نویسنده: مهدی ولیزاده گیوی
قبل از انقلاب، غیر از کارگردانی مثل ساموئل خاچیکیان که فیلمهای مهیجتری با موضوعات جنایی، پلیسی و گاه ترسناک میساخت، نام سینمای ایران با فیلمفارسی گره خورده بود و رگههایی هر چند کوچک و گذرا از اکشن چه محدود به چند سکانس درگیری و چه به لحاظ سکانسهای تعقیب و گریز در سینمای ایران رخ مینمود و در مفهوم کلی چیزی بنام فیلم اکشن ایرانی وجود نداشت.
در اواخر دهه چهل و دهه پنجاه با حضور سینماگران جوانی مثل کیمیایی و گله و پیدایش موج نو، فیلمهایی ساخته شد که هرچند ملودرامهای شهری برآمده از فضای ملتهب جامعه بودند اما در پردازش صحنه های اکشن هم یک سر و گردن از دیگر تولیدات سینمای ایران بالاتر بودند. اما در دوره پس از انقلاب سینمای دفاع مقدس شاید نزدیکترین تولیدات به ژانر اکشن را داشته باشد که در خارج از ایران به عنوان فیلمهای اکشن جنگی دسته بندی میشوند و با این فیلمها بود که فیلم سینمایی اکشن ایرانی معنا پیدا کرد.
فیلم های دفاع مقدس روایت رشادتها، جان فشانیها سربازان وطن و تبعات تراژیک هجوم بیگانه بود و جنگ بهانه و بستری برای این مفاهیم. اما در لیست زیر(که میکوشد هرچند معدود معرف بهترین فیلمهای اکشن باشد) اگر فیلمی متعلق به دوره جنگ است سعی شده که بیشتر وجه اکشن آن مورد توجه قرار بگیرد.
کانی مانگا
کارگردان : سیف اله داد
سال تولید : ۱۳۶۶
کانیمانگا رکورددار طولانیترین اکران در سینمای ایران با پانزده سال حضور بر روی پرده است. سالنهای قدیمی خیابان لالهزار و شهرستان، در سالهایی که صدا و سیما فقط با دو شبکه مخاطبان خود را تغذیه میکرد. و شرایط سینما خوراک مناسبی برای خلاء قهرمان مرد اکشن در خود نداشت و تولیدات فارابی و کانون پرورش فکری در حوزه کودک و سینمای دفاع مقدس با چاشنی میهن پرستی اکشن را محدود به رشادت و از خودگذشتگی قهرمانان فرازمینی کرده بود. کانی مانگا برای هدف قراردادن مخاطب عام ساخته شده بود.
تکاوران کانیمانگا تبلور قهرمان کنشگر بودند. مردانی که تخصصشان جنگ بود و به عنوان حرفهای در یک ماموریت نظامی پیچیده بعد از ربودن خلبان جنگی عراقی باید با کردهای جدایی طلب مبارزه میکردند. ساز و برگ و لباس و ظاهر قهرمانها با فرماندهی در قامت فرامرز قریبیان که برازنده لقب آرتیست بوده و هست از یک سو و مرز مشخص بین آدم خوبها و آدم بدها از سوی دیگر در دل یک فیلم تعقیب و گریز با لوکیشنهای کوهستان، سیفاله داد را به موفقیتی رساند که چند سال بعد، اعتماد به نفس ساخت اثری فرا ملی مثل بازمانده را فراهم ساخت. هر چند سیفاله داد بیش از آنکه برای فیلمهایش به یاد آورده شود، دوران زمامداریش بر سازمان سینمایی دوران طلایی سینما ایران را رقم زد.
حمله به اچ۳
کارگردان : شهریار بحرانی
سال تولید : ۱۳۷۳
عملیات اچ-۳ در تاریخ جنگهای هوایی به پیچیده بودن، بزرگی دامنه عملیات و تخریب بالای هدفهای از پیش تعیین شده شهره است. اچ-۳ اگر در هر کشوری فارغ از بازنده و برنده نهایی بودن در جنگ اتفاق میافتاد، آن کشور برای نشان دادن قدرت خود و تبلیغات لاجرم به بازآفرینی آن دست میزد. این واقعه با پرلهاربر قابل قیاس است با این تفاوت که پرلهاربر زمینهساز ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی بود. اما حمله به اچ-۳ صرفا بازآفرینی و مستندسازی این عملیات پر شکوه است. بحرانی در برابر عظمت عملیات، چارهای جز بازسازی مستندگونه وقایع و اتفاقات ندارد. داستان نیم بند فیلم، فقط برای خالی نبودن عریضه سرهم بندی شده است.
