نگاهی به کارنامه بازیگری اما استون | نیمی فرشته، نیمی شیطان

نویسنده: مازیار وکیلی

جایزه‌ی اُسکار لالالند نقطه‌ی اوج یک کارنامه‌ی حرفه‌ای کم‌نوسان برای یکی از بهترین بازیگران زن سال‌های اخیر سینمای جهان اما استون بود. دختری با چشم‌های درشت و گیرا، لبخندی شیرین و نگاهی جادویی که در سال ۱۹۸۸ در اسکاتسدیل آریزونا به دنیا آمد. خانواده‌اش یکی از آن خانواده‌های کلاسیک آمریکایی بود. مادرش خانه‌دار و پدرش مدیرعامل اجرایی یک شرکت پیمان‌کاری عمومی بود. استون خیلی زود و در دوازده‌سالگی با حضور در نمایشی کودکانه به نام باد در درختان بید وارد عرصه‌ی بازیگری شد.

مهاجرت به لس‌آنجلس همراه مادرش و تلاش برای ثبت‌نام در انجمن بازیگران نتایج خوبی به دنبال داشت. حضور به‌عنوان بازیگر مهمان در سریال‌های متوسط و دنیای مالکوم پای او را به اولین کار حرفه‌اش یعنی حضور در قسمت آزمایشی سریال در جست‌و‌جوی خانواده پارتریج باز کرد تا اولین تجربه‌ی حرفه‌ای خود را کسب کند. بعد از آن هر اتفاقی  برای امای جوان در عرصه بازیگری اُفتاد پُر از موفقیت بود. حضور در «خیلی بد» و فروش بالای فیلم نام او را سر زبان‌ها انداخت. فقط سه سال بعد با مثل آب خوردن کاندیدای گلدن‌گلوب شد و توجه کارگردانان بزرگ را به خود جلب کرد.

اما استون با کارگردان بزرگ زیادی همچون آلخاندرو گونزالس ایناریتو، یورگس لاینتیموس، دمین شزل، کمرون کرو و وودی آلن کار کرده است. اما استون جلوی دوربین تمام این کارگردانان بزرگ (و تمام فیلم‌هایی که بازی کرده) دو وجه را از خود بروز داده است؛ نیمی فرشته بوده و نیمی شیطان. گاهی معصومیت ذاتی‌اش تماشاگر را شیفته‌ی او کرده (مثل آب خوردن و دیوانه‌وار، احمقانه، عشق) و گاهی این وجه شیطانی او بوده که تماشاگر را محسور او کرده است (کروئلا و بردمن). اما هر زمان که یکی از نقاب‌های فرشته یا شیطان را به صورت زده است کمی از وجه دیگرش را قاطی نقش کرده تا تماشاگر کاملا لذت ببرد. در نقش‌های معصومانه‌اش رگه‌هایی از شیطنت و در نقش‌های شریرانه‌اش رگه‌هایی از معصومیت به چشم می‌خورد. او که حالا بیشتر به وظایف مادری‌اش می‌رسد هنوز راه زیادی را برای موفقیت پیش رو دارد. راهی که احتمالا به انبوهی جایزه و کلی نقش ماندگار دیگر ختم خواهد شد.

 به آسانی آب خوردن | روزگار نوجوانیبه-آسانی-آب-خوردن

کارگردان: ویل گلوک

«به آسانی آب خوردن» از فیلم‌های مشهورتر اما استون نیست، اما فیلمی است که دروازه‌های شهرت را به روی او باز کرد. فیلم برای استون کاندیداتوری بهترین بازیگر کمدی-موزیکال مراسم گلدن‌گلوب را به ارمغان آورد. فیلم داستان دختر نوجوانی به نام اُلیو است که اجازه می‌دهد در دبیرستان حول محور او شایعات عجیبی شکلی بگیرد؛ شایعاتی که به بدنام شدن او دامن می‌زنند. «به آسانی آب خوردن» یکی از درام‌های رمانتیک کالجی کاملا آمریکایی است که هرسال تعداد زیادی از آنها در سینمای آمریکا تولید می‌شود. فیلم از نمونه‌های خیلی خوب این زیرژانر جذاب نیست اما فیلم سرحال و جذابی است که به مسائل نوجوانی از دریچه‌ای تازه نگاه می‌کند و تلاش می‌کند داستان جذابی را درباره دوران پُرشور نوجوانی تعریف کند.

