نویسنده: احسان آجورلو
دفاع مقدس همواره از موضوعاتی است که سینماگران به آن میپردازند. تصویر دلاوریها و رشادتها همواره یک قهرمان برای مخاطبان میسازد. قهرمانانی که با ایثار جان خود باعث شدند خاک کشور از گزند دشمن مصون بماند. هرچند که همواره بحثهایی وجود دارد که دفاع مقدس با ژانر جنگی چه نسبتهایی دارد و آیا خود فیلمهایی دفاع مقدس ژانرمخصوصی هستند؟ اما این فیلمها جایگاهی ویژه در سینمای ایران دارند. شخصیتهایی که فراتر از انتظار دست به کنش میزنند و فراتر از انتظار از خود گذشتگی دارند.
در این بین شخصیتهای دیگری نیز هستند که از شهدا چیزی کمتر ندارند. قهرمانانی در اسارت که از آرزو خود جا مانده و حسرت مقاومت در برابر دشمن را میخورند. شخصیتهایی که برخی از آنان در اسارت نیز میجنگند و از آرمان خود عقبنشینی نمیکنند. اینان قهرمانانی خاموش هستند که کمتر به آنان پرداخته شده است. برخی فیلمهای دفاع مقدس دربارهی این قهرمانان است؛ قهرمانانی که بعد از آزادی به آزدگان مشهور شدند. به راستی چه کسی از آنان آزادهتر است؟ آنانی که هم دین داشتند و هم آزاده بودند. به همین بهانه مروری داریم به برخی از فیلمهایی که به آزادگان در زمان آزادی یا اسارت پرداختند.
پرواز از اردوگاه (۱۳۷۴)![پرواز-از-اردوگاه]()
کارگردان: حسن کاربخش
اولین فیلم مهمی که در این حوزه تولید شد، فیلمی به کارگردانی حسن کاربخش است. این کارگردان در سال ۷۴ توانست با ساخت فیلم «پرواز از اردوگاه» آغازگر فیلمهایی با موضوع آزادگان باشد. این فیلم با محوریت قصهی یک سرگرد خلبان به نام عباس حلمی سعی کرد برشی از زندگی یک قهرمان ملی را، با استفاده از چهرهی ستارهی مهم سینمای ایران در آن روزگار یعنی جمشید هاشمپور، به تصویر بکشد. قصهی «پرواز از اردوگاه» به ماجرای یک رزمندهی ایرانی اختصاص داشت که پس از به دست آوردن مجموعهای از اطلاعات مهم نظامی به دست نیروهای عراقی اسیر میشود.
اما از آنجاییکه باید هرطور شده این اطلاعات را به نیروهای خودی برساند، نقشه فرار از اردوگاه را طراحی میکند. «پرواز از اردوگاه» به لحاظ مضمونی اثری نو به شمار میرفت. این فیلم با پرداختی حادثهای و پرهیجان از ریتم خوبی برخوردار بود و علاوهبراین، چهرهی جذابی از یک قهرمان ملی ارائه میکرد. اما بهواسطهی ضعف برخی عوامل فنی و هنری نتوانست به عنوان یک فیلم سینمایی درجهیک و مهم در سینمای ایران ثبت شود. کم بودن بازیگران چهره و حرفهای در این فیلم و تمرکز زیاد فیلمنامه بر یک شخصیت، نقطهضعف «پرواز از اردوگاه» بود. البته وجه اکشن فیلم کاملا بر روی مضمون آزادگان سایه انداخته بود.
بوی پیراهن یوسف (۱۳۷۴)![بوی-پیراهن-یوسف]()
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
ابراهیم حاتمیکیا نامی مهم در فیلمهای دفاع مقدس به حساب میآید. همچنین او از نخستین افرادی بود که فیلم با موضوع آزادگان را مورد توجه قرار داد. او که قبلتر از «کرخه تا راین» را با موضوعی نزدیک به افراد بازماندهی جنگ ساخته بود، سراغ آزادگان رفت. حاتمیکیا با خوانش خاص خود از اسارت و بازگشت آزادگان، به ساخت «بوی پیراهن یوسف» پرداخت که هنوز هم یکی از بهترین فیلمهای کارنامهی او به شمار میرود. این فیلم قصهی همراهی یک پیرمرد به نام دایی غفور با یک دختر جوان را روایت میکرد که هر دو چشم به راه بازگشت عزیزشان از جنگ بودند.
