نویسنده: فرهاد شادکام
موقعیت مکانیای که وقایع فیلم در آن به وقوع میپیوندند، همیشه تاثیر بسزایی در روایت داستان فیلم دارد. برای مثال اگر داستان فیلم شما در محیطی شهری با کوچههای تنگ و خانههایی فقیرانه پیش میرود، به احتمال زیاد شما در حال روایت کردن داستان زندگی افرادی فقیر هستید. اگر داستان شما در محیط شلوغ شهری روایت میشود، احتمالا قرار است با بدهی و قرض و وام و مشکلات اجتماعی دیگر روبهرو شوید. همچنین اگر موقعیت مکانی فیلمی که به تماشای آن نشستهاید شهرستانی کوچک باشد، احتمالا با داستان محدودیتهایی که زندگی در این مناطق دارند روبهرو خواهید شد و … . «زالاوا» از جمله فیلمهایی است که در روستا ساخته شده و هماکنون در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است.
علاوهبر آن موقعیت مکانی از طریق تاثیرگذاشتن بر شخصیتهای فیلم هم بر داستان تاثیر میگذارد. موقعیتی که شخصیتهای فیلم در آن رشد کردهاند و در زمان وقوع داستان در آن زندگی میکنند، بیشک بر شخصیت آنها تاثیرگذار است و این شخصیت است که داستان را رقم میزند. در ادامه نگاهی به فیلمهایی که موقعیت مکانی خاصشان بر داستان آنها تاثیرگذار بوده است، میاندازیم. چراکه این دو در کمال هماهنگی با هم توانستهاند فیلمی جذاب را خلق نمایند.
یه حبه قند | از سکوت به سکوت![فیلم-یه-حبه-قند]()
«یه حبه قند» رضا میرکریمی داستان خانه باغی قدیمی در یکی از روستاهای یزد است که انسانها با ورود ناگهانی به آن به بهانهی عروسی، سکوت آن را به هم میزنند. در نهایت پس از هیاهوی فراوان بهخاطر هیچ در نهایت آن را در همان سکوت اولیه رها میکنند. موقعیت مکانی «یه حبه قند» یکی از مهمترین عناصر این فیلم است. این موقعیت مکانی بر لهجه و عقاید شخصیتها، آداب و رسوم محیط، پالت رنگی فیلم و نماهای میرکریمی تاثیرگذار است.
فرهاد اصلانی، سعید پورصمیمی، رضا کیانیان، ریما رامینفر، پریوش نظریه، نگار جواهریان و هدایت هاشمی از بازیگران اصلی این فیلم هستند. این فیلم داستانی اجتماعی و عاشقانه را در دل یکی از زیباترین مناطق روستایی ایران روایت میکند. با توجه به اینکه میرکریمی موفق شده است با تبحر و زبردستی، ریتم و تمپوی فیلم را متناسب با داستان تند و کند نماید، «یه حبه قند» تبدیل به یکی از آن فیلمهایی شده است که نمیشود آن را در محیطی دیگر متصور شد. میرکریمی از تمام عناصری که محیط در اختیار او گذاشته، بهره برده و از همینرو است که «یه حبه قند» بیش از اینکه داستان شخصیتها باشد، داستان خانهای است که وقایع در آن رخ دادهاند.
اینجا چراغی روشن است | موقعیت مکانی به مثابهی شخصیتی پویا![اینجا-چراغی-روشن-است]()
دومین فیلم این لیست هم به کارگردانی رضا میرکریمی است. او همیشه توجه خاصی به موقعیتهای مکانی فیلمهای خود دارد. در «اینجا چراغی روشن است» داستان فیلم حول محور امامزادهای در یک روستا میگردد که مردم روستا ایمانشان به او را از دست دادهاند. اگر امامزاده را از این فیلم بگیرید، داستان آن عملا فلج میشود و این همان نکتهای است که باعث میشود نام این فیلم در این لیست وجود داشته باشد. موقعیت مکانیای که رضا میرکریمی برای روایت داستان فیلم انتخاب کرده است، تمام شخصیتهای آن را تحتتاثیر قرار میدهد و داستان فیلم را پیش میبرد.
