نویسنده: دانیال نوروزی
این فیلم اثری جاهطلبانه، خاص و تا حدی خطرناک برای جهان سینمایی مارول است که در دستان توانمند سم ریمی کارگردان پرآوازه و صاحبسبک هالیوودی، توانست به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند. در این مطلب سعی داریم تا زوایای مختلف این فیلم را به دور از هرگونه اسپویل و افشاسازی داستان معرفی کنیم. یکی از جنجالیترین و موردانتظارترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول یا به اختصار MCU، قسمت دوم فیلم شخصیت دکتر استرنج، تحت نام «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) است. فیلمی که میتوان از آن بهعنوان دروازهای بزرگ و صد البته ساختارشکن به سوی دنیاهای موازی و ارائه نظریههای مختلف، به خصوص احتمالات بینهایت نام برد.
بگذارید از چند قدم عقبتر شروع کنیم و به پیشنیازهای تماشای قابل درک فیلم برسیم. این اثر در واقع بیستوهشتمین فیلم بلند جهان سینمایی مارول است که داستانی اصلی و ادامهدار را در جریان قصهی بزرگ MCU روایت میکند. اگر جزء کسانی باشید که هیچ یک از فیلمها و آثار قبلی MCU را ندیده باشید یا حتی کموبیش آنها را تماشا کرده باشید، قطعا نمیتوانید از اتفاقات فیلم پیشینهی شخصیتها و سیر داستانی بهطور دقیق سر در بیاورید.
داستان فیلم «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» ارتباطی عمیق و تنگاتنگ با تمامی عناصر جهان سینمایی مارول دارد. از اتفاقات قسمت نخست فیلم «دکتر استرنج» گرفته تا پیشینه و سیر تکامل شخصیت واندا ماکسیموف از فیلم «انتقام جویان: عصر اولتران»و همچنین تمامی آثاری که پس از آن، این شخصیت در آنها حضور داشته است. عناصر داستانی فیلم ارتباط مستقیمی با فیلمهای «انتقام جویان: جنگ بینهایت» و بهخصوص «انتقام جویان: آخر بازی» دارد. شاید مهمترین حلقهی داستانی این فیلم، سریال محبوب «وانداویژن» است که به کنکاش در شخصیت واندا ماکسیموف میپردازد. رویداد بزرگی که در این سریال نهفته است، ساختار نهایی این فیلم را تشکیل میدهد.
تمامی مواردی که گفتیم، تنها بخشی از کلیت ارتباطات داستانی آثار MCU با «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» است. اگر بخواهیم سادهتر بگوییم، شما برای درک کامل این فیلم نیاز دارید تا هر ۲۷ فیلم قبل از «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» را تماشا کرده باشید. حداقل سریال «وانداویژن» در کنار سریال انیمیشنی «چه میشد اگر…؟» (What If…?) را هم دیده باشید. حتی تماشای سری فیلمهای «ایکس-من» را هم بهعنوان یکی از چاشنیهای خوشمزهی این فیلم به شما توصیه میکنیم. اما برویم به سراغ فیلم، جاییکه با توجه به توضیحات قبلی و ارتباطات تنگاتنگ این اثر با جهان سینمایی مارول، احتمالا کار سختی داشته باشیم. ولی با فرض اینکه شما فیلمهای قبلی را کموبیش دنبال کرده باشید، معرفی را آغاز میکنیم.
نکتهی مهم در مورد فیلم مذکورکارگردان آن است. سم ریمی که پیشتر او را با سهگانهی تاریخساز و ابرقهرمانی «مرد عنکبوتی» با بازی توبی مگوآیر میشناسیم، وظیفهی کارگردانی این فیلم را برعهده داشته است. با اینکه سم ریمی را با «مرد عنکبوتی» میشناسیم اما او قبلتر بهخاطر ساخت سری فیلمهای ترسناک Evil Dead (که در ایران به نام کلبه وحشت شناخته میشود) به شهرتی جهانی رسید. همچنین او را بهعنوان کارگردانی صاحب سبک در ساخت فیلمهای ترسناک به جهان معرفی کرد.
