۳۱ فیلم کمدی برتر سینمای ایران

نویسنده: مازیار وکیلی

فیلم‌های کمدی ایرانی مسیر پرُ فراز و نشیبی را طی کردند تا به امروز رسیدند.انتخاب بهترین فیلم‌های کمدی ایران از میان انبوه فیلم‌های کمدی ساخته شده در تمام این سال‌ها کار ساختی است. خصوصاً که فیلم‌های طنز ایرانی(با کیفیت‌های متفاوت) همیشه جزء پرفروش‌ترین فیلم‌های اکران در سال‌های مختلف بودند. این ۳۱ فیلم اما هرکدام به شکلی و در زمانه خود تاثیر به‌سزایی بر سینمای ایران گذاشتند و جریان‌ساز شدند. فیلم‌هایی که سینمای کمدی را قدمی به جلو بردند و علاوه بر خنداندن تماشاگر در ارتقاء سلیقه عمومی هم تاثیرگذار بودند. هر نویسنده و منتقدی می‌تواند لیست خود را داشته باشد اما این ۳۱ فیلم بدون شک و در اغلب لیست‌ها از بهترین فیلم‌های کمدی ایرانی هستند که می‌توان از آن‌ها به عنوان نمونه‌های موفق این ژانر پُرطرفدار دانست. ۳۱ فیلمی که علاوه بر فروش خیره‌کننده در گیشه هر کدام به دلایل خاصی ماندگار شدند و گذر زمان ثابت کرد که چیزی از تاثیرگذاری و ماندگاری آن‌ها کم نشده است.

  آپارتمان شماره ۱۳

آپارتمان شماره 13نام کارگردان: یدالله صمدی

سال ساخت: ۱۳۶۹

ماشاالله ایرانمنش (علیرضا خمسه) از کرمان راهی تهران می‌شود تا ارث پدری‌اش یعنی آپارتمان شماره ۱۳ را بفروشد و با پولش کارآگاه تراشکاری صاحب کارش در کرمان را بخرد و با دختر محبوبش ازدواج کند، اما آپارتمان به‌خاطر وجود همسایه‌هایی که بسیار بدقلق هستند فروش نمی‌رود…

آپارتمان شماره ۱۳ را باید اولین فیلم کمدی بعد از اتمام جنگ تحمیلی دانست که هم خط مشی کمدی‌های سال‌های پس از جنگ را تعیین کرد و هم توانست با فروش بالا و کسب جوایز متعدد از جشنواره فیلم فجر به جا اُفتادن این خط مشی تازه کمک کند. نگاه صمدی به طبقه‌ی متوسط غیر تهرانی، نگاه تازه‌ای بود که از خلال آن نگاه می‌شد به وضعیت معیشتی و اقتصادی این طبقه پی برد.

آپارتمان شماره ۱۳ سه بازی درخشان و یک شخصیت به یاد ماندنی دارد که به ماندگاری فیلم کمک بسیاری کرده است. بازی درخشان خمسه در نقش یک شهرستانی ساده دل در کنار بازی‌های متفاوت جمشید اسماعیل‌خانی و ابراهیم آبادی که هر دو کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شدند، ازآپارتمان شماره ۱۳ اثری متفاوت ساخه است. همچنین شخصیت سرهنگ با آن حال افسرده و گردنبند طبی که به گردن داشت آدم را یاد اریک فون اشترون‌هایم می‌انداخت. مجموعه این عوامل آپارتمان شمار‌ه‌ی ۱۳ را تبدیل به یکی از متفاوت‌ترین کمدی‌های سینمای ایران کرده است.

  ماموریت آقای شادی

ماموریت-آقای-شادی

کارگردان: محمدرضا زهتابی

سال ساخت: ۱۳۷۱

داستان فیلم درباره‌ی آقای شادی (علیرضا خمسه) و همسرش (شهره لرستانی) است، که هر دو بازرس وزارت کار هستند. آقای شادی و همسرش که منتظرند تا با ورود یک فرزند زنگی‌شان از حالت سرد و یک نواختی که دارد خارج شود مامور رسیدگی به پرونده آتش‌سوزی یک کارخانه خصوصی می‌شوند، پرونده‌ای که کار مسئول برق آن کارخانه (عبدالرضا اکبری) را به جنون کشانده است.

ماموریت آقای شادی هم مثل همه دختران من و چند کمدی دیگر یکی از کمدی‌های نمونه‌ای دوران سازندگی است. فیلمی با محوریت زندگی یک زوج کارمند که زندگی سخت اما اُمیدوارکننده‌ای دارند. زوجی که می‌کوشند با یک زندگی شرافتمندانه در جامعه در حال گذار ایران پیشرفت کنند. فیلم با استفاده از تمام المان‌های بصری آن دوران که حالا برای جامعه ایران حالتی نوستالژیک پیدا کرده می‌کوشد ضمن مطرح کردن انتقاداتی رقیق به شفافیت و سلامت دستگاه‌های دولتی در جامعه‌ی ایران بپردازد. فیلم شاید امروز قدری کهنه به نظر برسد اما نمونه‌ی خوبی برای تحلیل دورانی است که جامعه‌ی ایران در حال پوست‌اندازی بود.

  همه دختران من

همه-دختران-من

کارگردان: اسماعیل سلطانیان

سال ساخت: ۱۳۷۲

اسفندیار رویینی(فردوس کاویانی) که شش فرزند دختر دارد منتظر تولد فرزند هفتم است، بعد از این‌که فرزند هفتم اکبر هم دختر می‌شود و مساعده اسفندیار هم مورد موافقت اداره قرار نمی‌گیرد تصمیم می‌گیرد با پس اندازی که دارد در یک شرکت مهندسان مشاور برای خریدن خانه‌ای بزرگتر سرمایه‌گذاری کند، غافل از این‌که اعضای آن شرکت کلاهبردار هستند…

همه دختران من یکی از کمدی‌های نمونه‌ای اوایل دهه هفتاد است. کمدی‌هایی که می‌توان به آنها لقب کمدی‌های دوران سازندگی را داد. با آغاز دوران سازندگی و تغییر سیاست‌های جاری کشور، کمدی‌هایی در آن دوران ساخته شد که می‌توان به آن‌ها لقب کمدی‌های دوران سازندگی را داد. کمدی‌هایی که داستان آن حول محور زندگی یک کارمند یا کاسب جزء اتفاق می‌اُفتاد، به مشکلات اقتصادی ناشی از آزادسازی اقتصادی (مانند تورم، شکاف طبقاتی و…)می‌پرداخت و با پایانی خوش آن انتقادها را تلطیف می‌کردند. نکته جذاب فیلم بازی علی مصفا در نقش کارمند جوان، رمانتیک و عاشق‌پیشه‌ای است که با پایمردی و پیگیری عشق زندگی خود را به دست می‌آورد.

