نقد و بررسی فیلم «نهرکوچک آبی» Blue Bayou | غریبه ای میان آشنایان

نویسنده: علی زنداکبری

  • نام کارگردان: جاستین چان
  • ۱۰/ ۷.۱ : IMDB

درام جدید “جاستین چان ” حکایت قشر خاصی از شهروندان ایالات متحده است که هرچند در دوران کودکی و از سوی خانواده‌های مقیم به سرپرستی گرفته شده‌اند، لیکن با گذشت زمان و به دلیل عدم وضع قوانین لازم، جهت ادامه زندگی در این کشور و پس از ورود به دوران مستقل زندگی خود دچار مشکل اقامت گردیده و نهایتا به کشور خود دیپورت(بازگردانده) می‌شوند.

آنتونیو( با بازی کارگردان فیلم ) مرد کره‌ای سی و چند ساله ایست که از طفولیت توسط خانواده ای آمریکائی به سرپرستی گرفته شده و حال با همسر مطلقه‌اش “کتی” (با بازی آلیشیا ویکاندر) که از ازدواج قبلی خود صاحب دختری می‌باشد، زندگی می‌کنند، این خانواده سه نفره، درعین حال در انتظار تولد فرزند جدید خود نیز هستند…

blue bayou

ساختار فیلم با پیش زمینه مطالب یاد شده براساس روابط احساسی این خانواده بنا شده است، روابطی که با بازی‌های خوب هر سه بازیگر و خصوصا بازیگر کودک نقش جسی (فرزند خوانده آنتونیو) “سیدنی کوالسکی” باورپذیر شکل گرفته و در حد لازم تماشاگر را به سرنوشت‌شان علاقه‌مند می‌گرداند. مشکل خانواده علاوه برمشکلات مالی به رابطه کتی با همسر سابقش که افسر پلیس است و دعوای آنها بر سر حضانت دخترشان نیز پیوند می‌خورد، جائیکه دردسر جدیدی شکل می گیرد: اقامت آنتونیو، در این میان تماشاگر نگران سوءاستفاده “ایس” از شغلش برای تحت فشار قرار دادن کتی/آنتونیو برای نیل به اهدافش است. شکل گیری این تنش در بطن داستان بیننده را به کنکاش در زندگی آنتونیو رهنمون می سازد جائیکه متوجه می شویم، آنتونیو سال‌ها پیش از پدر و مادر خوانده‌اش در آمریکا جدا شده است و سابقه دزدی نیز دارد، هر چند اعمال خلاف او در گذشته‌ی نه چندان دوری اتفاق افتاده است.

سیر تعریف حکایت آنتونیو و خانواده‌اش هرچند تماشاگر را به لطف حواشی شکل گرفته حول محور آنها تا نزدیک به دو ساعت پای فیلم حفظ می‌نماید، اما رفت وبرگشت بین اتفاقات حاشیه ای اثر در حفظ تم اصلی داستان با نوساناتی روبروست، مثلا هیچگاه نمی‌فهمیم علت اصلی ترک کتی توسط همسر سابقش “ایس” (با بازی مارک اوبراین) دقیقا چه بوده و عملا عدم پرداخت بیشتر به شخصیت این کاراکتر، بین انسانی خوب که اشتباهاتی داشته و یا انسان بدی که غیر قابل اصلاح است، نه تنها تماشاگر را سردرگم می گرداند، که  بازیگر را نیز در ایجاد ارتباط با شخصیتش در فیلم دچار مشکل نموده است، تا آنجا که بازی اوبراین در بعضی صحنه ها سرد و خنثی جلوه می‌کند.

blue bayou

گویا چان در فیلمنامه‌اش دقیقا نمی‌داند او را (مرد بد) حکایتش بداند یا انسانی خطاکار پشیمان از گذشته، از این‌رو بار شخصیت بد داستانش را بر دوش کاراکتر همکار او “دنی” می اندازد. در اینجا نیزعدم باورپذیری و شکل‌گیری دوستی میان دنی و ایس نیز ثبات سیر داستانی فیلم را با رابطه آنتونیو با یکی از مشتریان پلیسش “مرک” دچار تناقض می‌کند، اینکه دقیقا حضور شخصیت مرک برای ایجاد و باز تعریف روند داستان چه نقشی ایفا می کند، سوالیست که تا انتها بیننده را رها نمی‌کند. در این میان اما، رابطه آنتونیو و دختر خوانده اش به لطف بازی موثر بازیگر کودک فیلم  “سیدنی کوالسکی” حتی از رابطه بین آنتونیو و همسرش کتی، باور پذیرتردرآمده است.

به نظر به دوش کشیدن بار دو مسئولیت سنگین کارگردانی و بازیگری توسط چان او را دچار چالش نموده است، با این حال ایجاد ساختار و فضای همگون فنی او میان اجزای کاری شامل موسیقی به یاد ماندنی “راجر سون” که اثر زیبایش در فیلم دیگر چان، “بانوی ارغوانی” هنوز در ذهنمان است و فیلم‌برداری شعر گونه/فنی، “متیو چوانگ” / “آنته چنگ” ، نواقص فیلمنامه‌ای اثر را می پوشاند. چان که خود در خانواده‌ای هنرمند و کره‌ای در آمریکا رشد یافته، تم داستان را به خوبی درک وبا اتصال آن به شعر/دل نوشته کلاسیک “روی اوربیسون” :نهرکوچک آبی، که آمیخته‌ای از نوستالژی عاشقانه، عشق زمینی و فرازمینیست، تا آنجا پیش می‌رود که نام اثر خود را به این شعر اختصاص می دهد، اثری که کتی در میهمانی یکی از دوستان آنتونیو به اجرای آن می پردازد. گویا چان با تاکید بر این عنوان و تعریف داستان خود میان مثلث، سرزمین مادری/ خانواده و سرزمین غریب، پیامی ویژه برای مخاطب خود دارد: خانه آنجاست که دل آنجا باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.