غفور با وجود تمام شواهد و مدارکی که شهادت فرزندش یوسف را قطعی جلوه میدهد، به بازگشت او امیدوار است. شیرین نیز در انتظار برادر خود از اروپا به ایران آمده است. انتخاب مناسب اسم «یوسف» برای نقش آزاده فیلم و اشارهی هنرمندانهی این نامگذاری به داستان حضرت یوسف از نقاطقوت فیلم بود. ضمن آنکه بازی خاطرهانگیز علی نصیریان در نقش دایی غفور، موسیقی ماندگار مجید انتظامی و پایانبندی سینمایی و پراحساس فیلم، دیگر عوامل موفقیت «بوی پیراهن یوسف» به شمار میآمدند.
کیمیا (۱۳۷۴)![کیمیا]()
کارگردان: احمدرضا درویش
فیلم «کیمیا» شاید نخستین فیلم با موضوع آزادگان بود که نگاهی جامعهشناسانه داشت. همچنین فیلم رویکردی انتقادی دارد؛ اینکه جدا از آرمانها آزادگان درگیر چه مشکلات اساسی و حیاتی هستند. فیلمِ درویش با بازی زوج درخشان آن روزهای سینما خسرو شکیبایی و بیتا فرهی توانست فیلمی موفق و قابل توجه برای منتقدان باشد. فیلم «کیمیا» نشان داد که میتواند به موضوعات حساس این قشر از افراد جامعه نیز بپردازد و تبعات منفی جنگ را اینگونه به تصویر بکشد.
داستان فیلم دربارهی خانوادهی فردی به نام رضا در آغاز جنگ ایران و عراق است. همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در میآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و شکوهِ جراح، فرزند رضا را نجات میدهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد میشود، پی میبرد که همهی اعضای خانوادهاش را از دست داده است. حال او در جستوجوی تنها باز ماندهی خود، فرزندش است. کیمیا، فرزند رضا نزد شکوه در مشهد زندگی میکند. مشکل اینجاست که شکوه بهطور کامل به کیمیا وابسته است. رضا یک کشومکش درونی و بیرونی که برای به دست آوردن فرزند خود دارد و در نهایت فرزند را به کیمیا میسپارد.
دستهای خالی (۱۳۸۵)![دست-های-خالی]()
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
فیلم «دستهای خالی» بازگشتی به فیلمهای اولیه این موضوع بود. مجدد بازگشت به شخصیتهایی که درگیر آرمانهای خود بودند و به قول معروف پای از زمین کنده بودند. «دستهای خالی» جدالی بود برای آرمانهایی که کارگردان اصرار داشت هنوزکارکرد لازم را دارند. آزادهی داستان که نقش آن را خسرو شکیبایی بازی میکرد همچنان به آرمانهای دههی ۶۰ خود پایبند بود و با یک اعجاز در پایان فیلم سیر تکامل آرمان شخصیت کامل شد. فیلم هیچگاه جایگاه مهمی در فیلمهایی با این موضوع پیدا نکرد و تنها با چندین بازیگر خوب ویترینی جذاب برای مخاطبان به وجود آورد.
مریلا زارعی، فاطمه گودرزی و مسعود رایگان بازیگران این فیلم بودند. حوریه که سالهاست از اسارت پدرش، امیرحسین به دست عراقیها میگذرد نسبت به خروجهای بیموقع مادرش، مریم از منزل مشکوک است. این شک با تلفنهای ناشناسی که به او میشود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت میشود، افزایش مییابد و در نهایت درمییابند که پدرش از اسارت بازگشته و در آسایشگاه است. اما فردی با انتقامجویی از پدر حوریه صحنهی قتلی تدارک میبیند و حوریه را به زندان میاندازد. پدر حوریه به طلب رضایت به خانهی خانوادهی مقتول میرود و پدر مقتول نیز در ازای شفای فرزند دیگرش تنها رضایت خواهد داد. دعاهای پدر حوریه مستجاب میشود و فرزند دیگر شفا مییابد.