  مهریه بی‌ بی

مهریه بی‌ بیکارگردان: اصغر هاشمی

سال ساخت: ۱۳۷۳

داستان فیلم در یکی از محله‌های قدیمی تهران اتفاق می‌اُفتد، جایی که برزو (سعید امیرسلیمانی) که معتاد است قصد دارد دختر جوان (کمند امیرسلیمانی) خود را به زور به عقد صاحب کار میان سال خود (اسماعیل داورفر) در بیاورد. بی‌بی‌ (پرویندخت یزدانیان) که بزرگتر محل است تلاش می‌کند با فروش زمین خود کوکب را از این وضعیت نجات دهد.

مهریه بی‌بی هم‌چنان یکی از سالم‌ترین و مفرح‌ترین کمدی‌های سینمای ایران است. کمدی که داستانش را بدون دست‌انداز و به روان‌ترین شکل ممکن تعریف می‌کند، موقعیت‌های جذابی می‌سازد و بدون این‌که خودش را به زحمت چندانی بی‌اندازد تماشاگر را سرگرم می‌کند. تیم بازیگری خوب فیلم در کنار یک داستان مفرح مهریه بی‌بی را تبدیل به فیلمی خاطره‌انگیز کرده است که همچنان و بعد از بیست و چند سال تماشاگر را غرق در لذت تماشای یک فیلم خوب می‌کند. فیلم یک جهانبخش سلطانی سرحال دارد که حتی در حضور علیرضا خمسه هم بی‌نظیر است و کولاک می‌کند.

  تحفه هند

تحفه هندکارگردان: محمدرضا زهتابی

سال ساخت:۱۳۷۳

فیلم داستان حسن (اکبر عبدی) که جوانی بیکار است را روایت می‌کند. حسن که برای فرار از بیکاری دست به هر کاری از جمله دزدی می‌زند سرانجام در حجره حاجی (حسین کسبیان) مشغول به کار می‌شود و هم زمان با این موضوع دل بسته فرنگیس (لیلا مصدقی) می‌شود و تصمیم به ازدواج می‌گیرد.

تحفه هند به شکل عجیبی جنجالی از کار درآمد و حتی توقیف شد. فیلم با آن که فیلمی غیرسیاسی بود به دلیل وجود برخی از صحنه‌ها که امروز خیلی هم معصومانه به نظر می‌آیند مبتذل شناخته شد و توقیف شد. البته میان همان فیلم‌های توقیفی هم تحفه هند یکی از کم‌حاشیه‌ترین فیلم‌ها بود، فیلم مشکل عقیدتی یا سیاسی نداشت و بیشتر به خاطر مسائلی که بعدها در جامعه ایران عادی شد توقیف شد. با همه این حواشی تحفه هند توانست راه خودش را پیدا کند و توسط مشتاقان سینمای کمدی ایران دیده شود.

  توکیو بدون توقف

توکیو بدون توقفکارگردان: سعید عالم‌زاده

سال ساخت: ۱۳۸۱

توکیو بدون توقف داستان مرد پولدار اما سخت‌گیری بنام پرویز (مهران مدیری) که به شدت روی زنان خانواده خود تعصب و غیرت دارد، غافل از اینکه خواهر ساده اما مهربانش ناهید (پانته‌آ بهرام) عاشق جوانی پایین شهری و زرنگ بنام محسن (حسن شکوهی) می‌شود.

توکیو بدون توقف فیلم مهران مدیری است. فیلم بلافاصله بعد از مجموعه پُرطرفدار پاورچین ساخته شد و با استفاده از محبوبیت ستاره‌ی اول آن سریال یعنی مهران مدیری توانست به شکل غافلگیرکننده‌ای به پُرفروش‌ترین فیلم آن سال در سینمای ایران تبدیل شود. توکیو بدون توقف بار دیگر اهمیت نقش ستارگان را نشان داد و ثابت کرد با داشتن حتی یک ستاره (مهران مدیری) که توانایی به دوش کشیدن بار یک فیلم را داشته باشد می‌توان فیلمی ساخت که در میان رقبایی  قدرتمند‌ به صدر جدول فروش هم رسید.

  پوپک و مش ماشاالله

کارگردان: فرزاد موتمن

سال ساخت: ۱۳۸۷

پوپک (مهناز افشار) تازه از خارج برگشته و به خانه خاله‌‍‌اش احترام السادات (مریم امیر جلالی) می‌رود. به دلیل بستری شدن احترام السادات سرپرستی او را به مش ماشاالله (فرهاد آییش) که مردی خشک و متعصب است می‌سپارد…

فرزاد موتمن از آن کارگردان‌هایی است که نگاهی حرفه‌ای به سینما دارد. در کارنامه کاری موتمن همه جور فیلمی به چشم می‌خورد و پوپک مش ماشاالله هم یکی از معدود آثار کمدی است که موتمن ساخته است. فیلمی خوش ساخت و متفاوت که نشان دهنده قریحه‌‌ی بالا کارگردان فیلم در ساختن آثار کمدی است. فیلمی مفرح که از موقعیت جذاب و جسورانه‌اش به خوبی بهره برداری می‌کند و با تکیه بر بازی خوب بازیگرانش (خصوصاً فرهاد آییش و امین حیایی) فیلمی می‌سازد که یک سر و گردن از آثار کمدی سینمای ایران بالاتر می‌ایستد. فرزاد موتمن در آثار مختلفی که ساخته نشان داده چقدر مدیوم سینما را خوب می‌شناسد و بر انواع ژانرهای سینمایی تسلط دارد. تسلط موتمن باعث شده پوپک مش ماشاالله تبدیل به اثری بنجل نشود و بتواند تماشاگر آثار کمدی سینمای ایران را با جنس دیگری از فیلم‌های این ژانر آشنا کند.

