ترجمه: امیرحسین اشرفی
جیمز گان یک کارگردان خوشفکر، تهیهکننده و فیلمنامهنویس بااستعداد، منحصربهفرد و همهفنحریف آمریکایی است که از همان روزهای ابتدایی شروع به کارش در این حرفه توانست با داستانسرایی متمایز و طنز سیاه خود، مخاطبان زیادی را شگفتزده کند و اغلب مرزهای سنتی و کلیشهای ژانرهای سینمایی را درهم بشکند. او بیشتر برای ساخت فیلمهای ترسناک و آثار ابرقهرمانی شناخته شده است.
روزهای اولیه زندگی و کاری او
جیمز گان پنجم آگوست سال ۱۹۶۶ در سنت لوئیس ابالت میسوری آمریکا و در خانوادهای پرجمعیت چشم به جهان گشود و از همان سنین کودکی، به دلیل سلایق مختلف برادرها و خواهرهایش در معرض طیف گستردهای از سلایق قرار گرفت و بهخصوص آشنایی با سبکهای سینمایی تأثیر بسزایی روی شکلگیری علاقهی او به این صنعت در آینده داشت. او مدتی پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه سنت لوئیس به نیویورک رفت تا تحصیلات خود را در رشتهی فیلمنامهنویسی دانشگاه کلمبیا ادامه دهد و اینجا بود که شور و اشتیاق او برای فیلمسازی بیشاز پیش شعلهور شد.
گان فعالیت حرفهای خود را اواسط دههی ۱۹۹۰ در «تروما اینترتینمنت»، یک شرکت تولید فیلمهای مستقل کمهزینه آغاز کرد. او حتی در نگارش فیلمنامهی کلاسیک کالت «ترومئو و ژولیت» (Tromeo and Juliet) که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد مشارکت داشت، فیلمنامهای که اقتباسی آزاد از اثر مشهور ویلیام شکسپیر «رومئو و ژولیت» بود و تصویری نو از نمایشنامهی جاودان شکسپیر ارائه میکرد.
ورود به صحنهی اصلی سینما
جیمز گان اولین پروژه بزرگ هالیوودی خود را در سال ۲۰۰۲ و زمانی که ۳۶ ساله بود با نوشتن فیلمنامهای اقتباسی برای لایو – اکشن «اسکوبی-دو» (Scooby-Doo) آغاز کرد. با وجود نقدهای متناقض و بعضا منفی متعددی که به این فیلم شد، «اسکوبی-دو» اما توانست موفقیت بزرگی در باکسآفیس بهدست بیاورد و گان را بهعنوان یک نویسندهی آیندهدار هالیوودی به همه معرفی کرد.
اولین فیلمی که به کارگردانی گان ساخته شد، «خزیدن» (Slither) نام داشت که در سال ۲۰۰۶ روانهی سینماها شد و ترکیبی منحصربهفرد از داستانهای علمی– تخیلی و ترسناک با کمدی سیاه بود. فیلمی که توانایی بالای او را در ترکیب دو ژانر پرطرفدار ترسناک و کمدی نشان داد و سبک متمایز گان در فیلمسازی را به رخ همگان کشید.
موفقیت در دنیای سینمایی مارول (MCU)
با تمام فعالیتهایی که گان در سینما انجام داده بود اولین موفقیت واقعی او اما با ورودش به دنیای سینمایی مارول MCU آغاز شد و اولین کارش را با نویسندگی و کارگردانی یک مجموعه کمیک کمتر شناخته شدهی مارول یعنی فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در سال ۲۰۱۶ شروع کرد، فیلمی که سرمایهگذاری روی آن به دلیل شخصیتهای نامتعارف و ساختار و سبک متمایزش، ریسک بزرگی برای مارول استودیوز به حساب میآمد.
با این حال، رویکرد متفاوت گان در پردازش این پروژه نتیجه داد و «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) بهخاطر محتوای طنز، احساسات عمیق، جلوههای بصری مهیج و موسیقی متن بهیادماندنیاش مورد تحسین بینندگان و منتقدین قرار گرفت. این موفقیت موجب شد که گان بخش دوم این فیلم یعنی «نگهبانان کهکشان بخش ۲» (Guardians of the Galaxy Vol. 2) را در سال ۲۰۱۷ بسازد تا ماجراجوییهای بیشتری را از این تیم قهرمانان در دنیای سینمایی مارول یا همان MCU برای مخاطبین و علاقهمندان به این سبک فیلمها به نمایش بگذارد.