- بیشتر بخوانید
- مروری بر مینی سریال «پرندهی سیاه» Black Bird | تصویری متفاوت از قاتلین زنجیرهای
- نقد فیلم «تلفن سیاه» The Black Phone | بازگشت فیلم ترسناکهای خوشساخت
- نقد سریال «بهتره با سال تماس بگیری» Better Call Saul | به راه بادیه رفتن
یکی از دلایل انتخاب سم ریمی برای کارگردانی فیلم، آشنایی او با ژانر وحشت و در کنارش، سینمای ابرقهرمانی بود. همین ترکیب کافی بود تا این فیلم که به داستانی ترسناک و پر آشوب نیاز داشت در دستان توانمندی هم قرار بگیرد. ورود این کارگردان برای سکانداری یکی از پروژههای بزرگ جهان سینمایی مارول، حضور دنیل رابرت الفمن یکی از نامآشناترین آهنگسازان تاریخ هالیوود و البته آهنگساز سهگانهی «مرد عنکبوتی» را هم در این فیلم تضمین کرد. مسئولیت نگارش فیلمنامه «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» بر عهدهی مایکل والدرون بود که سابقهی نگارش فیلمنامهی سریال موفق «لوکی» را هم در کارنامهی خود دارد. آشنایی خوب والدرون با ساختار چندجهانی و موفقیت بزرگ او در سریال «لوکی» سبب شد تا حضور او را در یکی از اصلیترین فیلمهای MCU شاهد باشیم.
یکی از نقاط عطف فیلم فیلمبرداری آن است که جان ماتیسون مسئولیت آن را برعهده داشت. از بهترین آثار ماتیسون میتوان به فیلمهای «گلادیاتور»، «لوگان»، «رابین هود» (ریدلی اسکات)، «پادشاهی بهشت» و «شبح اپرا» (نامزدی اسکار بهترین فیلمبرداری) اشاره کرد. وجود ماتیسون سبب شد تا سم ریمی بتواند ایدهها و شگردهای خاص خود در به تصویرکشیدن فیلم را در «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» به راحتی اجرا کند. همچنین ما به وضوح میتوانیم ردپای تکبهتک فیلمهای قبلی ریمی را در پلانهای مختلف فیلم «دکتر استرنج» مشاهده کنیم.
روند داستانی فیلم را میتوان به راحتی بین دو شخصیت دکتر استرنج و واندا ماکسیموف تقسیم کرد. بهطوریکه در نقاطی از فیلم کاملا حس میکنیم که فیلم قرار نیست صرفا به شخصیت دکتر استرنج بپردازد و این واندا ماکسیموف است که سکان اصلی را در دست دارد. ما در این فیلم همانطورکه از نام اثر هم پیداست، قرار است به آشفتگی و پیچیدگی خاصی هدایت شویم. در این فیلم ما پا را فراتر از جهان شناخته شدهی MCU میگذاریم و به دنیاهایی میرویم که کاملا ناشناخته، بکر و دست نخورده هستند.
دکتر استفان استرنج (بندیکت کامبربچ) در روزی که به عروسی معشوقه سابق خود کریستین پالمر (ریچل مکآدامز) رفته، ناگهان درگیر تعقیب و گریز موجودی ناشناخته که به دنبال دختری جوان به نام آمریکا چاوز (سوچی گومز) است، میشود. او پس از غلبه بر هیولا با کمک وانگ (بندیکت وانگ) که پس از وقایع فیلم «انتقام جویان: آخر بازی» به مقام جادوگر اعظم رسیده پی به اتفاقات پشتپرده میبرد.
دکتر استرنج پس از صحبت با آمریکا چاوز متوجه میشود که او از دنیایی دیگر به زمین او آمده و از قضا، تنها فردی است که در تمام جهانهای موازی قدرت سفر میانبُعدی را در اختیار دارد. همین ویژگی سبب شد تا فردی با اجیرکردن شیاطین و موجودات خطرناک به دنبال آمریکا چاوز باشد. دکتر استرنج برای دریافت کمک به سراغ واندا ماکسیموف میرود اما خیلی زود متوجه میشود که فردی که به دنبال آمریکا چاوز است. در واقع خود واندا با کمک کتاب شیطانی «دارک هولد» است و قصد دارد تا با جذب قدرت سفر میانبُعدی آمریکا چاوز، پسرهای خود را در دنیاهای موازی پیدا کند.
