نویسنده: جلال الدین بهرام
نگاهی به لیست فیلمهای اکران شده در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که کمدی همچنان موفقترین ژانر سینمای ایران است. کمدیهای ایرانی فارغ از کیفیتشان تنها آثاری هستند که مردم را ترغیب میکنند تا از خانه بیرون آمده و به سینما بروند. به همین خاطر است که اکثر کارگردانان ایرانی تلاش میکنند تا شانس خود را در این ژانر امتحان کنند. چرا که حداقل خیالشان راحت است با ساخت یک کمدی میتوانند حداقلی از فروش را تضمین کنند و زمینه را برای ساخت آثار بعدیشان مهیا نمایند. به بهانه پایان سال نگاهی انداختهایم به فیلم های کمدی ۱۴۰۱ که در سینماهای ایران اکران شدهاند.
انفرادی
-
کارگردان: مسعود اطیابی
-
بازیگران: رضا عطاران، احمد مهرانفر، مهدی هاشمی
«انفرادی» یکی از کمدی موفق دیگر از مسعود اطیابی است که عادت کرده هر سال یکی از آنها بسازد. در این فیلم اطیابی از تمام عناصر یک کمدی عامهپسند استفاده کرده است و داستانی با چاشنی سیاست را به مفرحترین شکل ممکن روایت کرده و همین سادگی و سهلالوصول بودن است که باعث شده تماشاگر با لذت به تماشای فیلم بنشیند.
انفرادی داستان یک موسسه مالی اعتباری را روایت میکند که طبق گفته رئیسش اسدالله کرامت (با بازی برزو ارجمند) ورشکست شده است. افرادی که پول خود را در این موسسه گذاشتهاند در مقابل ساختمان این موسسه دست به تجمع اعتراضی میزنند. این تجمع باعث میشود سه نفر از این طلب کاران به نامهای جواد (با بازی رضا عطاران)، بهرام (با بازی احمد مهرانفر) و امیر (با بازی مهدی هاشمی) که به خاطر از دست رفتن پولشان بیخانمان شدهاند با یکدیگر همراه شوند. یکی از نکات قابل توجه «انفرادی» مثلث بازیگری جذاب فیلم است. عطاران، مهرانفر و بازیگر باتجربه سینمای ایران مهدی هاشمی موفق میشوند موقعیتهای کمدی فیلم را با ظرافت اجرا کنند و «انفرادی» را به هدفی که دارد (یعنی فروش بالا و میلیاردی) برسانند.
سگ بند
-
کارگردان: مهران احمدی
-
بازیگران: امیر جعفری، بهرام افشاری، نازنین بیاتی
مشخص بود بعد از موفقیت همه جانبه و فروش بالای مصادره مهران احمدی بیکار نخواهد نشست و بلافاصله دومین فیلم خود را کارگردانی خواهد کرد. «مصادره» از کمدیهای خوب سینمای ایران بود. فیلمنامه جذابی داشت و با حوصله و دقت ساخته شده بود. «سگبند» اما فیلم سبکتری بود. پیچیدگیهای مصادره را نداشت و کاملاً برای جذب مخاطب عام ساخته شده بود. فیلم در رسیدن به اهدافش موفق شد و در گیشه فروش ۴۲ میلیارد تومانی را تجربه کرد.
گروه بازیگران فیلم با اینکه در ظاهر تناسب چندانی با یکدیگر نداشتند به خوبی با هم هماهنگ شده و عملاً تبدیل به مهمترین عامل جذابیت فیلم شدند. «سگ بند» نشان داد مهران احمدی کارگردانی را هم به اندازه بازیگری بلد است و میتواند فیلمهایی بسازد که جواب خوبی از گیشه بگیرد. بعد از «سگبند» و موفقیت همه جانبهاش باید منتظر کارهای بعدی مهران احمدی در مقام کارگردان باشیم. کارهایی جاهطلبانهتر و موفقتر از دو فیلم اول این کارگردان. فیلمهایی که ضمن موفقیت در گیشه بتوانند جایی در خاطره جمعی مردم ایران پیدا کنند و بدل به کمدیهایی ماندگار در تاریخ سینمای ایران شوند.