نفوذی (۱۳۸۷)![نفوذی]()
کارگردان: احمد کاوری و مهدی فیوضی
از اواخر دههی ۸۰ و بعد از فیلم دستهای خالی بود که توجه به سوژههای مربوط به آزادگان و موضوعات جانبی متأثر از جنگ در سینمای ایران مجددا به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافت. همچنین کارگردانهای ایرانی تصمیم گرفتند جنگ را از نقطهنظرهای کمتر دیده شده، پوشش دهند. فیلمنامهی «نفوذی» در زمرهی آثار اقتباسی سینمای ایران قرار میگیرد که مبتنی بر خاطرات یکی از آزادگان جنگ تحمیلی است.
این فیلم که با کارگردانی مشترک احمد کاوری و مهدی فیوضی ساخته شده، قصهی رزمندهای را روایت میکرد که پس از بیست سال اسارت به کشور بازمیگردد. اما مورد سوءظن نیروهای امنیتی قرار میگیرد و این موضوع برای او و خانوادهاش مشکلاتی به وجود میآورد. لحن پرکنایهی «نفوذی» و نقد صریحش به افراد سودجویی که درصدد سوءاستفاده از عنوان رزمنده و کسب منفعت برای خود از کنار جنگ تحمیلی هستند، از نقاطِ قوت این فیلم بود که در آن زمان پرداختی جسورانه به شمار میرفت. همچنین بازی امیر جعفری در نقش اصلی فیلم هم از دیگر نکات مثبت آن بود.
- بیشتر بخوانید
- مروری بر خواهر و برادرهای به یاد ماندنی در فیلم های سینمایی
- مرور کارنامه هنری برزو نیک نژاد | از قاب سیما تا پرده سینما
- مروری بر خواهرانه های به یاد ماندنی در فیلم های سینمایی
بیداری رویاها (۱۳۸۸)![بیداری-رویاها]()
کارگردان: محمدعلی باشه آهنگر
محمدعلی باشه آهنگر، کارگردان باسابقهی سینمای جنگ سوژهی هوشمندانهای برای تولید یک فیلم سینمایی دربارهی مشکلات آزادگان در سر داشت که به تولید شجاعانهترین فیلم سینمای ایران با این مضمون انجامید. موقعیت دراماتیک و خاص در بیداری رویاها با بازی خوب هنگامه قاضیانی و امین حیایی همراه شد و در بیستوهشتمین جشنوارهی فیلم فجر دو نامزدی و یک سیمرغ را برای این فیلم به ارمغان آورد. فیلم «بیداری رویاها» نیز مانند کیمیا مسئلهای جامعهشناسانه را مدنظر قرار داده بود.
داستان فیلم دربارهی زنی به نام رخشانه است که در آستانهی میانسالی که در سالهای جوانیاش با ایوب پارسا ازدواج کرده و صاحب پسری به نام حمید شده است. زمانیکه حمید دوساله بود، ایوب به جبهه میرود و دیگر برنمی گردد. پس از مدتی خبر شهادت او میرسد و خانواده تصمیم میگیرد تا رخشانه را به عقد داوود برادر ایوب دربیاورد. سالها از این ماجرا گذشته و آنها صاحب دختربچهای دبستانی هستند و حمید در آستانهی ازدواج است. در این وضعیت از کمیتهی مفقودین خبر میرسد که ایوب زنده است و بهزودی به وطن برمی گردد. این خبر که در ابتدا همه را شوکه میکند اما به تدریج واکنشهای مختلفی را بین اعضای خانواده برمیانگیزد.