  سن پطرزبورگ

کارگگردان: بهروز افخمی

سال ساخت: ۱۳۸۸

دو خلافکار خرده پا کریم (محسن تنابنده) و فرشاد (پیمان قاسم‌خانی) به وجود گنجی بنام عقاب دو سر که میراث تزار روسیه است پی می‌برند و می‌کوشند با غلبه بر یکدیگر این گنج را به دست بیاورند. در مسیر تلاش برای رسیدن به عقاب دو سر اتفاقات جالب و عجیبی برای این دو نفر رخ می‌دهد…

پیمان قاسم‌خانی بارها ثابت کرده است که اُستاد نوشتن کمدی‌هایی با مایه‌های فانتزی است. کمدی‌هایی که تلاش می‌کنند در داستان و شخصیت‌پردازی هم سطح نمونه‌های مشابه خارجی باشند. در کنار این موضوع باید به توانایی ویژه قاسم‌خانی در شوخی نویسی هم اشاره کرد. توانایی که باعث می‌شود قاسم‌خانی از مصالح گاهاً عجیب بهترین موقعیت‌های کمدی را بیرون بکشد. سن پطرزبورگ هم با آن داستان فانتزی و موقعیت جذاب اما عجیبی که خلق می‌کند، دست قاسم‌خانی را برای خلق و ابداع دنیایی متفاوت باز گذاشته است. افخمی هم به عنوان کارگردان در این فیلم به کمک قاسم‌خانی آمده و با اجرایی استاندارد از این داستان جذاب سن‌پطرزبورگ را تبدیل به یکی از معدود کمدی‌های خوش ساخت و مفرح سینمای ایران کرده است.

  خوابم میاد

خوابم میادکارگردان: رضا عطاران

سال ساخت: ۱۳۹۰

رضا (رضا عطاران) معلمی ساده دل و میان‌سال که در ارتباط با زنان مشکل دارد با دختری پاستیل‌فروش (مریلا زارعی) آشنا می‌شود که زندگی او را متحول می‌کند.

عطاران به عنوان یکی از استعدادهای بی‌بدیل سینمای کمدی ایران در خوابم میاد یکی از کمدی‌های سیاه سینمای ایران را ساخته است. کمدی سیاهی که به زندگی روزمره یک معلم ساده دل می‌پردازد که در تمام شئون زندگی یک بازنده است. بازنده ساده دلی که دست سرنوشت او را به مضحک‌ترین شکل ممکن به سمت پرتگاه سقوط می‌برد. عطاران در خوابم میاد مانند تمام فیلم‌هایش از جزئیات زندگی روزمره چنان موقعیت‌های هم زمان مضحک و تلخی خلق می‌کند که تماشاگر را دچار حسی عجیب می‌کند. عطاران در خوابم میاد موفق می‌شود یکی از بدیع‌ترین و متفاوت‌ترین کمدی‌های سینمای ایران را با تکیه بر شیوه‌های خاص خودش بسازد. فیلم یک اکبر عبدی در نقش مادر رضا عطاران دارد که بی‌نظیر است و نقش یک مادر مسن را از بسیاری از بازیگران زن سینمای ایران بهتر بازی می‌کند.

  مصادره

مصادرهکارگردان: مهران احمدی

سال ساخت: ۱۳۹۶

داستان فیلم درباره یکی از کارمندان اداره ساواک اسماعیل یارجانلو (رضا عطاران) است که بلیط اعانه ملی‌اش برنده می‌شود و با پول آن ۵۰۰۰ متر زمین می‌خرد با پیروزی انقلاب اسلامی او اختیارات زمینش را به جلال خاوندی (بابک حمیدیان) می‌سپارد…

مصادره یکی از جذاب‌ترین کمدی سیاسی‌های سال‌های اخیر سینمای ایران است. کمدی سیاسی که می‌کوشد نگاه متفاوتی به حوادث انقلاب اسلامی داشته باشد. فیلم می‌کوشد با نگاهی همدلانه به کسانی که بعد از انقلاب زندگی خود را در معرض فروپاشی دیدند راه خودش را از آثار شعاری سینمای ایران جدا کند. بازی بی‌نظیر رضا عطاران در کنار فضاسازی درست کارگردان مصادره را تبدیل به اثری متفاوت در سینمای ایران کرده است. فیلمی خوش ساخت و جذاب که فروش بالای آن نشان داد که سطح سلیقه مردم در تماشای آثار کمدی چقدر ارتقا پیدا کرده است.

دو نفر و نصفی

دو نفر و نصفی

  • نام کارگردان: یدالله صمدی
  • سال ساخت:۱۳۷۰

زن جوانی (آتنه فقیه نصیری) دختر یازده ماهه خود بنام پریسا را به پارک می‌برد، اما کالسکه از دستان او رها می‌شود و به دست دو پسر عموی مجرد بنام‌های خسرو (فرامرز قریبیان) و علیرضا (علیرضا خمسه) می‌اُفتد. این دو پسر عمو که یکی راننده تاکسی و دیگر هنرپیشه آماتور است شروع به جست و جوی  والدین پریسا می‌کنند. اما بعد از مدتی چنان با کودک اُنس می‌گیرند که نمی‌توانند از او جدا شوند…

دو نفر و نصفی هنوز و بعد از گذشت سی سال از زمان ساختش فیلم شیرینی است. دو نفر و نصفی از آن فیلم‌هایی نیست که با آن قهقهه بزنیم یا به خاطر لودگی بازیگران به آن بخندیم، بلکه فیلمی است شیرین و ملیح که موقعیت جذاب اولیه خود را به خوبی بسط و گسترش می‌دهد و موفق می‌شود در دل آن موقعیت جذاب لحظات شادی برای بیننده خلق کند. فیلم یک فرامرز قریبیان متفاوت دارد که نه پیش از این فیلم و نه پس از آن تصویری تا این اندازه متفاوت از او سراغ نداریم. قریبیان که همیشه در نقش قهرمانان تلخ‌اندیش ظاهر می‌شد این‌جا در نقش خسرو راننده تاکسی مهربان و عارف‌مسلک چنان طراوتی به نقش بخشیده که در کارنامه پُربار او استثنایی است.

علاوه بر قریبیان، علیرضا خمسه فیلم هم در نقطه اوج دوران حرفه‌ای خود قرار دارد و بده بستان‌های او با قریبیان باعث خلق لحظات کمیک فیلم شده است. یکی از بهترین سکانس‌های این بده بستان جذاب، صحنه‌ای است که این دو نفر خریدهای بچه را به صورت ریتمیک و آهنگین مرور می‌کنند (براش شیشه شیر بگرفتی؟/بگرفتم). دو نفر و نصفی پُر است از این لحظات مفرح. لحظاتی که باعث شده بعد از سی سال این فیلم هنوز جذاب و تماشایی باشد.