- بیشتر بخوانید
- معرفی بازیگران و نقد فیلم «چپ راست»
- نقد فیلم «پالتو شتری» | نقد صریح روشنفکرنمایی
- نقد فیلم «بخارست»| تلاش جدید اطیابی برای فتح گیشهها
بخارست
-
کارگردان: مسعود اطیابی
-
بازیگران: پژمان جمشیدی، حسین یاری، امیرحسین آرمان
«بخارست» در حالی فروش بالای چهل میلیارد تومان را تجربه کرد که در بدترین زمان ممکن و در اوج التهابات سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ اکران شد. اطیابی که موفقیت انفرادی او را صاحب اعتماد به نفس زیادی کرده بود بلافاصله دست به کار شد و با تیم بازیگری موفق شروع به ساختن بخارست کرد. شاید خود اطیابی هم گمان نمیکرد با توجه به شرایط ایران در زمان اکران، «.بخارست» چنین فروشی را تجربه کند. اما برخلاف تمام پیشبینیها بخارست توانست تبدیل به یکی از موفقترین کمدیهای سال ۱۴۰۱ شود و فروشی رویایی را تجربه کند.
«بخارست» داستان دو برادر به نامهای جلال (با بازی حسین یاری) و جلیل (با بازی پژمان جمشیدی) است. جلال بعد از دست دادن سرمایهاش در تاکسی اینترنتی کار میکند و جلیل که در استخری بنام بخارست مشغول است قصد دارد با ساختن کلیپهای اینستاگرامی پولدار شود. روزی ساختن یکی از این کلیپها او و جلال را وارد ماجرای پیچیدهای میکند که انتهای آن معلوم نیست…
«بخارست» با استفاده از همان المانهایی که اطیابی در به کارگیری آنها اُستاد است تبدیل به فیلم موفقی شد. فیلمی که شاید یک کمدی کامل نباشد اما انقدر جذاب هست که تماشاگران را به سالنهای سینما بیاورد. حالا و با اطمینان کامل میتوان گفت که اطیابی یکی از معدود کارگردانانی است که جامعه ایران را به خوبی میشناسد و میتواند با فیلمهایش باعث رونق اقتصادی سینمای ایران شود.
چپ راست
-
کارگردان: حامد محمدی
-
بازیگران: رامبد جوان، پیمان قاسمخانی، سارا بهرامی
فضای حاکم بر سینمای ایران هیچگاه اجازه نداده تا سازندگان فیلمهای کمدی به موضوعات سیاسی نزدیک شوند. به همین خاطر سینمای ایران (به جز در دورانی خاص) فیلم سیاسی در ژانر کمدی نداشته است. حامد محمدی با ساخت فیلم چپ راست ریسک کرده و برای ساخت کمدی سراغ یک موضوع سیاسی رفته است. «چپ راست» داستان دو خانواده با گرایشهای سیاسی متفاوت را بازگو میکند که طی یک اتفاق بچههایشان با یک دیگر عوض میشود. این تعویض بچهها باعث میشود این دو خانواده ناهمگون برای مدتی مجبور شوند کنار هم زندگی کنند.
«چپ، راست» به نسبت اکثر کمدیهای سینمای ایران فیلم بهتری است. شوخیهای بعضاً ظریف و کنایههای سیاسی نسبتاً تندی دارد. فیلم چپ راست فروش زیادی نکرد؛ دلیل فروش کم فیلم هم بیش از هر چیز به زمان اکران آن برمیگشت. شاید اگر فیلم در زمان بهتر و شرایط آرامتری اکران میشد چپ راست گیشه بهتری را تجربه میکرد. علیرغم اکران نه چندان ایدهآل فیلم «چپ راست» یکی از کمدیهای خوب امسال بود که هم شوخیهای بامزهای داشت و هم داستانش را به خوبی تعریف میکرد.