اُلیو «به آسانی آب خوردن» دختر پرشور و ساده‌ای است. یک نوجوان گیج و سردرگم که نمی‌داند چگونه باید در دوران حساس بلوغ مشکلات عاطفی خود را حل کند و به یک رابطه‌ی عاطفی پایدار برسد. اما استون در این فیلم طراوت، حلاوت و سادگی یک دختر نوجوان را دارد. نگاه‌هایش عاری از پیچیدگی است و بازتاب‌دهنده سادگی‌های یک دختر سردرگم است که می‌خواهد مسیرش را در دنیای پیچیده اطرافش پیدا کند. او روش عجیبی را انتخاب می‌کند که چندان منطقی نیست اما نتایج موفقیت‌آمیزی دارد، پایانی خوش انتظار اُلیو پرشور را می‌کشد.

 دیوانه‌‌وار، احمقانه، عشق | شور عشقدیوانه-وار-احمقانه-عشق

کارگردان: گلن فیکارا و جان ریکوآ

این فیلم یک ملودرام نمونه‌ای آمریکایی در ستایش عشق و خانواده است. «دیوانه‌وار، احمقانه، عشق» فیلم اما استون نیست و او یکی از نقش‌های فرعی آن را بازی می‌کند. فیلم داستان مرد میان‌سال و به ظاهر خوشبختی به نام کال است که ناگهان و در یک شب زندگی مشترک بیست‌و‌پنج‌ساله‌اش از هم می‌پاشد. کال به‌لحاظ روحی به هم می‌ریزد و با مردی بنام جیکوب آشنا می‌شود که سعی می‌کند او را با یک زندگی مجردی پرشور آشنا کند و از او مردی خوش‌گذران بسازد…

هانای فیلم «دیوانه‌وار، احمقانه، عشق» یک دختر نمونه‌ای آمریکایی است. از آن دخترهای موفق و خانگی که هدفش از برقراری یک رابطه‌ی احتمالی با یک پسر رسیدن به عشق پایدار است. این نقش برای اما استون نقش چندان سختی نبوده است. کافی بود اما استون خودش باشد تا نقش به بهترین شکل ممکن اجرا شود. بهترین سکانس فیلم و بازی اما استون سکانس شبانه گفت‌و‌گوی طولانی شبانه‌ی هانا با جیکوب است که سادگی یک دختری آمریکایی در این سکانس در چشمان اما استون هویدا است. در کل «دیوانه‌وار، احمقانه، عشق» فیلمی بود که اما استون را به بدنه‌ی اصلی سینمای هالیوود پیوند زد.

 خدمتکاران | روشنفکر پرشورخدمتکاران

کارگردان: تیت تیلور

«خدمتکاران» اولین فیلم اُسکاری اما استون است؛ فیلمی کلیشه‌ای اما به‌شدت خوش‌ساخت که با دقت شگفت‌انگیزی از کلیشه‌ها به درستی استفاده می‌کند تا مضمون اصلی فیلم را که درباره‌ی تنش‌های نژادی در ایالت می‌سی‌سی‌پی دهه‌ی شصت میلادی است به‌خوبی بارور کند. فیلم همان‌طورکه از نام آن پیداست داستان خدمتکاران سیاه‌پوستی است که در دهه‌ی شصت میلادی برای زنان سفیدپوست کار می‌کردند. زنانی که ذهن‌شان درگیر رسوبات فکری گذشته است و به شدت نژادپرست هستند. فیلم تیلور یک موفقیت زیادی در فصل جوایز کسب کرد و در چند رشته از جمله بهترین فیلم کاندیدای جایزه شد و اُسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را هم برای اُکتاویا اسپنسر به ارمغان آورد.