داوود نگران از دست دادن همسرش است، بهخصوص از زمانیکه دوستان قدیمی پدر مرحومش به او گوشزد میکنند که پس از آگاهی از زنده بودن همسر اول، همسر دوم به زن نامحرم تبدیل میشود. حمید که در ابتدا قادر به هضم این واقعیت نیست، به کمک نامزدش با چراغانی کردن محله، خود را برای استقبال از پدر آماده میکند. مادر سالمند و فرتوت ایوب و داوود خوشحال است اما رخشانه بر سر دوراهی دشواری قرار میگیرد. آیا پیوندش را با داوود قطع کند و زندگی با ایوب را ادامه دهد با اینکه داوود پدر فرزند کوچک ترش را نگه دارد؟ تردید و موقعیتهای شخصیتهای فیلم به شدت جذاب و دراماتیک است.
خرس (۱۳۹۰)![خرس]()
کارگردان: خسرو معصومی
فیلم «خرس» داستانی مشابه به بیداری رویاها دارد اما بسیار تلختر و البته دراماتیکتر و پیچیدهتر است. به همین خاطر نیز رنگ اکران ندید و توقیف شد. فیلمی جنجالی که شخصیتها را بیشتر انسانی بررسی کرده تا آرمانی و پای از زمین کنده شاید به همین دلیل هم توقیف شد. بازیهای خوب فرهاد اصلانی، مریلا زارعی و پرویز پرستویی از جمله نکات مثبت فیلم بود. «خرس» با بازگشت به زمان گذشته شروع می شود و داستان آن حول سه نفر میگردد. نورالدین (پرویز پرستویی)، سالها پس از پایان جنگ تحمیلی و تحمل اسارت در حالیکه همه فکر میکردند به شهادت رسیده است، به خانه باز میگردد اما متوجه حقیقتی تلخ میشود.
همسرش گلی (مریلا زارعی) با این گمان که نورالدین به شهادت رسیده، با مردی به نام افرا (فرهاد اصلانی) ازدواج کرده است و اکنون صاحب یک پسر و یک دختربچه است. نورالدین هنوز عاشق همسر خود است و میخواهد هرطورکه شده گلی را دوباره بهدست بیاورد. گلی نیز هرچند از نظر رفتاری کاملا به همسرش افرا وفادار است اما از لحاظ فکری، هنوز عاشق همسر سابق خود است. افرا هم مردی پرخاشگر اما با قلبی مهربان که به دلیل رفتار نامناسب خود، عشق گلی نسبت به خود را سالهاست که از دست داده است. با دیدن این اوضاع، افرا که قلبا عاشق همسر خود بود سعی در حفظ زندگی زناشویی خود به هر قیمتی دارد، چه با رفتاری پرخاشگرانه و خشن و چه با عذرخواهی و التماس به همسرش! موضوع فیلم به قدری درگیر مفاهیم انسانی است و دیدی ضدجنگ دارد که در نهایت موردپسند وزارت ارشاد قرار نگرفت.
بیستوسه نفر (۱۳۹۷)![23-نفر]()
کارگردان: مهدی جعفری
رمان ۲۳ نفر از داستانهای جالب و جذاب آزادگان دربارهی یک سوژهی تکاندهنده از جنگ تحمیلی بود که بلافاصله بعد از انتشار مورد استقبال قرار گرفت. فیلم قصهی ۲۳ نوجوان سیزده تا هفدهساله که در دههی ۶۰ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. ظرفیت دراماتیک و سرگذشت ویژهی این گروه باعث شد که مهدی جعفری، هنرمندی که سابقهی فعالیت بهعنوان فیلمبردار سینما را در کارنامه داشت، درصدد ساخت فیلمی با این موضوع برآید.
حاصل کار نیز فیلم «۲۳ نفر» بود که نخستینبار در سیوهفتمین جشنوارهی فجر به نمایش درآمد و ضمن نامزدی در پنج رشته، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی را هم به خود اختصاص داد. «۲۳ نفر» با اینکه هیچ بازیگر چهرهای نداشت و بار فیلم را بر دوش ۲۳ نوجوان نابازیگر گذاشته بود، توانست کیفیت اجرایی بسیار خوبی از خود نشان دهد و با استقبال ویژهی منتقدان همراه شود. فیلمنامهی فکر شده این اثر که بهخوبی خودش را از شعارزدگی مصون نگه میداشت، تلاش صدام برای استفاده ابزاری از این نوجوانان را بازنمایی میکرد و یکی از نقاطقوت این فیلم بود.