نویسنده: سمانه استاد
نمایش چه کسی جوجه تیغی را کشت؟ به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری اینروزها در سالن شماره یک پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این نمایش که از چهاردهم اردیبهشتماه اجراهای خود را شروع کرده، تیرماه به کار خود پایان خواهد داد. در این نمایش بهرام افشاری و تینو صالحی ایفای نقش میکنند.
بهرام افشاری چهرهای شناخته شده در سینما، تلویزیون و تئاتر است. او که با سریال «پایتخت» به اوج محبوبیت رسید، پیشتر سابقهای طولانی در تئاتر داشته و نمایشی به نام «جوجه تیغی» را هم سال ۹۴ در چند نوبت به روی صحنه برده است. «جوجه تیغی» نمایشی تکنفره است که در آن افشاری بهنوعی به زندگی خود نقب زده و در قالب طنز سعی کرده تا کسی را نشان دهد که عاشق بازیگری است اما ناکام مانده است. او در این نمایش به خودش، زندگی گذشته و آرزوهایش رجوع میکند. این نمایش در زمان اجرای خود موردتوجه زیادی قرار گرفت و فیلم تئاتر آن که اینروزها در شبکههای نمایش خانگی در دسترس است، یکی از پربازدیدترینها در بخش فیلم تئاترهای شبکههای خانگی است.
افشاری در «چه کسی حوجه تیغی را کشت؟» دیگر نمایشی تکنفره ارائه نمیدهد و همانطورکه گفته شد با تینو صالحی همبازی است. تینو صالحی بازیگر ۴۲ سالهای است که از سال ۸۰ تئاتر را شروع کرده و پس از سالها دستیاری با نمایش «آنتیگونه» اولین کارگردانیاش را تجربه کرده بود. اولین تجربهی حضور او جلوی دوربین با سریال «مختارنامه» شکل گرفت و در سال ۸۸ همراه با بازی در کنار عسل بدیعی در سریال «زمین انسانها» وارد تلویزیون شد. او پیشتر در فیلم «عصبانی نیستم» به کارگردانی رضا درمیشیان با بهرام افشاری همبازی بود.
نام نمایش اشاره به تئاتر پیشین افشاری دارد و میتوان با این پیشفرض به سالن رفت که ارتباطی بین این نمایش و «جوجه تیغی» وجود دارد و این پیشبینی کاملا درست از آب در میآید. در این نمایش بهرام افشاری دیگر پسرکی شهرستانی در آرزوی گرفتن اسکار نیست، بلکه هنرپیشهای موفق و مشهور است که به دلایلی مجبور شده ایران را ترک کند و حالا بعد از بازگشت در اتاقی مورد بازجویی قرار گرفته است.
نمایش به شکلی تلخ اما با پوستهای طنز بهخوبی به دنیای بیثبات شهرت سر میزند و بررسی میکند که آدمهای این دنیا چه تلاشهایی برای رسیدن به آن میکنند و در سوی دیگر چه ضربههایی از همین شهرت میخورند. نمایش ارجاعات زیادی به تئاتر «جوجه تیغی» دارد و داستان را از روی آن پیش میبرد. با جلوتر رفتن در قصه برای مخاطب آشکار میشود که این ارجاعت برای چیست و هدف از بازگشت به گذشتهای که بیستسال از آن گذشته برای نشان دادن چه واقعیتی است.
نمایش از فراز و فرودهای سرنوشت یک بازیگر به شکلی اغراقگونه سخن میگوید اما از آنجاییکه نمونههای نزدیک به آن برای جامعه بازیگری ایران اتفاق افتاده است، این موضوع برای مخاطب قابلدرک است. نمایش «چه کسی جوجهتیغی را کشت؟» بازهی زمانی هفتساله بعد از نمایش «جوجهتیغی» را به بازهای بیستساله تبدیل کرده و بازیگری را نشان میدهد که زمان زیادی از شهرتش گذشته است.
قابلانکار نیست که افشاری در مدت این هفتسال راه زیادی را در شهرت پیموده و به یکی از پرمخاطبترین و پرطرفدارترین بازیگران سینما تبدیل شده و حرفهایی که درمورد 20سال شهرتش میزند در همین بازهی کوتاه نیز قابلپذیرش است. بهرام افشاری نمایشش را با تجربهای در خواندن به پایان میبرد و همانطورکه اشاره میکند «پایان همهچیز خوب است، اگر پایان چیز بدی شد، نگران نباش زیرا پایانش نیست.» حال اگر مخاطبی از این پایان خوشش نیامد، نگران نباشد چراکه شاید چندسال دیگر افشاری با ارجاع به دو نمایش قبلیاش «جوجهتیغی» را ادامه دهد.