 

پاکباخته

پاکباخته

  • نام کارگردان: غلامحسین لطفی
  • سال ساخت:۱۳۷۴

استوار خراسانی (اکبر عبدی) که تازه به تهران منتقل شده، با همسر، فرزند، مادر و خواهرش در خانه جدید مستقر می‌شود. او به دنبال دزد زبلی بنام جعفر پاچناری (علیرضا خمسه) می‌گردد که خواهرزاده همسایه آن‌ها آقا رضی (منوچهر حامدی) از کار در می‌آید. اوضاع وقتی پیچیده می‌شود که قرار می‌شود برادر جعفر به خواستگاری خواهر اُستوار بیاید…

در سال‌هایی که علیرضا خمسه و اکبر عبدی سوپراستارهای سینمای ایران به حساب می‌آمدند، کمتر پیش آمد که هر دو به صورت هم‌زمان در یک فیلم کنار هم قرار بگیرند. پاکباخته یکی از معدود دفعاتی است که این دو نفر در یک فیلم کنار هم قرار گرفتند. باید اعتراف کرد بعد از بیست و شش سال مهم‌ترین عامل جذابیت پاکباخته حضور این دو سوپراستار کنار هم است.

فیلم همان تم آشنای دزد و پلیس را پایه موقعیت‌های کمیک خود قرار می‌دهد و به مدد بازی درخشان دو بازیگر اصلی این موقعیت‌ها را جذاب از کار در می‌آورد. بعید است فیلم بدون حضور عبدی و خمسه انقدر درخشان از کار درمی‌آمد. این دو بازیگر (با دو سبک بازی کاملاً متفاوت) اجازه نداده‌اند موقعیت‌های طنز فیلم به هدر برود. آن‌ها از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای گرفتن خنده از تماشاگر استفاده می‌کنند و هیچ موقعیتی را هدر نمی‌دهند تا بعد از بیست و شش سال پاکباخته خاطره‌انگیز و جذاب باشد.

 

پسر آدم، دختر حوا

پسر آدم دختر حوا

  • نام کارگردان: رامبد جوان
  • سال ساخت:۱۳۸۷

فرهود (حامد کمیلی) و مینا (مهناز افشار) وکلای دادگستری صاحب دفتری می‌شوند که با کلاهبرداری به هر دو آن‌ها فروخته شده، آن‌ها بعد از اندکی کشمکش رضایت می‌دهند که مشترکاً از آن دفتر استفاده کنند. بعد از پذیرفتن وکالت یک زوج در آستانه جدایی (با بازی رامبد جوان و شیلا خداداد) کشمکش‌های آن‌ها وارد مرحله تازه‌ای می‌شود…

سهم کمدی رمانتیک‌ها در میان آثار کمدی در سال‌های پس از انقلاب بسیار اندک بوده است. نمایش عشق زن و مرد تا سال‌های طولانی در سینمای ایران یک خط قرمز به حساب می‌آمد، به همین دلیل کمترکارگردانی (به استثنای مهدی فخیم‌زاده) جرئت می‌کرد سمت این جنس از کمدی برود. به همین دلیل پسرآدم، دختر حوا یک استثنا در سینمای ایران به شمار می‌رود. فیلمی که آثار نمونه‌ای این ژانر (مانند دختر خداحافظی و پابرهنه در پارک) در دهه هفتاد سینمای آمریکا را به یاد می‌آورد.

باید گفت نویسنده این کار توانسته فراز و فرودهای یک رابطه پُرتنش را جذاب از کار دربیاورد و کل‌کل‌های بی‌پایان زوج اصلی فیلم را با منطق روایی درستی در دل داستان جای دهد. زوج اصلی فیلم (با بازی خوب مهناز افشار و بازی عالی حامد کمیلی) هم جذاب از کاردرآمده و شیمی بین آن‌ها تماشاگر را جذب می‌کند. این برای فیلمی در این زیرژانر معروف از هر چیزی واجب‌تر است. رعایت همین نکات اساسی باعث جذابیت و فروش خوب پسر آدم، دختر حوا در زمان اکران شد و باعث شد که فیلم موفقی از کار دربیاید.

 

رژیم طلایی

رژیم طلایی

  • نام کارگردان: رضا سبحانی
  • سال ساخت:۱۳۹۱

مهریه‌ی یک زن معادل وزن خودش و همسرش است. زمانی که این دو تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند، مرد تلاش می‌کند وزن خود را پایین بیاورد و زن می‌کوشد وزن خود را بالا ببرد. هیچ‌کدام هم حاضر نمی‌شوند در این راه کوتاه بیایند.

رژیم طلایی یکی از فیلم‌های نمونه‌ای زوج علیخانی/فرح‌بخش است. تهیه‌کنندگان موفقی که بلد هستند یک فیلم را با قمیت معقول تولید کنند و آن را به صورتی اکران کنند که بیشترین سود را برای آن‌ها داشته باشد. بنابراین رژیم طلایی یک فیلم نمونه‌ای از این زوج تهیه‌کننده است. فیلمی که یک داستان ساده دو خطی را با کمترین پیچ و تاب روایی و به مدد موقعیت‌های نسبتاً جذاب، روایت می‌کند.

نکته مثبت رژیم طلایی انتخاب درست بازیگران است، مهدی هاشمی و مریلا زارعی به عنوان زوج اصلی فیلم توانسته‌اند کل‌کل‌های این زوج میان سال را جذاب از کار دربیاورند. امین حیایی هم به عنوان یک مکمل همیشه بامزه به آن‌ها کمک کرده تا موقعیت‌های فیلم هدر نرود. رژیم طلایی یکی از آن کمدی‌های تیم علیخانی/فرح‌بخش است که توانست با تکیه بر هوش و موقعیت‌شناسی تولیدکنندگانش به موقع اکران شود و فروش نسبتاً خوبی داشته باشد.

 

ایران برگر

ایران برگر

  • نام کارگردان: مسعود جعفری جوزانی
  • سال ساخت:۱۳۹۳

امرالله خان(علی نصیریان) و فتح‌الله خان(محسن تنابنده) درگیر رقابت انتخاباتی شورای روستا می‌شوند، رقابتی که اتفاقات مختلفی را رقم می‌زند….

ایران برگر یکی از معدود کمدی‌های سیاسی سینمای ایران است. جعفری جوزانی در این فیلم کوشیده تاریخ سیاسی ایران با زبان طنز به تصویر بکشد و نشان دهد که کل نزاع‌های سیاسی در ایران بین مردان سیاسی بیشتر یک جنگ حیدری/نعمتی بوده که به خاطر آن درگیری‌ها اوضاع مردم ایران بدتر شده است.