پس از موفقیتهای عظیم فرنچایز «نگهبانان کهکشان»، حضور گان در دنیای سینمایی مارول MCU فقط محدود به این مجموعه فیلمها نشد. گان که حالا تواناییهایش را به اثبات رسانده بود بیشتر وارد بازی شد و مسئولان استودیو از حضورش به عنوان تهیهکنندهی اجرایی در فیلمهای «انتقامجویان: جنگ بینهایت» (Avengers: Infinity War) در سال ۲۰۱۸ و «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) در سال ۲۰۱۹، که هردو آنها تا سال ۲۰۲۱ به عنوان پرفروشترین فیلمهای تمام تاریخ استودیوی مارول شناخته میشدند استفاده کردند.
خروج موقت و بازگشت مجدد به دنیای سینمایی مارول (MCU)
در سال ۲۰۱۸، گان به موجب بازگشایی مجدد موضوع توییتهای بحثبرانگیز قدیمیاش، موقتاً از کارگردانی قسمت جدید «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians of the Galaxy Vol. 3) کنار گذاشته شد. تصمیمی که با واکنش شدیدی از سوی طرفداران و بازیگران فیلم علیه استودیو مواجه شد. این تصمیم دیزنی اما دوام زیادی نداشت وبا حمایت همه جانبهای که از گان انجام شد، آنها مجبور شدند تنها پس از گذشت چند ماه از موضع خود عقبنشینی کرده و پس از عذرخواهی عمومی از گان و طرفدارانش، دوباره او را برای ساخت سری جدید این مجموعه استخدام کنند.
در همین دورهی زمانی بود که گان توسط برادران وارنر برای نویسندگی و کارگردانی فیلم «جوخهی انتحار» (Suicide Squad) در سال ۲۰۲۱ که دنبالهای مستقل بر فیلم «جوخهی انتحار» (Suicide Squad) تولید سال ۲۰۱۶ بود استخدام شد. این فیلم فرصتی طلایی برای او فراهم کرد تا سبک تیرهتر و خشنتری را برای داستانگویی کشف کند و دامنهی فعالیتهای خود را بهعنوان یک فیلمساز وسیعتر نماید.
فیلمساز شجاع
جیمز گان فیلمساز شجاعی است که از ریسک کردن نمیترسد و معمولاً فیلمهای او بهخاطر ترکیب بینظیری که از طنز، احساسات عمیق، شکوه و جذابیت ارائه میدهد شهرت دارند. علیرغم انتقادات جنجالی که از او صورت میگیرد، انعطافپذیری و خلاقیت دو مؤلفهی ثابت در آثار گان هستند.
دیدگاه متمایز او به ژانر ابرقهرمانی موجب شده تا تعریف تازهای از این ژانر در ذهن همه به وجود بیاید و موفقیت مجموعه فیلمهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) ثابت کرد که حتی کوچکترین و ناشناختهترین شخصیتهای کتابهای مصور نیز میتوانند به نمادها و قهرمانان سینمایی محبوب و پولساز تبدیل شوند. تأثیری که او بر صنعت فیلمسازی و بهخصوص دنیای سینمایی مارول MCU داشت، یادگاری است که در تاریخ سینما ثبت شده و تا سالها در خاطر سینما دوستان خواهد ماند.
در ادامه، این مطلب آثار جیمز گان را تا سال ۲۰۲۱ مورد بررسی قرار داده است و اگرچه حالا او نیاز به کمی استراحت دارد اما مطمئنا مسیر حرفهاییش همچنان در سالهای آینده به رشد خود ادامه خواهد داد. پروژههای بلندپروازانهی آیندهی او با دو استودیوی مطرح «مارول» و «دی سی»، نوید فیلمهای هیجانانگیزتری را به مخاطبین میدهد. تجربیات او در صنعت سینما الهامبخش فیلمسازان تازهکار زیادی است و ثابت میکند که با اشتیاق و خلاقیت و البته استمرار میتوان به موفقیتهای بزرگی در هالیوود دست پیدا کرد.