حمله به اچ ۳ اما در این بازآفرینی سنگ تمام میگذارد. از نماهای پر از جزییات و سخت سوختگیری هواپیماهای جنگنده در آسمان، کابین خلبانان، توضیح دقیق عملیات روی نقشه، تدوین موازی بین اتاق فرماندهی ایران و عراق و در نهایت اجرای موفق عملیات و سکانسهای انفجار هواپیماهای دپو شده در غربیترین نقطه عراق و در مرز با اردن یک ماکیومنتری (مستند ساختگی) خوش ساخت برای پرده و تماشاگر سینما ساخته میشود.
نابخشوده
کارگردان : ایرج قادری
سال تولید : ۱۳۷۵
نابخشوده در کارنامه سینمایی بعد از انقلاب ایرج قادری جایی بین اکشنهای مواد مخدری با اوجی مانند تاراج و فیلمهای ملودرام و خانوادگی مثل طوطیا و سام و نرگس میایستد. ایرج قادری عناصر موفق تاراج، غیر از مهره سنگینی مثل جمشید هاشم پور که نسبت به زمان اکران اولیه تاراج محبوبتر شده و با احتیاط به خاطر عدم تکرار ممنوعالکاری دوباره، کنار میگذارد و بهزاد جوانبخش را به عنوان شیری پیر، اما همچنان سرزنده و سرحال به عنوان قهرمان فیلم معرفی میکند و جای خالی هاشمپور را با سیمای بازیگر جوان محبوب دهه شصت و هفتاد، بیژن امکانیان پر میکند. فیلمنامه را دوباره نویسندهای مینویسد که بعدها کارگردانی به نام خواهد شد (در تاراج علیرضا داوونژاد و در نابخشوده محمد حسین لطیفی).
طرح اولیه داستان به شدت جذاب است. رییس باند قاچاقی با بازی سلمان حسام (قهرمان سابق پرتاب دیسک ایران) از زندان آزاد شده و با طرح دسیسه برای دختر سرهنگ پروندهاش، قصد دارد از او انتقام بگیرد. ایرج قادری در هر شرایطی از استاندارد خود عدول نمیکند. فیلم او چفت و بست درستی دارد. انگیزه قهرمانان و بدمنش، بدون لکنت ادا میشوند و کنشها در صورت کلی سکانسها متناسب و با محوریت قهرمان تک رو قاببندی میشوند. صحنههای پر برخورد فیلم با استانداردهای سینمای ایران خوب طراحی شدهاند و کار بازیگران چهره آن سالها در اثر نهایی، کارکردی مثبت دارد. هنر قادری در این است که در انتهای فیلم از تماشای آن راضی خواهید بود.
تک تیرانداز
کارگردان: علی غفاری
سال ساخت : ۱۳۹۹
تک تیراندازها به سبب ماهیت وجودیشان و شرایط حاکم بر جنگ به عنوان چهرههایی برجسته قابلیت تبدیل شدن به سوژههایی جذاب برای درام پردازی را دارند. آثار نام آشنای فراوانی مانند دشمن پشت دیوارها (۲۰۰۱-ژان ژاک آنو) تک تیرانداز آمریکایی (۲۰۱۴- کلینت ایستوود) با محوریت شخصیت تک تیرانداز ساخته شدهاند.