فیلم پُر است از نیش و کنایه‌های سیاسی که در کنار موقعیت‌های جفنگ و ابزورد فیلم تنه اصلی داستان را تشکیل می‌دهند. روایت داستان در یک روستای خیالی باعث افزایش بار نمادین فیلم شده و این موقعیت را در اختیار تماشاگر قرار داده تا برداشت خود را از داستان فیلم داشته باشد. جعفری جوزانی در این فیلم (با تمام ضعف‌های احتمالی‌اش) موفق شده نشان دهد با استفاده از المان‌های سیاسی هم می‌شود موقعیت طنز ایجاد کرد. ایران برگر اگر همین یک دستاورد را هم برای سینمای ایران داشته باشد فیلمی مهم است. این اهمیت را فروش فیلم هم در سالی که اکران شد نشان می‌دهد.

 

مارموز

مارموز

  • نام کارگردان: کمال تبریزی
  • سال ساخت: ۱۳۹۶

مارموز داستان قدرت(حامد بهداد) است که به واسطه عملی خودسرانه بدل به قهرمان می‌شود. قدرت که آرزوی سیاسی شدن و سخنرانی در مجلس را دارد، در راه رسیدن به این هدف با حوادثی روبه‌رو می‌شود که سرنوشت او را رقم می‌زند…

کمال تبریزی را باید اُستاد ساخت کمدی‌های سیاسی و بازی با خط قرمزها در سینمای ایران دانست. او همیشه خوب بلد بوده آثار جنجالی و پُرمخاطب بسازد. آثاری که نه تنها فروش بالایی داشته باشند بلکه بتوانند تا مدت‌ها باعث بحث و جدل میان تماشاگران و منتقدان شوند. مارموز هم از این قاعده مستثنی نبود و توانست با یک داستان جذاب که به هجویه سیاسی پهلو می‌زد بدل به فیلمی جذاب و پُرفروش شود.

اثری که تا جایی که امکان دارد می‌کوشد ریاکار نباشد و بازتابی از حوادث سیاسی دوران خود باشد. فیلم یک حامد بهداد متفاوت دارد که یکی از بهترین بازی‌هایش را انجام می‌دهد و نام کارگردان خوش فکری که بلد است از مخاطب خنده بگیرد. هم‌نشینی این دو عنصر (بازیگر و نام کارگردان) باعث شد مارموز در سالی که اکران شد فروشی بالای شش میلیارد را تجربه کند.

 

آینه بغل

آینه بغل

  • نام کارگردان: منوچهر هادی
  • سال ساخت: ۱۳۹۶

مرتضی (جواد عزتی) که در گاراژ کار می‌کند، برای گردش با نامزدش مهناز (نازنین بیاتی) ماشین گران قیمتی را از گاراژ برمی‌دارد. این دو نفر در حین گردش با ماشین تصادف می‌کنند و آینه بغل ماشین آسیب می‌بیند. همین موضوع پای مرتضی و مهناز را به خانه صاحب ماشین شاهرخ (محمدرضا گلزار) باز می‌کند…

آینه بغل در سالی که بلیط سینما هنوز انقدر گران نشده بود بالای بیست میلیارد تومان فروخت. این فروش بار دیگر ثابت کرد منوچهر هادی نبض تماشاگر عام سینمای ایران را در دستانش دارد و می‌تواند با روایت داستانی ساده و استفاده از بازیگران سرشناس فروش یک فیلم را تضمین کند. آئینه بغل برای تماشاگر عام ساخته شده بود و جوابش را هم از گیشه با فروشی شگفت‌انگیز گرفت.

فیلم ادعای خاصی ندارد که همین موضوع باعث شده تماشاگر با آن احساس راحتی کند و تماشای آن را به دیگران توصیه نماید. توصیه‌هایی که کارگر اُفتاد و باعث فروش بیست میلیاردی فیلم شد. فروشی که نشان داد برای تماشاگر ایرانی تماشای یک فیلم کمدی در سالن‌های سینما بهترین مسکن برای فراموشی مشکلات است.

اجاره‌نشین‌ها

  • کارگردان: داریوش مهرجویی
  • سال ساخت: ۱۳۶۵

اجاره‌نشین‌ها یک فیلم ایرانی کمدی خالص است. شخصیت‌ها، جنس و شکل روابط و حوادثی که در طول داستان اتفاق می‌اُفتد همگی برآمده از یک فرهنگ اصیل ایرانی و تهرانی است. در اواسط دهه شصت که آپارتمان‌نشینی و روابط موجر و مستاجر یک مسئله مهم به حساب می‌آمد مهرجویی فیلمی ساخت درباره یک ساختمان درب و داغان و روبه زوال مجهول‌الوارث که در آن میان مباشر خانه (عباس آقا سوپر گوشت) و مستاجران برای تصاحب خانه نزاع در می‌گیرد. ویژگی اصلی اجاره‌نشین‌ها که باعث شده در تمام این سال‌ها ذره‌ای از طروات آن کم نشود وابستگی تام و تمام فیلم به فرهنگ ایرانی است. از شخصیت‌هایی که رنگین کمانی از ویژگی متفاوت و متناقض ایرانی را در خود دارند تا سفره رنگینی که عباس آقا و همسایه‌ها برای کارگران می‌اندازند همگی برآمده از فرهنگ روزمره و اصیل ایرانی است. این موضوع در کنار اُستادی مهرجویی در خلق موقعیت‌های کمدی باعث شده فیلم هنوز و بعد از سی و پنج سال یکی قله‌های رفیع سینمای کمدی ایران باشد. فیلمی که تمام تماشاگران و مخاطبان سینمای ایران در هر سنی می‌توانند از آن لذت ببرند.

 

خواستگاری

خواستگاری

  • کارگردان: مهدی فخیم‌زاده
  • سال ساخت: ۱۳۸۶

خواستگاری در زمان خودش فیلم نامتعارفی به حساب می‌آمد. در دهه شصت صحبت از عشق یک تابو بود. به همین راحتی نمی‌شد از عشق دو انسان معمولی حرف زد. بنابراین کارگردانان در آن دوران به دنبال این بودند که از ترفندهایی استفاده کنند تا بشود این عشق زمینی را نشان داد. فخیم‌زاده هم عشق را به زندگی یک پیرزن و پیرمرد برد تا هم از ممیزی‌های احتمالی آن دوران خلاص شود و هم بتواند با استفاده از ژانر کمدی تابوی حرف نزدن درباره عشق را بشکند. خواستگاری در زمان خودش نه تنها فیلم پُرفروشی شد که توانست تابوشکنی هم بکند و از عشق حرف بزند. هم خنداند و هم طعم عشقی زمینی را به مخاطب چشاند. فخیم‌زاده در کنار صدرعاملی از اولین کسانی بودند که از عشق حرف زدند و باید اعتراف کرد که کمدی فخیم‌زاده بعد از سال‌ها فیلم بهتری از ملودرام صدرعاملی است. فخیم‌زاده این‌جا هم گام اول را محافطه‌کارانه اما خوب و محکم برداشت و موفق شد در نمایش عشق هم خط‌شکن باشد.