شادروان
-
کارگردان: حسین نمازی
-
بازیگران: سینا مهراد، نازنین بیاتی، رویا تیموریان
«شادروان» یکی از معدود کمدیهای اکران شده در سال ۱۴۰۱ بود که فضای متفاوتی داشت و تماشاگر را به یاد کمدیهای اوایل و اواسط دهه شصت میلادی سینمای ایتالیا میانداخت که اغلب توسط ویتوریو دسیکا ساخته میشدند. فیلم داستان یک خانواده فقیر را روایت میکند که تنها راه امرار معاششان فروش سبزی است.
با مرگ پدر اعضای خانواده برای برگزاری مراسم ختم دچار چالش عجیبی میشوند که آنها را در تنگنا قرار میدهد… سینا مهراد با شادروان نشان میدهد بازیگر خوبی است که میتواند با انتخابهای درست در آینده تبدیل به یکی از بازیگران مهم سینمای ایران شود. اما بدون شک گل سرسبد بازیهای فیلم به بهرنگ علوی تعلق دارد که با فاصله گرفتن از نقشهای قبلی و خلق تیپ جذاب و متفاوت دایی اسد موفق میشود بازی درخشانی از خود ارائه دهد.
چند میگیری گریه کنی ۲
-
کارگردان: علی توکلنیا
-
بازیگران: اشپیتیم آرفی، ابوالفضل پورعرب، حامد آهنگی
قسمت اول چند میگیری گریه کنی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. کاندیدای چند جایزه شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را هم برای حمید لولایی به ارمغان آورد. قسمت اول چند میگیری گریه کنی را شاهد احمدلو ساخته بود، یکی از معدود چهرههای سینمای ایران که از کودکی وارد این حرفه شده و به خوبی با پیچیدگیهای کار در سینمای ایران آشنا است. احمدلو توانسته بود «چند میگیری گریه کنی» را تبدیل به فیلمی جذاب با مایههای عرفانی کند که با شوخیهای متفاوتی که داشت از تماشاگر خنده میگرفت.
در قسمت دوم هم علی توکلنیا از همان دستمایههای قسمت اول استفاده میکند و داستان پسرآقای شایسته (با بازی اشپیتیم آرفی) را روایت میکند که برای به چنگ آوردن ارث پدر به ایران برگشته اما با وصیت عجیب پدرش مواجه میشود. مرحوم شایسته (که در قسمت اول مرحوم منوچهر نوذری این نقش را بازی میکرد) وصیت کرده پسرش باید برای هفت نیازمند هفت مراسم عزاداری بگیرد به شکلی که خودش هم در مراسمها نقش موثری داشته باشد… چند میگیری گریه کنی ۲ تلاش میکند تا با زنده کردن خاطرات نوستالژیک تماشاگر و بازی بازیگرانی که ذاتاً بانمک هستند (مانند حامد آهنگی و عباس جمشیدیفر) تماشاگر را راضی از سالن سینما بیرون بفرستد. فیلم تا حدی در این کار موفق میشود اما نمیتواند مانند قسمت اول تبدیل به فیلمی شود که در حافظه جمعی مردم باقی بماند.
بانکزدهها
-
کارگردان: جواد اردکانی، علی بکائیان
-
بازیگران: مرحوم علی انصاریان، سحر قریشی، نسرین مقانلو
«بانکزدهها» از کمدیهای نه چندان مطرح امسال بود. فیلمی که آخرین حضور مرحوم علی انصاریان بر روی پرده سینما به حساب میآمد و عوامل برای فروش و کشاندن تماشاگران به سالنهای سینما بر روی همین موضوع حساب باز کرده بودند. فیلم داستان چند دزد بانک است که بعد از سرقت از بانک دچار اختلاف عقیده میشوند و برای تقسیم پولها دنبال فرد عادلی میگردند تا پولها را بین آنها تقسیم کند…
بانکزدهها در زمان اکران اسیر یک حاشیه عجیب و جالب هم شد. در سکانسی از فیلم یکی از شخصیتها در تماس تلفنی به شخص دیگری میگوید که خواب دیده به کره جنوبی رفته و به گروه بیتیاس پیوسته است و با آنها روی صحنه به اجرا پرداخته است. پرداختن به این گروه موسیقی پرطرفدار کرهای که ظاهراً در ایران هم طرفداران بسیاری دارد باعث شد تا در فضای مجازی بحثهای داغی پیرامون استفاده سازندگان بانکزدهها از نام و عنوان این گروه شکل بگیرد. بسیاری از طرفداران این گروه کرهای سازندگان این فیلم را متهم میکردند که اطلاعات کافی درباره این گروه موسیقی ندارند و بدون تسلط لازم از نام این گروه در فیلم استفاده کردهاند. البته گروه دیگری هم از کار سازندگان این فیلم تقدیر کرده و استفاده از نام این گروه را جالب و مثبت ارزیابی کردند. اما این حواشی هم نتوانست به فروش فیلم کمک کند و بانکزدهها که بیشتر تبلیغات خود را بر روی حضور مرحوم علی انصاریان انجام استوار کرده بود نتوانست پاسخ مناسبی از گیشه بگیرد و یکی از کمدیهای ناموفق اکران سال ۱۴۰۱ لقب گرفت.
