نقد فیلم «تلفن سیاه» The Black Phone | بازگشت فیلم ترسناک‌های خوش‌ساخت

نویسنده: امین نور

نحوه‌ی شکل‌گیری تولید فیلم تلفن سیاه نخست با کنارگذاشتن کارگردانش، اسکات دریکسون از ساخت دنباله‌ی فیلم «دکتر استرنج» آغاز شد. فیلمی که نصیب یک کارگردان ترسناک دیگر، سم ریمی شد. گرچه دریکسون، به‌خاطر تفاوت‌‌ نظرهای کاری از فیلم کنار رفت اما همچنان در نقش تهیه‌کننده باقی ماند. بیرون رفتن او از دنیای مارول باعث شد تا به دنیای فیلم‌های قبلی خود بازگردد و یکی از پروژه‌های ترسناکی که در ذهنش داشت را بسازد.

فیلمی که به گفته‌ی خودش ترکیب ۴۰۰ ضربه‌ی تروفو با ستون فقرات شیطان گیلرمو دل‌توروست. اسکات درکیسون نخست با چند فیلم کوتاه حرفه‌ی خود را آزمود، یکی از قسمت‌های «هل‌ریزر» (Hellraiser) را ویدئویی بیرون داد و  سپس توانست نخستین فیلم بلند سینمایی خود، «جن‌گیری امیلی رز» را در سال ۲۰۰۵ بسازد. سه سال بعد فیلم علمی‌، تخیلی و کلاسیک «روزی که زمین از حرکت ایستاد» را بازسازی کرد و پس از آن دوباره مشغول به ساخت فیلم‌های ترسناک شد. شاید مشهورترین فیلمش پیش از «دکتر استرنج» فیلم «شوم» (Sinister) باشد که با بازی ایتان هاوک ساخت. قابل ذکر است که فروش خوب فیلم باعث ساخت دنباله‌ای بدون حضور دریکسون در نقش کارگردان شد. حالا پس از یک دهه با یک فیلم ترسناک خوش‌ساخت به خانه‌ی اصلی خود بازگشته است.

یکی از نکات مثبت اصلی  فیلم تلفن سیاه و اینکه چرا این فیلم موفق است از همان نام‌هایی که روی فیلم هستند، معلوم است. افرادی که گروه فیلمسازی را تشکیل داده‌اند فیلم را از یک اثر آبکی و معمولی به یک اثر ترسناک و جدی تبدیل کرده‌اند. از بازی قدرتمند ایتان هاوک در نقش خبیثی که یک شر کامل است تا فیلمنامه‌ای که دریکسون با همکار همیشگی‌اش رابرت کارگیل تمامش نقاط قوت فیلم هستند.تلفن-سیاه

همچنین از دیگر نکات مثبت می‌توان به نقاب‌های خوشگل و ترسناکی که کار استاد و پایه‌گذار جلوه‌های ویژه در ژانر ترسناک، تام ساوینی ا‌ست و قصه‌ی کوتاه اقتباسی از جو هیل که روح اصلی فیلم را شکل داده را اشاره کرد. همه‌ی این‌ها به‌علاوه‌ی بازخورد بسیار خوب آن در افتتاحیه‌اش موجب شد تا فیلم از اکران اولیه‌ی بهار به تابستان موکول شود و حتی حالا صحبت از ساخت دنباله‌ای بر آن است.

داستان فیلم در شهر دنور (محل تولد فیلمساز) در اواخر دهه‌ی هفتاد میان چند بچه مدرسه‌ای می‌گذرد. شخصیت اصلی، فینی شاهد گم‌شدن تعدادی از دوستانش است. فینی و خواهرش گون به همراه پدرشان که فردی الکلی ا‌ست، زندگی می‌کنند. گون در خواب‌هایش سرنخ‌هایی از محل نگهداری بچه‌های گم‌شده و اینکه چه اتفاقی برسرشان افتاده به‌دست می‌آورد اما پدرش به او می‌گوید خواب‌هایش اراجیفی بیش نیستند. در همین حین فینی توسط ون سیاهی که او را تعقیب می‌کند دزدیده و به زیرزمینی برده می‌شود. درون آن زیرزمین تلفن سیاه از کار افتاده‌ای وجود دارد. فین از طریق تلفن با روح قربانیان مرده ارتباط برقرار می‌کند تا راهی برای نجات پیدا کند.