 

مهمان مامان

مهمان مامان

  • کارگردان: داریوش مهرجویی
  • سال ساخت: ۱۳۸۲

مهمان مامان را باید اجاره‌نشین‌های مهرجویی در دهه هشتاد دانست.مهرجویی این بار دوربینش را از طبقه متوسط به سمت طبقات فرودست چرخاند و کوشید تصویری شیرین، لطیف و آمیخته با فانتزی از آن‌ها نشان دهد. مهرجویی در مهمان مامان از زندگی این طبقه اجتماعی نه تصویری سیاه که تصویری همراه با اُمید نشان داد. مهمان مامان بیشتر شبیه یک قصه پریان است. در مهمان مامان شخصیت‌های فقیر اما شیرینی وجود دارند که در یک موقعیت سخت تلاش می‌کنند از زندگی لذت ببرند. این تفاوت نگاه مهرجویی به پدیده فقر بود که از مهمان مامان یک کمدی شیرین ساخت که از جزئیات زندگی روزمره یک خانواده فقیر طنزی ملیح بیرون می‌کشید که تماشاگر را به خنده می‌انداخت. مهمان مامان در آن سال نه تنها فروش خوبی کرد که نشان داد مهرجویی در میان‌سالی هم روحیه طناز و شیرین خود را حفظ کرده و هنوز می‌تواند فیلم‌هایی بسازد که علاوه بر استحکام روایی، نمونه خوبی هم برای یک اقتباس ادبی موفق از روی داستان‌های نویسندگان ادبیات معاصر ایران باشد.

 

کما

کما

  • کارگردان: آرش معیریان
  • سال ساخت: ۱۳۸۳

کما از معدود تجربه‌های موفق سینمای عامه‌پسند ایران است که فروش، جذابیت و البته حال خوب را توامان دارد.  آرش معیریان با کنار هم قراردادن یک زوج ناهمگون و ساختن موقعیت‌های طنز از دل ارتباط این زوج موفق شد گیشه‌ها را فتح کند. معیریان اندکی عطر و طعم سیاسی هم به کارش اضافه کرد و شعارهایی هم در باب دفاع از جوانان سر داد تا فیلمش مطابق با مُد روز پیش برود و بتواند جوانان را به عنوان مخاطب هدف به سینماها بکشاند که در این کار به شدت موفق شد. البته که نباید از نقش حسین فرح‌بخش به عنوان یک تهیه‌کننده باهوش به سادگی گذشت.تهیه‌کننده‌ای که نبض بازار را به خوبی تشخیص می‌داد و می‌توانست بر مبنای نیاز بازار محصولاتی تولید کند که استقبال از آن تضمین شده باشد. کما محصول هم‌نشینی به موقع این کارگردان و تهیه‌کننده بود که به نتیجه‌ درخور توجهی ختم شد. کما پرفروش شد و توانست گیشه را فتح کند و علاوه برآن برای سال‌ها کلیپ‌های برخی از صحنه‌های حذف شده آن در فضای مجازی میان ایرانیان دست به دست بچرخد. این یعنی موفقیت یک کمدی عامه‌پسند ایرانی.

 

نوک برج

نوک برج

  • کارگردان: کیومرث پوراحمد
  • سال ساخت: ۱۳۸۴

نوک برج کیومرث پوراحمد یکی از معدود کمدی-رمانتیک‌های سینمای ایران است. کمدی-رمانتیک‌ها به دلیل فضای اجتماعی ایران هیچ‌وقت زیرژانر محبوبی برای تولید فیلم در ایران نبوده است. معدود کوشش‌هایی مانند نوک برج هم با این‌که به فیلم‌های خوبی ختم شدند اما هیچ‌گاه نتوانستند به آثاری جریان‌ساز تبدیل شوند که بخشی از تولیدات سینمای ایران را تشکیل دهند. اما در همین تجربه‌های معدود هم ما با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که توانستند تماشاگر را سرگرم کنند. پوراحمد در نوک برج، موفق می‌شود داستان عشق یک زوج کم سن و سال را به عشق یک زوج در آستانه میان‌سالی پیوند بزند و با خلق کاراکترهای فرعی جذاب و بامزه فیلمی بسازد که تماشاگر را برای صد دقیقه سرگرم ‌کند. نوک برج از معدود کمدی-رمانتیک‌های موفق سینمای ایران است که توانست هم با مردم ارتباط خوبی برقرار کند و هم با گذشت سال‌های طولانی از زمان ساختش بارها و بارها دیده شود.

 

بی‌پولی

بی پولی

  • کارگردان: حمید نعمت‌الله
  • سال ساخت:۱۳۸۶

بی‌پولی از آن کمدی‌های خاص و یگانه‌ای است که ساخت آن فقط از کارگردانی مانند حمید نعمت‌الله برمی‌آید. بی‌پولی بیشتر فیلم مود و اتمسفر است. یک حس و حال شیرین در فیلم وجود دارد که آن را تبدیل به فیلمی معتدل و بامزه می‌کند که نگاهی دقیق به وضعیت زندگی مردم ایران دارد. نعمت‌الله بارها در مصاحبه‌هایش گفته بود با ساخت این فیلم به دنبال رسیدن به یک طعم میانه بوده است. طعمی شبیه طعم شربت آبلیمو. طعمی که بازتابی از تَرش و شیرین زندگی باشد. که نشان دهد زندگی انسان در اوج سختی هم شیرینی‌های خاص خودش را دارد. نعمت‌الله با توانایی بالایی که در خلق موقعیت‌های جذاب دارد موفق شده این طعم را به مخاطب بچشاند. بی‌پولی از آن دست کمدی‌هایی است که به جای گرفتن خنده مکرر از تماشاگر موفق می‌شود او را در یک مود و طعم جذاب شریک کند. مود و طعمی آشنا که به شدت خوشایند تماشاگر ایرانی است چرا که از تاریخ و فرهنگ او برمی‌آید و به دل می‌نشیند.