اما استون در این فیلم نقش اسکیتر فیلان را بازی می‌کند. دختری جوان و پُرشور که با بقیه‌ی دختران شهر جکسون می‌سی‌سی‌پی فرق دارد و به‌جای این‌که دنبال این باشد که با پسرها قرار بگذارد و یک شوهر خوب برای خودش پیدا کند، می‌خواهد یک روزنامه‌نگار روشنفکر باشد. اوست که در وضعیت این شهر تا بیخ دندان سنتی تغییر ایجاد می‌کند و با فضولی‌ها و کنجکاوی‌هایش داستانی درباره‌ی زنان خدمتکار سیاه‌پوست می‌نویسد که در شهر غوغا به راه می‌اندازد. اما استون در این فیلم شیطنت شخصیت به راحتی آب خوردن را با آرامش یک دختر طبقه‌ی متوسط پیوند زده و شخصیتی خلق کرده که در عین جوانی و جذابیت روشنفکری پرشور و آرمان‌خواه است. شخصیتی که تاثیرش را بر زندگی اطرافیانش می‌گذارد و به‌عنوان یک روشنفکر جکسون را به شهری متفاوت تبدیل می‌کند.

 مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز | محبوب زیبای مرد عنکبوتیمرد-عنکبوتی

کارگردان: مارتین وب

این به یک رسم در هالیوود تبدیل شده که تمام بازیگران مشهور هالیوودی باید در یک فیلم بلاک باستر پرفروش بازی کنند تا توازن کارنامه کاری‌شان به هم نخورد و زیاد از سینمای بدنه فاصله نگیرند. گوئن استیسی در سری فیلم‌های «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» این فرصت را در اختیار اما استون قرار داد تا پیوند خوبی با بازار سینما برقرار کند و یک رابطه پُرشور و پُرحاشیه هم با اندرو گارفیلد جوان بسازد. فیلم داستان پیتر پارکر جوان است؛ نوجوانی خجالتی و گوشه‌گیر و عاشق علم که طی یک اتفاق قابلیت‌های جدیدی درون خودش کشف می‌کند و تبدیل به مرد عنکبوتی می‌شود…

گوئن استیسی مانند تمام فیلم‌های این‌چنینی نقشی فاقد پیچیدگی است و کلیشه‌ای که بازیگر را چندان به چالش نمی‌کشد اما برای استون فرصت خوبی مهیا می‌کند تا با طیف وسیع‌تری از تماشاگران ارتباط برقرا کند. فیلم‌هایی از جنس «مرد عنکبوتی» با توجه به ماهیتی که دارند اکثرا مخاطبان نوجوان را هدف قرار داده‌اند که از سینما سرگرمی، هیجان و مقداری صحنه‌های رمانتیک می‌خواهند. برای سوپراستارهای هالیوودی بازی در چنین فیلم‌هایی می‌تواند فرصتی را مهیا کند تا آنها بتوانند این دسته از مخاطبان هم را به فهرست هواداران خود اضافه کنند. اما استون هم از این قاعده مستثنا نیست، او با «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» توانست مخاطبان زیادی خصوصا از طیف نوجوان را به فهرست هواداران خود اضافه کند.