در نهایت، جذابیت شخصیت جیمز گان و داستان کاریزماتیک زندگیاش فقط به ساخت فیلمهای سینمایی محدود نمیشود، او مردی است که با دیدی منحصربهفرد، مرزهای داستانسرایی را جابهجا میکند و علیرغم تمام مشکلات پیشرویش، همچنان به خلق آثار سینمایی فراموشنشدنی و تماشایی ادامه میدهد.
- بیشتر بخوانید
- ستاره ریزنقش کمدی-اکشنها | برترین فیلم های جکی چان
- نقد فیلم «باربی» (Barbie) | فراتر از انتظار
- برترینهای مارگو رابی | یکشبه ره صدساله رفتن
- یک شاهکار تماشایی | نقد فیلم «اوپنهایمر» (Oppenheimer)
مرور آثار
تا این قسمت از مقاله گفتیم که جیمز گان فیلمساز شایسهای است که بیشتر بهخاطر آثاری که در ژانر ابرقهرمانی خلق کرده به شهرت رسیده است و داستانسرایی منحصربهفرد، طنز خندهدار و شخصیتهای پویایی که در فیلمهای بلندش حضور دارند موجب شده که شیوهی کارگردانی او مورد تحسین و تأیید بسیاری از صاحبنظران قرارگیرد.
در ادامهی این مقاله، نگاهی دقیقتر به برخی از محبوبترین فیلمهای او میاندازیم و دلایل محبوبیت آنها را در ژانر ابرقهرمانی بررسی خواهیم کرد.
۱. نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: کریس پرت، زوئی سالدانیا، دیو باتیستا، وین دیزل، بردلی کوپر، لی پیس، مایکل روکر، کارن گیلان، جایمن هانسو
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
-
Rottentomatoes: 92
-
IMDB: 8.0
فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) معروفترین فیلم گان بود که باعث شناخته شدن او در این صنعت شد. این فیلم داستان گروهی از افراد نالایق که در بین آنها یک راکون سخنگو و یک درخت انساننما نیز حضور دارند را روایت میکند که قصد دارند کهکشان را از شر یک ابرشرور قدرتمند نجات دهند. چیزی که این فیلم را از دیگر فیلمهای دنیای سینمایی مارول متمایز میکند، طنز و گستاخی شخصیتهای آن است، درست برخلاف سایر فیلمهای ژانر ابرقهرمانی که همه چیز را بیشازحد جدی میگیرند.
دقیقاً به همین دلیل است که فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطب دارد. شخصیتها در این فیلم بههیچ عنوان بدون نقص نیستند اما علیرغم ویژگیهای عجیب خود، خصوصیات انسانی بارزی در آنها و روابطشان با یکدیگر مشاهده میشود.
شیوهی کارگردانی منحصربهفرد گان نیز بر جذابیت آن میافزاید و با استفاده از رنگهای زنده و حرکات پویا دوربین حس هیجان و انرژی بالایی را در فیلم به وجود میآورد. صحنههای اکشن مهیج با طراحی ماهرانهی آمیختهشده با طنز در این فیلم باعث سرگرمکننده و تماشاییتر شدن آن شده است. فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) با فروش بیشاز ۷۷۰ میلیون دلاری در سرتاسر جهان، موفقیت بزرگی در کارنامهی کاری این کارگران بهحساب میآید.
۲. نگهبانان کهکشان بخش ۲ (Guardians of the Galaxy Vol. 2)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: کریس پرت، زویی سالدانیا، دیوید باتیستا، وین دیزل، بردلی کوپر، مایکل روکر، کارن گیلان، شان گان
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
-
Rottentomatoes: 85
-
IMDB: 7.6
بخش دوم از فیلم نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy) درست بههمان اندازه نسخه اصلی و اولیهی آن مورد استقبال بینندگان قرارگرفت. در قسمت دوم از این مجموعه، هرکدام از نگهبانان باید علاوه بر مبارزه با نیروی شرور جدیدی که کهکشان را تهدید میکند، با نیمهی تاریک و شیاطین درونی خود نیز مقابله کنند. درست مانند اولین فیلم از این مجموعه، شیوهی منحصربهفرد کارگردانی گان با استفاده از تصاویر خیره کننده و استفادهی خلاقانه از دوربین برای زنده و واقعیتر کردن داستان، یکی از نکات برجسته فیلم بهحساب میآید. همچنین، عمق شخصیت کاراکترها و روابط آنها با یکدیگر با جزئیات بیشتری بررسی میشود.
