«چه کسی جوجهتیغی را کشت؟» دنبالهای هوشمندانه بر نمایش جوجه تیغی است که بهرام افشاری در سال ۱۳۹۷ به روی صحنه برد. سرگذشت سوزناک و تا حدودی اتوبیوگرافیک جوانی شهرستانی که «کِرم» بازیگری دارد و سودایِ اسکار؛ اما راهی صعبالعبور در پیش دارد. افشاری پس از چند سال باز هم «جوجه تیغی» را به صحنهی تئاتر بازگردانده تا مقطع دیگری از زندگی او را به نمایش بگذارد.
آن جوان شهرستانیِ عاشق بازیگری حالا هنرپیشهای معروف و محبوب است اما برخلاف تصورش این شهرت بهجای آنکه برایش آسایش به همراه داشته باشد، چیزی جزء دردسر و مصیبت نداشته است. ارجاعات تصویری حساب شده به «جوجه تیغی» باعث شده بینندهای که نمایش قبلی را ندیده و یا جزئیات آن را فراموش کرده بهراحتی با نمایش چه کسی جوجه تیغی را کشت؟ نیز ارتباط برقرار کند. علاوهبر این افشاری اینبار بهتنهایی روی صحنه حضور ندارد و تینو صالحی نیز او را همراهی میکند. حضور صالحی در قالبِ بازجویی که جوجه تیغی را سوال پیچ می کند هم به بار کمدی نمایش افزوده است و هم باعث شده نمایش از یکنواختی نمایش قبلی فاصله گرفته و شکل دیالوگ به خود بگیرد.
اگر «جوجه تیغی» در مورد گذشته بود و آرزوی رسیدن به آیندهای دور از دسترس را داشت، «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» دربارهی آینده است و رویاییهایی که تحققیافته اما شکلی کابوسگونه به خود گرفته است. جوجه تیغی که در نمایش اول آرزوی حضوری هرچند کوتاه روی صحنه تئاتر داشت، حالا بازیگری شناخته شده است اما درک درستی از مسیری که طی کرده ندارد و به سرعت از راه خود منحرف میشود. گویی بازجو در زمان و مکانی نامعلوم در برابرش قرار گرفته تا او را نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارد آگاه کند.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» در بسیاری از لحظاتش نمایشی کمدی با شوخیهای مفهومی و کلامی فکر شده است که ضرباهنگ بالایش مانع از آن میشود موقعیت ابزوردی که به تصویر میکشد موجب آزار بیننده شود. با این حال همچون نمایش قبلی اینجا هم در پایان کار تماشاگران با موجود مفلوکی به نام جوجه تیغی مواجه میشوند که نه گذشتهای و نه آیندهای دارد اما چارهای جز اینکه به راهش ادامه دهد، ندارد. به این دلیل که «پایان همه چیز خوبه. اگر پایان یه چیزی بد شد، نگرانش نباش چون پایانش نیست».