نویسنده: سهراب صباغیان
سینمای ایران به لحاظ تنوع در ژانر سینمای به شدت فقیری است. اغلب آثاری که در سینمای ایران ساخته میشوند یا ملودرامهای اجتماعی و یا کمدیهای عامهپسند هستند. کمتر کارگردانی حاضر میشود جسارت به خرج دهد و فیلمی متفاوت در ژانری تازه بسازد. به همین خاطر است که سینمای ایران سالهاست به تکرار اُفتاده و تماشاگران رغبت چندانی به پیگیری فیلمها ندارند. برخی از صاحبنظران حوزهی سینمای اعتقاد دارند که ساختار جامعهی ایران به شکلی است که اساساً بعضی از ژانرها در سینمای ایران قابلیت بومی شدن ندارند و نباید از کارگردانان توقع داشت که در ژانرهای مختلف فیلم بسازند.
این نظریه شاید دربارهی ژانر وحشت و علمی-تخیلی درست باشد اما سایر ژانرها قابلیت بومیسازی در سینمای ایران را دارند و میتوان با اندکی تلاش فیلمهای خوبی در ژانرهای مختلف سینمایی ساخت. فیلم عمارتی در مه یکی از معدود فیلمهایی است که کوشیده حصار تنگ سینمای ایران را بشکند و فیلم متفاوتی به مخاطب عرضه کند. فیلمی که با تمام کمبودهایش ارزش تماشا دارد و میتوان از آن بهعنوان یک نمونهی نسبتاً موفق در سینمای ایران برای پیدا کردن مرزهای تازه نام برد. عمارتی در مه از آن دست فیلمهایی است که سینمای ایران به آن احتیاج دارد تا تنوع پیدا کند و بتواند مخاطبان بیشتری را به سالنهای سینما بکشاند.
محمدعلی سلیمانتاش کارگردان فیلم نام چندان شناخته شدهای در سینمای ایران نیست. او در یکی دو فیلم بازی کرده و در سیب و سلما در کنار بازی به بازیگردانی هم پرداخته است. او که در حوزهی ادبیات هم فعال بوده یک کتاب هم نوشته که توسط انتشارات نظامالملک منتشر شده است. سلیمانتاش که کار آموزش بازیگری هم انجام میدهد، فیلم را با استفاده هنرجویان بازیگری ساخته است. استفاده از این هنرجویان را میتوان یکی از نکات مثبت این فیلم دانست. مشخص است که سلیمانتاش بهواسطهی تجربهی سالها آموزش تلاش کرده تا هنرجویان بازیگری را به نحوی وارد چرخه تولید سینمای ایران کند. این اقدام عملی نشانگر دغدغه مندی این کارگردان است.
سلیمانتاش ظاهراً به سایکودراما هم علاقه زیادی و در این حوزه مطالعات فراوانی انجام داده است.او به خاطر تسلط بر روی این موضوع تصمیم گرفته فیلم اولش را براساس این سبک نوین درمانی بسازد. سبکی که امروزه در علم روانشناسی مدرن بسیار طرفدار دارد و متخصصان زیادی برای درمان بیمارانی که دچار امراض روحی و روانی هستند و از این روش استفاده میکنند. در این روش بیماران براساس بدیههسازی موضوعات نمایشی مشخصی را بازی میکنند و از طریق این بازی به تحلیل شخصیت خود میپردازند. این روش به آنها کمک میکند تا ریشه بیماری روحی و روانی خود را کشف کنند. این روش درمانی از آن جهت که ارتباط مستقیمی با هنرهای نمایشی دارد میتواند دستمایهی خوبی برای خلق فیلم و سریال باشد. تا پیش از ساخته شدن این فیلم تنها سریال بیمار استاندارد به این موضوع پرداخته بود. اما این موضوع با توجه به ظرفیتهای دراماتیک بسیاری که دارد میتواند بهعنوان مضمون اصلی یا فرعی مورد استفاده بسیاری از کارگردانان سینمای ایران قرار بگیرد.
این فیلم داستان دکتری به نام بهروز مهران (با بازی محمد حبیب اللهی) است که برای کمک به دکتر افروز (با بازی اردلان شجاع کاوه) به آسایشگاه او که یک خانه قدیمی در خارج از شهر است میآید. در آنجا از سیوسه بیمار نگهداری میشود. پرسنل کمی در آسایشگاه حضور دارند و دکتر افروز بیماران را تنها با کمک دستیارش سارا خاکسار (ماریان کلهر) %
نظرات بسته شده است.