یکی از جنبههای برجستهی فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۲» (Guardians of the Galaxy Vol. 2) فیلمنامهی عاطفی آن است که با شیوهای تکاندهنده و سرگرمکننده به موضوعاتی مانند خانواده، از دست دادن عزیزان و رستگاری میپردازد. با این وجود، همچنان شوخطبعی و طنز در این فیلم مشاهده میشود، اما کارگردان با اضافه کردن لحظات دلشکستگی حقیقی و دروننگری، آنها را متعادل کرده است. موسیقی متن این فیلم نیز با استفاده از آهنگهای کلاسیک راک و پاپ ساخته شده است و باعث بیشتر شدن جذابیت آن میشود.
۳. جوخهی انتحار (The Suicide Squad)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: مارگو رابی، ادریس البا، جان سینا، یوئل کینامان، سیلوستر استالونه، وایولا دیویس، جای کورتنی
-
تاریخ انتشار: ۲۰۲۱
-
Rottentomatoes: 90
-
IMDB: 7.2
فیلم «جوخهی انتحار» (The Suicide Squad) جدیدترین فیلم گان و یکی از کارهای متفاوت او در دنیای سینمایی مارول است که براساس مجموعهای در دنیای توسعه یافتهی دی سی به همین نام ساخته شده است. این فیلم با ساختار طنز، اکشن و شخصیتپردازی منحصربهفردش، داستان گروهی از بهترین ابرشروران را روایت میکند که توسط دولت برای انجام یک ماموریت خطرناک استخدام میشوند.
بار دیگر، کارگردانی گان یکی از جنبههای برجسته این فیلم بهشمار میآید که با استفاده از زوایای خلاقانه دوربین و تکنیکهای ویرایش جدید، حس آشفتگی و انرژی بالایی را در فیلم ایجاد میکند. کاراکترها همگی منحصربهفرد و جالب هستند و به هرکدام از آنها این فرصت داده شده تا ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای خود را به خوبی نشان دهند. بازی خیرهکننده و جذاب مارگو رابی در نقش هارلی کوئین در فیلم «جوخهی انتحار» (The Suicide Squad) در سال های اخیر موجب شده تا این شخصیت به یکی از پرطرفدارترین شخصیتها در دنیای سینمایی مارول تبدیل شود.
۴. فوقالعاده (Super)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: رین ویلسون، الن پیج، لیو تایلر، کوین بیکن، ناتان فیلیون، مایکل روکر، گرگ هنری، شان گان، جیمز گان
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۰
-
IMDB: 6.7
فیلم «فوقالعاده» (Super) یک کمدی سیاه است که داستان مردی به نام فرانک (با بازی راین ویلسون) را روایت میکند، مردی که پس از آن که همسرش (با بازی لیو تایلر) او را برای یک فروشنده مواد مخدر (با بازی کوین بیکن) ترک میکند، به یک ابرقهرمان تبدیل میشود. این فیلم با دیگر آثار گان در ژانر ابرقهرمانی تفاوتهای بسیاری دارد، زیرا بیشتر از اینکه ساختارهای کلی این ژانر را رعایت کند، سعی بر تغییر آنها دارد.
فیلم «فوقالعاده» (Super) فیلمی خشن و آزار دهنده اما به طرز شگفتانگیزی تکاندهنده و تأثیرگذار است. طنز موجود در این فیلم در گروه کمدی سیاه قرار میگیرد، اما بهخوبی با لحظات احساسی واقعی موجود در آن متعادل میشود. علاوه بر این، بازی راین ویلسون در نقش اصلی فیلم یعنی فرانک بسیار جذاب و دیدنی است، زیرا او هم شوخطبعی و هم احساس را در این شخصیت زنده میکند. این فیلم همردهی دیگر فیلمهای ساختارشکن در ژانر ابرقهرمانی یعنی «نگهبانان» (Watchmen) و «کیک-اس» (Kick-Ass) میشود، اما با این وجود آن را بهعنوان یک اثر منحصربهفرد و چالش برانگیز برجسته میشناسند.