شهید عبدالرسول زرین به گفته همرزمانش با ۷۰۰ شلیک تایید شده ( بیشترین Confirm kill مورد تایید مربوط به سربازی فنلاندی به نام Simo Häyhä در خلال جنگ جهانی دوم با ۵۰۵ کشته است) تک تیراندازی ایرانی است که کامبیز دیرباز نقشش را بازی کرده است. سالهاست که فیلمهایی با محوریت جنگ کمتر ساخته میشوند اما هنوز روایتهای ناگفته زیادی وجود دارد. فیلم با یک سکانس خوش ساخت شروع میشود. نحوه ورود و معرفی قهرمان، کاملا چشمنواز و سر فرصت طراحی شده است. در ادامه فیلم علی غفاری سعی کرده توازنی درست بین کلیشههای ژانر دفاع مقدس و فضای روز برقرار کند و تا حدی موفق شده است. فیلم تک تیرانداز در نهایت اثری قابل قبول است و حتی برای بیننده غیر ایرانی اثری سرگرم کننده فارغ از جهان بینی قهرمان فیلم، تبدیل میشود.
دوئل
کارگردان: احمدرضا درویش
سال ساخت : ۱۳۸۲
دوئل پر از شگفتی بود. گرانترین پروژه سینمایی تاریخ ایران تا آن زمان، حضور سعید راد به عنوان یکی از بازیگران اصلی، داستانی پر تنش و حاشیهدار و اجرایی کمنظیر در نیمه اول فیلم. دوئل دوپاره است. مثل نمونههای موفق درامهای جنگی همچون غلاف تمام فلزی کوبریک و شکارچی گوزن مایکل چمینو.
اما در دوئل، این دو پارگی داستان، کفه نیمه پر اکشن ابتدای فیلم را به مراتب دارای وزن سنگینتری از نیمه بیست سال بعد روایت میکند. درویش تمام تجربیاتش در سکانسهاس شلوغ و پربازیگر را از کیمیا و سرزمین خورشید در دوئل به کمال رسانده است. حرکت سیال دوربین در میان آتش و انفجار که مشخص است درآوردن سکانس چه آزمون سختی برای تیم کارگردانی و فیلمبرداری بوده است اوج دوئل به عنوان یک پروژه بیگ پروداکشن است. اما وقتی نیمه دوم فیلم فرا میرسد فیلم از نفس میافتد سرنوشت یحیی و گاوصندوق در رویارویی زینال و اسکندر (وجه تسمیه دوئل) به حاشیه رانده میشود و فیلم بیش از حد گزافه گو میشود.
اما اگر برای دیدن یک فیلم به معنی یک واحد کل، دوئل را برای تماشا انتخاب میکنید. قطعا نا امید نخواهید شد. جلوههای ویژه در بالاترین کیفیت خود قرار دارند و روزبهانی یکی از بهترین پروژههایش را به عنوان مسئول جلوههای ویژه انجام میدهد و یکی از هشت سیمرغ فیلم، به حق لایق اوست.
رنجر
کارگردان: احمد مرادپور
سال ساخت : ۱۳۷۸
افعی (۱۳۷۱ محمدرضا اعلامی) تقلید از رامبو اولین خون (تد کوشف/ ۱۹۸۳) بود. اما رنجر آش شله قلمکاری است از مجموعه فیلمهای زیر ژانر زندان تا فیلمهای چریکی مثل جوخه (الیور استون /۱۹۸۶) و غارتگر (جان مک تیرنان /۱۹۸۷). جنگ ایران و عراق صرفا بهانهای است برای بسط و تولید یک فیلم کاملا اکشن.
عراقیها بیهیچ توجیهی فارسی را سلیستر از من و شما حرف میزنند. اردوگاه کذایی آخرالزمانی فیلم، یادآور زندان بروبیکر (استیوارت روزنبرگ/ ۱۹۸۰) و تانگو و کش )آندری کونچالفسکی / ۱۹۸۹) است. مرادپور تمام کلیشههای فیلمهای اکشن دهه هشتادی را یکجا در رنجر جمع کرده است. مردی سرسخت که اسیر میشود تا انتهای برزخ سفر میکند، انگیزههای انسانی و وطنپرستانه او را از قعر شکست فرا میخواند و یک تنه یک گروهان را از پا در میآورد. جمشید هاشم پور درآن واحد هم آرنولد غارتگر است هم شکنندگی سرجوخه الیاس فیلم جوخه الیور استون را دارد.