فیلم براساس داستان کوتاهی به همین نام از جو هیل است. هیل همان‌طورکه بر همگان روشن است پسر مشهورترین نویسنده‌ی قصه‌های ترسناک، استیون کینگ است. او همچون پدرش حرفه‌ی نویسندگی در ژانر ترسناک را برای خودش برگزید. وی نخست با فیلم «شاخ‌ها» اسمش سرزبان‌ها افتاد. اولین اقتباس مهم از یکی از رمان‌های او به همین نام با بازی دنیل رادکلیف است. از دیگر اقتباس‌های او می‌توان به میان چمن‌های قدکشیده که همراه با پدرش نوشت و همینطور سریال NOS4A2 اشاره کرد. هیل در داستان‌نویسی «خواهی نخواهی» تحت‌تاثیر پدرش است و چنین چیزی درهنگام تماشای «تلفن سیاه» برای تماشاگر یا خواننده‌ی داستان‌های استیون کینگ کاملا قابل شناسایی ا‌ست.تلفن-سیاه

داستان فیلم تلفن سیاه بیش از هرچیز یادآور اقتباس مشهور کینگ «آن» (It) است. خبیث ماجرا که در داستان و فیلم صرفا نام «رباینده» را دارد، همچون دلقک خوفناک فیلم «آن» با بادکنک‌هایی سیاه و ونی ترسناک بچه‌ها را گول می‌زند. شخصیت رباینده همچون دلقک در دیدار نخست کاملا واقعی به نظر نمی‌رسد. به‌خصوص با آن نقاب ترسناکی که به چهره دارد و دائم اندازه‌های مختلفی از ابعاد صورتش را دربر می‌گیرد.

نقاب او بیش از هرچیز یادآور نقاب ترسناک فیلم کلاسیک ژاپنی «اونیبابا» (Onibaba) ساخته‌ی کانتو شیندو است. همچنین کلاهی که گاهی در بیرون به سر می‌کند بیش از هرچیز یادآور شخصیتی از فیلم دکتر اسلیپ است. فیلمی که دنباله‌ی درخشش کوبریک بود و در سال ۲۰۱۹ از روی کتاب کینگ به همین نام اقتباس شد. فیلم همچنین اشاره‌هایی به اثرهای پیشین خود کارگردان هم دارد. سیم تلفن روی دیوار زیرزمین یادآور فیلم «شوم» است و همین‌طور نام الیسون که در آن، نام شخصیت ایتان هاوک بود.

 

تلفن-سیاه

«تلفن سیاه» یک فیلم ترسناک کوچک و جمع‌و‌جور است. اما این‌ها دلیلی بر معمولی بودن و یا بد بودن آن نیست بلکه بخشی از نقاط قوت آن است. فیلم با همان مواد داستانی کمی که در اختیار دارد یک اثر ترسناک خوش‌ساخت را تولید می‌کند. «تلفن سیاه» به‌هیچ‌وجه بیننده را خسته نمی‌کند و در دوره‌ای که فیلم‌ها در هرچه طولانی‌تر بودن با هم رقابت دارند، فیلمِ اسکات دریکسون یک موهبت می‌تواند باشد. «تلفن سیاه» با ریتمی که هرگز از سرعتش نمی‌کاهد و چندتا جامپ‌اسکر (شوکی که به‌طور ناگهانی در فیلم‌های ترسناک ظاهر می‌شود و گاهی باعث تکان فیزیکی تماشاگر می‌شود) که حتی طرفداران پروپاقرص و پوست‌کلفت فیلم‌های ترسناک را هم به وحشت می‌اندازد.

داستان و قالب فیلم تلفن سیاه را در دسته‌ی آثاری که معمولا به‌عنوان فیلم کم‌بودجه یا «ب» شناخته می‌شوند، قرار می‌دهد. بخش عمده‌ای از فیلم در یک لوکیشن می‌گذرد و بیشتر حجم صرف تکاپوی یک بچه برای فرار از دست قاتلی زنجیره‌ای می‌شود. ارواحی که در تلفن وجود دارند به فینی کمک می‌کنند تا گول ربانیده را نخورد و همین‌طور به او یاد می‌دهند تا چطور با وسایل اندکی که در زیرزمین است، راه نجات خود را هموار کند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.