۵. خزیدن (Slither)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: ناتان فیلیون، الیزابت بنکس، گرگ هنری، مایکل روکر، جینا فیشر، دان تامپسون، بن کاتن، لورنا گیل
-
تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
-
Rottentomatoes: 87
-
IMDB: 6.5
فیلم «خزیدن» (Slither) یک کمدی ترسناک است و داستان شهر کوچکی را روایت میکند که مورد هجوم انگلهای بیگانه قرار گرفته. این فیلم تلفیقی عاشقانه از فیلمهای B (فیلمهای کمهزینه و مهیج) و فیلمهای ترسناک قدیمی بوده که مملو از ارجاعات و اشارات به داستانهای ترسناک کلاسیک است.
در اینجا نیز کارگردانی گان یکی از برجستهترین جنبههای این فیلم است زیرا او از جلوههای عملی و حرکات خلاقانه دوربین برای ایجاد حس وحشت و پریشانی استفاده میکند. طنز موجود در این فیلم تیره و اغلب خشن است، اما امری ضروری برای کاهش تنش غیرقابل تحمل در این فیلم خواهدبود؛ باوجوداینکه این فیلم در سالهای پس از اکران، به یک فیلم کلاسیک کالت و معروف تبدیل شد، امروزه آن را بهعنوان یکی از دستکم گرفتهشدهترین آثار گان میشناسند.
بدین ترتیب می توان گفت جیمز گان فیلمساز بااستعدادی است که توانسته با مهارتش در ساخت فیلمهای ژانر ابرقهرمانی و داستانسرایی منحصربهفرد، طنز شوخطبعانه و شخصیتهای پویای موجود در فیلمهایش، نامی در صنعت سینما برای خود دستوپا کند. گان چه مسئولیت کارگردانی یک فیلم پرفروش مارول و چه یک کمدی ترسناک کمهزینه را برعهده داشتهباشد، هرگز سبک و دیدگاه منحصربهفرد خود که تبدیل به امضایی او پای آثارش شده را کنار نمیگذارد؛ فیلمهایش گواهی بر قدرت فیلمسازی او در ژانرهای مختلف و اهمیت ریسکپذیری در داستانسرایی هستند. او همواره به شکستن مرزهای فیلمسازی و ژانرهای مختلف ادامه میدهد و به همین خاطر، طرفدارانش همیشه بیصبرانه منتظر دیدن تراوشات ذهنی و تخیلات جدیدی از او در فیلمهای آیندهاش هستند.
نقد فیلم نگهبانان کهکشان بخش ۳ (Guardians Of The Galaxy Vol. 3)
-
کارگردان: جیمز گان
-
بازیگران: کریس پرت، زوئی سالدانا، دیو باتیستا، کارن گیلان، پام کلمنتیئف، وین دیزل، بردلی کوپر، ویل پولتر، شان گان
-
تاریخ انتشار: ۲۰۲۳
-
Rottentomatoes: 82
-
IMDB: 8.0
دو فیلم اول جیمز گان با نام «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) جایگاه برجستهای در دنیای سینمایی مارول MCU بدست آورد و علیرغم تمام فیلمهای ابرقهرمانی که معمولاً در یک چارچوب و قالب مشترک و ژانر جدی ساخته میشوند، این فیلم با ساختار سرگرم کننده و جذابش تحولی عظیم در این ژانر ایجاد کرد. معمولاً، مسئولیت مدیریت و ساخت فیلمهای دنیای سینمایی مارول MCU به جای فیلمسازان برعهدهی مدیران و کمیتههای مدیریتی بخصوصی قرارمیگیرد، موضوعی مهم که در سری فیلمهای «نگهبانان» (Guardians) رعایت نشده و کارگردانی این فیلمها برعهدهی گان، هنرمندی ماهر و منحصربهفرد، قرار گرفته است. گان کارگردانی است که احساسات قلبی و روح واقعی انسانی را در فیلمهای عجیبوغریب دیجیتالی و مهیجش گنجانده است و توانسته با مهارتهای بخصوص خود، محافظان ناشناختهی کهکشان را به شخصیتهایی شگفتانگیز، پرجنبوجوش، مهم و محبوبی تبدیل کند. استفاده از صحنههای احساسی عمیق و موسیقی پاپ فوقالعاده در دو فیلم اول از سری فیلمهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) باعث شده تا این فیلمها تفاوت زیادی با دیگر فیلمهای آشفته و درهمبرهم دنیای سینمایی مارول MCU داشته باشند.