 

ورود آقایان ممنوع

ورود آقایان ممنوع

  • کارگردان: رامبد جوان
  • سال ساخت: ۱۳۹۰

ورود آقایان ممنوع موفقیت بی‌نظیرش را بیش از هر چیز مدیون فیلمنامه دقیق، پُرجزئیات و خنده‌دار پیمان قاسم‌خانی است. فیلمنامه‌ای که حتی پیش از ساخت هم تهیه‌کنندگان مختلف ایرانی برای ساختش با یک‌دیگر رقابت داشتند. فیلمنامه‌ای که عناصر مختلف آن از جمله‌ شوخی‌ها چنان دقیق کنار هم چیده شده بودند و زمان‌بندی و جنس شوخی‌های آن چنان کم‌نقص بود که کارگردان احتیاج نداشت برای خنده‌دار از کاردرآوردن چنین فیلم‌نامه‌ای زحمت زیادی بکشد. فقط کافی بود یک تیم خوب بازیگری کنار هم جمع شوند و اجرای درستی از این فیلمنامه داشته باشند تا سالن‌های سینما غرق در خنده و شادی تماشاگران شود. رضا عطاران در کنار مانی حقیقی یکی از جذاب‌ترین زوج‌های مردانه سینمای کمدی در سال‌های اخیر را تشکیل دادند. رندی فرامرز در کنار بلاهت جبلی توانسته لحظات کمدی زیادی خلق کند. به لطف دقت قاسم‌خانی در توزیع شوخی‌ها ورود آقایان ممنوع ریتم درستی پیدا می‌کند و همین موضوع هم باعث می‌شود تماشاگر از لحظه به لحظه آن لذت ببرد و احساس خستگی نکند.

 

نهنگ عنبر

نهنگ عنبر

  • کارگردان: سامان مقدم
  • سال ساخت: ۱۳۹۳

نهنگ عنبر بیشتر از هر چیز شبیه یک آلبوم خاطرات رنگارنگ و شاد از دهه شصت است. کولاژی است از موقعیت‌های طنز که با تکیه بر درخشش مافوق تصور عطاران تماشاگر را سرگرم می‌کند. داستان عشق و عاشقی کردن و شکست‌های ارژنگ صنوبر بهانه‌ای شده برای نقب زدن درون یک دوران و روزگار سپری شده. روزگاری که جنس عاشق شدن‌ها و روابط با امروز فرق می‌کرد. مقدم در نهنگ عنبر نشان می‌دهد تضاد زیستن آدم‌های معمولی در دهه شصت با نگاه رسمی چقدر می‌تواند جذاب، طنازانه و در عین حال تلخ باشد. ارژنگ صنوبر در جوانی به رویا نمی‌رسد و این برایش حسرت بزرگی است. حسرتی که درون‌مایه طنز فیلم را تشکیل می‌دهد. هرچند که نمی‌توان گفت نهنگ عنبر یک کمدی سیاه مثلاً از جنس خواستگاری علی حاتمی است اما این حسرت نرسیدن و از دست دادن در سراسر آن به چشم می‌خورد. همین حسرت هم هست که نهنگ عنبر را انقدر برای تماشاگر ملموس و او را ترغیب می‌کند تا به سالن‌های سینما برود و فیلم را تماشا کند.

همسر

همسر

  • کارگردان:مهدی فخیم‌زاده
  • سال ساخت: ۱۳۷۲

همسر حتی بعد از گذشت بیست و هشت سال از زمان ساختش به عنوان فیلم طنز فیلم پیشرویی است. در سال‌های آغازین پس از جنگ که صحبت درباره حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی یکی از مباحث داغ روز بود، مهدی فخیم‌زاده فیلمی ساخت درباره کشمکش یک زن و شوهر کارمند که در یک شرکت دارویی کار می‌کنند و با کمک هم پرده از اختلاسی بزرگ برمی‌دارند. مایه‌های فمنیستی فیلم برای آن سال‌ها تر و تازه بود و فیلم مانند خواستگاری که مهدی فخیم‌زاده در دهه شصت ساخت به نوعی خط‌شکن به حساب می‌آمد و نشان‌گر تغییر فضا و اتمسفر جامعه ایران بود. فیلمی که نمونه‌های درخشان سینمای کمدی کلاسیک خصوصاً فیلم‌های اسپنسر تریسی/کاترین هیپبورن را به یاد می‌آورد. با دو بازیگر بی‌نظیر در نقطه اوج بازیگری‌شان که شیمی خوبی بین‌شان شکل گرفته بود و همین شیمی و البته درایت فخیم‌زاده در نوشتن یک فیلم‌نامه کم‌نقص باعث شده که همسر هم‌چنان فیلمی زیبا و تماشایی باشد.

 

لیلی با من است

لیلی-با-من-است

  • کارگردان: کمال تبریزی
  • سال ساخت: ۱۳۷۴

شوخی با جنگ در سال ۱۳۷۴ که هنوز مدت زمان زیادی از آن نگذشته یک امر محال به حساب می‌آمد. اما کمال تبریزی در کمال جسارت یک فیلم طنز ایرانی درباره کارمند ساده دل صدا و سیما ساخت که برای جور شدن وام به جبهه می‌رود و در آخر به تحول می‌رسد. همه هنر کمال تبریزی و رضا مقصودی در این فیلم این است که سیر تحول صادق مشکینی (با بازی درخشان پرویز پرستویی) بدون شعارزدگی و در میان انبوهی از موقعیت‌های کمدی بامزه به تصویر کشیدند. بدون این‌که تماشاگر لحظه‌ای احساس کند که دارد سیر تحول یک شخصیت را تماشا می‌کند. همین هوشمندی و دقت عالی مقصودی در چینش موقعیت‌های کمدی که ناخواسته مسیر حرکت صادق را تغییر می‌دهد به فیلم رنگ و بویی دینی و عرفانی هم بخشیده است. رنگ و بویی که بازتابی می‌شود از نام فیلم و فرجام کار صادق (با ترجیع بند آن شعر عرفانی معروف که همکار صادق در صدا و سیما و جبهه می‌خواند:اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی) که تغییر و تحول نگاه او به جنگ و زندگی را نشان می‌دهد بدون‌اینکه ذره‌ای تماشاگر را بابت نمایش این تحول آزار دهد.