تمام مصالح فیلم صرفا برای اکشن سرسام آور یک سوم آخر فیلم پایه ریزی شدهاند. غیر از شخصیت خود رنجر، مرادپور در یک انتخاب هوشمندانه با بازی آرش تاج تهرانی کاراکتری مثل سامی جابر (کنایه به فوتبالیست مشهور عربستانی) را خلق میکند تا یک بدمن باهوش را به سینمای ایران تقدیم کرده باشد.
چشم شیطان
کارگردان: حسن هدایت
سال ساخت : ۱۳۷۳
چشم شیطان محصول دورهای است که کلیت تولیدات سینمای ایران طیفهای ژانری بیشتری را پوشش میداد و فیلمها، برای پرده بزرگ ساخته میشدند. نه فقط فیلمهای کوچک آپارتمانی با لوکیشنهای محدود.
چشم شیطان بیشتر یک تریلر ماجراجویانه است تا اکشن. حسن هدایت سعی میکند یک ایندیانا جونز وطنی بسازد که ازقضا، دوره قاجار انتخابی مناسب است. نوعی رمز و راز برگرفته از افسانههای شرقی و تقابل گروههای با رنگ و بوی کشورهای دخیل در ایران زمان قاجار. یک کارآگاه ایرانی زیرک، چابک و دست به اسلحه (از معدود بازیهای خمسه در نقشی غیر کمدی) با دستههایی از عثمانی، انگلیس و قزاقی روسی که همه به طمع پیدا کردن الماس چشم شیطان هستند که میتواند صاحب خود را حاکم دنیا کند.
فیلم بی هیچ حرف اضافهای داستان پرکشش خود را پیش میبرد و طراحی صحنههای تعقیب و گریز و تیراندازی قابل قبول هستند. به عنوان مثال سکانس کامیون انتهای فیلم خیلی خوب کارگردانی شده و رگههای طنز مورد اشاره در ایندیانا جونز در شلیک به موتور کامیون برای روشن شدن قابل یادآوری است. در نگاه دوباره به فیلم نوعی حس نوستالژی به سراغتان میآید مخصوصا اگر از دوران صدای پر طنین غولهای دوبله روی بازیگران فیلمهای ایرانی خاطره داشته باشید. در کل چشم شیطان فارغ از عدم ادامه تولید فیلمهای تریلر یا هیجانانگیز در سینمای بدنه ایران، اثری به یاد ماندنی است که جای خالی اینگونه فیلمها را در تولیدات سینمای بیش از پیش برجسته میکند.
تاراج
کارگردان: ایرج قادری
سال ساخت : ۱۳۶۱
تاراج یک فیلم سینمایی اکشن ایرانی قدیمی است که هنوز مورد توجه سینما دوستان است.ایرج قادری که از معدود فیلمسازان پیش از انقلاب بود که در حکومت جدید هم اجازه فعالیت داشت با داستانی از علیرضا داوودنژاد آغازگر نوعی از سینما شد که در دهه هفتاد هم محبوب باقی ماند. تمرکز روی موضوع قاچاق و مبارزه با باندهای قاچاق مواد مخدر و در گیریهای خونین و صحنههای ماشین سواری بر بستر درامی جذاب. تاراج به مدد حضور چشمگیر دو بازیگر اصلی خود یعنی بهزاد جوانبخش و جمشید هاشم پور در بین عموم مردم با استقبالی چشمگیر مواجه شد و شمایل زینال بندری هاشم پور با کله طاس و کنش های مردانه مرد عملگرا را وارد تاریخ سینمای ایران کرد. داستان دو رفیق که با وجود خاستگاههای متفاوت برای یک هدف مشترک دست به طغیان زده و مانند نمونههای خارجی موفق مثل بوچ کسیدی و ساندنس کید در اوج کشته میشوند. عملی قهرمانانه که تماشاگر عادی را با هیجان و ذوق زده از سالن سینما خارج میکرد. فیلمهای زیادی با تقلید از تاراج در سالهای بعد ساخته شدند اما هیچکدام به موفقیت آن نرسیدند.