 جادو در مهتاب | عاشقانه جادوییجادو-در-مهتاب

کارگردان: وودی آلن

«جادو در مهتاب» یکی از فیلم‌های نمونه‌ای وودی آلن است. با این تفاوت که این فیلم نسبت به بسیاری از آثار وودی آلن داستانی خوش‌بینانه دارد و از بدبینی‌ها و تلخ‌اندیشی‌های آلن در آن خبری نیست. هر چند در این فیلم هم وودی آلن بر روی احمقانه بودن زندگی و پوچ بودن روابط بشری تاکید می‌کند، اما فیلم پایان خوشی دارد و تماشاگر را درگیر یکی از آن ویرانگری‌های وودی آلنی نمی‌کند. فیلم داستان دختر جوانی بنام سوفی بیکر است که ادعا می‌کند مدیوم است و با عالم غیب ارتباط دارد. از شعبده‌باز چیره‌دستی به نام استنلی کراوفورد دعوت می‌شود تا حقه‌های سوفی را رو کند و ثابت کند که او دروغ می‌گوید تا سر خانواده پولداری را که سوفی در عمارت آنها سکونت دارد شیره بمالد…

سوفی بیکر دختری ساده است و در عین سادگی شیطان که می‌کوشد از فرصتی که برایش مهیا شده بهترین استفاده را ببرد تا با ازدواج با پسر خانواده‌ی پولداری که نزد آنها است زندگی خود را تامین کند. اما استون بهترین انتخاب برای بازی در چنین نقشی است. شیطنت و سادگی توامان او که در نگاهش بازتاب پیدا می‌کند از سوفی شخصیت پیچیده‌ای ساخته که نمی‌توان به همین راحتی به نیات قلبی‌اش پی برد. چنین بازیگری با چنین توانایی بالایی با راهنمایی وودی آلن بزرگ شخصیتی خلق کرده که از هر جهت پیچیده و جذاب است. شخصیتی که تماشاگر فراموشش نمی‌کند و در ذهن و ضمیرش باقی می‌ماند.

 بردمن | عصیان‌گری و بی‌معناییبردمن

کارگردان: الخاندرو گونسالس ایناریتو

«بردمن» از هر جهت یک موفقیت بزرگ در کارنامه‌ی کاری اما استون به حساب می‌آید. این فیلم درامی سرد و بدبینانه درباره‌ی شکست‌های زندگی یک هنرمند میانسال است. بازی در نقش سم تامپسون اولین کاندیداتوری اُسکار نقش مکمل را برای اما استون به ارمغان آورد و ثابت کرد او توانایی بازی در نقش‌های غیررمانتیک و عصیان‌گر را هم دارد. فیلم داستان هنرمند میانسال و شکست خورده‌ای به نام ریگان تامسون است که سابق بر این به‌واسطه‌ی ایفای نقش ابرقهرمانی به نام بردمن بسیار معروف بوده است. او که از بازی در چنین فیلم‌هایی خسته شده، تلاش می‌کند یک تئاتر روشنفکرانه را روی صحنه ببرد. در حالی‌که باید با چالش‌های اجرای این نقش و زندگی شخصی‌اش هم کنار بیاید…

سم تامپسون دختری معتاد، بی‌هدف و پوچ است که در زندگی هیچ هدفی به‌جز لذت‌های آنی ندارد. او به شدت بی‌رحم و گستاخ است و هیچ هراسی ندارد که به پدرش بگوید چقدر بی‌مصرف است و این تئاتر مسخره‌ای که این همه برایش جان می‌کند به هیچ‌جا نخواهد رسید. بازی استون با آن نگاه‌های ترسناک که تا عمق جان تماشاگر نفوذ می‌کند، خیره‌کننده است. در سکانس دعوای سم با پدرش ریگان به‌جای دختری معصوم و شیطان که تبدیل به شمایل اما استون شده بود با هیولایی طرف هستیم که می‌تواند برای رسیدن به اهدافش پدرش را هم ببلعد. اما استون با بازی در این نقش ترسناک و عصیان‌گر که زندگی‌اش هیچ معنایی ندارد، موفق شد تا اولین نامزدی اُسکار خود را کسب کند و به نقطه‌ی اوج تازه‌ای در کارنامه‌ی بازیگری‌اش برسد.