 

مرد عوضی

  • کارگردان:محمدرضا هنرمند
  • سال ساخت: ۱۳۷۶

مرد عوضی در نیمه‌های دهه هفتاد ساخته شد. سال‌هایی که که فضا برای ساخت فیلم‌های اجتماعی باز شده بود. مرد عوضی هم یک فیلم کمدی اجتماعی با مایه‌های فانتزی و شوخی‌های سیاسی بود که برای مخاطبان آن دهه که به سمت سیاسی بودن حرکت می‌کردند جذابیت داشت. در کنار آن شوخی‌های سیاسی و مایه‌های فانتزی مایه‌های خانوادگی فیلم که با بی‌پروایی خاصی مسئله مرد دو زنه را مطرح می‌کرد باعث شد مردم در اوج فضای سیاسی دهه هفتاد به تماشای آن بنشینند و از مرد عوضی یک فیلم پرفروش بسازند. داستان جابه‌جایی مغز سر یک دانشمند که پودری جادویی اختراع کرده با مدیرعامل یک شرکت تولید پودر در دستان محمدرضا هنرمند بدل به یک کمدی انتقادی تمام‌عیار شد که تا آن زمان نمونه‌ای در سینمای ایران نداشت.علاوه بر این هنرمند از بازیگران مشهورش تصویر دیگری به نمایش گذاشت که برای تماشاگران جذاب بود. پرویزپرستویی به طور کامل از قالب حاج کاظم درآمد و نشان داد چه کمدین بااستعدادی است و می‌تواند در زمان معاصر هم به اندازه زمان جنگ بامزه باشد. به این‌ها اضافه کنید افسانه بایگان و فاطمه معتمدآریا و محمود پاک‌نیت را که با درک مایه‌های درست فانتزی فیلم نقش‌آفرینی‌های درخشانی ارائه دادند و کاری کردند که مرد عوضی هم‌چنان یکی از کمدی‌های تماشایی سینمای ایران باشد.

 

نان،عشق و موتور۱۰۰۰

  • کارگردان:ابوالحسن داوودی
  • سال ساخت:۱۳۸۰

ابوالحسن داوودی کمدی‌ساز نیست. اما جالب است زمانی که برای ساخت یک فیلم سینمایی کمدی ایرانی دورخیز کرده آثار خوبی ساخته است. خصوصاً نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ که اقتباسی درست و روزآمد از کتاب شوهر مدرسه‌ای جووآنی گوآرسکی است. داوودی و قاسم‌خانی با ادغام این داستان با مایه‌های فیلمفارسی و فانتزی رقیق داستان عشق مکانیک ساده‌ای بنام بروزو به یک دختر لوس و اشرافی بنام باران را بدل به یک کمدی مفرح و شیرین کردند که طی آن تماشاگر در دل فضایی اَبزورد و جفنگ غرق می‌شود و بدون این‌که نسبت به آن فضای اَبزورد دل‌زدگی پیدا کند داستان را با اشتیاق پیگیری می‌کند. مسئله مهم و عامل جذاب‌کننده در نان،عشق و موتور ۱۰۰۰ هم این است که شوخی‌های سیاسی فیلم چنان با بافت داستان عجین شده که تماشاگر برای لحظه‌ای احساس نمی‌کند که این شوخی‌ها خارج از خط اصلی داستان هستند و حتی وقتی پای رئیس جمهور وقت در سکانس‌های پایانی به داستان باز می‌شود کاملاً عجین با فضای داستان و فیلم است و ذره‌ای تماشاگر را از مسیر اصلی داستان منحرف نمی‌کند. همین خلاقیت و نوآوری هم هست که نان،عشق و موتور ۱۰۰۰ را بعد از بیست سال هم‌چنان تماشایی کرده است.

 

اخراجی‌ها

  • کارگردان: مسعود ده‌نمکی
  • سال ساخت:۱۳۸۵

مسعود ده‌نمکی کارگردانی جنجالی است و جنجال را دوست دارد. او چه زمانی که روزنامه‌نگار بود و چه زمانی که به کارگردانی روی آورد عاشق جنجال درست کردن بود. همین جنجالی بودن و حواشی بسیار زیاد هم بود که باعث شد اخراجی‌ها از همان بدو تولد در صدر اخبار قرار بگیرد و بدل به یک پدیده رسانه‌ای/تصویری شود. ده‌نمکی هم ثابت کرده بود که خوب بلد است از این موج‌های رسانه‌ای استفاده کند و فیلمش را جوری اکران کند که مخاطب انبوه فوج‌فوج به تماشای فیلم بنشیند و به هنگام تماشا نه به سوابق کارگردان کار داشته باشد و نه به جنجال‌های پیرامون فیلم. خصوصاً که اولین فیلم از سه گانه اخراجی‌ها به نسبت دو فیلم دیگر منسجم‌تر بود و داستان خود را نسبتاً گرم و روان تعریف می‌کرد. این‌جا هم داستان فیلم داستان تحول یک لات است که با قدم گذاشتن به جبهه متحول می‌شود. داستانی تکراری که شاید کمی و کاستی‌هایی داشته باشد اما تماشاگرپسند است و مردم عادی را می‌خنداند و این یعنی فیلم ده‌نمکی فارغ از تمام جنجال‌ها موفق شده و به اهداف خود رسیده است.

 

خوب،بد،جلف

  • کارگردان:مهراب قاسم‌خانی
  • سال ساخت:۱۳۹۴

خوب، بد، جلف یک فیلم کمدی ایرانی جدید است از نویسنده‌ای باسابقه که در اولین تجربه کارگردانی‌اش سراغ داستانی دیوانه‌وار و به معنای واقعی جفنگ رفته. داستان یک زوج خُل و چل که در دام ماجرایی پلیسی گرفتار می‌شوند. قاسم‌خانی ثابت کرده فارغ از کیفیت نهایی اثر نویسنده ماجراجویی است و همیشه به دنبال فضاهای تازه و داستان‌های نو برای تعریف کردن می‌گردد. در خوب، بد،جلف هم قاسم‌خانی تلاش کرده داستان دیوانه‌وارش را در قالبی بدیع و نوآورانه تعریف کند. به شکلی که تماشاگر هم به شوخی‌های زوج قاسم‌خانی/جمشیدی و تضادشان با فرخ‌نژاد بخندد و هم داستان پلیسی فیلم را به عنوان داستانی تازه بدون دغدغه خاصی دنبال کند. این فیلم نشان می‌دهد پیمان قاسم‌خانی تا حد زیادی موفق شده. موفقیت فیلم هم بیش از هر چیز مدیون توانایی قاسم‌خانی در نویسندگی است که همیشه نشان داده می‌تواند داستان‌های پیچیده را تماشاگرپسند روایت کند. در این فیلم هم قاسم‌خانی داستان پلیسی جفنگ خود را به شکلی تعریف می‌کند که نه تنها شوخی‌های فیلم از دست نمی‌رود بلکه داستان هم برای تماشاگر به‌طور کامل جا می‌ا‌ُفتد و این دقیقاً راز موفقیت خوب، بد، جلف است.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.