اکنون بهنظر میرسد که آخرین سری از این مجموعهی سهگانه در دنیای سینمایی مارول، البته تا به امروز، ساخته شده است، همچنین این فیلمساز همکاری جذابی با برادران وارنر و جهان توسعه یافتهی دی سی داشته است اما نه قبل از اینکه سهگانه «نگهبانان» خود را به اتمام برساند. این جایگاه گان به این راحتیها هم به دست نیامده و همانطور که گفتیم، او در سال ۲۰۱۸ بعد از بازشدن دوباره بحث توییتهای قدیمی و توهین آمیزش= از مارول و دیزنی اخراج شد. در آن زمان، استودیو فیلمسازی حاضر نبود که ساخت سری سوم فیلمهای «نگهبانان» (Guardians) را متوقف کند و تصمیم بر این شد که شخص دیگری ساخت سری سوم این مجموعه را با استفاده از فیلمنامه گان برعهده بگیرد، تصمیمی که نه تنها برای بازیگران این فرنچایز که به گان وفادار بودند بلکه حتی برای طرفداران این سری فیلمها هم قابل قبول نبود. این واکشهای منفی باعث شد که درنهایت دیزنی به خودش بیاید و گان را به صندلی کارگردانی بازگرداند.
فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳ » (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) قرار است که پایان جذاب و بزرگی برای این سهگانه گان باشد. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا بعد از این فیلم، باز هم ممکن است که فیلم دیگری از مجموعهی «نگهبانان» (Guardians) ساخته شود؟ با شناختی که از دیزنی و مارول داریم، پاسخ این سؤال به احتمال زیاد مثبت خواهد بود، اما این فیلم قطعاً آخرین فیلم از مجموعهی «نگهبانان» (Guardians) به کارگردانی گان است و گفته میشود آخرین فیلمی است که با حضور این تیم بازیگری بخصوص ساخته میشود. به همین خاطر، گان تمام تلاشش را میکند تا جایی که امکانش وجود داشته باشد، از مؤلفههای احساسی و طنز معروف خود در این فیلم استفاده کند تا بیننده در پایان فیلم با لبخند از سینما خارج شود و خاطرهای لذتبخش، درعینحال کمی ترحم برانگیز، در ذهنش نقش ببندد. متأسفانه باوجود اینکه بسیاری از صحنههای احساسی مسلماً شیرین و حتی شلوغ و جذاب هستند. درکل، این فیلم عجولانه و بهطور شگفتانگیزی با روند مطلوبی ساخته شده است که با لحنی همواره درحال تغییر و ناموفق، مدام از حالت احمقانه به غمانگیز میپرد و شما را غافلگیر میکند.
در ابتدا، نگهبانان را گرفتار و در مکان نهچندان مناسبی نشان میدهد، آنها هنوز هم در پایگاه اصلی خود یعنی Knowhere (این مکان یک سیاره نیست و تنها سر غولپیکر یک خدای مرده است) زندگی میکنند اما این تیم اصلاً شبیه به تیم ابرقهرمانی همیشگی نیست. پیتر کویل با نام مستعار استار لرد (با بازی کریس پرت)، به یک دائمالخمر تبدیل شده که هنوز در آتش عشق از دست رفتهاش یعنی گامورا (با بازی زوئه سالدانا) میسوزد، گامورایی که توسط پدرش تانوس کشته شد. در ادامه میبینیم که گامورای دیگری از یک دنیای موازی جایگزین او میشود، اما از آنجایی که او فردی کاملاً متفاوت است، هیچ خاطرهای از کویل، عشق بینشان و یا عضویت در گروه نگهبانان کهکشان ندارد. در همین حال، راکت، راکون تفنگدار (با صداپیشگی بردلی کوپر) با خاطرات تلخ و دلخراش گذشتهی خود دستوپنجه نرم میکند.