کوزوو
-
کارگردان: میثم هاشمیطبا
-
بازیگران: فرهاد آئیش، کوروش تهامی، روشنک گرامی
«کوزوو» یکی از کمدیهای امسال بود که سازندگان آن اُمید بسیاری داشتند تا با استفاده از فرصت اکران در تابستان و بازگشاییهای بعد از دوران کرونا به فروش خوبی دست پیدا کنند. فیلم داستان الماس بسیار ارزشمندی بنام کوزوو را روایت میکند که طی حوادثی به ایران رسیده و عده زیادی به دنبال آن هستند تا این الماس را به چنگ بیاورند…
درباره چرایی عدم فروش «کوزوو» میتوان فرضیههای بسیاری را مطرح کرد. شاید یکی از دلایل عدم فروش فیلم همزمانی اکران آن با التهابات نیمه دوم سال ۱۴۰۱ باشد. دلیل دیگر عدم فروش این فیلم میتواند عدم استفاده از یک چهره محبوب سینمای کمدی سینمای ایران باشد. هر چند گروه بازیگران کوزوو نقطه قوت آن به حساب میآیند و اکثر بازیگران این فیلم خصوصاً کوروش تهامی بازی خوبی انجام میدهند اما عدم وجود یک بازیگر محبوب سینمای کمدی و زمان بد اکران در نهایت تاثیر خودش را بر روی فروش «کوزوو» گذاشت تا این فیلم نتواند فروشی که از آن انتظار میرفت را داشته باشد.
نقره داغ
-
کارگردان: محسن آقاخان
-
بازیگران: اکبر عبدی، پوریا پورسرخ، نگار عابدی
«نقره داغ» یکی از عجیبترین کمدیهای امسال سینمای ایران بود. فیلم به شدت کهنه و قدیمی است و سعی میکند از عناصری که در دهه هفتاد شمسی در سینمای ایران باب شده بود برای فروش هرچه بیشتر فیلم استفاده کند. زن پوشی اکبر عبدی در کنار داستان کمی معمایی کمی عاشقانه فیلم که با شوخیهای بزرگسالانه تعریف شده است از «نقره داغ» کمدی ساخته که مخاطب را به حدود بیست و چند سال پیش پرتاب میکند. یعنی زمانی که «آدم برفی» اکران شد و زن پوشی اکبر عبدی در آن سر و صدای بسیاری کرد.
«نقره داغ» داستان مردی است که با هم دستی یک نفر دیگر برای بالا کشیدن ثروت یک پیرمرد نقشه میکشد، غافل از اینکه این نقشه اوضاع را پیچیدهتر خواهد کرد. شاید دلیل فروش نه چندان بالای نقره داغ که به یک میلیارد تومان هم نرسید همین کهنگی داستان و مضمون فیلم باشد. نقره داغ فیلمی است که حداقل دو دهه دیر ساخته شده و تماشای آن برای تماشاگر امروز جذابیت چندانی ندارد. اکبر عبدی مثل همیشه عالی بازی میکند و بار اصلی فیلم را به دوش میکشد اما تنها حضور اکبر عبدی برای جذاب شدن فیلم کافی نیست و نقره داغ برای تبدیل شدن به یک کمدی متفاوت و جذاب به داستان خوب و شوخیهای تازه هم احتیاج داشته که متاسفانه چنین چیزی در فیلم وجود ندارد و همین موضوع باعث شده تا فیلم فروش چندانی در گیشه نداشته باشد.