 آلوها | دختر آمریکاییآلوها

کارگردان: کمرون کرو

بعد از «بردمن» حضور در یک کمدی رمانتیک ساده می‌توانست انتخاب خوبی برای اما استون باشد. آلیسون نگ از آن نقش‌هایی بود که می‌توانست زهر نقش سم تامسون را بگیرد و اما استون را به مدار نقش‌های شیرین قبلی‌اش برگرداند. علاوه‌بر این کمرون کرو یکی از آن کمدی رمانتیک‌‌سازان درجه‌یک بود که پیش از این جری مگوآیر و الیزابت تاون را به‌عنوان دو تا از بهترین کمدی رمانتیک‌های هزاره تازه ساخته بود. «آلوها» داستان یک نظامی سابق به نام برایان گیلکرست است که به هاوایی برمی‌گردد تا معامله‌ای را برای یک میلیونر پولدار جوش دهد. او در این سفر با یک کاپیتان زیبای نیروی هوایی آمریکا یعنی آلیسون نگ آشنا می‌شود و رابطه‌ای عاطفی میان آنها شکل می‌گیرد…

آلیسون نگ یک دختر نمونه‌ و سرزنده‌ی آمریکایی است. یک کاپیتان نظامی جذاب که حتی هیلاری کلینتون هم طرفدار اوست. جذابیت و شیرینی اما استون به آلیسون آمریکایی روح دمیده و او را تبدیل به شخصیتی کاریزماتیک کرده است. هرچقدر «آلوها» فیلم ضعیفی است اما اما استون در آن می‌درخشد. شیطنت شیرین او باعث شده آلیسون بدل به یک شخصیت کلاسیک دوست‌داشتنی شود. شخصیتی که تماشاگر لبخند شیرین و نگاه سرزنده او را فراموش نمی‌کند.

 لالالند | سرود سحرانگیز عشقلالالند

کارگردان: دیمین شزل

بعد از فیلم کوچک و مستقل اما به شدت موفق ویپلش دیمین شزل سراغ یک موزیکال بسیار پرخرج و رنگارنگ به نام «لالالند» رفت. شزل گفته بود که دوست دارد موزیکالی شبیه چترهای شربورگ بسازد که در دوران تازه اتفاق می‌اُفتد. فیلمی که شکوه آثار کلاسیک و مینی‌مالیسم آثار مدرن را توامان دارد. اما استون اولین انتخاب برای بازی در نقش میا نبود. شزل اما واتسون را برای بازی در نقش میا در نظر گرفته بود اما تداخل «لالالند» با یک پروژه‌ی دیگر اما واتسون باعث شد تا شزل اما استون را برای بازی در این فیلم انتخاب کند. همچنین باید گفت عجیب است که شزل از ابتدا نقشی را که انگار برای اما استون نوشته شده را به کس دیگری پیشنهاد داده است. میا لباس خوش‌دوختی بود که فقط برای تن اما استون دوخته شده بود. استون چنان در این نقش درخشید که توانست تبدیل به برنده بدون رقیب اُسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن آن سال شود.

داستان این فیلم در لس‌آنجلس امروز اتفاق می‌اُفتد. میا یک دختر ساده‌ی آمریکایی است که رویای بازیگری دارد و فعلا در کافه برادران وارنر به‌عنوان باریستا مشغول کار است. او با یک نوازنده‌ی پیانوی ساده به نام سباستیان آشنا می‌شود که در رستوران‌ها به‌عنوان یک دوست‌دار موسیقی جاز پیانو می‌نوازد و بین آنها عشق پرشوری شکل می‌گیرد؛ عشقی که فرجام خوشی ندارد… زوج اما استون و رایان گاسلینگ (که در دو فیلم دیگر هم با هم همکاری کرده بودند) هیچ‌گاه چنین در اوج نبودند. این دو نفر در هماهنگی کامل با یکدیگر و کارگردان موفق شدند تا یک فیلم رویایی در ابعاد عظیم خلق کنند که عشق در آن سحرآمیز و زیبا است. بعید است تماشاگری فیلم را ببیند و شیفته‌ی این زوج رویایی نشود. زوجی که شاید عشق‌شان سرانجام خوبی نداشته باشد اما تا ابد در ذهن تماشاگر جاودانه می‌مانند.