زمانی که تمام موجودات جهنمی آزاد میشوند، ناگهان یک ابرمرد طلایی به نام آدام وارلاک (با بازی ویل پولتر) وارد Knowhere شده، بهدنبال راکت میگردد و خرابیهای جبران ناپذیری از خود بجا میگذارد. علیرغم تلاش نگهبانان، آنها نمیتوانند جلوی آدام را بگیرند و شکست میخورند در این بین، راکت به شدت مجروح شده و تنها راه نجاتش موفقیت نگهبانان در مأموریتی جدید است. نکتهی مهم و مشکلسازی که در فیلمنامهی این فیلم بهچشم میخورد این است که: در دو فیلم قبلی از این مجموعه، هر زمان یکی از نگهبانان آسیب میدید، حتی اگر جراحتهایش مرگبار بودند، میتوانستند بهسرعت با استفاده از فناوری فضایی فوقالعادهای که در اختیار داشتند، او را درمان کنند؛ فناوری که ظاهراً روی راکت بیچاره به دلایل نامعلومی کار نمیکند. در این مسیر، آنها ورژن دیگری از گامورا را پیدا میکنند و او باید همواره به کویل یادآوری کند که شاید ظاهری شبیه به عشق قبلیاش داشته باشد، اما هیچ حسی نسبت به او در دلش وجود ندارد؛ در این میان، راکت که حالا در کما است در رویا و خاطرات تلخ و دلخراش گذشتهی خود فرو رفته است.
ما با دیدن این خاطرات از زندگی گذشتهی راکت متوجه شدیم که او حاصل آزمایشهای وحشتناک یک دانشمند دیوانه معروف به های اولوشنری (با بازی چوکودی ایووجی) است و به همین دلیل تبدیل به یک راکون سختگو و مبارز شدهاست. علاوهبراین، این شخصیت شرور برای خود یک سیارهی جداگانه ساخته و قصد دارد آن را با موجودات و مخلوقات ساختهی خود پرکند، درست مانند خدا. اما صحنهی جذابتر و دیدنیتری که در خاطرات راکت بهچشم میخورد، مربوط به زمانی است که او تصمیم میگیرد با انجام آزمایشات دیگری علیه خالق خود، از این محیط رهایی پیدا کند. گویی او با این کار در برابر خدایان ایستاد، خدایی بیمهر و بیرحم که آنها آفریده تا فقط رنج بکشند و به او برای رسیدن به اهدافش کمک کنند، خدایی که با صراحت تمام و با حالتی خوفناک میگوید: «خدایی وجود نداره، اگر هم باشه، اون منم!» اما گان قصد ندارد زمان زیادی را روی این شخصیت و این باور تلف کند که «خدا هرگز جواب بندههایش را نمیدهد» زیرا او نمیخواهد بازتابی شبیه به پل شریدر ارائه کند و سعی میکند فیلمی پرفروش و رنگارنگ بسازد که حسابی حال مخاطب را بعد از تماشا روبراه کند. با این حال نقاط قوت کوچک و نکات ریزی در فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) وجود دارند که حداقل تاحدودی باعث جذاب شدنش میشود اما نه به اندازه کافی!
گان و همراهانش با سرعتی تقریباً سرسامآور این فیلم را میسازند، فیلمی که تقریباً مانند همه فیلمهای ابرقهرمانی، بسیار طولانی است اما با این تفاوت که هرگز تماشای آن برایتان کسل کننده نخواهد شد، زیرا سرعت و روند فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) تقریباً در هیچ صحنهای، حتی ذرهای کم نمیشود. چیزی که شاید بیشتر شبیه به یک ترفند جادویی باشد، گویی هدف گان این است که با عبور سریع از همه چیز، نگذارد ذهنمان را درگیر اتفاقات ریز و درشت در فیلم کنیم و شاید بتوانیم متوجه ایرادات بزرگ و کوچک در این فیلم شویم.
جیمز گان واقعاً صحنههای قابل لمس و شیرینی را در این فیلم میسازد، مخصوصاً در لحظات پایانی آن، اما آنها باد آورده بهنظر میرسند! این شخصیتها تا به امروز در سه فیلم از این مجموعه در کنار ما بودهاند و احساس نزدیکی و عرق خاصی نسبت به آنها داریم، بنابراین نمیتوان سرسری از روی آنها گذشت. فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) بیشتر از اینکه لایق جایگاه آخرین فیلم و پایانبخش این سهگانهی ارزشمند باشد، با اشارهای مختصر به اتفاقات زندگی گذشتهی شخصیتهایی که چند فیلم را در کنارشان بودهایم، شبیه به یک داستان پیش پا افتاده شده است. درست مانند فیلمی که با فکر کردن به آن با خود بگوییم: «اوه راستی یادمه یه قسمت سومی هم از این فیلم ساخته بودن!»