طبقه یک و نیم
-
کارگردان: نوید اسماعیلی
-
بازیگران: مهدی هاشمی، خسرو احمدی، قاسم زارع
«طبقه یک و نیم» هم یکی از کمدیهای مهجور اکران امسال بود. فیلمی با بازی مهدی هاشمی که در همین سال ۱۴۰۱ کمدی پرفروش انفرادی را روی پرده داشت. فیلمنامه طبقه یک و نیم را حسین نمازی نوشته بود که خودش به عنوان کارگردان «شادروان» را روانه پرده سینما کرده بود. طبقه یک و نیم حال و هوای شادروان را داشت. یک کمدی اجتماعی که میکوشید با بیانی طنزآمیز مصائب و مشکلات اجتماعی جامعه را بیان کند.
فیلم داستان یک مدیر اُمور مالی را روایت میکرد که با ورود به یک کارخانه متوجه میشود اتفاقات غیرمنتظرهای در آن رخ میدهد… طبقه یک و نیم نه بازیگر گیشه پسندی داشت نه داستان فیلم این ظرفیت و کشش را داشت که تماشاگران را به سالنهای سینما بیاورد. از طرف دیگر فیلم به واسطه تبلیغات نامناسب و اختلافاتی که میان کارگردان و نهادهای مختلف به وجود آمد ضربه بزرگی خورد و چندان دیده نشد. از طرف دیگر بازیگران و سایر عوامل فیلم هم آنطور که باید و شاید برای فیلم تبلیغ نکردند و همین موضوع باعث شد فیلم مهجور باقی بماند.
با تمام این مشکلات «طبقه یک و نیم» فروش هشتصد میلیونی را تجربه کرد تا با توجه به ظرفیتی که دارد از کمدیهای نسبتاً موفق سینمای ایران در اکران سال ۱۴۰۱ باشد. شاید اگر این فیلم در زمان بهتری که حال عمومی مردم خوب بود روی پرده میآمد، میتوانست فروش بهتری داشته باشد. اما همین میزان فروش هم با توجه به نوع و شکل تبلیغات فیلم و کم ظرفیت بودن داستان فروش خوبی قلمداد میشود. فراموش نکنیم بسیاری از فیلمهای اکران امسال نتوانستند به همین میزان فروش هم دست پیدا کنند.
پالتو شتری
-
کارگردان: مهدی علی میرزایی
-
بازیگران: سام درخشانی، بانیپال شومون، بهاره کیان افشار
با هر متر و معیاری «پالتو شتری» یکی از بزرگترین غافلگیریهای جشنواره سی و هفتم فیلم فجر به حساب میآمد. یک کمدی روپا و سرحال که داستان بدیع و متفاوتی داشت و توانسته بود یکی از مشکلاتی که در جامعه کمتر به آن پرداخته شده است را به خوبی بیان کند. فیلم داستان پسری آس و پاس و بیپول به نام فرید (با بازی سام درخشانی) را روایت میکند که دوستانی روشنفکر و مثل خودش علاف دارد. در میان این دوستان شخصی بنام کوهیار (با بازی بانیپال شومون) وجود دارد که بسیار گندهدماغ و از خود راضی است.
او که خودش را بسیار به نیچه فیلسوف نامدار آلمانی نزدیک احساس میکند و به تازگی یک جایزه ادبی هم برده مدام درحال تحقیر دوستان خود از جمله فرید است. فرید فامیل دوری بنام کیانا (با بازی بهاره کیانافشار) دارد که برای قبولی در دانشگاه به او تدریس میکند. عشرت (با بازی افسانه چهرآزاد) آرزو دارد که دختر بداخلاق و بیادبش هر چه زودتر ازدواج کند. فرید قبول میکند در ازای دریافت یک پول هنگفت عشرت را به آرزوی دیرینهاش برساند.