حبیب رضایی، سعید پورصمیمی و مریم بوبانی از بازیگران اصلی این فیلم هستند. «اینجا چراغی روشن است» توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای رضا میرکریمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را برای حبیب رضایی و سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را برای حمید خضوعیابیانه به ارمغان بیاورد. امامزاده در این فیلم بهعنوان یک موقعیت مکانی دارای شخصیت است و از آنجاییکه قدرت با بازی حبیب رضایی، جوانی عقبمانده است که میتواند ارواح مردگان قبرستان را درک نماید، امامزاده توانایی این را دارد که خط داستانی را تغییر دهد و بهعنوان یکی از شخصیتهای پویای فیلم ایفای نقش نماید.
خجالت نکش | روابط روستایی
حالا که تمام دنیا سر به سوی شهریشدن و مدرنیته دارد، جوامع روستایی و افرادی که در آن زندگی میکنند نزد تماشاگران از جذابیت ویژهای برخوردار هستند. جذابیتی که گاهی میتوان از آن در سمتوسوی فیلمهای کمدی بهره برد. «خجالت نکش» را رضا مقصودی ساخته است. این فیلم داستان زن و مردی میانسال را در روستایی کوچک روایت میکند و به درگیریهای زندگی زناشویی آنها میپردازد و نقدهای محکی به مسائل فرزندآوری وارد مینماید. روستایی که داستان «خجالت نکش» در آن روایت میشود، روستایی کوچک است که تمام عناصر روستا بودن را در خود جای داده است.
در این روستا همه یکدیگر را میشناسند، همه از زندگی هم خبر دارند و هیچچیز از چشم کسی پنهان نمیماند. اگر همین روایت در یک آپارتمان در تهران به وقوع میپیوست به احتمال فراوان تا این حد موفقیتآمیز نمیشد، چراکه تمام شهرنشینها میدانند که هیچ همسایهای تا این اندازه از حال همسایهی خود خبر ندارد. احمد مهرانفر و شبنم مقدمی دو تن از بازیگرانی که تسلط فراوانی بر خلق شخصیتهای خاص دارند، در این فیلم نیز مقابل هم نقشآفرینی میکنند. لیندا کیانی، الناز حبیبی و سام درخشانی از دیگر بازیگران اصلی این فیلم هستند.
رسم عاشق کشی | روستایی به وسعت عشق![رسم-عاشق-کشی]()
«رسم عاشقکشی» خسرو معصومی یکی از بهترین مثالها در راستای فیلمهای موقعیتمحور است. تمام داستان در این فیلم حول محور خانوادهای میگردد که مجبور است با یک اره کسب درآمد نماید و چنین داستانی در یک محیط شهری هرگز معنایی ندارد. «رسم عاشقکشی» البته بیش از اینکه داستانی با مضمون اجتماعی باشد، داستانی عاشقانه است و دلدادگی یک سرباز به یک دختر را روایت میکند. دلدادگی به دختری که پدر او را خودش به زندان برده است، چنین روایتی را میشود در یک شهر بزرگ تصور نمود؟
آیا میتوانید چنین چیزی را تصور کنید که یک سرباز از بین صدها هزار سربازی که در تهران وجود دارند، عاشق دختری شوند و مسئولیت انتقال پدر همان دختر به زندان هم برعهدهی آنها باشد؟ چنین چیزی غیرممکن نیست اما نزدیک بودن آن به واقعیت بسیار کمتر از همین داستان است، اگر در محیط روستایی کوچک رخ دهد. خسرو معصومی با هوشمندی فیلمنامهی خود را در موقعیت جغرافیاییای به رشتهی تحریر درآورده است که داستان شخصیتهای انگشتشمار آن در شلوغی گم نشوند.
بی همه چیز | تقابل در محیطی باورپذیر
یافتن شخصی که تمام محله به او اعتماد کامل داشته باشند، در شهرهای بزرگ امری مشکل و تقریبا غیرممکن است. از همینرو اگر داستان شما دربارهی کسی باشد که این پاکدامنی و معتمدبودن شخصیت فیلم را به چالش میکشد از جذابیت فراوانی برخوردار نیست. همین داستان اما اگه در یک روستا اتفاق بیافتد، قواعد بازی متفاوت خواهد بود. در روستا همیشه افرادی هستند که سایر ساکنین بر درستکاری آنها قسم میخورند. حالا اگر در چنین بستری شخصی پیدا شود و بخواهد درستی چنین شخصیتی را زیر سوال ببرد، شما فیلمی جذاب دارید.