ترن
کارگردان: امیر قویدل
سال ساخت: ۱۳۶۶
ترن که یکی از برترین فیلمهای اکشن ایرانی است. به فاصله کوتاهی از منبع الهامش یعنی قطار افسار گسیخته آندری کونچالسفکی (تولید ۱۹۸۵) ساخته شد. امیر قویدل پس از تجربه موفق سینمایی میرزا کوچک خان در سال ۶۴ ترن را ساخت. داستان فیلم در مورد لکوموتیورانی است که برای رساندن سوخت مناطق محروم و سردسیر کشور در مقابل افراد بالا دستی و امرای نظامی قرار گرفته و حتی پس از بازداشت رییس قطار همچنان در هدف خود مصمم است و در این راه با جان خود قمار میکند. فرامرز قریبیان در دوره پر کار خود ترن را بازی کرد. در خروجی نهایی مشخص است که ترن بسیار فیلمی سختی برای تولید بوده است. بیشتر صحنههای فیلم در دمای پایین و آب و هوای سرد میگذرد و در نبود فنآوریهای امروز با قطار واقعی و ریلهای راهآهن طرف هستیم. قطار افسار گسیخته روایت جان سختی یک فراری از زندان است و حرکت قطار به مثابه آزادی برای اوست اما در ترن قطار وسیلهای برای رسیدن به هدف بزرگتری نمادپردازی میشود. غیر از لوح زرین فرامرز قریبیان برای بازیگری ترن موسیقی مجید انتظامی برای فیلم از خود فیلم معروفتر شد به طوری که در سالهای زیادی و به مناسبتهای مختلف از صدا و سیما پخش میشد.
افعی
کارگردان: محمدرضا اعلامی
سال ساخت:۱۳۷۱
افعی تلاشی هر چند ناموفق برای پیاده سازی قهرمان تک نفره در ایران بود. فیلم آگاهانه سعی در تقلید فیلمهای اکشن دهه هشتاد و نود میلادی داشت. جمشید هاشم پور به عنوان رامبو وطنی بازتولید شد و فیلم با سکانسهای آماده سازی او و حتی استفاده از تیر و کمان مجهز به ماده منفجره در حال کد دادن به مخاطب پیگیر سینما است. افعی تا سالها بعد از اکران اولیه در سینماهای شهرستان و سینماهای درجه دو و سه پایتخت برای قشر جوان روی پرده به نمایش خود ادامه داد. جذابیت دیگر فیلم حضور ایلوش خوشابه ورزشکار پرورش اندام ایرانی بود که با نام ریچارد لوید در دهه ۶۰ میلادی و در کشور ایتالیا به واسطه بدن عضلانی خود در فیلم های حماسی تاریخی بازی می کرد هر چند در افعی نه بازیگر اصلی و نه خوشابه بخاطر مقتضیات سینمای ایران از نمایش عضلات خود مانند فیلمهای اکشن مردانه همانند رامبو محروم بودند.
جنگ نفتکشها
کارگردان: محمد بزرگ نیا
سال ساخت : ۱۳۷۲
در بحبوحه جنگ ایران و عراق جایی خارج از مناطق جنگی زمینی در مرز مشترک بین کشورهای درگیر، نبض جنگ اقتصادی در خلیج فارس به بیشترین شدت خود رسیده است. درگیری هایی که ایران را علاوه بر عراق با کشورهای عرب زبان حاشیه خلیجفارس و سایر قدرتهای دنیا و مهم تر از آمریکا سر شاخ کرده است. محمد بزرگ نیا بعد از تجربه موفق کشتی آنجلیکا، جنگ نفتکشها را با حضور ستاره جوان دهه ۷۰ یعنی مجید مظفری ساخت. معدود صحنههای اکشن در اواخر فیلم اتفاق میافتد جایی که دسیسههای جاسوسان رو شده و کشتی از مسیر خود خارج میشود. کارگردانی بزرگ نیا برای درآوردن اتمسفر پر اضطراب حاکم بر کشتی و شخصیتها و همینطور بازی خوب جمشید جهانزاده در قامت یک بدمن سیاس در کنار صحنههای انفجار و همین طور حضور روی لوکیشن کشتی یک تجربه لذت بخش را برای مخاطب فراهم میآورد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را در دوره دوازدهم آن برای بزرگ نیا به ارمغان آورد.