این مقدمه و تعریفی کلی از داستان فیلم «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» است. چیزیکه در مورد این فیلم وجود دارد، ریسک فوقالعاده بالای مارول استودیوز و در راس آن و کوین فایگی بهعنوان هدایتگر جهان سینمایی مارول است. این ریسک بالا در تمامی ابعاد و گوشه و کنار اثر مشاهده میشود. از اضافه شدن ویژگیهای مختلف فیلمهای ژانر وحشت به فیلم «دکتر استرنج» که آن را در واقع به اولین فیلم ترسناک MCU تبدیل کرد، تا شیوههای متفاوت فیلمبرداری و چینش سکانسها که تا قبل از آن در هیچیک از آثار مارولی مشاهده نشده بودند. در کنار اضافه شدن این چاشنیها میتوان به لحن جدی و خشن فیلم نسبت به فیلمهای قبلی MCU اشاره کرد. این ویژگیها تا جایی پیش میروند که شک میکنید چطور به یک چنین لحن، خونریزی و صحنههای ترسناکی، درجه سنی PG-13 اهدا شده، در حالیکه به راحتی میتوان درجهی سنی R یا بزرگسال را شایستهی این فیلم دانست.
یکی از نقاط قوت فیلم را میتوان بازی بسیار خوب و چشمنواز بازیگران دانست. از بندیکت کامبربچ که بگذریم، الیزابت اولسن در نقش واندا ماکسیموف به آنچنان تکامل و پیشرفتی رسیده که حضور او در هر صحنهای به راحتی میتواند بیننده را خیره کند. اولسن پیشتر توانسته بود بازی بینقصی از خود در سریال وانداویژن به جا بگذارد و حالا در «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» شاهد نسخهای بسیار جدی، خشن و بیتعارف از او هستیم. نسخهای که بهخوبی در قالب واندا ماکسیموف یا در واقع اسکارلت ویچ نشسته است. اما ما در اینجا سوچی گومز نوجوان و لاتین را داریم که در اولین حضور خود در یک فیلم بلاکباستری و بزرگ، توانست بهترین و طبیعیترین بازی خود را در قالب شخصیت آمریکا چاوز به نمایش بگذارد. همچنین ثابت کند که انتخابی دقیق و بسیار خوب برای ایفای چنین نقشی بوده است.
باز شدن دروازههای ورود به دنیاهای موازی و ناشناخته، فرصت بزرگی را تدارک دید تا ما با شخصیتهای دیگری در یک فیلم MCU روبهرو شویم که حسابی هر طرفدار مارول و سینمای کامیکبوکی را به وجد میآورد. این حضورها که شامل شخصیتهای بزرگ و شناخته شدهای هم هستند، در جایی از فیلم تدارکات یکی از جنجالیترین و خشنترین صحنهها را میچینند و کاری میکنند تا مخاطب پیگیر و آشنا به قصه و پیشینهی شخصیتها، سر از پا نشناسد.
با این حال، فیلم عاری از عیب و ایراد نیست و شاید بتوان یکی از بزرگترین ایرادات فیلم را مدت زمان کوتاه آن نسبت به داستان بزرگاش دانست. وجود شخصیتهای مختلف و سفر در ابعاد گوناگون، مستلزم زمانی بیشتر از ۱۲۶ دقیقه بود که متاسفانه دیزنی و مارول به خاطر تصاحب سالنهای سینمایی بیشتر در زمان اکران، چنین سیاستی را لحاظ کردند. شاید اگر ما با یک فیلم سه ساعته طرف بودیم، دستاندرکاران فیلم خیلی بیشتر میتوانستند به قصه و شخصیتها بپردازند و با یک اثر کمنقصتر روبهرو میشدیم.
این فیلم را میتوان به راحتی در زمرهی جاهطلبانهترین و شوکهکنندهترین آثار سال ۲۰۲۲ قرار داد. اگر از افرادی باشید که سینمای نوستالژی سم ریمی را دنبال کردهاید و از طرفی با تمامی آثار مارولی آشناییت کامل دارید، فیلم «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» معجونی روانیکننده است. چراکه این فیلم حس وحشت و جدیت را میتواند بهواسطهی اتفاقات شوکهکننده و اثرگذارش در آینده MCU به شما تزریق کند.