازی است، مشخصا در اینجا سه ضلع مثلثِ خلق و زایش در جهانی پرهیاهو را تشکیل میدهند. روایت ساده، بیتکلف و کملایه فیلم بهوضوح ما را آگاه میکند که بیان مفاهیم ساده به زبانی ساده نیاز دارد. علاوه بر آن که بازی روان بازیگران هم به واقعی و طبیعی شدن فیلم بسیار یاری رسانده است. حتی در صحنه متقاعد کردن بازیگر و فیلمساز جوان جهت ساخت فیلمی تجربی توسط کیم نیز وقتی همه از او میپرسند «موضوع فیلمت چیست؟» او از چیزی تعریف میکند که ظاهرا خواسته اصلی فیلمسازِ اصلی(هانگ سو) هم هست. کیم میگوید «من میخواهم فیلمی بسازم که داستان داشته باشد اما همهچیز به واقعیترین شکل ممکن در آن نمایش داده شود.»
بیا بالا ۲۰۲۲ walk up | زخمهای کوچک
-
ژانر: درام
-
IMDB: 6.6
فعالیت مستمر و سماجت سانگ سو در نشر مفاهیم ذهنیاش به بیننده، سبب شده در سال ۲٠۲۲ فیلم دیگری با همان شمایل سیاه و سفید به نام بیا بالا بسازد. قصه این فیلم نیز طبق روال کارهای سو ساده و بدون فراز و نشیب است. قضیه از این قرار است که یک کارگردان میانسال به نام بیونگ سو به خانه یکی از دوستان سابقش (کیم) آمده تا دخترش نزد او طراحی داخلی خانه را بیاموزد. کیم که خانه قدیمی چند طبقه خود را به شکلی مدرنتر از حالت قبل درآورده، در مقام یک طراح ساختمان خوشفکر مطرح شده و نشریات بسیاری نیز به دلیل خلاقیتی که در کارش وجود دارد با او مصاحبه کردهاند.
سونگ جو دختر کارگردان در حاشیه این رفت و آمدها با خانم طراح به دفعات پای یک میز مینشیند و صحبت میکند تا شاید به این طریق تظاهر و ریاکاری درونی پدرش را بیشتر علنی کند. او به صورتی غیرمستقیم در حال فهماندن این حالات به کیم است که کموبیش به بیونگ سو (پدرش) عشق میورزد و باید از پروراندن این احساساتِ کور در ذهنش فاصله گیرد چون در سویی دیگر، بیونگ سو عامدانه از روبرو شدن با این زن امتناع میکند. کارگردان از نگاه دخترش مردی ست که به مدل چندزندگی در آنِ واحد تمایل بیشتری دارد تا به وقت گذراندن با اعضای خانواده، اما کیم در خیالی باطل، بودن در کنار او را به صحبت با زن کافهدار یا سپری کردن اوقات در تنهایی ترجیح میدهد.
از دیدگاه زیرمتنی و مضمونی در این فیلم چالشهای فکری شخصیتها درباره چگونه کنار یکدیگر زیستن به عنوان مسالهای اساسی همچنان برقرار است و کماکان زنان در داستانها نقشی محوری بر عهده دارند. کیم-که نامی تکراری از فیلم پیشین کارگردان است- از نبود یک رابطه احساسی پرشور با همسرش صحبت میکند و همزمان علاقهاش را بیونگ سو پیشکش میکند. این زن نیز درست مانند کاراکتر فیلم زنی که فرار کرد (The women Who Ran) یکی دیگر از ساختههای سو، مترصد فرار از موقعیت فعلیِ خویش و دست یافتن به روزنهای تازه در زندگیاش است.
درامی زنانه که سو در اینجا شکل داده، باز هم محصول روابط میان آدمها از نوع بازگشت یا فروپاشی است. اما نکته روشن و قابل تشخیص در آن، راضی نبودن اغلب شخصیتها از وضعیتی ست که در آن زیست میکنند؛ زنانی که پس از یک دوره کوتاهِ حسی شوهران یا مردانی که ادعا میکنند دوستشان دارند را ترک میکنند و به جمع رفقایشان میپیوندند یا مردانی که اکثراً با زندگی در کنار یک زن دوام نمیآورند.
در این فیلم که طبق گونه درام ساخته شده است، یانهی چو، میسو پارک، سانگ سئون می، لیهای یونگ و هیهایو کن (تقریبا همان بازیگران فیلم رماننویس) ایفای نقش میکنند. تاکنون فیلم در جشنوارههای بینالمللی بسیاری نیز شرکت کرده است : از جمله در بخش خارج از مسابقه فستیوال تورنتو (۲٠۲۲) که خرس نقرهای را برایش به ارمغان آورد، جشنواره فیلم نیویورک و هفتادمین جشن سینمایی سباستین که در آنجا نیز کاندیدای دریافت بهترین کارگردانی شد.