محسن قرایی سومین فیلم سینمایی خود بهعنوان کارگردان را در یک محیط روستایی و در زمانی متفاوت پیش از انقلاب روایت میکند. او از هرچه میتواند بهره میبرد تا بیشترین تاثیر را بر مخاطب بگذارد؛ از طراحی لباس و صحنه گرفته تا گریم و موسیقی و نورپردازی. «بیهمهچیز» توانست در چهارده رشته نامزد سیمرغ بلورین شود و از بین آنها سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهی اقتباسی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی لباس را به دست آورد. همچنین محسن قرایی توانست جایزهی ویژهی هیأت داوران این جشنواره را کسب نماید.
- بیشتر بخوانید
- نقد فیلم «زالاوا» | دور از محدودههای تکراری
- نگاهی به بازی نوید پورفرج در «زالاوا» | آمیزهای از صلابت و مهربانی
- نگاهی به شخصیت آمردان در «زالاوا» و بازی پوریا رحیمی سام در این نقش | مویه در هورامانات…
چریکه تارا | روایتی عاشقانه به عمق تاریخ![چریکه-تارا]()
بیضایی در مرداد سال ۱۳۵۷ فیلمبرداری اثری را در کرانههای دریای کاسپیین آغاز کرد که بعدها به اولین اثر توقیفشده تبدیل شد. «چریکه تارا» فیلمی فانتزی است که در آن یک زن روستایی بهواسطهی شمشیر تاریخی پدربزرگ تازه فوت شدهاش با سرداری از دل تاریخ روبهرو میشود. سرداری که دل به او میبازد و به شهادت عشق خود، لشکری از همنسلان خود را از دل دریا بیرون میکشد. محیط روستایی و دریا، تمام قواعد فیلم را به نفع بیضایی تغییر میدهند. هیچعنصری از مدرنیته در این فیلم به چشم نمیخورد و همین سبب میشود تا باور چنین داستانی برای مخاطب آسان گردد. دریا در «چریکه تارا» نماد آرامش است که عشق آن را طوفانی میکند. بیضایی در این فیلم عناصر مهارناپذیر زیستی را به فیلم خود اضافه کرده است تا بیننده باورکند چنین داستانی به دور از چنین شرایط جغرافیاییای هرگز نمیتوانست به وقوع بپیوندد؛ عناصری مانند دریا، باران، باد، درختان و … .
بیضایی در همان حال که داستانی فانتزی را روایت میکند، پرداختن به مسائل اجتماعی را از یاد نمیبرد. او با توجه به محیطی که انتخاب کرده است به داستان ازدواجهای اجباری بیوهزنان با برادر همسران درگذشتهی خود اشاره میکند و با قدرت این رسم را زیر سوال میبرد. «چریکه تارا» جایزهی بهترین فیلم جشنوارهی فیلم وایادولید را به دست آورد و توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن از جشنواره سنسباستین را برای سوسن تسلیمی به ارمغان بیاورد.
جادههای سرد | گرگها در کمیناند![جاده-های-سرد]()
مسعود جعفریجوزانی از کارگردانهایی است که به محیط اهمیت فراوانی میدهد. تنها کافی است نگاهی به کارنامهی او بیاندازید تا ببینید فیلمهای او تا چه اندازه به محیط مکانی خود وابستهاند. جوزانی شخصیتهای خود را متناسب با محیطی که در نظر گرفته است، شکل میدهد و سپس آنها را وارد داستانی میکند که تنها در آن جغرافیا قابل وقوع است. آیا میتوانید یک معلم شهری که از خانه تا مدرسه با تاکسی یا اتوبوس جابهجا میشود را در حال جنگیدن با یک گرگ تصور نمایید؟ اصلا چرا باید چنین شخصی با یکگرگ روبهرو شود؟
چنین چیزی ممکن نیست اما اگر همین معلم، یک روستایی باشد که باید از جنگل و مناطق دورافتاده گذر کند و پیش از این هم سابقهی درگیری با گرگها را داشته باشد، حالا همهچیز منطقی به نظر میرسد. محیط در فیلمهای جوزانی بستری را فراهم میآورد که باعث باورپذیری فیلم و داستان آن باشد و شخصیتها و اعمالشان را منطقی جلوه دهد. تورج منصوری برای این فیلم توانست دیپلم افتخار و لوح زرین بهترین فیلمبرداری را از جشنوارهی فیلم فجر به دست آورد و خود فیلم هم توانست جایزهی ویژهی هیأت داوران را کسب کند.