«پالتو شتری» به خوبی موفق میشود وظیفه یک کمدی درجه یک که همان نیش زدن و آگاه کردن جامعه نسبت به یک موضوع خاص است را انجام دهد. علی میرزایی بسیار هوشمندانه سراغ افرادی رفته که ادعای فرهیختگی دارند و خیال میکنند با کارهایشان جامعه را تکان دادهاند اما در واقعیت انسانهایی هستند نا به هنجار که با رفتارشان موجب آزار دیگران میشوند. نکته قابل توجه درباره «پالتو شتری» این است که کارگردان در این فیلم با صراحت حرفش را میزند و بدون ترس از قضاوت شدن آئینهای جلوی روشنفکرنمایان میگذارد تا حقیقت وجودی خود را در آن ببینند.
فیلم یک سام درخشانی به شدت متفاوت دارد که بعد از مدتها موفق میشود یک بازی درخشان از خود ارائه دهد. شخصیت کلبیمسلک فرید که برای رسیدن به پول هرکاری انجام میدهد به درخشانی این فرصت را داده تا از پوسته شخصیت کودن کارهای قاسمخانی بیرون بیاید و با افزودن کمی هوش و رندی به شخصیت از فرید یک قهرمان متفاوت در سینمای ایران بسازد. «پالتو شتری» فیلمی است عمیق، صریح و جذاب که به شکل دقیق و درستی به واکاوی جریان شبه روشنفکری جامعه ایران میپردازد. طبقهای که برخلاف ادعاهای بسیارش هیچ دستاوردی برای جامعه ایران نداشته است.
خط استوا
-
کارگردان: اصغر نعیمی
-
بازیگران: فرهاد اصلانی، سیامک انصاری، آزاده صمدی
«خط اُستوا» یکی از فیلمهای پشت خط مانده سینمای ایران بود که سرانجام امسال اکران شد. اصغر نعیمی با سابقه طولانی مدت مطبوعاتی خیلی زود جذب سینما شد و نشان داد کارگردان کاربلدی است که میتواند از پس ساخت هر نوع فیلمی بربیاید. فیلم خط استوا آخرین فیلم این کارگردان خوش آتیه سینمای ایران است. یک کمدی جذاب که داستان رئیس تازه فدراسیون فوتبال ایران (با بازی فرهاد اصلانی) را روایت میکند که همراه مشاور خود (با بازی سیامک انصاری) به اندونزی سفر میکند تا با زیدان برای سرمربیگری تیم ملی قرارداد ببندد. آنها در این سفر با دختری ایرانی بنام پرستو (با بازی آزاده صمدی)آشنا میشوند که اتفاقات مختلفی را برای این دو نفر رقم میزند…
«خط استوا» کمدی ساده و جذاب راحتی است که قصهاش را بسیار روان تعریف میکند. فیلمی کم ادعا که اساساً برای این ساخته شده که تماشاگر برای دو ساعت سرگرم شود. شوخیهای جذاب فیلم که توسط بازیگران بسیار خوب اجرا شده از نقاط قوت فیلم است. سیامک انصاری بعد از مدتی رکود موفق میشود در قالب شخصیتی راحت و ساده دل که کاملاً از اوضاع زندگی خودش آگاه است بسیار خوب بازی میکند. بهطورکلی گروه بازیگران خط اُستوا از نقاط قوت فیلم هستند. هم فرهاد اصلانی و هم آزاده صمدی در این فیلم موفق میشوند از قالب کلیشهای خود فاصله بگیرند و تبدیل به شخصیتهایی شوند که زمینه را برای شوخیهای متنوع فیلم مهیا میکنند. فیلمبرداری در لوکیشن جذاب جزیره بالی اندونزی باعث شده تا فیلم به لحاظ بصری هم برای تماشاگر جذابیت داشته باشد. «خط اُستوا» یکی از اُمیدهای اصلی اکران امسال است که تا به این لحظه هم بیش از سه میلیارد تومان فروش کرده است. فیلمی که میتواند با فروش خوب خودش آغاز خوبی را برای کمدیها در سال ۱۴۰۲ رقم بزند.