نیش
کارگردان: همایون اسعدیان
سال ساخت: ۱۳۷۳
نیش همانند تاراج از الگوی زیر ژانر دو رفیق برای موفقیت خود استفاده کرده است. ابوالفضل پورعرب، جوان اول سینمای دهه هفتاد در کنار ستاره تثبیت شده سینمای اکشن عامه پسند ایرانی یعنی جمشید هاشم پور با همان شمایل زینال بندری قرار دارد تنها تفاوت نیش با تاراج انگیزه شخصی سروان نیروی انتظامی برای گرفتن انتقام از باند قاچاق مواد مخدر است. در نیش هم دو رفیق با یکدیگر علیه جبهه شر متحد میشوند. سکانسهای اکشن با اینکه تقریبا ده سال بعد از تولید تاراج ساخته شده اند تفاوت کیفی چندان عجیبی با هم ندارند فقط نماهای هلیکوپتر اضافه شده و با این تمهید سکانس های جذاب تری را شاهد هستیم. نیش را محمد حسین فرحبخش تهیه کرده است تهیه کنندهای که بارها برای دفاع از موضع خود در قبال تولید فیلمهای گیشه سخنان جنجالی زده است و برای ساخت فیلم به فروش در گیشه از هر تمهیدی استفاده کرده است.
سرعت
کارگردان: محمدحسین لطیفی
سال ساخت: ۱۳۷۵
سرعت یک استثنا در این لیست است که ابعاد تازهای به فیلمهای اکشن ایرانی بخشیده . فیلمی پر خرج پر از ماشین و هیجان سرعت در مقیاس و بضاعت سینمای دهه هفتاد ایران. زمزمه های ساخت اتومبیل و موتور داخلی در آن سالها سبب ساخت سرعت به کارگردانی محمدرضا لطیفی شد. ایران خودرو به عنوان اسپانسر اصلی فیلم در کنار نسل های اول پژو به تیم سازنده موجبات ساخت فیلمی شد که در سینمای ایران یک وجه تمایز به حساب می آید. رقابت بین یک راننده سابق رالی با تجربه حضور در جبهه جنگ با رقیبی که نمونه عینی تهاجم فرهنگی و نماد ماشین خارجی است. برای این فیلم بخش بزرگی از تجهیزات سینمای ایران بسیج شد تا سکانس های مسابقه به بهترین شکل نمایش داده شوند به طوریکه در زمان ساخت فیلم بقیه پروژه ها با کمبود دوربین مواجه بودند. سرعت در گیشه توفیق چندانی پیدا نکرد و در نهایت تبلیغات شکل گرفته در فیلم برای برتری خودروی ملی هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.
یاسهای وحشی
سال ساخت:۱۳۷۶
کارگردان: محسن محسنینسب
سیاسهای وحشی به عنوان یکی از برترین فیلمهای اکشن ایرانی چهار سال بعد از پرواز از اردوگاه ساخته شد. فیلمی با موضوع اسارت اسرای ایرانی در پایگاهی عراقی با سکانسهایی پر از مبارزات هنرهای رزمی افسران ایرانی و اسرای جنگی . فیلمی که دوباره صفهای بلند بلیت را برای سینمای ایران به همراه داشت. الگوی روایت در یاسهای وحشی شبیه فیلم مشهور رینگ خونین با بازی ژان کلود ون دام است. البته با تفاوتهای ریز و درشت چه در مناسبات و چه در اجرا. یاسهای وحشی سعی کرده بود در کنار داستان نیم بند خود تمرکز را روی صحنههای مبارزه قرار دهد و انصافا با حضور قهرمانان واقعی هنرهای رزمی تا حدودی به این موفقیت رسیده بود. کارگردانی صحنه مبارزههای مختلف و زوایای مناسب و گاها عجیب دوربین، میزانسن و ساخت اتمسفر مسابقات نیمه زیرزمینی تلاش قابل ستایش محسنی نسب را نشان میدهد به طوری که رویایی نهایی میررفیعی (قهرمان تکواندوی سال ۱۹۹۱ ) با حریف اسرائیلی در حالی که چشمهایش مشکلدار شده است نقطه اوج فیلم است.