عروس آتش | نقد اجتماعی در بستری مناسب![عروس-آتش]()
«عروس آتش» داستان ازدواجی اجباری بین یک پسرعمو و دخترعمو است. چنین سنتی حالا در شهرها تقریبا به کلی نابود شده است و بیش از اینکه روایتی دراماتیک باشد، به کمدی میماند. در مناطق سنتی اما داستان متفاوت است. «عروس آتش» را خسرو سینایی از روی فیلمنامهای که خودش به همراه حمید فرخنژاد نوشته بود، ساخت. این فیلم داستان فشار دیوانهواری است که یک جامعهی هرچند کوچک با استفاده از سنتها میتواند بر عضو خود بیاورد. فشاری که میتواند فرد را به دیوانگی و خودسوزی برساند.
داستان چهارمین فیلم سینمایی بلند خسرو سینایی در محیط عشیرهای جنوب ایران میگذرد، جاییکه هنوز در آن بدون توجه به قانون برای یکدیگر حکم قتل به بهانهی بازیابی آبرو صادر میکنند و هنوز سنت فراتر از همهچیز در آن حکم میراند. «عروس آتش» از آنجاییکه بدون ترس و با جسارت به جنگ با سنتهای اشتباه رفته بود، توانست فیلم برگزیده از نگاه تماشاگران در هجدهمین جشنوارهی فیلم فجر باشد. این فیلم همچنین سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی را به دست آورد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به کارنامهی هنری حمید فرخنژاد اضافه کرد.
ایران برگر | کمدی محیط![ایران برگر]()
همانطورکه پیشتر اشاره کردیم، مسعود جعفریجوزانی از آن دست کارگردانهایی است که اهمیت فراوانی به محیط میدهد و بسیاری از فیلمهای او بدون محیط، وجودیت خود را از دست میدهند. جعفریجوزانی برخلاف درام جادههای سرد، اینبار با کمدی «ایران برگر» به روستا بازمیگردد، روستایی که هم نمونهی کوچکی از تمام کشور و هم بهخودیخود روستایی مستقل است که با توجه به ناهشیار جمعی مخاطبان ایرانی، چگونگی پیشرفتن کارها در آن باورپذیر جلوه میکند. «ایران برگر» داستان جنگ دو قطب روستا، دو خان بزرگ بر سر انتخاب شدن بهعنوان نماینده است.
«ایران برگر» دهنکجی جعفریجوزانی است به روند رایگیری و آنچه بهعنوان دموکراسی از آن یاد میشود. اگرچه چنین اتفاقهایی که این فیلم با نگاهی طنز آنها را برجسته میکند، در شهرها هم به وقوع میپیوندند اما جوزانی با هوشمندی روایت خود را به محیطی کوچک محدود کرده است تا هیچکس نتواند از درون داستان او اشاراتی بیرون بکشد و اثر او را توقیف نماید.
زالاوا | یک پلیس، یک روستا![زالاوا]()
این فیلم نخستین فیلم سینمایی ارسلان امیری بهعنوان کارگردان است. در «زالاوا» محیط به قدری مهم است که نام فیلم با آن یکی است. وقایع فیلم در روستایی کردنشنین به نام زالاوا رخ میدهد که در آن رئیس پاسگاه سعی دارد آرامش برهم ریختهی روستا را که مردم آن به شدت ترسیدهاند، دوباره بر آن مستولی کند. فیلم زالاوا نهتنها در شخصیتپردازی به محیط خود وابسته است و شخصیتهای آن بدون حضور داشتن در محیطی که در آن رشد پیدا کردهاند، معنا نمییابند بلکه در فضاسازیای که بر نماها و قاببندیهای امیری تاثیرگذار بوده هم از محیط خود تاثیر مستقیم گرفته است.
روایت «زالاوا» بدون محیطی که گاهی اعمالی خاص و محدود را میطلبد، معنای خود را از دست میدهد و همین محدودیتها است که جذابیت داستان را دوچندان میکند. نوید پورفرج، پوریا رحیمیسام و هدی زینالعابدین از بازیگران اصلی این فیلم هستند. این فیلم تاکنون توانسته است جایزهی بزرگ بهترین فیلم از سیوششمین دورهی هفتهی بینالمللی منتقدان فیلم ونیز و جایزهی بهترین فیلم از نگاه هیأت داوران از فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم (فیپرشی) از جشنوارهی فیلم ونیز را به دست آورد. فیلم همچنین توانست سه سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار از سیونهمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر به خانه ببرد.