 سوگلی | شیطانسوگلی

کارگردان: یورگس لاینتیموس

«سوگلی» فیلم بسیار عجیبی است. کسی از یورگس لانتیموس که اُستاد ساخت درام‌های اگزیستانسیالیستی است، توقع ساخت یک درام تاریخی درباره‌ی رقابت دو زن برای تسخیر قلب ملکه ضعیف‌النفس انگلستان را نداشت. ابیگیل ماشام شیطانی‌ترین نقش اما استون است؛ دختر خدمتکاری که می‌کوشد در رقابت با دوشس مالبرو قلب ملکه‌ی آن را تسخیر و طبقه خود را عوض کند. این نقش شیطانی دومین کاندیداتوری بهترین نقش مکمل زن را برای اما استون به ارمغان آورد و او را در زمره‌ی پُرافتخارترین بازیگران عصر خودش قرار داد.

ابیگیل سوگلی یک شیطان مجسم است. دختر محکم و اُستوار و شیطان صفتی که هدف خود را از لحظه‌ی ورود به کاخ سلطنتی مشخص کرده است. او دوست دارد یار غار و رفیق شفیق ملکه‌ی آن باشد و جای دوشس مالبرو را بگیرد. این هدف باعث شکل‌گیری یک جنگ سرد زنانه میان این دونفر می‌شود که دست کمی از رقابت مارگو چانینگ و ایو هارینگتون همه‌چیز درباره ایو جوزف.ال.منکیه‌ویتز ندارد. یک رقابت سرد و دل‌خراش که سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. اما استون در این فیلم تمام وجوه شیرین و جذابش را کنار گذاشته و تبدیل به یک شیطان واقعی شده است. شیطانی که برای رسیدن به هدف هرکاری می‌کند و مقصود از هرکاری دقیقا هرکاری است که ممکن است به ذهن تماشاگر بیاید. همین موضوع هم ابیگیل را به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت‌های سال‌های اخیر تبدیل می‌کند که با کارهایش تماشاگر را به وحشت می‌اندازد.

 کروئلا | دختر شرور دیزنیکروئلا

کارگردان: کریگ گیلسپی

فانتزی‌های دیزنی در سال‌های اخیر سمت‌و‌سوی بسیار سیاهی پیدا کرده‌اند. «کروئلا» یکی از آخرین فیلم‌های این کمپانی است که در آن چندان خبری از آن جهان رویایی دیزنی نیست. فیلم داستان دختری به نام استلا را روایت می‌کند که در حادثه‌ای مادر خود را از دست می‌دهد و تبدیل به یک جیب‌بر خیابانی می‌شود. جیب‌بری عاشق دنیای مد که سرنوشت زندگی‌اش به زندگی بارونس فن هولمن مغرور و جاه‌طلب گره خورده است…

«کروئلا» را می‌توان دومین فرنچایز اما استون بعد از مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز به حساب آورد. در این فیلم اما استون نقش پیچیده دختری را بازی می‌کند که از استلا مهربان به کروئلا(سنگدل) تبدیل می‌شود. استون در این فیلم شرارت را با فانتزی مخلوط می‌کند و شخصیتی را ارائه می‌دهد که هیچ ربطی به شخصیت‌های رویایی دیزنی ندارند. این فیلم سیاه سکوی پرتاب دیگری برای اما استون بود تا توانایی‌های خود را در یک ژانر متفاوت نشان دهد و یک کاندیداتوری گلدن‌گلوب دیگر را به کارنامه پُربار بازیگری خود اضافه کند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.