با این حال نقاط قوت حائز اهمیتی هم در این فیلم وجود دارد، مانند استفادهی اصولی و درست از پالتی رنگارنگ در صحنه و لباسهای بازیگران که این فیلم را از تمام فیلمهای سیاهوسفید ابرقهرمانی متمایز میکند و صحنههای دیدنی اکشن و سرگرم کنندهای که با مهارت گان فیلمبرداری و اجرا میشوند، درست زمانیکه قهرمانان ما درگیر نبردی سخت و عظیمی هستند، دوربین با حرکات چرخش و پرواز در محیط اطراف، بیننده را در امتداد یک راهرو طولانی با خود همراه میکند. همچنین فیلم اغلب حول محور تفاوتهای فاحش بین شخصیتهای بازیگران میچرخد، مثلاً همانقدر که پوم کلمنتیف در نقش راهبک، شخصیتی بامزه و خندهداری دارد، چوکودی ایووجی در نقش های اولوشنری، شخصیتی دیوانه، ترسناک و نفرتانگیزی از خود به ما نشان میدهد. با وجود حضور شخصیتهای فراوان در این فیلم و صحنههای اوج منحصربهفرد برای هرکدام از آنها، اکثرشان پوچ و بیمصرف بهنظر میرسند. هیچچیز و شخصیت بنیادینی در این فیلم وجود ندارد، حتی آدام وارلاک با بازی ویل پولتر، که به عنوان یک ابرشرور در این فیلم حضور دارد هم بود و نبودش تفاوت چندانی برای روند اصلی داستان ایجاد نمیکند؛ شاید در فیلمهای بعدی بهدرد بخورد!
واقعاً فکر میکنید من زیادی سختگیری میکنم؟ به نظر من که اینطور نیست، اتفاقاً حس میکنم یکی از خبرهترین منتقدان در زمینهی فیلمهای ابرقهرمانی باشم. فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) درست زمانی منتشر میشود که گویی ژانر ابرقهرمانی دل مخاطبین را زدهاست. فیلمهای اخیر این ژانر مانند «بلک آدام» (Black Adam)، «شزم! خشم خدایان» (Shazam! Fury of the Gods) و «مرد مورچهای و زنبورک: کوانتومانیا» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) همگی در گیشه ضعیف عمل کردهاند، هرچند که فروش فیلم در باکسآفیس تضمین کیفیت آن نیست اما این اتفاق نشان میدهد که فیلمهای دنیای مارول و ساخته شده بر اساس کتابهای کامیک که زمانی یک انتخاب مطمئن برای فیلمسازان بهشمار میرفت، امروزه جذابیت عمومی خود را از دست داده است. اکنون بیش از یک دهه است که مخاطب از این فیلمها اشباع شده است و بیشتر آنها احساس میکنند این دست فیلمها باعث شلوغ شدن تصویر فیلمهای سینمایی شده است.
شاید همین امر موجب نابودی و شکست فیلم «نگهبانان کهکشان بخش ۳» (Guardians Of The Galaxy Vol. 3) و تفاوت قابل مشاهدهی آن با دو فیلم دیگر گان از این مجموعه شده است، فیلمهایی که با تمام فیلمهای ابرقهرمانی تفاوت داشته و شخصیتهای منحصربهفردی را به مخاطب معرفی میکنند. اما قسمت سوم از این مجموعه بیشتر شبیهبه دیگر آثار در این ژانر است و دیگر نمیتوان این تفاوت جذاب را در آن پیدا کرد. نمیخواهم بگویم که گان و شرکایش انسانهای ریاکار و متقلبی هستند، اما مطمئناً همه شما بعد از تماشای این فیلم احساس میکنید که انگار مهارتها و جادوی شگفتانگیزی که گان برای ساخت دو قسمت ابتدایی از سری فیلمهای «نگهبانان» (Guardians) از آن استفاده کرده، ته کشیده است. شعار این فیلم «بار دیگر با احساسی بیشتر» است اما در واقعیت احساسی وجود ندارد و اگر حقیقتاً این پایانی بر سری فیلمهای «نگهبانان» (Guardians) باشد، باید گفت که واقعاً زود بود!